eitaa logo
پایداری
331 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
224 فایل
اهداف: ⚪️ نگاهی به رویدادها و ارزشهای انقلاب - پایداری و جبهه مقاومت ▫️حوادث جریان سازِ گذشته، حال و ده های پیش رو 🔴 شناخت دشمن و جریانات مرموز فتنه - تهاجم فرهنگی، سبک زندگی و تغییر بینش جامعه. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹جایی که حاج احمد گریست💦 🔸 منطقه به دليل وضعيت خاص جغرافيايي و دارا بودن ارتفاعات مختلف، براي ما اهميت ويژه اي داشت. يک سلسله از کوه هاي منطقه که در خطوط مزري بود، در اختيار عناصر بود و همين امر موجب شده بود تا ارتباط آن ها با حزب بعث به سهولت انجام پذيرد. در جلسه اي با حضور ، شهيد ، شهيد ، شهيد ، شهید تصميم گرفته شد طي عملياتي اين ارتفاعات را از لوث وجود عناصر "رزگاري" پاکسازي کنيم. طرح عمليات ريخته شد و خوشبختانه توانستيم عمليات را با موفقيت به انجام رسانديم و بر ارتفاعات مسلط شديم. و بر روي يکي از ارتفاعات پايگاهي ايجاد کرده بوديم. ▪️ به اتفاق يکي از با دوربين در حال کنترل و تحرکات دشمن بوديم که متوجه شديم يک نفر مقداري بار را بر دوش گذاشته و يک گالن بيست ليتري را هم در دست دارد و به طرف پايگاه مي آيد. وقتي نزديک تر شد متوجه شديم جاويد الاثر است که مقداري خرما و نفت را از يک فاصله دور بر دوش گرفته بود تا براي رزمندگان مستقر در پايگاه بياورد. به استقبالش رفتيم و خواستيم بار را از دوشش پايين بياوريم و خودمان حمل کنيم، اجازه نداد. علت را از او سوال کرديم، گفت: ▫️من دارم وظيفه ام را انجام مي دهم. وقتي وارد پايگاه شد، بعد از احوالپرسي و روبوسي با رزمندگان به شدت گريست. ابتدا تصور کرديم مشکلي پيش آمده است. وقتي از او سوال کرديم چرا گريه مي کني؟ گفت: ما در مريوان داخل شهر هستيم و از امکانات بيشتري استفاده مي کنيم ولي شما بر روي خاک مي خوابيد، آن هم در کوه دور افتاده بدون هيچ نوع امکاناتي! خدمت واقعي را شما انجام مي دهيد. خدمت ما و شما هيچ وقت با هم قابل مقايسه نيست. او را دلداري دادم و گفتم: شما در آنجا بهتر مي توانيد خدمت کنيد، ما هم در اينجا! بنا بر اين هر دو گروه جز رضاي حق و خدمت به مردم نيست. (نقل از: "محمدصالح عبدی" همرزم شهید ، از پیشمرگان کُرد مسلمان) ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌷شهید از پیشمرگان کُرد مسلمان و از مسئولین تحت امر حاج احمد متوسیان در سپاه مریوان ⏳ آبان ماه 1359 - سروآباد - مریوان ا========================== 🗓 ۲۵ خرداد ۱۳۶۱ 🌷سالروز شهادت ، فرمانده یگان پیشمرگان مسلمان کرد درگیری با گروهک‌های ضدانقلاب 🔹او از یاران جاویدالاثر احمد متوسلیان در سپاه مریوان بود ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🗓 ۲۵ خرداد ۱۳۶۱ 🌷سالروز شهادت ، فرمانده یگان پیشمرگان مسلمان کرد درگیری با گروهک‌های ضدانقلاب 🔹او از یاران جاویدالاثر احمد متوسلیان در سپاه مریوان بود ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فرازی از کتاب: ❂○° مسیح کردستان °○❂ 👇👇👇 💠 بخشی از گلوله هایی که روی سر ما می‌ریزند غنائمی است که از ارتش گرفته‌اند. سرهنگ ستاری پادگان را محکم گرفته و وا نمی‌دهد. او افسر با دل و جراتی است. جوانی ریش تراشیده و سبیل کوتاه وارد شد و به گفت: "دارند پیشروی می کنند." - نیروها را از پادگان خارج کن و در همان محلی که شناسایی کرده بودیم آماده باش، بپا سمت خانه های مردم تیراندازی نکنی. 