eitaa logo
پایداری
328 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
230 فایل
اهداف: ⚪️ نگاهی به رویدادها و ارزشهای انقلاب - پایداری و جبهه مقاومت ▫️حوادث جریان سازِ گذشته، حال و ده های پیش رو 🔴 شناخت دشمن و جریانات مرموز فتنه - تهاجم فرهنگی، سبک زندگی و تغییر بینش جامعه. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) 🌹 آیت الله خامنه ای: «چیزی که امام حسن مجتبی (ع) را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند.» 1372/08/12 💚 «کانَ الْحَسَنُ علیه‏ السلام جَوادا، کَریما، لایَرُدُّ سائلاً، وَ لا یَقْطَعُ نائلاً…» امام حسن علیه‏ السلام بخشنده و با کرامت بود و هیچ سائلى را ردّ نمى ‏کرد و هیچ امیدوارى را ناامید نمى‏ گردانید… 📚مسند امام المجتبی؛ص۱۳۴،ج۱۸ 🌹 آیت الله خامنه ای: «چیزی که امام حسن مجتبی (ع) را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند.» 1372/08/12 🏴مظلومیت امام حسن (ع) وفایی اصحاب 👈 هنگامی که اميرالمؤمنين (ع) با معاویه اعلام جنگ کردند، هزاران نفر برای جنگ صفین جمع شدند. بعد از شهادت امام علی (ع) معاویه لشکری برای جنگ با امام حسن (ع) اعزام کرد. امام خطبه مفصلی خواندند  که معاویه عازم جنگ با ما شده، برای دفاع آماده شوید؛ اما یک نفر بلند نشد. آیا این مظلومیت نیست؟ علی ‌بن حاتم طایی خطبه‌ای خواند :«که چرا این طور می‌کنید؟ ایشان امام زمان شماست، فرزند اميرالمؤمنين (ع) است. دشمن، حمله کرده است. بیایید دفاع بکنید». عده کمی بلند شدند و اصحاب، خیلی سستی کردند. چندی طول کشید تا چهار هزار نفر جمع شدند و به جنگ معاویه رفتنند...🎩 معاویه به سران آن‌ها وعده داد که اگر به ما بگروید، دختر به شما  می‌دهم، مقام و حکومت  فلان‌جا را می‌دهم. فرماندهان سپاه حضرت، به طرف معاویه رفتند. سربازان صبح بیدار شدند و دیدند فرمانده نیست؛ لذا لشکر هم متفرق شد 📣قدرت شایعه👈 بنابراین خود حضرت به خط مقدم آمدند. معاویه دید چاره‌ای ندارد، چه کار کند که این‌ها متفرق شوند؟ شایعه کرد: 👈(حسن بن علی  به من پیغام داده که بیایید می‌خواهیم صلح کنیم). اینجا بود که اصحاب به خیمه امام حسن(ع) حمله کردند و می‌خواستند ایشان را بکشند. چند نفر از اصحاب دفاع کردند. حتی یک نفر  خنجر به ران حضرت زد. این‌ها دوستان حضرت بودند! (بحارالانوار، ج44، ص44) 💎 توصیه‌ای از امام حسن مجتبی (ع) 🔻امام حسن مجتبی (ع): ❗️آماده شو برای مسافرتت! و بار و بنه‌ات را قبل از این‌که ناگهان وقت رفتن برسد، مهیا کن؛ و بدان که تو در پی دنیا می‌گردی؛درحالی‌که مرگ در طلب تو می‌گردد. 📚 دانشنامه امام حسن(ع)، جلد ۱، ص ۲۵۲ 🅾️خوراکِ فکر👈شما غذای مسموم نمی‌خورید که معده آسیب نبینه .پس چرا غذای روح را کنترل نمی‌کنید.؟؟؟ فیلم ،موسیقی،کلام حرام و.... ❇️ حضرت امام حسن مجتبی ع فرمودند: ♦️در شگفتم از کسی که درباره‌ی خوراکِ جسمِ خود می‌اندیشد ولی درباره‌ی خوراکِ فکرِ خود نمی‌اندیشد! شکمش را از آنچه زیانبار است، پرهیز می‌دهد، اما در سینه خود، چیزهایی می‌سپارد که مایه‌ی نابودی‌اش می‌شود 📚 بحار الأنوار، ج۱، ص۲۱۸،شماره۴۳ 🎈امام حسن علیه‏ السلام بخشنده و با کرامت بود و هیچ سائلى را ردّ نمى ‏کرد و هیچ امیدوارى را ناامید نمى‏ گردانید… 📚مسند امام المجتبی؛ ص۱۳۴، ج۱۸ ! 