eitaa logo
فرهنگ دانشگاه علوم قضایی
834 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
273 ویدیو
191 فایل
معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری ارتباط با ادمین @culujsas
مشاهده در ایتا
دانلود
طرح زندگی با آیه‌ها وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا ۗ وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ ۚ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ ۗ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ و بدينگونه [كه شما را به راه راست راه نموديم،] شما را امّتى [معتدل و] ميانه قرار داديم؛ تا بر مردم گواه [و نمونه ] باشيد؛ و پيامبر [هم ] بر شما گواه [و الگو] باشد. و قبله اى را كه [مدّتى ] بر آن بودى، مقرّر نكرديم، جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مى كند، از آن كس كه واپس مى گرايد، مشخّص [و معلوم ] سازيم؛ گرچه [ اين تغيير قبله ] جز بر كسانى كه خدا [آنان را] راه نموده، سخت گران بود؛ و خدا هرگز بر آن نبود كه ايمان [و عبادتهاى ]شما را [تباه و] ضايع گرداند؛ چرا كه خدا [نسبت ] به مردم رئوف و مهربان است سوره بقره آیه 143 *آیه سی ونهم
حکمت 13 نهج البلاغه
ولى از آنچه در بالا گفته شد فهمیدیم که سخن از نیاز خدا در میان نیست; سخن از نیاز من است که اگر نعمت ها و مواهب الهى را که براى اهداف خاصى است در غیر آن به کار گیرم طبیعى است که از آن محروم خواهم شد، زیرا خداوند حکیم است و حکیم این مواهب را به افراد لایق و وظیفه شناس مى دهد. اضافه بر این کسانى که نعمت هاى الهى را ضایع مى کنند و در غیر اهداف آن مصرف مى نمایند در واقع اهانتى به ساحت قدس پروردگار کرده اند و از این جهت درخور عقوبتى هستند. ***** پی نوشت : (1) «أطراف» جمع «طَرَف» در اینجا به معناى آغاز هر چیزى است به قرینه «اَقْصاها» که در جمله بعد آمده، و به معناى انتهاى چیزى است. (2) ابراهیم، آیه 7. (3) سبأ، آیه 15. (4) سبأ، آیه 17. (5) بحارالانوار، ج 68، ص 41، ح 31 # نهج_البلاغه ای شویم
راه تداوم نعمت ها (اخلاقى ، معنوى) امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حکمت 13 نهج البلاغه می فرمایند: إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ . چون نشانه هاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمت ها را از خود دور نسازید. امام(علیه السلام) در این سخن حکمت آمیز به نکته دیگرى درباره آثار شکر نعمت و آثار کفران بیان مى کند و مى فرماید: «هنگامى که مقدمات نعمت ها به شما روى مى آورد دنباله آن را به واسطه کمى شکرگزارى از خود دور نسازید»; (إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ(1) النِّعَمِ فَلاَ تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ). نعمت ها غالباً به صورت تدریجى بر انسان وارد مى شود و وظیفه انسان هوشیار این است که به استقبال نعمت برود و استقبال از آن راهى جز شکرگزارى ندارد. هرگاه با آغاز روى آوردن نعمت به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد ادامه خواهد یافت و تا پایان آن نصیب انسان مى شود و به تعبیر دیگر به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه، نعمت ها مانند گروه هاى پرندگان است که وقتى تعدادى از آنها بر شاخه درختى نشستند بقیه تدریجا به دنبال آنها مى آیند و شاخه ها را پر مى کنند; ولى اگر گروه اول صداى ناهنجار و حرکت ناموزونى بشنوند یا ببینند فرار مى کنند و بقیه هم به دنبال آنها مى روند و صحنه از وجودشان خالى مى شود. همچنین بسیارى از نعمت ها به صورت تدریجى زوال مى پذیرند; هرگاه انسان در آغاز زوالش هوشیار باشد و به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد مانع بازگشت و زوال تدریجى آن مى شود. این سخن در اصل برگرفته از قرآن مجید است که مى فرماید: «(وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ); به خاطر بیاورید زمانى که پروردگارتان اعلام داشت اگر شکرگزارى کنید (نعمت خویش را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى مجازاتم شدید است».