🔸 با لهجه غلیط کردی گفت: "بیست روز است در انتظار چنین لحظه ای هستیم. معطل کنیم، می آیند بالا سرمان و تیر خلاص میزنند." نگاهی به چهره برافروحته آن پیشمرگ انداخت و گفت: "باید فرقی بین ما و آن ها باشد. آن ها مردم را سپر بلای خود قرار دادند، اما ما برای نجات مردم آمده ایم." بروجردی خیلی کنجکاو و مشتاق به نصیحت های او به گوش می داد. آرامش را در چهره هم می دید. او به حدی در منطقه فعال شده بود که اسم او در لیست ترور حزب و قرار گرفته بود. با انفجار یک خمپاره 120 گفت: "این مردم هیچی ندارند. شهر تخریب شده، نه فرمانداری، نه شهرداری، نه آموزش و پرورشی." 🔹 -بروجردی: شهر که امن شد آستین بالا می زنی و مثل می شوی فرماندار، می شوی مسئول همه نداشته های مردم. در انتظار استاندار و دیگر ارگان ها هم نباش. رفت سراغ همان چهارده پاسدار و شصت پیشمرگی که توسط سازمان دهی شده بودند. این بار که برای ورود به شهر آماده شد باز هم فرمانده پادگان مخالفت کرد و گفت: "تا سرهنگ جاده را باز نکرد وارد شهر نشو، این ها متوجه شدند در حال پیشروی است. این حمله وحشیانه آن ها ناشی از ترس‌شان است." 🔸- متوسلیان: وحشت افتاده به جانشان جناب سرهنگ. شما هراسی نداشته باشید. خدا کمک مان خواهد کرد. اگر شما با آتش توپخانه ما را حمایت کنید. وارد شهر خواهیم شد. در حالی که انبوه دود فضای شهر چشم دوخته بود گفت: "پیشمرگان خبر آورده اند ضدانقلاب قصد دارد در صورت ترک شهر مراکز اصلی شهر و تاسیسات را تخریب کند. باید سرشان را به هجوم غافلگیرانه گرم کنیم تا ارتش برسد." 🔹 اولین نفری بود که به همراه چند وارد عمل شد. بی سیم زد و گفت: "این جا همه چیز مشکوک است. محاصره پادگان یک فریب بود. آن ها در اطراف تاسیسات، ایستگاه رادیو و تلویزیون و بیمارستان متمرکز شدند." دوید سمت در خروجی پادگان و به بچه ها گفت: "به شکل برق آسا وارد شهر شوید؛ تند و ضربتی." ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🗓 ۲۵ خرداد ۱۳۶۱ 🌷سالروز شهادت ، از یاران جاویدالاثر احمد متوسلیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | روایت ایستتادگی "شهید عثمان فرشته" در برابر ضدانقلاب و گروهک های تجزیه طلب 🌷 ۲۵ خرداد ۱۳۶۱ -سالروز شهادت فرمانده یگان پیشمرگان مسلمان کُرد در مریوان ┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ کانال
💠 نامی که لرزه بر اندام دشمن می انداخت 🌷 شهید عثمان فرشته یکی از قهرمانان جنگ کردستان است که با ایثار خون خود، راه هرگونه نفوذ بدخواهان و جدایی طلبان را به خطه کردستان سد نمود و سرانجام در این راه جان باخت. 🌱 او که‌ زاده خانواده‌ای مستضعف و رنج ‌کشیده‌ در روستای دله مرز* از توابع شهرستان سروآباد بود، با بلند نظری وحریت، تلاش گروهک‌های جدایی طلب را ناکام گذاشت و همسنگری با سرداران شهید محمد بروجردی، حاج احمد متوسلیان و حسن رستگار پناه را برهمکاری با ضد انقلاب در قبال وعده‌های اغواگر ترجیح داد و سرمشق وطن‌پرستان و ایران دوستان شد. ⚪️ حریت وآزادگی گروهک‌های ضدانقلاب پس از پیروزی انقلاب به عثمان فرشته که از نظر سیاسی فردی آگاه به مسائل روز و از جایگاه مردمی و شجاعت رزمی بالایی برخوردار بود، پیشنهاد در اختیار قرار دادن هرگونه امکانات رفاهی به خود و خانواده‌اش را مطرح کردند، اما او که به ماهیت پلید گروهک‌های مردم ستیز پی‌برده و می‌دانست آنان نوکران اجانب هستند، نپذیرفت و حاضر نشد درقبال برخورداری‌های دنیایی به میهن خود خیانت کند. سران گروهک‌ها وقتی مقاومت وی در عدم پیوستن