هدایت شده از سنگپا
🍉 شب یلدای خوبی داشته باشین ☺️❤️
❣️ عشقی که توی یه #خانواده ست، مث دونههای اناره...
❣️ اگه دونه دونه و جدا جدا بخوری، نمیچسبه...
❣️ اگه با پوستهها و ناخالصیاش بخوری تلخیش زیر زبونت میمونه...
❣️ عشقو مث دونههای انار باید دون کرد، تو کاسه ریخت و باهم خورد...
❣️ باهم نشست...باهم حرف زد...باهم خوش بود...باهم قشنگ بود...مثل انار.
🍉#زن_خانواده
🍉 #شب_یلدا_مبارک
📲 @sange_pa🍭
کانال فرهنگی اجتماعی کوثر
#طلبگی_انتخاب_من_است!
فصل اول [قسمت چهارم]
یک ساعت گذشته بود، طاهره در ایستگاه میدان آزادی از مهسا خداحافظی کرد و به سمت محل کارش قدم برداشت، از زیر تابلو سفید، با حروف قرمز رنگ که نوشته شده بود شرکت «تبلیغاتی و چاپ نگار» عبور کرد. تا وارد راهرو شد نگاهش به میزِ گردی با پایه های کشیده و رومیزی ترمه افتاد که محصولات یلدایی شرکت را چیده بودند و تازه متوجه شد شب، شبِ یلدا است.
سرعتش را زیاد کرد و وارد اتاق ریاست شد و پشت میز مسئولِ دفتر مدیر نشست و شروع به هماهنگی برنامه های روزش شد... .
ساعت نزدیک پنج غروب بود، کلید را در قفل عمارت بزرگی در بالاشهر چرخاند از حوض مستطیل شکل بزرگ و درختانی که در خواب زمستانی بودند گذشت و وارد عمارتی با سنگبری ها و گچ برهای مجلل شد فضای خانه اما مثل درخت های حیاط سرد و یخ بود، از پله های چوبی نیم داره بالا رفت و مستقیم سراغ کابینت ها و یخچال آشپزخانه رفت.. و آجیل، پسته، تخمه، شیرنی، بادام ها، سیب و خلاصه هر چه خوردنی بود را داخل پلاستیک های که از روی میز برداشته بود ریخت.... با صدای داد و بیداد سکوتِ عمارت شکست:
-ببین وضع خونه رو مثلا شب یلداس، کجان بچه ها؟
-مگه من گفتم بچه هات برن؟ میخاستی ازدواج نکنی دوباره!
-عجبا! تو رو گرفتم جای خالی مادرشون رو پرکنی! پرنکردی که هیچ، همه رو پروندی!
ناگهان پلاستیکِ میوه ها از دست طاهره که بالای پله ها ایستاده بود دررفت، سیب ها و.. از پله های چوبی به پایین ریخت و جلو پای پدرِ طاهره از حرکت ایستادند...
سکوت دوباره همه جا را فرا گرفت طاهره آرام از پله ها پایین آمد و با گفتن سلام از آنها گذشت و بدون توجه به حرف ها و اصرار، عمارت را ترک کرد، انگار گوش هایش از این حرف ها پر بودند... .
نگاهی با ساعت تلفن همراهش انداخت و با گرفتن اسنپ سریع به سمت خانه رفت. وارد خانه شد هرچه صدا زد اما خبری نبود، مهسا، بهاره، حسنا.... ناگهان دخترها با فشفشه هایی که در دست داشتند از حمام بیرون پریدن و بلند گفتند یلدات مبارک...
پس از چیدن وسایل یلدا وسطِ هال کوچک، صدای سگ سفید کوچولو آمد، طاهره گفت:
-وا! مگه نیومده اینو ببره؟
مهسا آب دهانش را قورت داد و پاسخ داد...