(2) قرآن مجید سرگذشت بسیار عبرت آموزى از قوم سبأ نقل مى کند که خداوند نعمت بسیار وافرى به آنها داد و فرمود: «(کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ); ازروزى پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید; شهرى پاک و پاکیزه در اختیار شماست و پروردگارى آمرزنده».(3) ولى آنها به کفران پرداختند و سد عظیمى که سبب آبادى کشور آنها شده بود بر اثر سیلاب و عوامل دیگر در هم شکست و تمام آبادى و باغ ها و مزارع ویران شد به گونه اى که نتوانستند در آنجا بمانند و ناچار در اطراف متفرق شدند. قرآن در اینجا مى افزاید: «(ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَهَلْ نُجازی إِلاَّ الْکَفُورَ); این کیفر را بر اثر کفرانشان به آنها دادیم و آیا جز کفران کننده را کیفر مى دهیم».(4) روایات فراوانى درباره اهمیت شکر از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام)به دست ما رسیده که اهمیت این فضیلت انسانى را آشکار مى سازد. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْعَمَ عَلَى قَوْم بِالْمَوَاهِبِ فَلَمْ یَشْکُرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ وَبَالاً وَابْتَلَى قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ نِعْمَةً; خداوند متعال به گروهى از مردم نعمت داد، اما آنها شکرش را به جا نیاوردند در نتیجه آن متاع مایه وبالشان شد و گروهى از مردم را به مصائبى گرفتار کرد لکن آنها صبر کردند و (شکرگزار بودند) در نتیجه مصیبت ها به نعمت ها تبدیل شد».(5) در اینجا دو سؤال باقى مى ماند: نخست این که حقیقت شکر چیست؟ شکر سه مرحله دارد: مرحله قلبى که انسان از نعمت هاى خدا خشنود و راضى و سپاسگزار باشد و مرحله زبانى که آنچه را درون قلب اوست بر زبان جارى سازد; ولى از همه مهم تر مرحله عملى شکر است و آن به طور شفاف این است که از نعمت هاى الهى درست بهره بردارى کند و اهداف این مواهب را در نظر گیرد و به سوى آن اهداف حرکت کند; اگر خدا عقلى براى درک نیک و بد به او داده از این عقل در مسیر شیطنت استفاده نکند و اگر او را مشمول موهبت آزادى کرده از این آزادى براى پیشرفت و تکامل بهره گیرد نه در مسیر بى بند و بارى و گناه و فساد همچنین در مورد اعضاى بدن که هر کدام موهبتى عظیم است و در مورد مال و ثروت و فرزند و همسر. بسیارند کسانى که شکر قلبى و زبانى دارند; ولى در مرحله شکر عملى مقصرند. اگر در مفهوم شکر به آن گونه که در بالا گفته شد دقت کنیم فلسفه آن نیز روشن مى شود، زیرا این مواهب مال ما نیست، از سوى دیگرى است و آن را براى اهداف خاصى آفریده و اگر در غیر آن اهداف به کار گرفته شود خیانت در آن نعمت است. از اینجا پاسخ سؤال دیگرى نیز روشن مى شود که خدا چه نیازى به تشکر و سپاسگزارى ما دارد. ممکن است انسان ها با سپاسگزارى تشویق شوند و آرامش روحى پیدا کنند. خدا که نیازى به اینها ندارد.
🔹به اطلاع دانشجویانی که جهت شرکت در مراسم تحلیف کارآموزان قضایی ثبت نام کرده اند می رساند راس ساعت 7:45 صبح سه شنبه مورخ 1403/02/18 جهت دریافت کارت ورود به مراسم و حرکت به سمت محل تحلیف در دانشگاه حضور داشته باشند. رعایت موارد ذیل الزامیست: 1-همراه داشتن کارت شناسایی عکس دار 2-خودداری از آوردن وسایل اضافی قبیل تلفن همراه، کیف و ...