به آنان را مشاهده کردند، شیوه آزار و اذیت خانواده‌اش را پیش گرفتند تا شاید او را وادار به تسلیم در برابر خواسته‌های نامشروع خود کنند، اما او همچنان نستوه و مقاوم در جبهه حق باقی ماند و یکی از پیشمرگان فعال منطقه محسوب می‌شد. او به حدی در منطقه فعال بود که اسم‌اش در فهرست ترور حزب کومله قرار گرفته بود. عثمان در میان مردم کردستان به فردی مؤمن , متعهد مشهور بود. قبل از هر وعده نماز، دقایقی قرآن تلاوت می‌کرد و در مواقع خاصی ساعت‌ها به راز و نیاز با خدا مشغول می‌شد. در عین حال در مراسم و مجالس شادی و سوگواری مردم شرکت می‌کرد و باعث دلگرمی آنان بود. وی به خاطر لیاقتی که از خود نشان داد، طولی نکشید که از سوی شهید محمد بروجردی به سمت مسئول گروه ضربت سپاه پاوه منصوب و به این شهرستان منتقل شد و فرماندهی عملیات آنجا را برعهده گرفت. بعد ازآرامش منطقه پاوه به شهرستان سنندج اعزام و بعد از مدتی به سپاه شهرستان مریوان پیوست و به ‌فرماندهی عملیات سپاه مریوان منصوب شد و با تلاش و مجاهدت‌ بسیار، آرامش و امنیت را بر منطقه حاکم نمود. شیوه او به رغم حاکم بودن شرایط جنگی، آگاهی بخشی و هدایت فریب خوردگان بود. بر همین اساس به هر روستایی که می‌رفت ماهیت ضدانقلاب را افشا و اهالی روستا را از نیات شوم جدایی‌طلبان و اربابانشان باخبر می‌کرد. تعداد زیادی از مردم با شنیدن حرف‌های شهید عثمان فرشته دست از حمایت گروهک‌ها برداشته وبه پیشمرگان مبارز کرد پیوستند. وی بعد از مریوان به شهرستان کامیاران مأموریت یافت.بسیاری از کسانی که او را می‌شناختند، از وی به‌عنوان مردی شجاع و زیرک نام می‌برند، چرا که او بیش‌ از اندازه شجاع و نترس بود. در هیچ عملیاتی سنگر نمی‌گرفت و هیچ‌گاه در برابر تیرهای بی‌امان دشمن سر خم نمی‌کرد. گویی نامرئی بود و دیده نمی‌شد. از موقعیت‌هایی می‌رفت که کمتر کسی جرأت رد شدن از آن را داشت. شجاعت را با خون و رگ خود عجین کرده بود و ذره‌ای ترس و واهمه به درونش راه نمی‌داد. به همین دلیل ضدانقلاب از شنیدن نامش به لرزه می‌افتاد، زیرا می‌دانستند اهل عقب‌نشینی نیست وهمیشه با دشمن رودررو می‌جنگید و کوچک‌ترین ضعفی نشان نمی‌داد. توکل عجیبی به خدا داشت و هیچ کاری را بدونِ یاد و ذکر نام خدا آغاز نمی‌کرد. گرفتن وضو قبل از درگیری و خواندن آیت‌الکرسی از توصیه‌های همیشگی‌اش به هم‌رزمانش بود. قبل از پاک‌سازی روستاها همواره به نیروهایش تأکید می‌کرد مراقب مردم بی‌گناه باشید، با افراد ضدانقلاب بسیار قاطعانه برخورد می‌کرد و در همه‌ عملیات‌ها پیشتاز و جلوتر از همه حرکت می‌کرد. برای نیروهای غیربومی احترام خاصی قائل بود و آنها را میهمانان عزیز خطاب می‌کرد. بسیار سخی و بخشنده بود و چون طعم تلخ فقر را چشیده بود، درد فقرا را بخوبی حس و همواره بر توجه به نیازمندان تأکید می‌کرد. 🌷
💠 خاطره ای از شهید عثمان فرشته: ▫️ عملیات در گردنه‌ای به نام زمان گریوه بود که از لحاظ نظامی خیلی اهمیت داشت. چون از یک طرف متصل می‌شد به ارتفاعات شاهو و از طرفی مشرف بود به مسیر پاوه – مریوان و نقاط مرزی. پاکسازی آنجا را به همراه عثمان فرشته و تعدادی از نیروهای پیشمرگ کرد و بسیج شروع کردیم. به خاطر هیبتی که عثمان فرشته داشت، در حمله کمتر درگیر می‌شد. چون خبر حضورش فکر مقاومت و درگیری را از کله ضدانقلاب بیرون می‌کرد. در این عملیات هم که شبانه انجام شد اکثر نقاط را بدون زحمت زیاد پاکسازی کردیم و تنها در محلی به نام روستای دژن که بالای گردنه زمان گریوه بود با