زمان، بادی است كه می‌وزد؛ هم هست و هم نیست. آنان را كه ریشه در خاك استوار دارند از طوفان هراسی نیست. جنگ می‌آمد تا مردانِ مرد را بیازماید... 🍃جنگ آمده بود تا از این خاک دروازه‌ای به كربلا باز شود... جنگ می‌آمد تا مردان مرد را بیازماید. پندار ما این است که ما مانده‌ایم و شهدا رفته‌اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند.🥀 😔آن روزها مانده است و زمان ما را با خود برده‌است. آن روزها زمین و آسمان به هم پیوسته بود و مردترین مردان در همین خاک بال در آسمان‌ها می‌گشودند، و جنگ برپا شده بود،تا... آن حقیقت ظهور یابد، 🥀شقایق ‌ها پژمرده می‌شوند اما عشق و زیبایی ماندگار است. #هفته_دفاع_مقدس #روایت_فتح #شهید_آوینی

دیواری کوتاه‌تر از ربیعی ندیدی؟! #دفاع_مقدس #روایت_فتح

🔵 ماجرای عکس معروف و ماندگار شهید آوینی در قتلگاه شهیدان فکه چه بود؟ چه شد که سید مرتضی آوینی که سال‌ها همه شهدا را به تصویر کشیده و خود از دوربین فراری بود، در آخرین لحظات عمرش حاضر شد از او عکس تکی بگیرند؟ او در آخرین عکس زندگی خود به عکاس چه گفت؟ ♦️برشی ۹۰ ثانیه‌ای‌ و جذاب از قسمت آخر مستند ۸ قسمتی «آقا مرتضی» به کارگردانی سید عباس سید ابراهیمی هر شب ساعت ۲۰، شبکه ۳ #روایت_فتح #شهید_آوینی

♦️قطعه‌ای گران‌بها از مستند به یاد‌ماندنی «روایت فتح» که در این دنیای سخت، بهترین درس‌های زندگی را به ما می‌دهد. 🔹با صدای آسمانی شهید آوینی #شهید_آوینی #روایت_فتح

🔷 همه انرژی‌های منفی دنیا را با دیدن این کلیپ بیرون بیندازیم. ♦️ شامگاه بیستم بهمن‌ماه سال ۱۳۶۴، «نخلستان های حاشیه رودخانه اروندرود»، لحظات آغازین عملیات تاریخی و غرور انگیز والفجر ۸ از نگاه دوربین و صدای شهید آوینی با زیر صدای حاج صادق آهنگران: «بچه ها آماده و مسلح، با كوله‌پشتی و پتو و جليقه‌های نجات در ميان نخلستان‌های حاشيه‌ی اروند آخرين ساعات روز را به سوی پايان خوش انتظار طی می کنند. این ها بچه‌های قرن پانزدهم هجری قمری هستند؛ هم آنان كه كره‌ زمين قرن‌هاست انتظار آنان را مي كشد تا بر خاك بلاديده‌ اين سياره قدم گذارند و عصر ظلمت و بی خبری را به پايان برسانند.» #روایت_فتح #انتظار

🔷 ۲۲ بهمن سالروز عملیات والفجر مقدماتی و شهادت خاص ترین شهید دفاع مقدس ابراهیم هادی و بچه های گردان کمیل و حنظله در منطقه فکه گرامی باد. 🔸 تصاویری دیده نشده از عملیات والفجر مقدماتی در ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ و پیکر ۱۶۰ شهید به جا مانده در قتلگاه فکه، ده سال پس از این عملیات در سال ۱۳۷۱ 🔸 ماجرای این شهیدان از این قرار است که در عملیات والفجر مقدماتی و پس از شکست آن، فرماندهان تصمیم می گیرند که زخمی ها را به پشت میادین مین و به یک شیار منتقل کنند تا از رگبار شدید بعثی ها در امان باشند. همه عقب نشینی می کنند و این شهدا پس از پنج روز در حالی که شدیدا تشنه لب بودند آنجا می مانند. عده‌ای از تشنگی شهید شدند و برخی نیز با تیر خلاص دشمن بعثی پر کشیدند. به علت مین‌گذاری شدید منطقه و تصرف آن توسط دشمن، تا دو سال پس از جنگ یعنی در سال ۱۳۷۱ هیچکس از سرگذشت آنها اطلاع نداشت! بالاخره رزمنده ای به نام جعفر ربیعی (نویسنده کتاب رمل های تشنه) از اسارت آزاد می شود و همسر شهید محمد راحت که در فکه مفقود شده بود از او می پرسد از همسر من خبر داری؟ آیا آیا او نیز اسیر است؟ جعفر ربیعی پاسخ می دهد: «خیر او اسیر نیست، او به همراه تقریبا ۱۵۰ رزمنده دیگر شهید شده است. اگر الان به منطقه فکر بروم شاید بتوانم محل شهادت آنها را بیابم. در سال ۱۳۷۱ به فلکه آمدند و پس از ۱۰ سال از شهادتشان، آنان را همانگونه که شهید شده بودند پیدا کردند. نقل است که شهید خسروانور چهارزانو شهید شده بود و چهارزانو نیز تفحص شد. 🔹با صدای شهید آوینی، حتما ببینید. #روایت_فتح #والفجر