طرح زندگی با آیه‌ها إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ‏ همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند، پس میان برادران خود، (در صورت اختلاف و نزاع) صلح و آشتى برقرار کنید و از خدا پروا کنید تا مورد رحمت قرار گیرید. سوره حجرات آیه 10 *آیه چهلم
حکمت 15 نهج البلاغه
روش برخورد با فريب خورده گان (اخلاق اجتماعى): امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حکمت 15 نهج البلاغه می فرمایند: مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ. هر شخص گرفتارى را نمى توان سرزنش کرد امام(عليه السلام) در اين کلام نورانى اش مى فرمايد: «هر شخص گرفتارى را نمى توان سرزنش کرد (چه بسا بى تقصير باشد)»; (مَا کُلُّ مَفْتُون يُعَاتَبُ) سرچشمه گرفتارى ها و مشکلات و مصائبى که دامن گير انسان مى شود کاملاً مختلف است; گاه نتيجه مستقيم اعمال انسان است که بر اثر ندانم کارى ها، سستى ها، تنبلى ها و استفاده نکردن به موقع از فرصت ها دامان او را گرفته است. به يقين چنين شخصى درخور سرزنش است; ولى گاه مى شود که اين مشکلات کفاره گناهان انسان است و خداوند مى خواهد او را به اين وسيله در دنيا پاک کند. چنين کسى گرچه به سبب گناهش درخور سرزنش است ولى چون مشمول لطف الهى شده سزاوار ملامت نيست و گاه سرچشمه آن آزمايش هاى الهى است که خدا مى خواهد با آن مشکل و گرفتارى بنده خود را پرورش دهد که همچون فولاد آبديده در کوره حوادث مقاوم سازد و يا همچون طلاى ناخالصى را که به کوره مى برند تا خالص گردد او را خالص سازد در اينجا نيز جاى سرزنش نيست، بنابراين همه گرفتاران و بلا ديدگان را نمى توان سرزنش کرد و حتى در آنجايى که انسان خود سرچشمه آن گرفتارى باشد باز گاهى جاهل قاصر است و گاه مقصر; تنها اگر مقصر باشد در خور سرزنش است. اين سخن تفسير ديگرى نيز دارد و آن اين که «مفتون» از ماده «فتن» و «فتنه» در اصل به معناى آزمايش کردن است; مثلا هنگامى که مى خواهند طلا را آزمايش کنند آن را به کوره مى برند تا وضع آن روشن شود و به همين جهت هر نوع فشار و گرفتارى و مشکلات و گمراهى به عنوان فتنه از آن ياد مى شود و مفتون در عبارت بالا به معناى فريب خورده باشد; همان گونه که درباره شخص گرفتار اشاره شد اين حالت گاهى بر اثر تقصير و گاه بر اثر قصور و گاه بدون اختيار دامان انسان را مى گيرد به همين منظور امام مى فرمايد: تمام کسانى که مفتون هستند سزاوار سرزنش نيستند # نهج_البلاغه ای شویم
فرهنگ دانشگاه علوم قضایی
🔻ثبت‌نام یارانۀ اعتباری خرید از نمایشگاه کتاب از امروز ١۶ اردیبهشت آغاز می‌شود. از طریق لینک ثبت ن
قابل توجه دانشجویان محترم بن کتاب را فقط می توانید در خرید الکترونیکی کتاب از سایت نمایشگاه استفاده نمایید و برای خرید حضوری از نمایشگاه کتاب کارکرد ندارد.
⚖قاضی تراز در ترازوی علی (ع)⚖ ❇️شرح نامه ۵۳ نهج البلاغه (فراز مربوط به قضات) 💠به کلام: حجت الاسلام محسن قنبریان 🔸۱۴ شاخصه قاضی وارسته در بیان امیرالمومنین 🔸جایگاه سیاسی قاضی در جامعه 🔸ولایت و استقلال در مقام قضاوت 🔺جلسه نخست: چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه، ساعت ۱۳ 🔻خیابان انقلاب، خیابان خارک، دانشگاه علوم قضایی، سالن شهید سلیمانی ✅ورود برای عموم با ارائه کارت دانشجویی آزاد است. https://eitaa.com/bs_ujsas/1242
