eitaa logo
فرهنگی صامدون ( شهدا)
324 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
959 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم: با فرمانده تون کار دارم گفت: الان ساعت 11 هست ملاقاتی قبول نمی‌کنه! . رفتم پشت در اتاقش در زدم گفت: «کیه؟» گفتم: مصطفی منم... سرش را از سجده بلند کرد؛ چشم هایش سرخ و رنگش پریده بود... نگران شدم! 🔻گفتم چی شده مصطفی؟ خبری شده، کسی طوریش شده؟ دو زانو نشست سرش را انداخت پایین، زل زد به مهرش گفت: یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم! از خودم می‌پرسم کارایی که کردم برای خدا بوده یا برای خودم... 📚منبع: کتاب مصطفای خدا شهید🕊🌹 🕊 🌹@farhangisamedun