🌷۶ فروردین ۱۳۶۷ منطقه عملیات بیت‌المقدس ۴، گردان‌ها ی لشگر ۲۷، برای انجام عملیات در منطقه تجمع کرده و آماده برای دستور بودند. بخشی از بچه‌های تخریب به گردان‌ها مأمور شده بودند و تعدادی هم برای مأموریت‌های بعدی مهیا می‌شدند. حاج منصور رحیمی فرمانده تخریب لشگر ۲۷ با سه تا فرماندهان گروهان تخریب جلسه مشورتی داشت که سر و کله هواپیماهای دشمن پیدا شد. بمب‌ها و راکت‌های دشمن جمع بچه‌های تخریب رو نشانه گرفت و از این جمع، سه فرمانده گروهان به معراج رفتند. شهید سیدحسن موسوی‌پناه، شهید ابوالقاسم کندی و شهید علیرضا سلطان‌محمدی و سردار حاج منصور رحیمی فرمانده گردان تخریب لشگر ۲۷ در روز ۶ فروردین به مقام جانبازی مفتخر شد 🌹از شمامي‌خواهم كه جنازه مرا گلباران نكنيد, چون كه پیکر "امام حسن (ع)" را تير باران كردند... در تشييع جنازه ام آواي قرآن سر‌‌ دهيد تا منافقين از صداي آن گوش شان كر و چشم شان به خاطر شما كور شود... نكند كه براي من با صداي بلند گريه كنيد و دشمن را شاد كنيد و اگر هم گريه مي كنيد آهسته، شهادت كه اصلا گريه ندارد... موقعي كه من شهيد شدم دست هايم را از تابوت بيرون بگذاريد كه بدانند من با خود چيزي نبرده ام و چشم هاي مرا باز بگذاريد كه بدانند كه من كوركورانه به جبهه نرفته ام و عكس اما عزيزمان را بالاي عكس كوچكم جلو تابوتم بزنيد كه بدانيد كه در خط امام بودم و كتاب قران روي تابوتم بگذاريد تا ببينند كه پيرو اسلام وقران بودم... ودر ضمن كسي كه امام را قبول ندارد درتشييع جنازه من شركت نكند وبر من نماز نخوانند. امام قلب من است. مادر چشم من است بدون چشم مي شود زندگي كرد بدون قلب زندگي ممكن نيست... خاطره ایی از
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
(ع) 🌹 آیت الله خامنه ای: «چیزی که امام حسن مجتبی (ع) را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند.» 1372/08/12 💚 «کانَ الْحَسَنُ علیه‏ السلام جَوادا، کَریما، لایَرُدُّ سائلاً، وَ لا یَقْطَعُ نائلاً…» امام حسن علیه‏ السلام بخشنده و با کرامت بود و هیچ سائلى را ردّ نمى ‏کرد و هیچ امیدوارى را ناامید نمى‏ گردانید… 📚مسند امام المجتبی؛ص۱۳۴،ج۱۸ 🌹 آیت الله خامنه ای: «چیزی که امام حسن مجتبی (ع) را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند.» 1372/08/12 🏴مظلومیت امام حسن (ع) وفایی اصحاب 👈 هنگامی که اميرالمؤمنين (ع) با معاویه اعلام جنگ کردند، هزاران نفر برای جنگ صفین جمع شدند. بعد از شهادت امام علی (ع) معاویه لشکری برای جنگ با امام حسن (ع) اعزام کرد. امام خطبه مفصلی خواندند  که معاویه عازم جنگ با ما شده، برای دفاع آماده شوید؛ اما یک نفر بلند نشد. آیا این مظلومیت نیست؟ علی ‌بن حاتم طایی خطبه‌ای خواند :«که چرا این طور می‌کنید؟ ایشان امام زمان شماست، فرزند اميرالمؤمنين (ع) است. دشمن، حمله کرده است. بیایید دفاع بکنید». عده کمی بلند شدند و اصحاب، خیلی سستی کردند. چندی طول کشید تا چهار هزار نفر جمع شدند و به جنگ معاویه رفتنند...