با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس!
هیچ کس!
هیچ کس!
هیچ کس!
هیچ کس!
هیچ کس!
هیچ کس!
هیچ کس!
هیچ کس اینجا به تو مانند نشد...
واقعا ارزش یه شاخه گل لاله و یه کتاب خوب، بیشتر از هدیههای گرونقیمته!
#اندراحوالاتخوبخانمهایفاخر!
میخواستم برای روز شهادت خانم امالبنین یه شعر بگم
خانم امالبنین عنایت کردن نه تا بیتش کامل شده
اما انقدر خستم که مغزم کار نمیکنه برای ادامه...
احتمالا فردا کامل بشه
خیلی وقت بود سراغ شعر نرفته بودم اما از نتیجهی این شعر راضیم، همش لطف خانمه وگرنه ما کجا و چنین غزل گفتن؟!(البته قالب این شعر غزل نیست😂)
خلاصه دعا بفرمایید لطفا
گاهی وقتا یه سری آدما هستن که مجبوری به خاطر اونا از بعضی فیوضات معنوی جا بمونی
شایدم خدا اون شخص رو توی اون مسیر وسیله قرار داده که اون فیض رو ازت محروم کنه
شاید هم مشکل از خود آدم باشه، اینکه حضور اون فرد رو بهانه قرار میده و علی رغم اینکه خدا مسیر رو براش هموار کرده، خودش با دست خودش چشم خودشو کور میکنه و خودشو از اون فیض محروم میکنه...
مثلا من هیئت فاطمیون رو خیلی دوست دارم، خیلی زیاد چون برام تداعی کنندهی همه لحظات خوبم تو راهیان نوره!
اما به خاطر حضور یه بندهی خدایی از فیض هفتگی شرکت تو این هیئت جا میمونم!
نمیدونم اون فرد وسیلهست یا صرفا بهانهای برای من... ولی هر چی هست منو بیچاره کرده💔🚶♂
هدایت شده از مؤسسه پژوهشی امام علی (ع)
✨ #دوره_کشوری📡#آنلاین_آفلاین
📣 دورهای #ضروری برای کسانی که میخواهند برنامه علمی و پژوهشی و چشماندازه آینده خود را تعیین کنند.
💢 تجربیات علمی و پژوهشی اساتید برجسته ایران زمین
💠 مزایای شرکت در دوره:
✅ شرکت به صورت آنلاین و آفلاین؛
✅ امکان پرسش و پاسخ از اساتید؛
✅ پشتیبانی علمی و محتوایی؛
✅ صدور گواهی معتبر.
🗓 ثبت نام تا ۲۸ اسفند و آغاز دوره از ۱۵ فروردین
✍🏻 ثبت نام با پیام به آیدی ایتا: @Imam111 یا تماس با: ۰۲۵۳۷۷۳۹۶۴۸ و ۰۹۹۱۹۵۳۸۹۴۹ به صورت ۲۴ ساعته
👈اطلاعات بیشتر در لینک زیر:🔻🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/3181904050C32a22f4cab
گاهی وقتا آدم دلش میخواد برای زنده بودنش خداروشکر کنهها، ولی نمیشه راستش، چون زنده بودن جز آزار چیز دیگهای براش نداره...
اینم از باگهای آدم بودنهها، وگرنه که خالق ما آدما بی عیب و نقصه:)
-فٰارِج⁴¹⁷!
گاهی وقتا آدم دلش میخواد برای زنده بودنش خداروشکر کنهها، ولی نمیشه راستش، چون زنده بودن جز آزار چیز
دیشب تو حرم نریمان پناهی میخوند:
کعبهی کوی تو بود
قبلهی حاجات ما...
و من پرتاب میشدم به محرم امسال! به تیرماه گرم...
تیر ماهی که بزرگترین دغدغهم تا اون روز درس و مشقم بود و غمانگیزترین دغدغهم نمرهی کم درس روش نویسندگیم بود...
چی شد که بعد از مهرماه انقدر زود بزرگ شدم؟!
انقدر دغدغههام غمانگیزتر و آزاردهندهتر شدن؟!
چی شد که مشکلاتم انقدر بزرگ شدن؟
چی شد که یه قلوه سنگ بیصاحاب گیر کرده تو گلوم نه پایین میره نه بالا؟!
من اون تیرماه رو میخوام با همهی شادیهاش...
من این پاییز و زمستون غمانگیز حال به هم زن پر از درد و رنج و غم رو دوست ندارم!
واقعا خستهکنندهست💔
میشه دعا کنید برام این اضطرار و دلتنگی و غم و اندوه و گریه و ... تموم شه بره؟