فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سبوی اشک؛ لحظات عارفانه آیتالله العظمی جوادیآملی در نماز عید قربان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گروه واتساپ پایداری
https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
تلگرام
https://t.me/farhange_paydari
ایتا
https://eitaa.com/farhange_paydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 به یاد شهدای منا
🔹آخرین تلاوت شهید «محسن حاجیحسنی کارگر» قاری بینالمللی کشورمان پیش از شهادت در فاجعه منا
فاجعه عید قربان سال 1354 ؛ 164 حاجی در حریق صحرای منا کشته شدند
✳️از #فاجعه_منا چند سال گذشته است شاید برخی گمان کنند بی کفایتی و یا جنایت #سعودی ها مختص سالیان گذشته است ولی نگاهی به تاریخچه برگزاری مراسم #حج نشان از آن دارد که آل سعود همواره با بی کفایتی یا خیانت و جنایت تعداد زیادی از زوار خانه خدا را قلع و قمع کرده اند ، برخی از این موارد را همه می دانند و شاید به یاد دارند از جمله کشتار زوار ایرانی خانه خدا در سال 1366 ولی برخی از این روی دادها در گذر تاریخ به فراموشی سپرده شده است ...از جمله فاجعه عید قربان سال 1354 که در #فاجعه_منا تعداد زیادی از زوار ایرانی و غیر ایرانی کشته و یا مجروح شدند ...به مناسبت سالگرد این فاجعه نگاهی می کنیم به جرائد آن روزها
هدایت شده از دفاع مقدس
راه تو #خون میطلبد
مرد کیست ؟
تیرماه ۱۳۶۵ ، قلاویزان
📷 عکاس : سیدمسعود شجاعی طباطبایی
#دفاع_مقدس
#نوجوانان
#عملیات_کربلای_یک
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
هدایت شده از دفاع مقدس
#بوی_عطر_گل_یاس
☀️ حوالی ظهر بود، گرما بیداد می کرد، دشمن که از ارتفاعات قلاویزان تارانده شده بود با تمام قوا سعی در باز پس گیری ارتفاعات داشت، نور آفتاب به سود آنها بود ، رزمنده ها که تمام شب مشغول عملیات بودند در این ساعات کمی خسته به نظر می آمدند.تدارکات نرسیده بود و بچه ها تشنه بودند.
در جاییکه فرمانده مقرر کرده بود ، خسته وتشنه کیسه های شن را پر می کردند تا از گزند ترکشهای توپ و خمپاره در امان باشند. سنگرها بدون سقف بود ، چون نه فرصتی برای این کار بود و نه خبری از تدارکات بود.
دوربینم را برداشتم و برای گرفتن عکس در مسیر خاکریز حرکت کردم.صدای سوت توپ و خمپاره باعث می شد دائم که خیز بروم ، بچه های رزمنده دیگربه خوبی با این صداها آشنا هستند . گوشها عادت میکند و میتوانی بفهمی که این صدای توپ از طرف خودیهاست یا دشمن تا بیجا خیز نروی!
نمی دانم برای چند دقیقه چه شد که عراقیها جهنمی به پا کردند و آنچنان آتشی روی ما ریختند که مدتی درازکش روی زمین ماندم و با اصابت هر خمپاره و توپی بالا و پایین می شدم . کمی آرامش که ایجاد شد بلند شدم تا اطرافم را بینم . در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم ،گوش هایم تقریبا چیزی نمیشنید، به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده ، از موج انفجارها کمی گیج بودم.
دیدم بچه های زیادی به روی زمین افتاد ه اند ، در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به نزدیکیش سیاه شده بود و ترکشهای آن تمامی صورتش را گرفته بود . بی اختیار دوربینم را بالا آوردم و عکسی از او گرفتم. در حال حرکت بود و برای اینکه به زمین نیفتد از لبه های سنگرهای شنی کمک میگرفت. جلو رفتم ، صدای زمزمه اش را می شنیدم ، به آرامی می گفت:
🕌 #آقا_اومدم
🌴 #حسین_جان_اومدم
وقتی به او رسیدم دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و به زمین افتاد. او را به آرامی بغل کردم ،همچنان نجوا می کرد. با تمام وجود امدادگر را صدا زدم. صورتش را بوسیدم و به او گفتم :عزیزم ، فدات بشم ، چیزی نیست و نا امیدانه برگشتم و باز امدادگر را به یاری خواستم.