🎩 معاویه به سران آن‌ها وعده داد که اگر به ما بگروید، دختر به شما  می‌دهم، مقام و حکومت  فلان‌جا را می‌دهم. فرماندهان سپاه حضرت، به طرف معاویه رفتند. سربازان صبح بیدار شدند و دیدند فرمانده نیست؛ لذا لشکر هم متفرق شد 📣قدرت شایعه👈 بنابراین خود حضرت به خط مقدم آمدند. معاویه دید چاره‌ای ندارد، چه کار کند که این‌ها متفرق شوند؟ شایعه کرد: 👈(حسن بن علی  به من پیغام داده که بیایید می‌خواهیم صلح کنیم). اینجا بود که اصحاب به خیمه امام حسن(ع) حمله کردند و می‌خواستند ایشان را بکشند. چند نفر از اصحاب دفاع کردند. حتی یک نفر  خنجر به ران حضرت زد. این‌ها دوستان حضرت بودند! (بحارالانوار، ج44، ص44) 💎 توصیه‌ای از امام حسن مجتبی (ع) 🔻امام حسن مجتبی (ع): ❗️آماده شو برای مسافرتت! و بار و بنه‌ات را قبل از این‌که ناگهان وقت رفتن برسد، مهیا کن؛ و بدان که تو در پی دنیا می‌گردی؛درحالی‌که مرگ در طلب تو می‌گردد. 📚 دانشنامه امام حسن(ع)، جلد ۱، ص ۲۵۲ 🅾️خوراکِ فکر👈شما غذای مسموم نمی‌خورید که معده آسیب نبینه .پس چرا غذای روح را کنترل نمی‌کنید.؟؟؟ فیلم ،موسیقی،کلام حرام و.... ❇️ حضرت امام حسن مجتبی ع فرمودند: ♦️در شگفتم از کسی که درباره‌ی خوراکِ جسمِ خود می‌اندیشد ولی درباره‌ی خوراکِ فکرِ خود نمی‌اندیشد! شکمش را از آنچه زیانبار است، پرهیز می‌دهد، اما در سینه خود، چیزهایی می‌سپارد که مایه‌ی نابودی‌اش می‌شود 📚 بحار الأنوار، ج۱، ص۲۱۸،شماره۴۳ 🎈امام حسن علیه‏ السلام بخشنده و با کرامت بود و هیچ سائلى را ردّ نمى ‏کرد و هیچ امیدوارى را ناامید نمى‏ گردانید… 📚مسند امام المجتبی؛ ص۱۳۴، ج۱۸ ! 🌷۶ فروردین ۱۳۶۷ منطقه عملیات بیت‌المقدس ۴، گردان‌ها ی لشگر ۲۷، برای انجام عملیات در منطقه تجمع کرده و آماده برای دستور بودند. بخشی از بچه‌های تخریب به گردان‌ها مأمور شده بودند و تعدادی هم برای مأموریت‌های بعدی مهیا می‌شدند. حاج منصور رحیمی فرمانده تخریب لشگر ۲۷ با سه تا فرماندهان گروهان تخریب جلسه مشورتی داشت که سر و کله هواپیماهای دشمن پیدا شد. بمب‌ها و راکت‌های دشمن جمع بچه‌های تخریب رو نشانه گرفت و از این جمع، سه فرمانده گروهان به معراج رفتند. شهید سیدحسن موسوی‌پناه، شهید ابوالقاسم کندی و شهید علیرضا سلطان‌محمدی و سردار حاج منصور رحیمی فرمانده گردان تخریب لشگر ۲۷ در روز ۶ فروردین به مقام جانبازی مفتخر شد 🌹از شمامي‌خواهم كه جنازه مرا گلباران نكنيد, چون كه پیکر "امام حسن (ع)" را تير باران كردند... در تشييع جنازه ام آواي قرآن سر‌‌ دهيد تا منافقين از صداي آن گوش شان كر و چشم شان به خاطر شما كور شود... نكند كه براي من با صداي بلند گريه كنيد و دشمن را شاد كنيد و اگر هم گريه مي كنيد آهسته، شهادت كه اصلا گريه ندارد... موقعي كه من شهيد شدم دست هايم را از تابوت بيرون بگذاريد كه بدانند من با خود چيزي نبرده ام و چشم هاي مرا باز بگذاريد كه بدانند كه من كوركورانه به جبهه نرفته ام و عكس اما عزيزمان را بالاي عكس كوچكم جلو تابوتم بزنيد كه بدانيد كه در خط امام بودم و كتاب قران روي تابوتم بگذاريد تا ببينند كه پيرو اسلام وقران بودم... ودر ضمن كسي كه امام را قبول ندارد درتشييع جنازه من شركت نكند وبر من نماز نخوانند. امام قلب من است. مادر چشم من است بدون چشم مي شود زندگي كرد بدون قلب زندگي ممكن نيست... خاطره ایی از
