#خاطراتشهیدمجیدبقایی
راوي: اميركعبي
از اينكه سپاه را به بچهها ميسپرد به راحتي به شناسايي ميرفت قرار و آرام نداشتم. به او اعتراض كردم و گفتم برادر مجيد اگر به اهواز رفتم سردار اسماعيل دقايقي را ميبينم و به او ميگويم كه مجيد سپاه را تحويل ميدهد و با لباس فرم به شناسايي ميرود.
همين كار را كردم و به نزد اسماعيل كه در آن موقع مسئول دفتر برنامه ريزي جبهه خوزستان بود رفتم و ماجرا را به او گفتم.
وي نگران شد. گفت به مجيد بگو زود به اهواز بيا طوري كه فردا اينجا باشد.
با خوشحالي به شوش رفته و پيام او را به اطلاع آقا مجيد رساندم. مجيد خنديد وگفت حتماً به اسماعيل گفتهاي گفتم: بله به خدا همه را به او گفتم.
دوباره خنديد وگفت خيلي خوب تو راست ميگويي.
کانال رسمی شهید مجید بقایی
#سردار_سرلشکر_شهید_مجید_بقایی
@farmandemajid
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d