فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #فیلم | روایت ایستتادگی "شهید عثمان فرشته" در برابر ضدانقلاب و گروهک های تجزیه طلب
🌷 ۲۵ خرداد ۱۳۶۱ -سالروز شهادت فرمانده یگان پیشمرگان مسلمان کُرد #از_یاران_حاج_احمد_متوسلیان در مریوان
┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
کانال #دفاع_مقدس
💠 نامی که لرزه بر اندام دشمن می انداخت
🌷 شهید عثمان فرشته یکی از قهرمانان جنگ کردستان است که با ایثار خون خود، راه هرگونه نفوذ بدخواهان و جدایی طلبان را به خطه کردستان سد نمود و سرانجام در این راه جان باخت.
🌱 او که زاده خانوادهای مستضعف و رنج کشیده در روستای دله مرز* از توابع شهرستان سروآباد بود، با بلند نظری وحریت، تلاش گروهکهای جدایی طلب را ناکام گذاشت و همسنگری با سرداران شهید محمد بروجردی، حاج احمد متوسلیان و حسن رستگار پناه را برهمکاری با ضد انقلاب در قبال وعدههای اغواگر ترجیح داد و سرمشق وطنپرستان و ایران دوستان شد.
⚪️ حریت وآزادگی
گروهکهای ضدانقلاب پس از پیروزی انقلاب به عثمان فرشته که از نظر سیاسی فردی آگاه به مسائل روز و از جایگاه مردمی و شجاعت رزمی بالایی برخوردار بود، پیشنهاد در اختیار قرار دادن هرگونه امکانات رفاهی به خود و خانوادهاش را مطرح کردند، اما او که به ماهیت پلید گروهکهای مردم ستیز پیبرده و میدانست آنان نوکران اجانب هستند، نپذیرفت و حاضر نشد درقبال برخورداریهای دنیایی به میهن خود خیانت کند. سران گروهکها وقتی مقاومت وی در عدم پیوستن به آنان را مشاهده کردند، شیوه آزار و اذیت خانوادهاش را پیش گرفتند تا شاید او را وادار به تسلیم در برابر خواستههای نامشروع خود کنند، اما او همچنان نستوه و مقاوم در جبهه حق باقی ماند و یکی از پیشمرگان فعال منطقه محسوب میشد. او به حدی در منطقه فعال بود که اسماش در فهرست ترور حزب کومله قرار گرفته بود. عثمان در میان مردم کردستان به فردی مؤمن , متعهد مشهور بود. قبل از هر وعده نماز، دقایقی قرآن تلاوت میکرد و در مواقع خاصی ساعتها به راز و نیاز با خدا مشغول میشد. در عین حال در مراسم و مجالس شادی و سوگواری مردم شرکت میکرد و باعث دلگرمی آنان بود.
وی به خاطر لیاقتی که از خود نشان داد، طولی نکشید که از سوی شهید محمد بروجردی به سمت مسئول گروه ضربت سپاه پاوه منصوب و به این شهرستان منتقل شد و فرماندهی عملیات آنجا را برعهده گرفت. بعد ازآرامش منطقه پاوه به شهرستان سنندج اعزام و بعد از مدتی به سپاه شهرستان مریوان پیوست و به فرماندهی عملیات سپاه مریوان منصوب شد و با تلاش و مجاهدت بسیار، آرامش و امنیت را بر منطقه حاکم نمود. شیوه او به رغم حاکم بودن شرایط جنگی، آگاهی بخشی و هدایت فریب خوردگان بود. بر همین اساس به هر روستایی که میرفت ماهیت ضدانقلاب را افشا و اهالی روستا را از نیات شوم جداییطلبان و اربابانشان باخبر میکرد. تعداد زیادی از مردم با شنیدن حرفهای شهید عثمان فرشته دست از حمایت گروهکها برداشته وبه پیشمرگان مبارز کرد پیوستند. وی بعد از مریوان به شهرستان کامیاران مأموریت یافت.