🌿اسمش داوود بود...یکی از بچه مشتی های نازی اباد و گردان میثم....تازه هم بچه دار شده بود...شاید تازه یک ماهش بود...همسر جوان و نوزادش را به عشق امیرالمومنین(ع) رها کرد... اخرین لحظه که حقیر را قبل از عملیات بدر دید, گفت: ناصر ماژیک داری!؟گفتم: بله... گفت: تمام پشت و جلوی و روی استین های پیراهنم فقط ذکر و القاب علی(ع) را بنویس. من هم شروع کردم به نوشتن:👈 "حبل الله المتین ،حیدر کرار علی، یاعلی مددی، امیر المومنین حیدر، یعسوب الدین و... جلوی پیراهن و روی آستین هایش که تمام شد, پشت پیراهنش ذکری را که سالها در هئیت محبان المرتض(ع) زمزمه می کرد و با همان ذکر نیز شهید شد بااشک در حالی که خودش مداحی می کرد نوشتم: "ذکر دل بود یا علی مدد... بی حد وعدد یا علی مدد... دل قلندر است شور برسر است... هر چه هست و هست مست حیدر است..." 🌹 در وصیت نامه اش ای یک جمله اش از همه زیباتر بود 👈شهادت چه زیباست.، خدایا میدانی که من چقدر عاشق شهادتم.. کسی که تشابه زیادی به چهره او داشت ...به دنبال ابراهیم رفت...آنقدر رفت که روزهای اخرش"داود عابدی" شده بود👈"ابراهیم هادی" دیگر"داودی وجود نداشت."راوی: ناصر کاوه
🌹 شهیدی که "برات کربلا" میدهد:👇 🌿این گوشه ای از قصه علیرضای۱۶ ساله است که با همه ی ما در کربلا وعده کرده است..❤️بسم الله ایام عید نوروز برای دیدار اقوام به اصفهان رفتیم . روز آخر تعطیلات به گلزار شهدا و سر مزار شهید خرازی رفتم وسط هفته بود و کسی در آن حوالی نبود با گریه از خدا خواستم تا ما هم مثل شهدا راهی کربلا شویم. توی حال خودم بودم. برای خودم شعرمی خواندم.از همان شعرهایی که شهدا زمزمه می کردند: این دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد. ای خدا ما را کربلایی کن... هنوز به مزارش نرسیده بودم. یک دفعه سنگ قبر یک شهید توجهم را جلب کرد. با چشمانی گرد شده بار دیگر متن روی سنگ را خواندم. آنجا مزار شهید نوجوانی بود به نام 👈علیرضا کریمی 🎈اوعاشق زیارت کربلا بوده، و درآخرین دیدار به مادرش چنین گفته: میروم و تا راه کربلا باز نگردد باز نمیگردم!!در روزی هم که اولین کاروان به طور رسمی راهی کربلا می شود پیکر مطهرش به میهن باز می گردد!... این را از ابیاتی که روی سنگ مزارش نوشته بود فهمیدم. حسابی گیج شده بودمد. انگار گمشده ای را پیدا کردم. گویی خدا می خواهد بگوید که گره کار من به دست چه کسی باز میشود. همان جا نشستم... حسابی عقده دلم را خالی کردم. با خودم می گفتم : اینها در چه عالمی بودند و ما کجائیم؟! این ها مهمان خاص امام حسین(ع) بودند... ولی ما هنوز لیاقت زیارت کربلا را هم پیدا نکرده ایم.بار دیگر ابیات روی قبر را خواندم: گفته بودی تا نگردد باز، راه راهیان کربلا عهد کردی برنگردی سرباز مهدی پیش ما و.... با علیرضا خیلی صحبت کردم.از او خواستم سفر کربلای مرا هم مهیا کند. گفتم من شک ندارم که شما در کربلایی تورا به حق امام حسین(ع) ما را هم کربلایی کن با صدای اذان به سمت مسجد حرکت کردم. درحالی که یاد آن شهید و چهره ی معصومانه اش از ذهنم دور نمی شد.  