حالا اشک هایم با خونهای زلال او در هم آمیخته شده بود، دیگر نجوا نمی کرد و به آسمان چشم دوخته بود . امدادگر آمد ، اما..،.لحظه ای بعد گفت :"کاری از دستم بر نمی یاد ، شهید شده ، برادر زحمت می کشی ببریش معراج شهدا...!(معراج شهدا جایی بود که وقتی بچه ها شهید می شدند ، آنها را کنار هم می گذاشتند تا بچه های گردان تعاون آنها را به عقب منتقل کنند.)
در حالیکه تمام بدنم می لرزید او را بغل کردم ، انگار فرشتگان زیر پیکر پاکش را گرفته بودند. آنقدر سبک بود که به راحتی در بغلم جای گرفت و از زمین بلندش کردم. امدادگر با دست محل معراج شهدا را نشان داد .قبل از اینکه او را در کنار سایر شهدا بگذارم. صورتش را بارها و بارها بوییدم و بوسیدم ، به خدا بوی عطر گل یاس میداد...
✍🏻 راوی : عکاس دفاع مقدس
سید مسعود شجاعی طباطبایی
📷 #جنگ_به_روایت_تصویر
#دفاع_مقدس
#نوجوانان
#عملیات_کربلای_۱
🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک — آزادسازی مهران
ا🇮🇷 یاد شهدا، کمتر از شهادت نیست...🌷
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▫️▪️▫️▪️
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
هدایت شده از دفاع مقدس
🌷نهم تیرماه ۶۵ - سالروز شهادت نقی خیرآبادی — عملیات کربلای ۱
🌴مداح دلسوخته، ذاکر اهل بیت و کادر اطلاعات و عملیات لشگر ۱۰ حضرت سیدالشهدا {ع}
💠مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا {س} ق ۵۳/ ر ۱۶۴/ ش ۷
بخشی از وصیتنامه شهید:
✍️مسئولیتمان بسیار سنگین است
مسئولیتی که در قبال اسلام و قرآن داریم
مسئولیتی که در قبال خانواده شهدا، شهدای عزیز
شهدایی که از جان و مالشان گذشتند تا اسلام بماند
واللّه این دنیا مزرعه آخرت است
واللّه در آن دنیا از شما سؤال می کنند
آن موقع که اسلام به خون نیاز داشت
چرا رفتی توی خانه ات نشستی ؟
اگر نماز خوانی، نمازت ارزش ندارد
اگر بتوانی جبهه بروی و نروی
و وای به حال کسانی که دیگر
نمازشان را هم نمیخوانند
💠 کسانی که هنوز با آن موضع (حجاب)
آن چنانی بیرون میآیید
قدری فکر کنید
می خواهند بگویند ما تمدن داریم
واللّه به این چیزها نیست
تمدن با لخت گشتن نیست‼️
شما تمدن را می توانید بیایید توی جبههها ببینید
این را می گویند تمدن که از جوان۱۴ساله بگیر
تا (پیرمرد)۶۰ساله چجوری رشد کردهاند
این را می گویند تمدن
نه آنکه با آن وضع آنچنانی
بیایند بیرون !!
▪️ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️
📡 به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید 🕊🕊
💚 اینجا بیت الشهداست..👆👆
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فیلم | یکی از نوحه هایی که رزمنده های جبهه با یکدیگر زمزمه می کردند:👇
مهدی ای مولا
نوگل زهرا
یاور رزمندگان
یاری نما ما را . . .