بسیاری از کسانی که او را میشناختند، از وی بهعنوان مردی شجاع و زیرک نام میبرند، چرا که او بیش از اندازه شجاع و نترس بود. در هیچ عملیاتی سنگر نمیگرفت و هیچگاه در برابر تیرهای بیامان دشمن سر خم نمیکرد. گویی نامرئی بود و دیده نمیشد. از موقعیتهایی میرفت که کمتر کسی جرأت رد شدن از آن را داشت. شجاعت را با خون و رگ خود عجین کرده بود و ذرهای ترس و واهمه به درونش راه نمیداد. به همین دلیل ضدانقلاب از شنیدن نامش به لرزه میافتاد، زیرا میدانستند اهل عقبنشینی نیست وهمیشه با دشمن رودررو میجنگید و کوچکترین ضعفی نشان نمیداد. توکل عجیبی به خدا داشت و هیچ کاری را بدونِ یاد و ذکر نام خدا آغاز نمیکرد. گرفتن وضو قبل از درگیری و خواندن آیتالکرسی از توصیههای همیشگیاش به همرزمانش بود. قبل از پاکسازی روستاها همواره به نیروهایش تأکید میکرد مراقب مردم بیگناه باشید، با افراد ضدانقلاب بسیار قاطعانه برخورد میکرد و در همه عملیاتها پیشتاز و جلوتر از همه حرکت میکرد. برای نیروهای غیربومی احترام خاصی قائل بود و آنها را میهمانان عزیز خطاب میکرد. بسیار سخی و بخشنده بود و چون طعم تلخ فقر را چشیده بود، درد فقرا را بخوبی حس و همواره بر توجه به نیازمندان تأکید میکرد.
🌷 #سالروز_شهادت
💠 خاطره ای از شهید عثمان فرشته:
▫️ عملیات در گردنهای به نام زمان گریوه بود که از لحاظ نظامی خیلی اهمیت داشت. چون از یک طرف متصل میشد به ارتفاعات شاهو و از طرفی مشرف بود به مسیر پاوه – مریوان و نقاط مرزی. پاکسازی آنجا را به همراه عثمان فرشته و تعدادی از نیروهای پیشمرگ کرد و بسیج شروع کردیم. به خاطر هیبتی که عثمان فرشته داشت، در حمله کمتر درگیر میشد. چون خبر حضورش فکر مقاومت و درگیری را از کله ضدانقلاب بیرون میکرد.
در این عملیات هم که شبانه انجام شد اکثر نقاط را بدون زحمت زیاد پاکسازی کردیم و تنها در محلی به نام روستای دژن که بالای گردنه زمان گریوه بود با نیروهای ضدانقلاب درگیر شدیم. عثمان در تیراندازی کم نظیر بود، از فاصلههای دوری که کسی فکرش را نمیکرد، ضدانقلاب را با قناسه نشانه میرفت. کمتر میشد تیرش خطا برود. در این جا هم بعد از آن که تیرهای عثمان تعدادی از نیروهای ضدانقلاب را خلاص کرد، باقی مانده آنها از وحشت پا به فرار گذاشتند. در تعقیب آنها وقتی به روستای تفین رسیدیم، دیدیم نیروهای ضدانقلاب دو اسب را در آنجا رها کرده و به طرف ارتفاعات سنگلاخ و جنگلی منطقه فرار کردهاند.
اسبها را سوار شدیم و برگشتیم به گردنه زمان گریوه. پایین گردنه روستایی بود به نام تنگی ور، خبردار شدیم تعدادی از نیروهای ضدانقلاب در آنجا موضع گرفتهاند. عثمان فرشته سریع دست به کار شد و با حالت آمرانه و لهجه کردی، دستور داد پنج، شش تا اسب و قاطر حاضر کردند، من و عثمان در جلو و چند سوار هم از پشت سر شروع کردیم به تاختن در زمینهای سنگلاخ و تازه باران خورده.
گاهی که اسب عثمان جلو میزد، تکههایی از گل چسپنده به اندازه نان برنجی از زیر نعلهای اسبش به عقب پرتاب میشد و منظره جالبی را به وجود میآورد. او در حالی که با یک دست افسار اسب و با یک دست اسلحه را نگه داشته بود، با صدای بلند رجز میخواند: «منم عثمان! باشید تا بیایم...» و در حین خواندن، رگهای گردنش طوری میشد که انگار چندین مار روی هم میلولیدند. با آن قامت بلند، سبیلهای پرپشت و صدای رعد مانندش آدم را به یاد قصههای پهلوانی میانداخت. وقتی به ارتفاعات نزدیک روستای تنگی ور رسیدیم، حسابی عرق اسبها درآمده بود. یک دفعه دیدم اسب عثمان شیهه بلندی کشید و ایستاد. من که با توقف ناگهانی او حدود 50 متر جلوتر رفته بودم، برگشتم و گفتم: «چه خبر شده عثمان؟» با لوله اسلحه روی ارتفاعات سمت راست را نشان داد، خوب که دقت کردم دیدم دو مرد مسلح با لباس کردی دارند از ارتفاعات پایین میآیند.