روز بعد راهی تهران شدیم.آماده رفتن به محل کار بودم. یک دفعه شماره تلفن کاروان کربلای روی طاقچه ، نظرم را جلب کرد. گوشی تلفن را برداشتم. شماره گرفتم...😇 آقایی گوشی را برداشت. بعد از سلام گفتم: ببخشید، من قبل عید مراجعه کردم برای ثبت نام کربلا، میخوام ببینم برای کی جا هست؟ یک دفعه آن آقا پرید تو حرفم و گفت:ما داریم فردا حرکت می کنیم. دو تا از مسافرامون همین الان کنسل کردن،اگه میتونی همین الان بیا!. نفهمیدم چطوری ظرف نیم ساعت از شرق تهران رسیدم به غرب. اما رسیدم . مسئول شرکت زیارتی را دیدم و صحبت کردیم. گفت:فردا هفت دستگاه اتوبوس از اینجا حرکت می کنه. قراره فردا بعد از یک ماه،مرز باز بشه و برای اربعین کربلا باشیم. اما دارم زودتر می گم، اگه یه وقت مرز رو باز نکردن یا ما را برگردوندن ناراحت نشین! گفتم: باشه اما من گذرنامه ندارم. کمی فکر کرد و گفت:مشکل نداره،عکس برای شناسنامه خودت و خانمت رو تحویل بده. بعد ادامه دادم: یه مشکل دیگه هم هست،من مبلغ پولی که گفتید رو نمی تونم الان جور کنم. نگاهی تو صورتم انداخت. بعداز کمی مکث گفت: مشکلی نیست، شناسنامه هاتون اینجا میمونه هروقت ردیف شد بیار. با تعجب به مسئول آژانس نگاه میکردم انگار کار دست کس دیگه ای بود. هیچ چیز هماهنگ نبود. اما احساس میکردم ما دعوت شدیم... 🌹از صحبت من با آن آقا ده روز گذشت. صبح امروز از مرز مهران عبور کردیم، وارد خاک ایران شدیم! حوادث این مدت برای من بیشتر شبیه خواب بود تا بیداری... هشت روز قبل،با ورود کربلا ، ابتدا به حرم قمر بنی هاشم رفتیم .در ورودی حرم، برای لحظاتی حضور علیرضا ، همان شهید نوجوان ،را حس کردم. ناخودآگاه به یادش افتادم. انگار یک لحظه او را در بین جمعیت دیدم. بعد از آن هرجا که می رفتم به یادش بودم. نجف،کاظمین ،سامرا و... سفر کربلای ما خودش یک ماجرای طولانی بود. اما عجیب تر این که دست عنایت خدا و حضور شهید کریمی در همه جا می دیدم. 🌹در این سفر عجیب ،فقط ما و چند نفر دیگر توانستیم به زیارت سامرا مشرف شویم. زیارتی بود باور نکردنی. هرجا هم می رفتیم ابتدا به نیابت امام زمان(عج) و بعد به یاد علیرضا زیارت می کردیم...این مدت عجیب ترین روزهای زندگی من بود. پس از بازگشت بلافاصله راهی اصفهان شدم. عصر پنج شنبه برای عرض تشکر به سر مزار علیرضا رفتم . هنوز چند کلامی صحبت نکرده بودم که آقای محترمی آمدند. فهمیدم برادر شهید و شاعر ابیات روی سنگ قبر است. داستان آشنایی خودم را تعریف کردم. ماجراهای عجیبی را هم در آنجا از زبان ایشان شنیدم. عجیب تر این که این نوجوان شهید در پایان آخرین نامه اش نوشته بود:👇 به امید دیدار در کربلا... برادر شما علیرضا_کریمی✋علیرضا با همه ما در کربلا وعده کرده بود.💞 منبع 📚مسافر کربلا
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
