eitaa logo
پایداری
339 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
5.4هزار ویدیو
203 فایل
اهداف: ⚪️ نگاهی به رویدادها و ارزشهای انقلاب - پایداری و جبهه مقاومت ▫️حوادث جریان سازِ گذشته، حال و ده های پیش رو 🔴 شناخت دشمن و جریانات مرموز فتنه - تهاجم فرهنگی، سبک زندگی و تغییر بینش جامعه. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ * ایز گم کردن اعلیحضرت! شنبه 21 شهریور 1349 « برای افتتاح کنگره پزشکی به پرواز کرد. در غیاب او شاه و من،‌ قبل از بازدید از دستگاه‌های چاپ جدید اطلاعات در ساعت 6/5، دو نفری به یک «پیک‌نیک مخصوص» رفتیم. اما ظهر به من خبر دادند که ملکه دو ساعت زودتر از موقعی که قرار بود،‌ باز می‌گردد. به شاه گفتم ممکن است اظهار علاقه کند همراه ما به اطلاعات بیاید، ولی شاه گفت: بعید به نظر می‌رسد و ما به کارمان ادامه دادیم. در این فاصله طبعا‌ ملکه تصمیم گرفت به ما ملحق شود،‌ ولی هرچه کرد موفق نشد هیچ‌کدام از ما را تلفنی پیدا کند. خوشبختانه چون من گوش به زنگ بودم، ‌به هر ترتیبی بود،‌ شاه را چند دقیقه زودتر از ملکه به اطلاعات رساندم. شانس آوردیم،‌ اما مطمئنم بو برده بود که خبری بوده،‌ ولی نتوانست از قضیه سر در بیاورد.» 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیراسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو،‌ چ اول، بهار 1371، ص 265. * به معنی: "رد گم کردن" است 📢 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
✳️ مردم باید یاد بگیرند بدون کالاهای اساسی زندگی کنند! شنبه، 24 شهریور 1352 «... سر شام موضوع صحبت کمبود بعضی از کالاهای اساسی بود، که شاه عقیده دارد مردم باید یاد بگیرند بدون آنها زندگی کنند.»1 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو،‌ چ اول، بهار 1371، ص 501. ------------------------------------------- 💠 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
⛔️شاه لرزید، علم به وُدکا پناه برد ‍ ✳️ افتضاح عجیب نیروی دریایی ارتش شاه که باعث لرزش پهلوی و پناه گرفتن اسدالله علم به مشروب شد! یکشنبه،‌ 14 آبان 1351 «شب هوا طوفانی شد. صبح از مؤسسات گوناگون بازدید به عمل آوردیم و به موقع برای رژه در ساعت 10 رسیدیم. به دلیل هوای بد، برای ما امکان نداشت که از کشتی سلطنتی که در لنگر انداخته بود مانور را تماشا کنیم،‌ در عوض از یک برج مراقبت دریایی بالا رفتیم. در میان میهمانان نوه امپراطور اتیوپی هم حضور داشت که فرمانده نیروی دریایی کشور خودش است. 29 کشتی و یک ناوگان کامل قایق‌های اژدرافکن رژه رفتند و به هنگام عبور از جلوی جایگاه ما توپ‌هایی به علامت احترام شلیک کردند. در پشت آنها تعدادی هلیکوپتر و 16 هاورکرافت رد شدند. در همان لحظه شاه درخواست کرد که چند تا از کشتی‌های مجهز به موشک،‌ به هدفی که دیروز هلیکوپترها با آن دقت هدف‌گیری کرده بودند،‌ تیراندازی کنند. دو تا از کشتی‌ها برای این منظور انتخاب شدند. اولی به کلی هدف را ندید، و دومی حتی نتوانست را از سکوی پرتاب شلیک کند. افتضاح غریبی بود،‌ و بیشتر به خاطر حضور میهمان اتیوپی ناراحت کننده‌تر بود. از شدت عصبانیت دچار چنان سردردی شدم که لاجرم به بیش از یک لیوان ودکا متوسل شدم. شاه از خشم می‌لرزید،‌ ولی آرامش ظاهری‌اش را حفظ کرده بود. ناهار،‌ در حال و هوایی پر تنش و عصبی صرف شد. آهسته به وزیر دارایی که در کنارم نشسته بود اشاره کردم،‌ اگر هدف‌گیری‌ها بر طبق برنامه پیش رفته بود،‌ حالا چه مدح و ستایشی درباره نیروی دریایی می‌شنیدیم،‌ و چه صحبت‌هایی در مورد تسلط بر خلیج فارس و تمام اقیانوس هند گفته می‌شد.» 📚منبع: ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج1، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، ص395. ✅ ایتا https://eitaa.com/farhange_paydari ✅ روبیکا https://rubika.ir/farhange_paydari 📡 کانال "پایداری"
✳️ و خودشیفتگی ! دوشنبه، 10 اردیبهشت 1352 «شرفیابی... اظهارات سفیر آمریکا به خودم را که در ستایش از شاه افراط کرده بود و حتی اظهار داشته بود که شاه باید سرمشقی در نحوه حکومت برای ولیعهد بحرین و سلطان قابوس پادشاه عمان، و در واقع همه حکام امارات باشد، برای او بازگو کردم. شاه پرسید: "کجای این تملق است؟" باید بگویم این واکنش مرا غافلگیر کرد. شاه ادامه داد که "دیروز اعضای دانشکده ستاد آمریکا دقیقا همین حرف را به من زدند؛ سفیر هم آنجا بود و همه حرف‌ها را شنید."»1 : و اسدالله رشیدیان در بازدید از یک کارخانه اتومبیل‌سازی شماره آرشیو: 867-11ع 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو،‌ چ اول، بهار 1371، ص 454.
✳️ تنها چاره کارساز برای مسئولیت های خطیر اعلیحضرت! دوشنبه، 16 تیر 1354 «درباره دوستان مؤنث مختلف گپ زدیم. گفت که چقدر تعجب می‌کند که می‌بیند زنانی که ملاقات می‌کند روز‌به‌روز از زیبایی‌شان کاسته می‌شود. من گفتم علتش این است که هر چه مسن‌تر می‌شود ارضای سلیقه‌اش دشوارتر می‌شود. فورا‌ از جسارت خودم متأسف شدم، اما شاه آن را به خنده برگزار کرد و گفت شاید هم حق با من باشد... گفت: "با وجود همه اینها اگر این سرگرمی را هم نداشتم به‌کلی داغان می‌شدم." من در تأیید گفتم که همه مردانی که مسئولیتهای خطیر به‌عهده دارند نیاز به نوعی سرگرمی دارند و به‌عقیده من مصاحبت جنس لطیف تنها چاره کارساز است. بدون چنین مشغولیتهایی مردان خشن می‌شوند...» ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو،‌ چ اول، بهار 1371، ص 683.