پرسیدم: اینها دیگر کی هستند؟
گفت: صبر کن یه خورده!
سپس دوربین شکاری را که به گردنش آویخته بود، به دست گرفت و بعد از نگاهی عمیق به سمت آنها، لبخندی گوشه چشمانش را چین انداخت و گفت: از آن عوضیها هستند، دارند میآیند تسلیم بشوند!
شاید آن روز اولین بار بود که از تعجب، بلند خندیدم. از خنده من او و بقیه افرادی که تازه به ما رسیده بودند خندهشان گرفت.
(راوی: همرزم شهید)
🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۴۹ - زادروز شهید محمد کولیوند
🌱 متولد کرج
تحصیلات را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد و سپس عازم جبهه شد
رزمنده گردان حضرت علی اکبر(ع)
لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام
ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
📷👆 پیکر قهرمان آرمیده روی برف
عملیات بیت المقدس۲
منطقه ماووت عراق
۲۷ دیماه ۱۳۶۶
┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
کانال #دفاع_مقدس
🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ — زادروز شهید احمد ملاسلیمانی
فرماندهی شجاع #گردان_فتح
از #لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
☆ تحصیلات تا پایان مقطع ابتدایی
عضویت در نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از پیروزی انقلاب
ازدواج و تشکیل زندگی در سال ۵۹
پیوستن به #تیپ_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ در عملیات آزادسازی خرمشهر و فرماندهی #گردان_فتح
وارد ساختن ضربات مهلک به لشکر زرهی دشمن در مرحلهی سوم عملیات
🕊🕊 #شهادت : بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، بر اثر اصابت ترکش
💠 مزار شهید: گلزار بهشت زهرای تهران، قطعه ۲۶ - ردیف ۷۱ - شماره ۵۳.
🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ — زادروز شهید احمد ملاسلیمانی
فرماندهی شجاع #گردان_فتح
از #لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
ا🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
📷☝️ تصویر او در کنار شهید احمدی
🕊🕊 عروج این دو شهید: در عملیات بیت المقدس — اردیبهشت ۱۳۶۱ (آزادسازی خرمشهر)
ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
🔹ملکوتی یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات بوده است که این تصویر را با دوربین شخصی خود به ثبت رسانده. وی درباره این عکس می گوید:
▫️نزدیک ظهر بود، رزمندها در حال استراحت بودند از دور متوجه این صحنه شدم و بدون آنکه این دو #شهید متوجه شوند از آنها عکس گرفتم.
🌷“ شهید ملاسلیمانی” فرماندهی گردان فتح در بین بچه ها خیلی محبوبیت داشت، برای استراحت سرش را روی پای شهید احمدی گذاشته بود، خیلی صحنه زیبایی بود
📷 برای ثبت عکس جلو رفتم. این دو شهید هیچ نسبتی با همدیگر ندارند، صمیمت بین این دو در این عکس خیلی زیباست و همیشه من را متاثر می کند هر دو در عملیات بیت المقدس به #شهادت رسیدند...💕💕💕
کانال #دفاع_مقدس
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به چه کسی رای بدهیم!؟
کتاب صوتی سید محرومین _ فصل اول
✅ با توجه به برگزاری برخی برنامه های نامزدها شما به کدوم گزینه رای میدید؟
https://EitaaBot.ir/poll/k8p5m
💥به طور گسترده برای همه گروه ها بفرستید تا نتیجه دقیق تری به دست بیاد..
🌺🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از دل باخته
51.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #مردم_میدان
📽 نماهنگی بسیار زیبا و دیدنی از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص اهمیت انتخابات و مشارکت همگانی مردم در رأی گیری با بخشهایی شنیدنی از یک سخنرانی سپهبد شهید #حاج_قاسم_سلیمانی دربارهی دعوت مردم به شرکت در انتخابات که برای نخستینبار منتشر شده است.
👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این نماهنگ زیبا را از دست ندهید.
🇮🇷 وعده ما پای صندوق های رأی گیری در هشتم تیرماه ۱۴۰۳
#ایران_مقتدر
#انتخابات
#حماسه_حضور
#ریاست_جمهوری
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
✅ دستنوشته شهید محسن حججی در #روز_عرفه سال ۹۴
✍🏻 بسمالله الذی خلق النور من النور
خدایا امروز روز عرفه بود و الان شب #عید_قربان. حاجیان امروز در عرفه بودند و الان هم در فکر #قربانی فردا.جان به قربان حسین (ع)که عرفاتش نیمه ماند و قربانیاش را هم برد برای کربلا... خدایا معرفتم ده تا کربلایی شوم. و حسینی #قربانیات...
🌺🌺🌺🌺🌺
💬دلنوشته شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔹عمر انسان در دنیا به سرعت سپری میشود، ما همه به سرعت از هم پراکنده میشویم و بین ما و عزیزانمان فاصله میافتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که میگذارند، در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد.
🔹اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.
✍🏼قاسم سلیمانی، ١٣٩۵/٨/١٠، حلب
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌عذاب خدا در کمین ماست!
اگر در این انتخابات ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خيانت این است که آدم در جایی قرار بگیره که اون نباشه...
#شهیداحمدکاظمی
🌺🌺🌺🌺🌺
پایداری
خيانت این است که آدم در جایی قرار بگیره که اون نباشه... #شهیداحمدکاظمی 🌺🌺🌺🌺🌺
خيانت این است که آدم در جایی قرار بگیره که اون نباشه...
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
تا ۳۱/خرداد سالروز شهادت دکتر چمران,
با خاطراتی از این شهید درخدمت شما دوستان هستیم
💥قسمتی از نیایش شهید چمران: من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد.
✳️اولین هدیه ی #شهید_چمران به همسرش👈 من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچهها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش میکرد تا ارتباط مرا به بچهها نزدیک نماید. من در #سرکشی به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه میشدم، البته در آن هنگام هنوز ازدواج نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیهای به من داد و آن هدیه یک روسری گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچهها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم. راوی: ، همسر شهید چمران
#چمرانم_آرزوست
💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت میبری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست.
💥به قول #شهید چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد
🌷ابتکار شهید چمران
وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند!
🌷خدای بچه ها که بیدار است
✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است... یک جاذبه خدایی در دکتر #چمران بود که همه را به سوی خود جذب میکرد...
#کتاب_چ_مثل_چمران #ناصرکاوه
🌷 شهید دکتر مصطفی چمران در اسفند ۱۳۱۱ متولد شد. ایشان دارای مدرک دکترا در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما، از دانشگاه برکلی کالیفرنیا بود. در سال ۱۳۴۹ به دعوت امام موسی صدر و جهت مبارزه با صهیونیسم به لبنان هجرت کرد و گروه «امل» را تأسیس نمود. وی بعد از انقلاب از سوی امام خمینی (ره) به وزارت دفاع منصوب شد و در دوره اول مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به مجلس راه یافت. با شروع جنگ به جبهه عزیمت کرد و با همکاری آیت الله خامنهای ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل دادند. سرانجام در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در دهلاویه شربت شهادت نوشید.
زندگی_نامه_شهید_چمران_از_زبان_خودش.mp3
4.89M
📅 31 خرداد 1360 - سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران
📢 صوت| شرح زندگی شهید چمران از زبان خودشان
🔹 قسمت اول
🌸 تاریخ سخنرانی: #اوایل_انقلاب
▪️ کانال #ایتا دفاع مقدس
https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
زندگی_نامه_شهید_چمران_از_زبان_خودش (2).mp3
5.87M
📅 31 خرداد 1360 - سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران
📢 صوت| شرح زندگی شهید چمران از زبان خودشان
🔹 قسمت دوم
🌸 تاریخ سخنرانی: #اوایل_انقلاب
▪️ کانال #ایتا دفاع مقدس
https://eitaa.com/DefaeMoqaddas