🍉
🙏 ادامه دارد
✍عشق آبادی
@farhangikowsar
هدایت شده از کانال علمی پژوهشی کوثر
✨استان #همدان
✨قروه درگزین
💠برگزاری نشست فرهنگی پژوهشی
✨بامحوریت:آسیب شناسی خانواده در جامعه امروز✨
🎙سخنران:دکتر کمیل زکی خانی
🚩مشاور خانواده
🏢مکان:حوزه علمیه خواهران فاطمیه[س]درگزین
⏳تاریخ:۱۴۰۲/۱۰/۰۲
🕰ساعت:۹الی۱۰صبح
💠پخش مجازی از طریق ورود به لینک
https://eitaa.com/Hosseiniehmajazi_hawzah_khaharan
⟨⟨کانال حسینیه مجازی حوزه های علمیه خواهران استان همدان⟩⟩
✨#معاونت_فرهنگی_تبلیغی
✨#مدرسه_علمیه_فاطمیه
@elmikowsar
امیرالمؤمنین عليه السلام:
هركس خود را در راه اصلاح نفس خویش، در رنج افكند، به سعادت دست پیدا خواهد کرد
مَن أجهَدَ نَفسَهُ في إصلاحِها سَعِدَ
غررالحكم حدیث8246
@farhangikowsar
ساده باشیم
چه در باجهی یک بانک، چه در زیر درخت...
✍️ سهراب سپهری
🏷 #بیت
🏦 @farhangikowsar 🌳
هدایت شده از سنگپا
✴️ حیای دختر مهمتر از زیباییشه
✴️ اخلاق دختر مهمتر از شاغل بودنشه
✴️ ادب و فهم دختر مهمتر از تحصیلاتشه
✴️ قناعت دختر مهمتر از وضع مالی پدرشه
🚹 حیای پسر مهمتر از درآمدشه
🚹 غیرت پسر مهمتر از حساب بانکیشه
🚹 اخلاق پسر مهمتر از خونه و ماشینشه
🚹 پاک بودن پسر مهمتر از کارمند بودنشه
‼️ خانوادهها بفهمید..!
👤 +الیاس+
🏷 #توییت
💍 📲 @sange_pa 😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی یک کودک را آواره میکنند 💔
✨#میز_فلسطین_غزه
@farhangikowsar
❌️ واقعاً چه خبره؟!
🔻دختره که فقط ۱۶ ساله شه یه تصویر برهنه و لخت از خودش منتشر کرده بدنش پر از تتو هست و داره سیگار میکشه که در یک روز نزدیک ۲ میلیون فقط در توییتر ویو خورده !!!!!
▪️ اینقدر این تصویر یه دختر ۱۶ ساله ناجور بوده که حتی صدای بی دین ها هم در اومده....
▪️مسئول برخورد و جمع کردن این ولنگاری کیه واقعاً ؟!
✨#تهاجم_فرهنگی_مبارزه_نظارت
✨#کار_فرهنگی_فضای_مجازی
@farhangikowsar
زین شبُ و روزِ مُکَرّر دِل گرفت
ایخوش آنجائی که صبح و شام نیست
🌕شبتان الهی!
@farhangikowsar
امام رضا عليه السلام:
خَيرُ مالِ المَرءِ ذَخائِرُ الصَّدَقَةِ
بهترين دارايى انسان، اندوخته هاى صدقه است
📘ميزان الحكمه، ج۱۱،ص ۱۷۹
@farhangikowsar
51.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨استان #فارس
✨شیراز
🌟 سه شنبه های مهدوی با عنوان یلدای مهدوی در مترو نمازی توسط مدرسه علمیه فاطمه الزهرا (س) برگزار شد.
🌟 به پیشنهاد طلاب این مدرسه، فضای این برنامه متناسب با شب یلدا طراحی شد. پفیلایی که درون سفره یلدا وجود داشت حاوی متن انتظار بود با این مضمون که در طولانی ترین شب سال دعا برای امام زمان (عج) فراموش نشود.
🌟 در گوشه دیگر این سفره نشانک های قرآنی وجود داشت که به عنوان هدیه به حضار داده می شد. روی این نشانک حدیثی از حضرت زهرا (س) نوشته شده بود.
🌟 همچنین از افراد حاضر در آن جا درخواست شد که نذر ظهور هر شب چند آیه از قرآن را بخوانند.
🌟زینت بخش این سفره که با هدف یادآوری امام زمان (عج ) چیده شد، این مطلب بود که ما چله نشین شب یلدای ظهوریم.
