#داستان_کوتاه
جوانی از عالمی پرسید: جوان هستم و نمی توانم نگاه خود را از نامحرم منع کنم. چاره ام چیست؟
عالم کوزه ای پر از شیر به او داد و گفت: کوزه را سالم به جایی ببر و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و از شخصی خواست او را همراهی کند، اگر شیر ریخت، جلوی همه ی مردم او را کتک بزند.
جوان کوزه را سالم به مقصد رساند...
عالم از او پرسید: چند نامحرم سر راه خود دیدی؟
هیچ! فقط به فکر نریختن شیر بودم، مبادا جلوی مردم کتک بخورم و خار و خفیف شوم... .
عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر بر کارهایش میبیند... .
📌اداره خبر و اطلاع رسانی
✍️کوثر بلاگ، کوثر گطانی
╔═ 🍃💠🍃 ════════╗
💬🆔https://eitaa.com/joinchat/328663057C3989f8ce35
╚════════════