-استادغلامرضاسازگار-

روضه‌خونگیِ ترکی! #ابوی

بیا باهم فرار کنیم نجف! :))

بعد از مرگم خاکم کنید تو روستاهای اطراف کربلا:)! #عزیزِعراقیِ‌من

ماهایی که تا حالا کربلا نرفتیم، گاهی وقتا پرچم حرمو برامون میارن تا از راه دور آقامونو زیارت کنیم؛ اقای امام حسن، قربون پرچمی بشم که نداری، شما رو از راه دور چطور زیارت کنیم؟:)

تو تمامِ منی و من هیچ توام... و این متناقض‌ترین جمله‌ی دنیاست. نقطه به نقطه‌ی وجودم در سطر‌به‌سطرِ نگاهِ توست... و امان از چشم‌هایت! تو نگاه می‌کنی و من مست می‌شوم؛مستِ چشمان تو! گاهی با اخم نگاه کن تا زندانی گره بین ابروانت شوم! گاه بخند تا ویران شوم! گاه صدایم بزن و با صدات آبادم کن:)! چگونه پنهانت کنم از نگاه‌های سرد زمستانی که چشم نخوری؟ بگذار آرام بگویم جز تو کس نشنود... دوستت دارم:)... #ضاقَ‌صَدری

-اگر بخواهیم پوچی‌ها و اضطرابمان کم شود، باید بدانیم دلمان خدا می‌خواهد؛ باید دنبال خدا باشیم!

بر فراز کدام ستاره ایستاده‌ای به تماشای سرو قامتِ قیامتِ انقلابی که برایش قامت شکستی؟ خیالت تخت ای ستاره‌ی راهنمای اهالیِ این انقلاب، سرو ما قامت علم کرده به بلندای هفت آسمان! و با تو میشود راه را پیدا کرد:)... .

مارو کسی نخواست تو هم نخواستی ...

تو رو همه خواستن مام بین همه خواستیمت:)! #عزیزِعراقیِ‌من

میگه که: سرِ عمود سرش را به هر طرف می‌بُرد ز بس که رفت و به گیسوی یار من پیچید اگه نفهمیدی برنگرد دوباره بخونی، آتیش میگیری.. #حضرتِ‌غیرت