انجمن علمی دانشگاه علوم قضایی با همکاری معاونت فرهنگی برگزار می‌کند. 🔴 شب نشینی فرهنگی ( گپ و گفت صمیمانه دانشجویان با اساتید دانشگاه علوم قضایی) 🔹با حضور ارزشمند جناب آقای دکتر میثم نعمتی عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قضایی 📌مکان : نماز خانه خوابگاه ثبت (خارک) ⏱️زمان : سه شنبه 18 اردیبهشت بعد از نماز مغرب و عشاء 🔷 روابط عمومی انجمن علمی دانشگاه علوم قضایی
240505_0808.mp3
18.8M
✅ حجت الاسلام دکتر طباطبایی 📅 سه شنبه ١٨ اردیبهشت ماه ١۴٠٣ 🕌 نمازخانه دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری 🔸معاونت فرهنگي و اجتماعي دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری
طرح زندگی با آیه‌ها وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ و در راه خدا انفاق کنید! و (با ترک انفاق)، خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکى کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست مى دارد. سوربقره آیه 195 *آیه چهلم و یکم
240506_0809.mp3
12.03M
✅ حجت الاسلام دکتر دریا بیگی 🔈 چهارشنبه ١٩ اردیبهشت ماه ١۴٠٣ 🔸معاونت فرهنگي و اجتماعي دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری
💠 جایگاه سلام الله علیها در کلام معصومان علیهم السلام 🔻 امام صادق علیه السلام : 🔹 إنَّ لَنا حَرَماً و هُوَ بَلَدَةُ قُمَّ و سَتُدفَنُ فيهَا امْرَأةٌ مِن أولادِي تُسَمّي فاطِمَةَ ، فَمَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ ؛ 🔸 ما را حرمي است و آن "قم" است ، و به زودي بانويي از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد . هر كس او را زيارت كند ، بهشت بر او واجب شود 📚 بحار الأنوار ، ج ۶۰ ، ص ۲۱۶ 🔻 امام صادق علیه السلام : 🔹 و تَدخُلُ بِشَفاعَتِها شِيعَتي الجَنَّةَ بِأجمَعِهِم ؛ 🔸 همه شيعيان من با شفاعت او (فاطمه معصومه ‏عليها السلام) وارد بهشت خواهند شد . 📚 بحار الأنوار ، ج ۶۰ ، ص ۲۲۸ 🔻 امام رضا علیه السلام : 🔹 من زارَها بِقُمَّ كَمَن زارَني ؛ 🔸 هر كس (حضرت معصومه‏ عليها السلام) را در قم زيارت كند ، چنان است كه مرا زيارت كرده است . 📚 كامل الزيارات ، ص ۵۳۶ 🔻 امام رضا علیه السلام : 🔹 من زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الجَنَّةُ ؛ 🔸 هر كس او را با شناخت زيارت كند ، بهشت پاداش او خواهد بود . 📚 بحار الأنوار ، ج ۱۰۲ ، ص ۲۶۶ 🔻 امام جواد علیه السلام : 🔹 من زارَ قَبرَ عَمَّتي بِقُمَّ ، فَلَهُ الجَنَّةُ ؛ 🔸 هر كس قبر عمّه‏ام (حضرت معصومه ‏عليها السلام) را در قم زيارت كند ، بهشت پاداش او است . 📚 كامل الزيارات ، ص ۵۳۶
OstadAbedi_Aklag_14030219.mp3
3.54M
فایل صوتی | بیانات اخلاقی استاد احمد عابدی درباره محافظت از زبان و رفتار 📖 حدیث نبوی 🔹 دعوای دو درویش نزد قاضی 🔹اقتضائات طلبگی 🔹تحمل ناسزای دیگران 🔹حفظ اسرار مردم 🔹 مردمداری 🔹تمدن سازی و نقش روحانیت در زمینه اخلاق، معنویت و انسان سازی 🔹حرمت اطلاع بر اسرار و عورات مردم 🔹عمل به فضائل اخلاقی و نشر آنها 🔹لزوم مطالعه کتاب‌های اخلاقی 🔶چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، حرم مطهر حضرت معصومه سلام ﷲ علیها @ahmad_aabedi