-------------------------------------------
📡 به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید 🕊🕊
💚 اینجا بیت الشهداست..👆👆
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
⏳۸ تیر ماه ۱۳۶۰-ترور محمد کچویی، رئیس زندان اوین توسط سازمان منافقین
🌷شهیدکچویی درسال ۱۳۲۹ در خانواده ای روستایی بدنیاآمد. پس از طی سنین کودکی و جوانی با نزدیک شدن وقایع ۱۵خرداد وارد مبارزات سیاسی-مذهبی شد.کچویی با عضویت در هیأت های موتلفه اسلامی به فعالیت ها و مبارزات خویش ادامه داد تا اینکه در سال۵۰ و ۵۱تحت تعقیب ساواک قرار گرفت.وی پس از بازداشت،محکوم به زندان شد و پس از آزادی دوباره به علت مبارزات علیه رژیم مجددا در سال۵۳ دستگیر و به حبس ابد محکوم شد.او درجریان اوج گیری انقلاب از زندان آزاد شد و بعد از پیروزی، اداره زندان اوین را بعهده گرفت
ا▫️▪️▫️
✍️ فرازی از وصیتنامه شهید کچویی :
📃 این مطلب را هم لازم میدانم در وصیت نامه خود بنویسم که با توجه به اینکه خیلیها با مرامهای مختلف ادعای حق بودن را دارند
ولکن حق یک چیز بیشتر نیست
و به نظر من اختلاف سر معیارها میباشد
و برای من که معیارم قرآن و پیغمبر و ائمه و ولایت فقیه و در حال حاضر امام خمینی میباشد و جز این حق نمیباشد و شدیداً معتقدم که مجاهدین خلق با توجه به معیارهای باطلی که دارند ناحقترین و باطلترین گروهها هستند
⚪️ گروه واتساپ #پایداری
https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
تلگرام
https://t.me/farhange_paydari
ایتا
https://eitaa.com/farhange_paydari
📃 روایت #نشریه_مجاهد (ارگان سازمان مجاهدین خلق-منافقین) از ترور شهید محمد کچویی
⏳۸ تیر ماه ۱۳۶۰-ترور محمد کچویی، رئیس زندان اوین توسط منافقین
پایداری
📃 روایت #نشریه_مجاهد (ارگان سازمان مجاهدین خلق-منافقین) از ترور شهید محمد کچویی ⏳۸ تیر ماه ۱۳۶۰-تر
📜 #بریده_جراید - #نشریه_مجاهد - ارگان سازمان مجاهدین خلق - منافقین و تمجید از انتحاری های سازمان از جمله: محمدکاظم افجهای، عامل ترور شهید محمد کچویی
💠 شهید محمد کچویی، #الگوی_مدیران_و_مسئولین
🔹همسر شهید کچویی که سالها شاهد خلوص او در این راه بوده است،میگوید: محمد طعم فقر و محرومیت را چشیده بود وهمواره سعی داشت الگوی سادگی و بیآلایشی را در زندگی خود پیاده کند. او دنیا را با تمام زیباییهای ظاهریاش رها کرده و مصداق کامل آیه الّذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون بود
روزی بمن گفت: ۲ قطعه فرش دارم که بسیار مرا ناراحت میکنند. اگر موافقی، آنها را بفروشیم و به ازدواج دو جوان کمک کنیم.-هنگامیکه فرشها را فروخت، خوشحال و آسوده شد
۸تیر۶۰-ترور محمد کچویی(از مبارزین زمان شاه توسط منافقین
✍️فرازی از وصیتنامه شهید کچویی:
این مطلب را هم لازم میدانم در وصیتنامه خود بنویسم که با توجه به اینکه خیلیها با مرامهای مختلف ادعای حق بودن را دارند
ولکن حق یک چیز بیشتر نیست
و بنظر من اختلاف سر معیارها میباشد
و برای من که معیارم قرآن و پیغمبر و ائمه و ولایت فقیه و در حال حاضر امام خمینی میباشد و جز این حق نمیباشد و شدیدا معتقدم که مجاهدین خلق با توجه به معیارهای باطلی که دارند ناحقترین و باطلترین گروهها هستند
https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
پایداری
⏳۸ تیر ماه ۱۳۶۰-ترور محمد کچویی، رئیس زندان اوین توسط سازمان منافقین 🌷شهیدکچویی درسال ۱۳۲۹ در خانو
💠 احمد قدیریان (از مبارزین سابقه دار و از مسئولین قضایی در دهه 60) در خاطرات خود جریان ترور شهید محمد کچویی را اینگونه نقل می کند:
🔹با توجه به اقدامات دادستانی انقلاب در برخورد با توطئه گران و اخلال گران نظم و امنیت کشور، نیروهای ضد انقلاب و منافقین به دنبال ترور نیروهای دادستانی انقلاب بودند. از جمله در جلسهای که با حضور حضرت آیت الله گیلانی، آیت الله شهید قدوسی و سایر مسئولان دادسراها، در اتاق حضرت آیت الله گیلانی در دادستانی کل انقلاب در اوین تشکیل شده بود، ساعت ۹ صبح روز هشتم تیرماه سال ۱۳۶۰، کاظم افجهای که از هواداران سازمان منافقین بود توانست با گرفتن سلاح کلاش از پاسداران محافظ، داخل ساختمان شود. وی قصد ترور همه نفرات داخل اتاق را داشت که آقای محمد میرابی (مسول دفتر آقای گیلانی) جلوی ایشان را گرفت.