🌟داستانی هم در مورد #انار_بحرینی (راجع به امام زمان (عج)) به عنوان هدیه به افراد داده شد که شب یلدا در کنار خانواده هایشان خوانده شود.
🍉#یلدا_انتظار_مناجات
@farhangikowsar
کانال فرهنگی اجتماعی کوثر
✨استان #فارس ✨شیراز 🌟 سه شنبه های مهدوی با عنوان یلدای مهدوی در مترو نمازی توسط مدرسه علمیه فاطمه ا
🌟 ماجرای #انار_بحرینی👆👆
✨ در قرن هفتم حاکم بحرین که دشمن سرسخت شیعیان بود، وزیری داشت که به شدت نسبت به شیعه دشمنی می کرد.
روزی وزیر اناری نزد حاکم آورد که بر آن نوشته شده بود: لا اله الا الله . محمد رسول الله. ابوبکر و عمر و عثمان و علي خلفاء رسول الله. (!!!)
حاکم تا انار را دید فکر کرد این نوشته به قدرت الهی بر انار حک شده .
بزرگان شیعه را جمع کرد و انار را به آنها نشان داد و گفت: بین این ۳ کار یکی را انتخاب کنید.
۱. دلیلی بر صحت اعتقاد خود و دلیلی بر رد نوشتهی روی انار بیارید
۲. مثل غیر مسلمانان به دولت اسلامی جزيه بدهید
۳. مردانتان را می کشم زنان و فرزندانتان را اسیر می گیرم و اموالتان را غصب می کنم.
علما و بزرگان شیعه ۳ روز مهلت خواستند و در این مدت شروع به استغاثه به حضرت حجت(عج) کردند و از او کمک خواستند تا شب سوم شیخ محمد بن عیسی دمستانی موفق شد به محضر حضرت صاحب الزمان مشرف شود و حضرت راز انار را برای او گفت.
خوشحال شد و فردا به همراه بزرگان شیعه به کاخ حاکم رفتند و اعلام کرد جواب را فقط در خانه وزیر میدهم. در منزل وزیر درون جعبه ای یک قالب گلی انار بود که درست اندازه انار بود و شیخ محمد به آنها گفت: وزیر وقتی درخت انار بار داده بود قالب گلی که این متن در آن حک شده بود را دور انار محکم بست و انار در این قالب رشد کرد و شکل آن را گرفت و این متن بر آن حک شد ولی این انار دانه ندارد و جز دود و خاکستری چیزی در آن نیست.
اینحا بود که والی پرسید این ها را چه کسی به تو اطلاع داده؟ شیخ محمد ماجرای ملاقاتش را با امام زمان(عج) را گفت و والی شیعه شد و دستور به کشتن وزیر داد.
@farhangikowsar
✨استان #همدان
🌟 #اطلاع_رسانی
✨ #جلسه_سوم
✊مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) :
«در حوزه کانون هایی باید به وجود بیایدکه پشتوانهی فکری، تحقیقی و علمی داشته باشد.»
💠 معاونت فرهنگی تبلیغی مدیریت حوزه علمیه خواهران استان همدان برگزار می نماید.
💫✨ "قرارگاه فرهنگی تبلیغی "✨💫
🎀 "طهورا" 🎀
🖇 دعوت نامه برای اعضاء فرهیخته تقدیم خواهد شد.
💎دستور سومین جلسه
۱. احصاء اولویت های عرصه های تبلیغی حوزه های علمیه خواهران استان همدان جهت "ارائه در جلسه و تصویب نهایی "
⌛️زمان: چهارشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۶
🕰 ساعت: ۸ الی ۱۰
🏢 مکان: سالن جلسات مدیریت استان
✨#معاونت_فرهنگی_تبلیغی
@farhangikowsar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ استان #فارس
✨ #شیراز
حضور فعالان صیانت از جمعیت مدرسه علمیه فاطمة الزهراء در رویداد جامعه پرداز استان فارس
@farhangikowsar
اره راست میگی!
حجاب محدودیته ولی برای آقایون...
