eitaa logo
کانون بسیج مداحان شهرستان فلاورجان
89 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
267 فایل
این کانال جهت اطلاع رسانی خدمات و اشعار مداحی و... ایجاد شده و کلیه برنامه ها و اطلاعیه ها درکانال قرارداده میشود. #لطفا کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید با تشکر. فرهنگی بسیج مداحان شهرستان فلاورجان
مشاهده در ایتا
دانلود
. شروع شعر دوم به اذن عالی اعلا شوم فدای نجف شبانه روز دلم می تپد برای نجف خدا سپرده جهان را به ناخدای نجف علی امام من است و منم گدای نجف فراق شهر نجف تلخ کرده کامم را فقط به دست علی می دهم زمامم را به کوه قاف رسد آدم از سیاهه ی چاه به نام نامی حیدر علی ولی الله نیامدم به درش بهر کسب حشمت و جاه نشسته ام دم این خانه محض گوشه نگاه خودش نوشته مرا اهل مذهبش باشم اگر قبول کند عبد زینبش باشم علی است حبل متین و علی است حصن حصین علی است ناجی مظلوم و همدم مسکین علی است سینه ی غمدیده ی مرا تسکین فقط به نام علی کام من شود شیرین نوا و ذکر علی بهترین مناجات است دعا بدون علی لاجرم خرافات است . بگو به هرکه به دنبال اولی باشد: فقط خلیفه ی بعد از نبی علی باشد ز محکمات کتاب، این بیان جلی باشد هر آن کسی که به او مرتضی ولی باشد... پیامبر به خدا گفته "وال من والاه" به شأن منکر او گفته "عاد من عاداه" شاعر: مهدی علی قاسمی .
. 📌كنيزى سياه چهره و كور را ديدم كه به مردم آب مى داد و مى گفت: به دوستى و محبّت حضرت على بن ابى طالب عليه السلام بياشاميد. سپس او را در مكّه ديدم كه بينا گشته و به مردم آب مى دهد، و اين بار مى گويد: بياشاميد به محبّت كسى كه خدا به خاطر او بينائى را به من برگردانيد. اعمش مى گويد: قضيّه را با او در ميان گذاشتم و گفتم: تو را در مدينه نابينا ديدم كه آب مى دادى و مى گفتى: به محبّت على بن ابى طالب عليه السلام بياشاميد و اكنون مى بينم بينا گشته اى، مرا از اين مطلب باخبر كن. كنيز گفت: مردى را ديدم كه به من فرمود: اى كنيز ؛ آيا تو اهل ولايت و محبّت علىّ بن ابى طالب عليه السلام هستى؟ گفتم: بلى، آنگاه دعا كرد و گفت: خدايا ؛ اگر راست مى گويد بينائى اش را به او برگردان، بخدا قسم، به بركت دعاى او فوراً ديدگانم روشن وچشمانم بينا گرديد. به او گفتم: تو كيستى؟ گفت: «أنا الخضر وأنا من شيعة عليّ بن أبي طالب عليه السلام»، من خضر و از شيعيان علىّ بن ابى طالب عليه السلام مى باشم. 📚مدینة المعاجز ، ج ۲، ص ۷۵ .
. . 🎤 آخرین حج است و در تابند دلها در تولا و تبرا حاجیان در قلبِ صحرا آب اندک در عوض طوفانِ گرما چهره‌ها خیس از عرق‌ها  مانده در سینه نفس‌ها میرسد بانگِ جرس‌ها ناقه‌ها بر رَملهایِ بی قراری مثل سِیلی با جهاز عشق ، جاری روی شنها آخرین حج است و برمیگردد از حج یک بیابان از خلایق لیک پیغمبر در آشوبِ دقائق یک طرف یک خیل عاشق یک طرف جمعی منافق یک طرف آئینه‌ی حق یک طرف آئینه‌ی دق بازهم مثل همیشه پشت او قرآن ناطق در میان اینهمه در سینه دارد رازهای بی شماری از حقایق آخرین حج است و می‌بیند ثمر داده‌ست رنجی که کشیده سالها در سالها از دستِ جهل مردمانِ سرزمینِ خود چشیده محنتِ شعبِ ابی طالب به جانِ خود خریده کوچه کوچه سنگ خورده شهرها و شهرها هِی زخم دیده هرچه می‌شد او شنیده زخمِ پیشانی و دندانِ شکسته بیش از هشتاد غزوه بار بسته  لیک از اینها گرانتر سخت‌تر از هرچه دیده سخت‌تر حتی زِ فهم بت پرستان دیدن جهلی عمیق از مردمان جاهلستان و نفاقِ هم قطاران است اما در دل او نور فرقان است بر لبهاش قرآن است آخرین حج است و بعد از اینهمه انبوه غم ظلم و ستم درد و اِلَم ناگاه وحی آمد دوباره وحی در یک آیه‌ی کوتاه آمد کِای رسولِ برگزیده نور دیده هرچه کردی هرچه کردی هرچه دیدی سالها در سالها اما همه هیچ است هیچ است! هرچه رفتی آنچه گفتی آنچه خواندی و نشاندی گوئیا ناگفته‌ای ناخوانده‌ای