جریان به این شکل بود که افجهای جلو میآید و میگوید قصد سئوال شرعی از آیت الله گیلانی دارم که میرابی اجازه نمیدهد وارد شود و او ساختمان دادسرا را ترک میکند. در آن جلسه دوستان به آقای کچویی تذکر دادند که: «چرا ایشان را مسلح کردهاید» کچویی با خوش بینی که داشت میگوید: «ایشان اصلاح شده است و دیگر به سازمان منافقین وابستگی ندارد.» در واقع افجهای با حفظ ظاهر و در پیش گرفتن رویهای منافقانه، خود را به شهید کچویی نزدیک کرده و با نظر مساعد ایشان در دادستانی انقلاب مرکز مشغول به کار شده بود. باید این نکته را بیان کنم که در همان زمان هم افجهای از دید تعدادی از بچههای دادستانی عنصری نفوذی به شمار میآمد.
افجهای پس از ناکامی در ترور اعضای جلسه، محل را ترک میکند و کسی از او خبری نداشت تا اینکه در حدود ساعت دو بعدازظهر همان روز، هنگامی که شهید کچویی به همراه دیگر برادران دادستانی و حکام شرع و آقای لاجوردی در ضلع شمالی اوین نشسته و مشغول بررسی مسائل روز بودند، افجهای با یک سلاح رولور۵تیر آقای لاجوردی را هدف گرفت. آقای لاجوردی که سابقه ایشان را داشت با یک چرخش پشت درخت قرار گرفت. آقای کچویی که ناظر مسئله بود و اقدام افجهای را دید سلاح کمری خود را به طرف افجهای گرفت اما افجهای زودتر سر کچویی را نشانه رفت و شلیک کرد که ایشان پس از انتقال به بیمارستان شهید شد. افجهای نیز توسط نیروهای دادستانی پس از اندکی زد و خورد دستگیر شد. در واقع چون سلاحش دیگر فشنگ نداشت خود را تسلیم کرد. افجهای در هنگام انتقال به بازداشتگاه، در یک لحظه خود را از چنگ ماموران رها کرد و کشته شد. براساس اسناد به دست آمده در شب حادثه، افجهای با سعادتی در زندان ملاقات میکند و نامهای بین آنها رد و بدل میشود که از آن نامه اثری نیست اما با توجه به شواهد و قرائن موجود متوجه شدیم که دستور ترور از سعادتی بوده است.
