#العجل #اباالایتام مولای من! دنیای دور از تو دیگر حتی به اندازه‌ی زیر گلوی نوزادی هم سپیدی ندارد ... حالِ عالم ... بد است آقای من ... حالِ مظلومانِ عالم ... بدتر ! حرمله کم ندارد روزگار دور از امام .. کم داغ ندیده دنیای من دور از شما .. راستش دلم این‌روزها ... پایِ گهواره‌ی شیرخوارِ کربلا ... هی می‌رود ... هی برمی‌گردد... یاصاحبی ... أما تَرونَه کیف یتلذّی عَطَشا ؟! شما ماء معینی و باران .. ما تشنه .. بی‌تاب ... تنها ... كاش با همین بارانِ پاییزی آمدن بگیری و ... دنیا برای یک‌بار هم که شده رویِ خوش ببیند ! پ.ن: تو نیستی و جهان بی تو کودکی تنها من آن یتیم،که به‌فکر نوازش پدر است .. #به_قلم_غریب

محبوبِ من ! شب‌های زمستان قدِّ آه کشیده‌اند و طولانی .. قدِّ آه .. لب به لب‌اند از دلتنگی .. آخر می‌دانید آه‌ ... داغ و سوزناك است .. آهِ سوخته .. دل برف‌ را هم می‌کند .. محبوب من ! من این شب‌ها قدّ تمام حرف‌ها و برف‌ها آه می‌کشم تا آنجا که دلم برای شما ذره ذره آب می‌شود و از چشم‌هایم چکه می‌کند .. دلم برای شما می‌سوزد محبوب من .. در هوایِ شماست .. شما چقدر غریب‌ید و من چقدر دلتنگ‌م ! #به_قلم_غریب