🔻 (ع) 🌟فردا روز جمعه با سالروز شهادت امام جواد علیه‌السلام همزمان است. بخشی از بیانات درباره زندگی و بینش و منش « امام جواد (ع) مبتکر بحث آزاد اجتماعی است. البته قبل از امام جواد هم در زمان ائمه بحث زیاد می‌شد، اما این که حالا بنشینند جمعا صحبت کنند امام جواد اول بار این کار را کردند‌... 🌟چرا یک امام بزرگوار در ۲۵ سالگی به شهادت می‌رسد؟ و دستگاه جبار زمان این ذریه‌ پیغمبر را بیش از آن تحمل نمی‌کند؟ پاسخ به این سخن را زندگی و شخصیت امام جواد به ما می‌دهد. او مظهر مبارزه‌ با باطل بود، او کوششگر برای حکومت الله بود. او برای خدا و قرآن مبارزه می‌کرد، او از قدرت‌ها نمی‌ترسید، او در حقیقت امام و الگو و پیشاهنگ این حرکتی بود که امروز ملت ایران همگی دست به دست آن را تعقیب می‌کند‌... زندگی کوتاه این بنده‌ شایسته خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سال‌هایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد به طوری که در سن ۲۵ سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا 🌟غیر قابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند. همان‌طوری که ائمه دیگر ما علیهم‌السلام با جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشه‌ مهمی از جهاد همه‌جانبه اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرت‌های منافق و ریاکار قرار می‌گیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابله‌ با این قدرت‌ها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسان‌تر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهره‌ای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود می‌آراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همه دوران‌های تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کرده‌اند وقتی از مقابله‌ رویاروی با مردم عاجز شدند دست به حیله‌ ریاکاری و نفاق بزنند. (۱۳۹۰/۰۳/۲۳) شیدا و عاشق امام جواد الائمه (ع) بود و به آن حضرت چون دیگر امامان عشق می‌ورزید👇 🌟یکی از بستگان بسیار نزدیک هاشمی نژاد، پس از شهادت او در عالم خواب، خود را بالای قبر شهید در حرم رساند. اما با قبر خالی شهید مواجه گردید، با جستجوی فراوان او را، داخل ضریح امام رضا علیه السّلام دید که نشسته است. خطاب به شهید گفت: شما که در دنیا با همه لیاقتها، پست های پیشنهاد شده از سوی امام خمینی را قبول نکردید. حالا در ضریح به چه کاری اشتغال دارید؟ 🌟سرش را بالا آورد و گفت داخل قبر جایم خیلی تنگ بود. اینجا آمده ام و مسئولیت تنظیم ملاقاتهای امام جواد علیه السّلام را قبول کرده ام. جوانمرد فاضل و دانشمند در روز شهادت امام جواد علیه السّلام راس ساعت ۷ صبح به مکان حزب جمهوری اسلامی آمد. یکی از اعضای منافقین به بهانه خرید کتاب و پوستر با نارنجک به سالن حزب رفت و در آنجا مخفی شد. وقتی راس ساعت ۸ صبح کلاس پایان گرفت، منافق سیه روز، خود را به جوانمرد فاضل رساند. او را در بغل گرفت و نارنجک را در جلوی شکم آن عاشق شهادت منفجر کرد. 🌟انفجاری که روح بلندش را از قفس تن پرواز داد و فریاد رسوایی شب پرستان و طلوع خورشیدی دوباره را در آسمان شهر نوید داد فریاد رستگاری از مأذنه شهادت برخاست و هاشمی نژاد را به مهمانی جدش رسول خدا برد و با اتصال به اقیانوس جاوید و بیکران روحش را از کوثر کمال سیراب ساخت.