⚪️ گروه واتساپ #پایداری
https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
تلگرام
https://t.me/farhange_paydari
ایتا
https://eitaa.com/farhange_paydari
🌴 روایت واقعی از #عبور_از_میدان_مین
🔹در عملیات کربلای یک تیرماه 65
💠 آزادسازی #شهر_مهران
شب دهم تیرماه عمليات کربلای یک، اونشب من با #شهید_امیر_تابش و دونفر از #بچه_های_تخریب برای پاکسازی میدان مین دوم جلوی خاکریز دشمن مأموريت داشتیم، قبل از حرکت، پشت خاکریز، شهید سیدمحمد (فرمانده تخریب لشگر10) بسيار نگرانِ بازنشدن #سیم_خاردارهای_فرشی دشمن بود، برای همين چهار نفری دستهامون رو کف دست راست سید محمد گذاشتیم و عهد کردیم چنانچه تا شروع عملیات سیم خاردارها باز نشد روی سیم خاردار ها بخوابیم ویا توی #میدان_مین بدویم و به هر صورت نیروهارا از موانع رد کنیم
بعد ازین پیمان بود که سید محمد آرام گرفت و ما جلوی گردان حرکت کردیم.
پشت #میدان_مین که رسیدیم متوجه نیروهای عراقی شدیم که در میدان مین مشغول کار بودند، بخاطر همین یه مدت کوتاه پشت میدان خوابیدیم تا اینکه نیروهای عراقى کارشان تمام شد و رفتند
ما برای پاکسازی #میدان_مین آغاز بکار کردیم.
با کشیدن #طناب_معبر مسیری رو برای عبور نیروها با #قرص_های_شب_نما مشخص کردیم و نیروهای رزمنده رو با توکل برخدا ازمعبر عبور دادیم .
عملیات شروع شده بود و دشمن با انواع سلاح و ادواتش روی معبر آتیش میریخت. یکی از رزمنده ها به خاطر آتش زیاد دشمن کنار من توی معبر زمین گیر شد. و هرکاری کردم که از معبر رد بشه و با بقیه رزمنده ها با دشمن درگیر بشه نشد. یکی از نیروهای دشمن که متوجه ما شده بود به طرف ما تیراندازی کرد و گلوله به بازوی راست اون رزمنده اصابت کرد. چاره ای نبود چپیه ام رو باز کردم ودور بازوش بستم تا جلوی خونریزی رو بگیرم. دشمن با خمپاره معبر رو زیر آتیش گرفته بود و ما مجبور بودیم جابجا بشیم. خونریزی زیاد بود و اون مجروح تشنه شده بود و به این خاطر آب قمقه خودش و من رو تا تهش سرکشید.
زیر بغلش رو گرفتم تا به خاکریز خودی برسونم و تحوبل بچه های امداد بدهم. همین طور که داخل #میدان_مین عقب میومدیم
در بین میدان مین اول و دوم دیدم یه شهید روی زمین افتاده. خوب که نگاه کردم دیدم پیکر مطهر #شهید_غلامحسين_رضايي است که پایش قطع شده بود . بخودم اومدم و دیدم لودر و بلدوزرهای خودی به طرف میدان مین درحرکت هستند.
مجروح را پشت خاکریز تحویل آمبولانس دادم و بلافاصله به طرف بلدوزرها دویدم وآنها رابه طرف معبر خودمان که جهت عبور دستگاههای مهندسی گشاد کرده بودیم هدایت کردم.
ابتدای #میدان_مین راننده بلدوزر دلهره داشت و ایستاد. به شهید تابش گفتم تو برو بالای بلدوزر من توی میدان مین حرکت میکنم اگر بازهم حرکت نکرد خودمون دستگیره های حرکت بلدوزر رو به عقب میکشیم و بلدوزر به سمت جلو حرکت میکنه تا از ميدان رد بشه .
خوشبختانه با حرکت شهید تابش وجذبه ای که داشت راننده راه افتاد و دستگاههای مهندسی را برای زدن خاکریز و جانپناه برای رزمندگان به سلامت از #میدان_مین عبور دادیم.
میدان مین زیر بارش توپ و خمپاره بود و نیاز بود مدام معبر بوسیله #بچه_های_تخریب ترمیم بشه . تا نزدیکی های صبح مشغول آماده کردن معبر جهت تردد خودروها و وسایل نفلیه پشتیبانی بوديم .
هوا روشن شده بود که #شهید_سید_محمد اومد دنبالمون و به عقب برگشتیم.