🔷 ۶ اسفند سالروز شهادت «حمید» باکری، معاون لشکر 31 عاشورا از میاندوآب ارومیه گرامی باد. 🔸همون حمید باکری که بواسطه آوازه بیشتر بردارش مهدی، یعنی فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، گمنام مونده و خیلی ازش یاد نمی‌کنن اما ما امروز یاد می‌کنیم از حمید، که شهید آوینی گفت: «شهدا همه اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا (ع) هستند و پیام آن‌ها عشق است و اطاعت است و وفاداری» و شهید حمید باکری، چه خوب رزمنده‌ها رو بعد از جنگ تو وفاداری سه دسته دونستی و گفتی: «دسته اول به مخالفت با گذشته خود بر می‌خیزند، دسته دوم راه بی‌تفاوتی را بر می‌گزینند و در زندگی مادی غرق می‌شوند اما دسته سوم به گذشته خود وفادار می‌مانند و احساس مسئولیت می‌کنند و از شدت مصائب و غصه‌ها دق می‌کنند.» آقا حمید بیا و ببین! که امروز ما هرچند تعدادمون کمه، اما خدا می‌دونه که از دسته سومیم، که حضرت آقا اخیراً در خصوص این وصیت آقا حمید گفت: «این دسته سوم پاینده می‌مانند و شاهد به ثمر نشستن این نهال و تناور شدن این درخت خواهند بود.» 🔸حمید باکری که سال ۵۵، زمان شاه، برا تحصیل رفت ترکیه، اما سر از سوریه و آموزش دوره چریکی در آورد. همون جوونی که اون موقعی که درس خوندن تو ضعیف‌ترین دانشگاه ایران افتخار بود، تو آلمان درس می‌خوند اما فهمید این راهش نیست و برگشت. حمید باکری که سال‌ها قبل از وقوع انقلاب، انقلابی بود و تو زمان تبعید امام به فرانسه، رفت پاریس و با امام دیدار کرد. 🔸حمید باکری فداکاری که به فکر حل مشکلات مردم بود و تو زمان حضورش تو سپاه ارومیه، وقتی متوجه شد که کارگرای کارخونه قند حقوق نگرفتن و پیش زن و بچشون شرمندن، به هر ترتیبی بود ۴۰۰ هزار تومان جمع می‌کرد و خودش حقوقشون رو پرداخت می‌کرد! 🔸همون حمید باکری که مسئول بازرسی شهرداری ارومیه بود اما به جبهه اومد تا نفس خودشو مورد بازرسی قرار بده! 🔸حمیدی که اونقد فداکار بود که وقتی بهش گفتن حیف نیست احسان بچه‌ات، پدر به این خوبی رو از دست بده؟ فقط گفت: «من پدر همه احسانای این سرزمینم و رفت!» 🔸حمیدی که بعد از رفتن به جبهه اینقدر با اخلاص بود که به برادرش مهدی گفته بود اصلاً تعریف من نده و شاید اگر مهدی فقط یک بار از حمید تعریف می‌کرد امروز او اینقدر گمنام نبود! 🔸حمیدی که اونقدر شجاع بود که تو شب اول عملیات خیبر، تو عمق ۶۰ کیلومتری خاک عراق، با بیسیم خبر تصرف پل شحیطاط جزایر مجنون، یعنی تنها راه زمینی دشمن با جزایر رو داد و موجب بالار رفتن روحیه رزمنده‌ها شد که بعد از شهادتش این پل به پل حمید معروف شد. با این کار حمید، نیروهای بعثی که تو جزیره بودن امکان فرار رو نداشتند و از اون طرف جزیره هم کسی نمی‌تونست بیاد کمک این‌هایی که تو جزیره محاصره هستند و همون لحظات اول حدود هزار رزمنده بعثی اسیر شد و اگر امروز عملیات خیبر از مفاخر دفاع مقدس محسوب میشه به خاطر این کار حمیده! 🔸 حمیدی که سه روز فقط با سلاح کلاشینکف به همراه نیروهاش حوالی اون پل مقاومت کرددند و مزد عملش رو گرفت، که سردار شهید حاج احمد کاظمی می‌گه من و مهدی (باکری) با هلیکوپتر خودمون رو به پنج کیلومتری پل شحیطاط و حمید رسوندیم و نزدیک پل در حال مقاومت بودیم که خمپاره ای اومد بین من و حمید که حمید زمین خورد و من فقط من دستم زخمی شد اما ترکش به گلوی حمید خورد شد و حمید شهید شد. 🔸حمیدی که وقتی خبر شهادتش رو به همسرش دادن، گفت: «چند سال بود که از بی‌خوابی سفیدی چشمای حمید رو ندیدم و همیشه چشماش قرمزم می‌شد و خدا رو شکر دیگه خوابید و استراحت کرد.» 🔸 همون حمیدی که تو عملیات الی بیت‌المقدس و آزادی خرمشهر، با حاج احمد کاظمی جز اولین کسایی بود که وارد خرمشهر و مسجد جامع شد اما امروز آخرین شهدای مفقود ما هم دارن میان اما حمید نیومد! 🔸حمیدی که نه آتیش سنگین دشمن و نبود امکانات، بلکه برادرش مهدی مانع برگشت پیکرش شد، که شهید مهدی یاغچیان تعریف می‌کنه میگه موقع عقب نشینی خواستیم پیکر حمید رو با خودمون بیاریم اما مهدی با قاطعیت اجازه نداد و گفت همه اینها حمید باکری هستن و اگر بقیه رو آوردید عقب بعداً حمید رو هم بیارید که حمید نیامد و نقله که بعثی‌ها آب رو به سمت خاکریز ما هدایت کردند و پیکر حمید به زیر آب رفت که میگن وقتی تو ارومیه خبر شهادت رزمنده‌ها بین مردم پیچید، همه از بزرگی کار مهدی حیرون بودند و این عمل آرامشی شد بر داغ فرزندانشون و اینجا باید گفت: ای برخی مسئولینی که بچه هاتون متولد آمریکا و کانادا هستن و گاهاً رو مزار شهدا عکس یادگاری می‌گیرید و بر عکس شهدا برا خودتون و بچه هاتون پارتی بازی می‌کنین، اگه می خواین بدونین شهدا کیا بودن، یه سر ایام نوروز با بچه هاتون جزایر کیش و هاوایی رو رها کنید و بیاید تو جزایر مجنون بلکه شاید توبه کنید و آقا حمید پیش خدا شفاعتتون کنه. #شهیدان_خدایی #شهید_باکری #روایت_فتح