ناورده‌ای هیچ‌است هیچ است آن مگر امروز اینک در همین منزل رسانی جاودانی این پیام آسمانی: آی بَلِّغ یا نَبی ما اُنزِلَ مِن رَبکَ امروز امت را که ما بَلَغتَ ما بَلَغتَ ما بَلَغتَ سرانجام رسالت را آخرین حج است و در گرمای طاقت سوزِ عالم سوز در قلب کویری سخت پای برکه‌ای خوشبخت اینگونه او فرمود : هرکس پیش رو رفته است برگردد و هرکس پشت سر مانده است میمانیم تا آید و در پیش نگاه دوستدارانش محمد(ص) از شتر پایین که آمد تا سه روز اُطراق کرد حرف رفتن گفت و بازی با دل عشاق کرد آخرین حج است اما اولین عید من است بعد از این شکرِ خدا تکلیفِ عالم روشن است.... *« این روایت از تمامی بزرگان آمده مستند ، واژه به واژه ست و  فراوان آمده عالمانِ اهل سنت با تواتر گفته‌اند با تجاهل یاکه حتی با تفاخر گفته‌اند فخر رازی اسقلانی ابن ماجه بن کثیر ابن عبدُالبِّر بخاری مسلم و ابن جریر ابن جوزی ابن شاهین و زهبی شافعی تَرمزی و ابن حنبل جَزَری و نافعی آنقدر نام است آید میشود خود یک کتاب گفته‌اند از خطبه‌ی پیغمبر ختمی مآب»  رفت بر روی جهاز و گفت با اهل حجاز گفت با اهل حقیقت گفت با اهل مجاز   بعد حمد و بعد تسبیح خدایش دم گرفت دست حق را بین مشتش دست حق محکم گرفت  گفت: حق فرمود بعد از من تمام دین علیست این علی و این علی و این علی و این علیست آی مردم با پیمبر با خدا بیعت کنید یک به یک با دست من با مرتضی بیعت کنید دست او را برد بالا دست را بالا کشید پیش آن سیلِ تماشا دست را بالا کشید آنقدر بالا که حضرت با خدایش دست داد پیش از هرکس خدا با مرتضایش دست داد اَشهدُ اَنَّ امیرالمومنین تنها علی اَشهدُ اَن لا امیرالمومنین الّا علی  کربلا هم آخرین حج بود و تنها مانده بود حاجیان در خاک و خون بودند اما مانده بود یک نفر جا مانده بود تشنگی بود و خجل از طفل بابا مانده بود روی دست خود علی را برد بالا برد بالا آه بابا آه بابا آخرین بار است دستِ غم به زانو میزند اولین بار است اما حرف مُنّوا میزند اولین بار است مردی اینچنین رو میزند....  *تحقیق این موضوع در کتاب الغدیر علامه امینی و کتب علامه سید مرتضی عسکری به تفصیل آمده . حسن لطفی 👇
. متن گذاشته خدا ولایتو رو دوش محکم مرتضی که بالا بمونه تا ابد همیشه پرچم مرتضی ولایته حق حیدر، که رسیده به حقدارش به خدا خدایی میشه دلی که بمونه یارش مولای جهان تنها حیدره عالم می‌دونه که حق با حیدره «حق با حیدره» نگاه علی کرامته سکوت علی قیامته خوشا با دم علی علی دلی که مست عبادته دلی که خدایی باشه علیو امیر می‌دونه دلی که غدیری باشه، پای قولشم می‌مونه دنیا حیدره عقبا حیدره عالم می‌دونه که حق با حیدره «حق با حیدره» بگرد ای دلم به دور او که نیست مقتداتر از علی که نیست از علی خدایی‌تر که نیست با خداتر از علی دلی که غدیری باشه نمیشه یه لحظه گمراه به خدا علی وجه‌الله‌ ست همینه جز این نیست والله ذکر رو لب زهرا، حیدره عالم می‌دونه که حق با حیدره «حق با حیدره» شاعر: امیررضا یزدانی 🎤 👇
. علیه السلام خونه ی خدا نجفه، طور انبیا نجفه اهدنا الصراطی که گفتن این راه کربلا نجفه جنت برین نجفه، مرکز زمین نجفه جایی که میره بعد مردن این روح مؤمنین نجفه بگو یا علی، برو تا نجف رفیقش کن این، دلو با نجف شرف داره به، دو دنیا نجف وجودم حیدره، بود و نبودم حیدره دم در جنت ذکر ورودم حیدره امونم حیدره، ذکر جنونم حیدره فقط یه خلیفه میشناسم اونم حیدره علی علی مولا قبله ی دلا نجفه، ایوون طلا نجفه هر کی رفته و دیده گفته پس عرش کبریا نجفه جایی که می خوام نجفه، خونه ی آقام نجفه من یه روز میشم ساکن نجف وقتی که بابام نجفه بهشت خداس، شبیه نجف دهینش چقد، ملیحه نجف عجب عشقیه، ضریح نجف امیرم حیدره، ذکر کثیرم حیدره فقط یه نفر هس براش می میرم حیدره ثوابم حیدره، ابوترابم حیدره بگن کیه مولا؟؟ فقط جوابم حیدره علی علی مولا ✍ ۳٠ شهریور ۱۴٠۳ .👇