از اینکه به تکلیفمون عمل کرده بودیم احساس رضایت میکردیم
خدا رو شکر که هم معبر باز شد و هم رزمندگان و نیروهای پشتیبانی از آن به سلامت عبور کردند.
💠 #امروز_اون_معبر_هنوز_هم_باز_است.
اونایی که برای #اربعین از مرز #مهران به کربلا مشرف میشن از اون معبر به سلامت عبور میکنند.
🌷خدایی یاد اونهایی که برای باز نگهداشتن اون معبر تا به امروز از پا افتادن هم باشید.
—(✍️ راوی: سید محسن حسینی)
هدایت شده از دفاع مقدس
😊خاطرات #طنز_جبهه
🌴 روز #عید_غدیر بود.
▫️روحانی شوخ طبعی به گردان ما آمد.
در چادر نمازخانه که پشت پادگان کرخه بود، جشنی برپا شد و پس از پذیرایی از نیروها با شربت و شیرینی، حاج آقا در گوشه ای نشست و مرتب بچه ها می آمدند و او هم برایشان #صیغه_برادری می خواند.
شب، بعد از نماز مغرب و عشاء، طلبه طناز !! رو به بچه ها کرد و گفت: نمی دانم واقعاً اینجا چه خبره ؟!!
ما از صبح نشستم اینجا، هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد میگه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😢😂
.... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها بود که به هوا بلند می شد!
دوران #دفاع_مقدس
#مزاح
#شوخ_طبعی
ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
واتساپ
به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏳ ۱۱ تیر ۱۳۶۱
🎬 کلیپ | به مناسبت سالروز شهادت عالم مجاهد و فقیه نستوه آیتالله محمد صدوقی (چهارمین شهید محراب)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢در روز ۲۸ آبان ۱۳۵۹ (عاشورای ۵۹) بنی صدر در سخنرانی خود در میدان آزادی، میان جمعیت مجاهدین خلق، همانند سران #فتنه۸۸ نظام اسلامی را متهم به قتل و شکنجه کرد که با واکنش هنجارشکنانه مجاهدین خلق در روز عاشورا مواجه گردید.
🔹امام خمینی (ره) در ۱۱ تیر ۱۳۶۰ و پس از عزل بنی صدر ناظر به اتفاقات عاشورا ۵۹ ، سخنانی کوبنده علیه بنی صدر و مجاهدین خلق (منافقین) بیان داشتند:👇
«ننشینید که باز یک جایی را آتش بزنند. اینها میخواهند خرابی کنند کار ندارند به این که کی کشته بشود و کی از بین برود. 🔥🔥
🔺امام مظلوم ما به شهادت رسیده، روز شهادت امام مظلوم ما، پای نطق و سخنرانی یک نفر آدمی که با آنها دوست است کف میزنند و سوت میکشند و آمریکا را از یاد میبرند. خط این بود که اصلًا امریکا منسی بشود (به فراموشی سپرده شود.»
✅ ایتا https://eitaa.com/farhange_paydari
✅ روبیکا https://rubika.ir/farhange_paydari
✅ تلگرام https://t.me/farhange_paydari
https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
⚪️ گروه واتساپ #پایداری
#خاطره_رهبر_معظم_انقلاب_اسلامی؛
#از_شهید_محراب
🌷من آقای صدوقی [شهيد محراب آيت الله صدوقى] را یک شخصیتی یافتم که در بین روحانیون انصافاً کم نظیر بود؛ یک فرد عجیبی بود. یک وقتی، ایشان تازه از بیمارستان ترخیص شده و چشمشان را هم عمل کرده بودند، بیماری قلب هم داشتند؛ و به خاطر این بیماری، ده، بیست روز در بیمارستان زیر نظر دکتر بودند.
🌷وقتی مرخص شدند، به من گفتند: من می خواهم بروم جبهه! من از ایشان خواهش کردم که جبهه نروند. دیدم اصرار دارند بروند. گفتم: پس جنوب نروید، جنوب گرم است؛ بروید غرب. ایشان گفت: حالا ببینیم. بعد هم بدون اینکه اهمیتی به گرمی هوا بدهند، باچشم عمل کرده ى ناراحت، رفته بودند جنوب.