شکار تصویری علمدار بی دست خمینی، حاج حسین خرازی در خط مقدم عملیات والفجر ۸ توسط شهید آوینی در حین ساخت مستند «روایت فتح» و عکس العمل او... #روایت_فتح #حاج_حسین_خرازی #شهید_آوینی

برشی از مستند آسمانی «روایت فتح» با صدای بهشتی سید شهیدان اهل قلم. #شهید_همت #روایت_فتح

🔸 آن زمانی که سید مرتضی به طور کامل در گمنامی بود، وقتی که رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای گروه «روایت فتح» خطاب به آنها گفت که «من جمعه ها جلسات هیات دولت را به گونه ای تنظیم می کنم که برنامه روایت فتح شما را ببینم و این صدای نجیب راوی را باید نگه دارید و این خیلی مسأله با ارزشی است»، او کاری کرد که ایشان اصلا متوجه نشود که گوینده که هیچ، همه کار این برنامه خود او است. بعدها رهبر معظم انقلاب متوجه این مسأله و بزرگی روح ایشان شد و همین مسائل بود که ایشان را قانع کرد که علی رغم همه تهدیدات و ناامنی های شدید سال ۱۳۷۲، در حوزه هنری تهران در مراسم تشییع او حاضر شود. ♦️گوش کنیم و لذت ببریم. صوت برنامه روایت فتح، با صدای آسمانی شهید آوینی #روایت_فتح