🔹 مدرسهای که شکست خورد و دوباره احیا شد!
🔸 کن رابینسون در کتاب #مدرسه_خلاق داستان #مدیر مدرسهای به نام ریچارد گروِر را روایت میکند که با ایجاد محیطی پویا و خلاق، توانست رتبه مدرسه ابتدایی گرنج را از ضعیفترین مدرسه به بهترین مدرسه بهبود بخشد. چطور؟ با بازگشت به ریشههای یادگیری!
🔹 بچهها قبل از اینکه به مدرسه بیایند بالذات #کنجکاو و #خلاق هستند و شمی خارقالعاده دارند. این موهبتهای طبیعی بهترین سرمایه برای آموزش هستند. ریچارد تلاش کرد در مدرسه خود کارهایی انجام دهد که دانشآموزان در موقعیتهایی قرار بگیرند که مهارتهای مورد نیاز را در #محیطی_واقعی اجرا کنند.
🔸 او یک ایستگاه رادیو-تلویزیونی ایجاد کرد؛ کاری که با این همه ابزاری که همه جا در دسترس است کار سخت و پرهزینهای نیست. او فکر میکرد که اگر بخواهد بچهها اهمیت سواد و ادبیات را درک کنند بهتر است که یک ایستگاه رادیو تلویزیونی داشته باشند تا مهارتها را خودشان انتخاب کرده و با آنها در محیطی واقعی بازی کنند.
🔹نتیجه این تلاشها شگفتانگیز بود. مدرسه ابتدایی گرنج از یک مدرسه در آستانه تعطیلی به یکی از مدارس برتر منطقه تبدیل شد. دانشآموزان نه تنها در آزمونهای استاندارد عملکرد بهتری داشتند، بلکه اعتماد به نفس، خلاقیت و مهارتهای ارتباطی آنها نیز به طور چشمگیری بهبود یافت.
🔸رابینسون با زدن این مثال میخواهد بگوید آموزش فرآیندی زنده و ارگانیک است، نه صنعتی و ماشینی. در کشاورزی ارگانیک، تاکید اصلی بر روی خاک است نه گیاه. اگر اکوسیستم درست شود خودبخود گیاهان سالمی خواهیم داشت. آموزش ارگانیک هم همین استراتژی را دنبال میکند. تمرکز اصلی بر روی موقعیتهایی است که دانشآموز در آن رشد میکند و تربیت میشود یعنی شکوفایی افراد در شرایط خاص رخ میدهد و نه در هر شرایطی.
🔹سوال برای تفکر: آیا مدارس ما آمادهاند چنین تغییرات بنیادینی را اعمال کنند؟ چه موانعی بر سر راه چنین تحولی در نظام آموزشی ما وجود دارد؟
_.______._______._______
🔺 نگاشت مهدی طاهری | حلقه کتابخوانی