✍ ژان والژان
@farhangikowsar
💢 توجه توجه
با عرض پوزش خدمت همراهان گرامی قسمت پنجم رمان
✨ #طلبگی_انتخاب_من_است
فرداشب در خروجی کانال قرار خواهد گرفت.💐
@farhangikowsar
🌟 #نمک_خدا
مرد همانطور که خمیازه می کشید خدمت ملامحمد تقی مجلسی رسید و داستان همسایه عرق خور و قماربازش را تعریف کرد.
- بله جناب شیخ، شب ها آسایش و خواب نداریم چه کنیم؟
- امشب همسایه و دوستانش را برای شام دعوت کن! من هم خواهم آمد!
مرد عطار همان کار را انجام داد. همسایه تا وارد اتاق خانه شد شیخ را دید. به سمت دوستانش برگشت و آرام گفت:
- می خواهم روی شیخ را کم کنم!
با صدای صاف کرده گفت:
- شیوه ای که شما در زندگی دارید درست است؟ یا کاری که ما انجام می دهیم؟! ما عرق می خوریم و قمار می کنیم اما نمک کسی را بخوریم به او خیانت نمی کنیم!
ملامحمد تقی مجلسی گفت:
- من این مطلب را قبول ندارم!
- چرا؟ عین حقیقت و به خدا قسم راست گفتم!
شیخ چند لحظه مکث کرد و پاسخ داد:
- تا به حال #نمک_خدا را خورده اید؟!
سکوت اتاق را فراگرفت. پس از چند دقیقه همسایه و دوستانش آرام از خانه مرد عطار بیرون آمدند.
فردای آن شب مرد همسایه قمارباز، سرافکنده و غسل کرده برای توبه در خانه ملامحمد تقی را زد.
📔علامه مجلسی مردی از فردا، ص ۲۴
✍️عشقآبادی
@farhangikowsar
#سلام_امام_زمانم🖤🌱
«صُبحَـــــم» شُروع ،
مےشَود آقـᰔــــآبہ نٰامتآن۔۔۔
«روز؎ِ مَن»
هَمہ جٰا «ذِڪرنٰامتآن۔۔𑁍»
صُبح ؏ـَـلے الطُلو؏..؛
«سَلامٌ؏َــلیک یأبنَ الْحَســـ﴿ﷻ﴾ــنْ۔۔»
مـَن دِلخُوشَم ؛
بِہ «جــَـــواب سلٰامتآن۔۔𔘓»
_امـــــآم خوبِ زمآنـــــم ..✼..
هَرڪجآ هَستے ۔۔۔!
بٰاهـــــزٰاران ؏ِــشق و اِرادَت﴿ سَـــــلٰام۔۔﴾
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
@farhangikowsar
قال الصادق علیه السلام:
🔹إنَّ حُسْنَ اَلْخُلُقِ يَبْلُغُ بِصَاحِبِهِ دَرَجَةَ اَلصَّائِمِ اَلْقَائِمِ.
🔸به راستى که خوشخُلقى صاحب خود را به درجه روزهدار شبزندهدار مىرساند.
📚 الکافی (باب ایمان و کفر)
جلد۲ صفحه ۱۰۳
@farhangikowsar
چگونه مردم را به نیکی دعوت میکنید اما خودتان را فراموش میکنید؟
✨ سوره بقره، 44
🏷 #آیه
@farhangikowsar 🍂
ماجرای شهید حججی و بیدینها در قبرستان 😵😱👇
یکی از کارهایمان این بود که غیرمذهبیها را به تور میانداختیم. کار نداشتیم طرف ده سال دارد یا پنجاه سال. وعدهگاهمان هم قبرستان بود. من افراد را شناسایی میکردم و با هزار ترفند آنها را با محسن درمیانداختم. سوار موتورشان میکردم که برویم با هم چرخ بزنیم. وسط راه الکی میگفتم موتور خراب شد و بگذار زنگ بزنم رفیقم بیاید کمک. محسن میآمد و سربحث را باز میکردم. سال 90 یکی دو تا سوژه ضدخدا و لامذهبِ کلاسیک انداختم به جانش. چند شب تا صبح توی قبرستان با محسن بحث میکردند. باورم نمیشد اینها را بتواند به راه بیاورد..!
🌹 شهید محسن حججی
🏷 #خاطره
📕 #سربلند ص105
@farhangikowsar ✌️