به مناسبت سالروز درگذشت مرحوم کلینی صاحب کتاب شریف کافی کفایت کننده از کتب دیگر کتاب کافی از مهم‌ترین کتاب‌های حدیثی و نخستین کتاب از کتب اربعه شیعه است که توسط شیخ کلینی نوشته شده است. کتاب کافی یکی از مهم‌ترین کتاب‌های حدیثی و نخستین کتاب از کتب اربعه و جوامع اولیه حدیث شیعه است که توسط شیخ کلینی نوشته شده است. این کتاب در واقع نخستین کتابی است که به صورت جامع در همه زمینه‌های اعتقادی، فقهی، اخلاقی، تفسیر و تاریخ، روایات معتبر را جمع کرده است؛ به طوری که تعداد روایات آن برابر و بلکه بیش از همه روایات صحاح سته است. کلینی این کتاب را در پاسخ به درخواست برخی از شیعیان تدوین کرد که به علت تعدد و اختلاف روایت‌ها نمی‌توانستند مسائل و حقایق اسلامی را به طور دقیق و حقیقی تشخیص دهند. بنابراین این کتاب را با هدف گردآوری همه فنون دانش‌های دین تالیف کرد تا عمل به دستورات اهل بیت (علیهم السلام) بر اساس آن برای شیعیان آسان شود. و به دلیل همین جامعیت، نام آن را کافی نهاد؛ یعنی «کفایت‌کننده از کتب دیگر». نوآوری در تبویب و دسته‌بندی کتاب کلینی کتاب خود را در سه بخش عمده مرتب کرده است: اصول دین «اصول کافی»، فروع دین «فروع کافی»، متفرقه که با عنوان «روضه کافی» شناخته شده است. کلینی هر مبحث کلی را با نام «کتاب» آورده و در هر یک از این کتاب‌ها چند عنوان مرتبط با موضوع به نام «باب» ذکر کرده است. او ذیل همه ابواب کافی حدود ۱۶ هزار حدیث از ۱۴ معصوم (علیه السلام) ذکر کرده که همه آنها را به طور مسند آورده است. شیخ کلینی کتاب کافی را در مدت ۲۰ سال نوشته است. وقتی نوشتن کتاب ۲۰ سال طول بکشد، معلوم است که صاحب این کتاب با چه وسواس و با دقت بسیار مطالب را در کتابش جمع آوری کرده است. طبیعتا در کتابی که با عجله نوشته می‌شود، می‌توان اشکالی وارد کرده و مطالب آن را نقد کرد، اما کتابی که با حوصله نوشته می‌شود، باید خیلی وزین و سنگین باشد. ماجرای امام زمان و کتاب «الکافی» در علت نام‌گذاری کتاب به کافی دو نکته بیان شده است: یک، کلام خود کلینی در خطبه کتاب طهارت است که می‌گوید این کتاب، برای همه فنون علم دین کافی است.دو؛ نام کتاب برگرفته از کلامی است که به امام زمان (عج) نسبت داده شده که فرمود: این کتاب، برای شیعیان ما کافی است.
این جمله زمانی صادر گشته که کافی بر امام (ع) عرضه شده و ایشان آن را تحسین کرده است (البته چنین حدیثی وجود ندارد و صرفاً یک ادعا است). بعضی درباره کافی گفته‌اند که بر امام زمان (عج) عرضه شده و آن حضرت فرمود: «الکافی کاف لشیعتنا» یعنی کتاب کافی برای شیعه ما بس است، هرچنداین مطلب صحت ندارد؛ علامه مجلسی می‌گوید: اینکه بعضی از گزاف گویان به طور یقین می‌گویند همه کتاب کافی بر امام قائم (عج) عرضه شده است چون کافی در بغداد شهر نمایندگان آن حضرت بوده است، بطلان سخن آنان بر هیچ عاقلی پوشیده نیست. میرزا حسین نوری آورده است: این شایعه که می‌گویند کافی را بر حضرت حجت (عج) عرضه شده و فرموده است: کافی برای شیعه ما کافی است اصلی ندارد و در تألیفات اصحاب ما از آن اثری نیست» وی از محدث استرآبادی نقل می‌کند که چنین حدیثی وجود ندارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹نبش قبر مرحوم شیخ کلینی 🔰 حجت الاسلام کاشانی نجاشی: محمد بن يعقوب بن إسحاق أبو جعفر الكليني - وكان خاله علان الكليني الرازي - شيخ أصحابنا في وقته بالري ووجههم، وكان أوثق الناس في الحديث، وأثبتهم. صنف الكتاب الكبير المعروف بالكليني يسمى الكافي، في عشرين سنة (رجال نجاشی ص ۳۷۷) شیخ طوسی: محمد بن يعقوب الكليني يكني أبا جعفرثقة عارف بالأخبار له كتب منها، كتاب الكافي يشتمل علي ثلاثين كتابا (الفهرست للطوسی)