هدایت شده از دفاع مقدس
#به_یاد_فرمانده
#سردار_شهید_حاج_احمد_غلامی
حاج احمد از پیرمردهای فرمانده جنگ در تهران بود
27 ساله بود که وارد جریانات انقلاب شد
او با انقلاب امام تولدی دوباره یافت
از همان روز اول در تمام صحنه های دفاع از انقلاب جزء نفرات اول بود
حاج احمد در عدد اولین پاسداران انقلاب در تهران بود و هرکجا ردی از مدافعان انقلاب اعزامی از تهران است نام حاج احمد هم هست.
او جزء هسته های اولیه گردان های پادگان ولی عصر(ع)تهران در سال های 58 و 59 بود
حاج احمد با آن هیبت مردانه و با قد رشید و قدرت بدنی بالایش همیشه جلودار بود.
در کنار قلنداران فرمانده چون بروجردی ، متوسلیان ، داوود کریمی ، همت ، وزوایی ، رستگار ، موحد دانش و..... در میدان های نبرد درخشیده بود.
از فرماندهی دسته و گروهان و گردان در عملیات های فتح المبین و بیت المقدس به جانشینی تیپ جوشیده از خبره های رزمنده و فرمانده تهران که با نام سیدالشهداء(ع) تاسیس شده بود رسید.
حاج احمد نبردهای اواخر سال 61 و62 و 63 را با بیرق تیپ سیدالشهداء(ع) در کنار یار محبوبش حاج کاظم رستگار فرماندهی کرد.
نبرد خیبر بود که قامت احمد را شکست و خورد کرد و شاید برای اولین بار بود که در صبحگاه تیپ ، فرمانده در مقابل نیروهایش گریه کرد. برادرانی چون مرتضی سلمان طرقی ، احمد ساربان نژاد ، حمزه دولابی ، راحت ،رحمت الله کرد و دیگر یارانش را در نبردی سخت در جزیره مجنون از دست داد.
سال 63 سال خوبی برای جنگ نبود به واسطه شیطنت بعضی از خناسان که امروز سر در آخور استکبار دارند وحدت رزمندگان تهرانی قدری به هم خورد. اما با فرمان امام و تبعیت فرماندهان و بزرگان جبهه شرایط تغییر کرد و همه آماده عملیات بدر شدند.
رزمندهای تهران در عملیات بدر جانانه جنگیدند و علمدار تبپ سیدالشهداء(ع) شهید حاج کاظم رستگار به شهیدان پیوست.
حاج احمد در غرب کشور مسوولیت گرفت و بعد هم علم تیپ مستقل 110 خاتم الانبیاء(ص) را با رزمنده های اعزامی از تهران برافراشته کرد وبعد از لشگر27 و 10 سیدالشهداء(ع) در سازمان رزم رزمنده های تهران قرار گرفت.
سال های 65 و66 و67 حاج احمد با تیپی که خودش پایه گذاری کرد به مصاف دشمن رفت تا اینکه در مرداد ماه 67 جنگ تمام شد و آتش بس برقرار شد.
بعد از سال های دفاع مقدس هم حاج احمد به عنوان یکی از فرماندهان نیروی زمینی سپاه در ماموریت های محوله خوش درخشید.
حاج احمد بعد از جنگ هم به عنوان بزرگتر پیشکسوتان لشگر10 مورد احترام بود.
چند سال قبل از شهادتش با جمعی از فرماندهان و رزمندگان قدیمی لشگر10 هسته های اولیه مستند سازی حماسه دلاوری های لشگر10 را در سال های دفاع مقدس پایه گذاری کرد و تا روز شهادتش هزاران صفحه نوشته و سند را جمع آوری کرد که آن جماعت راه احمد را ادامه میدهند...
با شروع مقاومت رزمندگان غیور عراقی بر علیه دشمن استکباری سراغ احمد هم آمدند تا از تجربیات او استفاده کنند و او هم با همه ی وجود در حالیکه از 60 سالگیش میگذشت لبیک گفت.
حاج احمد پای در کشور عراق گذاشت و با کمک سایر همرزمانش در خدمت آموزش رزمندگان مقاومت عراق قرار گرفت.
هر کجا به وجودش نیاز بود با همه ی فروتنی و تواضع حاضر بود.
جبهه مقاومت در کشور سوریه و مبارزه و مقابله با جرثومه فسادی مثل داعش آخرین ماموریت حاج احمد بود.
تابستان سال 95 بود که پای در راه گذاشت و در کنار فرماندهان پر آوازه مقاومت فرماندهی نبردها بر علیه داعش را تجربه کرد.
تصاویر او در صحنه های نبرد نزدیک با دشمن در سوریه یاد آور روزهای جوانی او در فتح المبین و جزیره مجنون بود. تا اینکه در 9 شهریورماه 95 در حالیکه برای شناسایی و تحویل محور عملیاتی در سوریه در خط حضور پیدا کرده بود با اصابت ترکش موشک دشمن به ناحیه جمجمه اش به کما رفت.
حاج احمد بارها در نبرد با دشمن تجربه ی اصابت گلوله و ترکش را داشت اما این بار تصویرش همه گیر شد. آن سرو بلند قامت و علمدار جبهه های نبرد روی تخت بود و لوله در گلو، ضربان و نفس هایش به شماره افتاده بود تا اینکه 10 روز بعد به یاران شهیدش پیوست. 🕊🕊
-------------------------------------------
▪️ کانال واتساپ "دفاع مقدس ۴"
https://chat.whatsapp.com/Dv6URUBpYxkE01sJInW6hS