هدایت شده از
✅ روضة العلما
⚪️مرحوم آیة الله حاج آقا مجتبی تهرانی
🔘 حضرت رقیه سلام الله علیها
حسین علیه السلام وقتی خداحافظی کرد که به میدان برود دختر سه ساله ای هم داشت که آمد و اظهار عطش کرد. من این را در مقاتل دیدم، معلوم میشود خیلی جگر پدر را سوزانده است. حسین علیه السلام جواب مثبت داد که می روم [شاید] برای تو آب بیاورم ...
وقتی خاندان حسین علیه السلام به قتلگاه آمدند زینب علیها سلام بود سکینه علیها سلام هم بود و این بچه هم همراه آن ها بود زینب علیها سلام دست خود را روی چشمان او گذاشت یک وقت نبیند...
... این دختر هنگامی که در خرابه شام از خواب بیدار شد و بهانه بابا گرفت، یزید لعنة الله علیه دستور داد سر حسین علیه السلام را در ظرفی قرار دادند و پوششی روی آن کشیدند. گفت این را برای دختر ببرید. نگاه کنید خباثت چه می کند: طفل سه-چهار ساله، آن هم دختر بچه، در دل شب؛ کارش منشأ خباثت است.
وقتی روپوش را برداشت، نگاهی کرد و گفت این سر کیست؟ گفتند سر پدرت حسین علیه السلام است. با دست های کوچکش سر را بر داشت در حالی که مواظب بود از دستش نیفتد. چه بسا سر را به سینه اش گذاشته بود. گفت ای پدر چه کسی تو را به خون سرت خضاب کرده؟ چه کسی رگ های گردنت را بریده است؟چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
✍️ تحقیق و نگارش: سعید نسیمی
#روضة_العلما
#حضرت_رقیه علیها سلام
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
#سعید_نسیمی
#محرم_1401