وقتی که خرمشهر در چنگال غم شد
بر پیکرش دستان خونین ستم شد
وقتی جهان آرا پر پرواز بگشود
رفت و میان جمع یاران خود آسود
در نهر خیّن شیرها در خون تپیدند
شاید صدای ربنایی را شنیدند
از نهر خیّن بال و پرها باز می شد
هر موج گاهی محفل اعجاز می شد
خیّن صدای فتح خرمشهر می داد
وقت گذر از نهر با صد آه و فریاد
ای نهر خیّن فتح خرمشهر دیدی؟
دست از لجاجت های بیهوده کشیدی
بر فتح خرمشهر، تو دروازه بودی
با کرخه و کارون تو هم اندازه بودی
در قلب تو اسطوره ها اعجاز کردند
سیمرغ ها از شط خون پرواز کردند
در کربلای ۴ خیّن کوه غم شد
صدها شکوه نخل در این نهر خم شد
شد نهر خیّن قتلگاه شیر مردان
هر لحظه موجی آمد و می کرد طغیان
ای نهر خیّن با دلیرانت چه کردی؟
اینگونه غرق خون شدی و رود دردی
غواص ها دلداده ی آب تو بودند
در کربلای ۴ بی تاب تو بودند
در کربلای ۴ با دستان بسته
از موج های سرد و سنگین تو رسته
رفتند تا ما در وطن آزاد باشیم
در خون فرو خفتند تا ما شاد باشیم
رفتند تا این خاک آبادی بگیرد
تا خاک خرمشهر را شادی بگیرد
معراج مردان خدا شد نهر خیّن
مدیون خون شهدا شد نهر خیّن
✅برگرفته از کتاب قهرمان خرمشهر
#کربلای۴
#طوفان_الاقصی
#شهیدان
کانال شاعر ارزشی #امالبنین_بهرامی(ام_خزان)