نیروهای ضدانقلاب درگیر شدیم. عثمان در تیراندازی کم نظیر بود، از فاصله‌های دوری که کسی فکرش را نمی‌کرد، ضدانقلاب را با قناسه نشانه می‌رفت. کمتر می‌شد تیرش خطا برود. در این جا هم بعد از آن که تیرهای عثمان تعدادی از نیروهای ضدانقلاب را خلاص کرد، باقی مانده آنها از وحشت پا به فرار گذاشتند. در تعقیب آنها وقتی به روستای تفین رسیدیم، دیدیم نیروهای ضدانقلاب دو اسب را در آنجا رها کرده و به طرف ارتفاعات سنگلاخ و جنگلی منطقه فرار کرده‌اند. اسب‌ها را سوار شدیم و برگشتیم به گردنه زمان گریوه. پایین گردنه روستایی بود به نام تنگی ور، خبردار شدیم تعدادی از نیروهای ضدانقلاب در آنجا موضع گرفته‌اند. عثمان فرشته سریع دست به کار شد و با حالت آمرانه و لهجه کردی، دستور داد پنج، شش تا اسب و قاطر حاضر کردند، من و عثمان در جلو و چند سوار هم از پشت سر شروع کردیم به تاختن در زمین‌های سنگلاخ و تازه باران خورده. گاهی که اسب عثمان جلو می‌زد، تکه‌هایی از گل چسپنده به اندازه نان برنجی از زیر نعل‌های اسبش به عقب پرتاب می‌شد و منظره جالبی را به وجود می‌آورد. او در حالی که با یک دست افسار اسب و با یک دست اسلحه را نگه داشته بود، با صدای بلند رجز می‌خواند: «منم عثمان! باشید تا بیایم...» و در حین خواندن، رگ‌های گردنش طوری می‌شد که انگار چندین مار روی هم می‌لولیدند. با آن قامت بلند، سبیل‌های پرپشت و صدای رعد مانندش آدم را به یاد قصه‌های پهلوانی می‌انداخت. وقتی به ارتفاعات نزدیک روستای تنگی ور رسیدیم، حسابی عرق اسب‌ها درآمده بود. یک دفعه دیدم اسب عثمان شیهه بلندی کشید و ایستاد. من که با توقف ناگهانی او حدود 50 متر جلوتر رفته بودم، برگشتم و گفتم: «چه خبر شده عثمان؟» با لوله اسلحه روی ارتفاعات سمت راست را نشان داد، خوب که دقت کردم دیدم دو مرد مسلح با لباس کردی دارند از ارتفاعات پایین می‌آیند. پرسیدم: اینها دیگر کی هستند؟ گفت: صبر کن یه خورده! سپس دوربین شکاری را که به گردنش آویخته بود، به دست گرفت و بعد از نگاهی عمیق به سمت آنها، لبخندی گوشه چشمانش را چین انداخت و گفت: از آن عوضی‌ها هستند، دارند می‌آیند تسلیم بشوند! شاید آن روز اولین بار بود که از تعجب، بلند خندیدم. از خنده من او و بقیه افرادی که تازه به ما رسیده بودند خنده‌شان گرفت. (راوی: همرزم شهید)
🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۴۹ - زادروز شهید محمد کولیوند 🌱 متولد کرج تحصیلات را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد و سپس عازم جبهه شد رزمنده گردان حضرت علی اکبر(ع) لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 📷👆 پیکر قهرمان آرمیده روی برف عملیات بیت المقدس۲ منطقه‌ ماووت عراق ۲۷ دی‌ماه ۱۳۶۶ ┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ کانال
🌴 تدفین شهید محمد کولیوند 💠 مزار شهید: بی بی سکینه کرج – قطعه ۱ ردیف ۱ شماره ۲۱۴
🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ — زادروز شهید احمد ملاسلیمانی فرمانده‌ی شجاع از ☆ تحصیلات تا پایان مقطع ابتدایی عضویت در نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از پیروزی انقلاب ازدواج و تشکیل زندگی در سال ۵۹ پیوستن به در عملیات آزادسازی خرمشهر و فرماندهی وارد ساختن ضربات مهلک به لشکر زرهی دشمن در مرحله‌ی سوم عملیات 🕊🕊 : بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، بر اثر اصابت ترکش 💠 مزار شهید: گلزار بهشت زهرای تهران، قطعه ۲۶ - ردیف ۷۱ - شماره ۵۳.
🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ — زادروز شهید احمد ملاسلیمانی فرمانده‌ی شجاع از ا🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿 📷☝️ تصویر او در کنار شهید احمدی 🕊🕊 عروج این دو شهید: در عملیات بیت المقدس — اردیبهشت ۱۳۶۱ (آزادسازی خرمشهر) ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 🔹ملکوتی یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات بوده است که این تصویر را با دوربین شخصی خود به ثبت رسانده. وی درباره این عکس می گوید: ▫️نزدیک ظهر بود، رزمندها در حال استراحت بودند از دور متوجه این صحنه شدم و بدون آنکه این دو متوجه شوند از آن‌ها عکس گرفتم. 🌷“ شهید ملاسلیمانی” فرماندهی گردان فتح در بین بچه ها خیلی محبوبیت داشت، برای استراحت سرش را روی پای شهید احمدی گذاشته بود، خیلی صحنه زیبایی بود 📷 برای ثبت عکس جلو رفتم. این دو شهید هیچ نسبتی با همدیگر ندارند، صمیمت بین این دو در این عکس خیلی زیباست و همیشه من را متاثر می کند هر دو در عملیات بیت المقدس به رسیدند...💕💕💕 کانال
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به چه کسی رای بدهیم!؟ کتاب صوتی سید محرومین _ فصل اول
✅ با توجه به برگزاری برخی برنامه های نامزدها شما به کدوم گزینه رای میدید؟ https://EitaaBot.ir/poll/k8p5m 💥به طور گسترده برای همه گروه ها بفرستید تا نتیجه دقیق تری به دست بیاد.. 🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دل باخته
51.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 نماهنگی بسیار زیبا و دیدنی از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص اهمیت انتخابات و مشارکت همگانی مردم در رأی گیری با بخش‌هایی شنیدنی از یک سخنرانی سپهبد شهید درباره‌ی دعوت مردم به شرکت در انتخابات که برای نخستین‌بار منتشر شده است. 👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این نماهنگ زیبا را از دست ندهید. 🇮🇷 وعده ما پای صندوق های رأی گیری در هشتم تیرماه ۱۴۰۳ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
✅ دست‌نوشته شهید محسن حججی در سال ۹۴ ✍🏻 بسم‌الله الذی خلق النور من النور خدایا امروز روز عرفه بود و الان شب . حاجیان امروز در عرفه بودند و الان هم در فکر فردا.جان به قربان حسین (ع)که عرفاتش نیمه ماند و قربانی‌اش را هم برد برای کربلا... خدایا معرفتم ده تا کربلایی شوم. و حسینی ... 🌺🌺🌺🌺🌺
💬دلنوشته شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔹عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می‌شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می‌شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می‌افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می‌گذارند، در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد. 🔹اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند. ✍🏼قاسم سلیمانی، ١٣٩۵/٨/١٠، حلب ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌عذاب خدا در کمین ماست! اگر در این انتخابات ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خيانت این است که آدم در جایی قرار بگیره که اون نباشه... 🌺🌺🌺🌺🌺
واسه برجام جای ظریف و تیمش ۴ تا املاکی می‌فرستادیم امضا رو گرفته بودیم،کد رهگیری هم گرفته بودیم،هزینه نقل و انتقالم می‌نداختن گردن آمریکا.بعد ظریف رو بعنوان کارشناس آورد میزگرد😕 🌺🌺🌺🌺🌺