🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی
🖍️#قسمت_سی_و_ششم
📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نشریه یدیعوت احاروئوت اسرائیل ۱۹۹۴ برداشت شده است
/ادامه ی قسمت قبل 👇
قرار بود هواپیما در پرتغال توقف کند و آنجا موشک ها به هواپیمای بیطرفی منتقل شوند که مقصدش تهران خواهد بود اما اسرائیل بدون آنکه از پیش اجازه ی فرود بگیرد هواپیمایش را فرستاده بود و دولت پرتغال مشکوک شده بود که نکند بارش چیزی بیش از تجهیزات حفاری نفتی است و جلوی فرود هواپیما به لیسبون را گرفته بود
کلریچ برای اینکه مانع دخالت پرتغال بشود دستور داد هواپیمایی متعلق به شرکت سنت لوسیا ایر لاینز شرکتی که صاحبش سی آی ای بود موشک ها را مستقیماً از اسرائیل به تهران ببرد ، این هواپیما که خلبانش ملیت آلمان غربی داشت ، کمی بعد نیمه شب چهارم آذر ماه در تهران به زمین نشست ، روی باند مردی که به استقبال هواپیما رفت ، کسی نبود غیر نخست وزیر موسوی ، هواپیمای کوچکتر سی آی ای فقط میتوانست هجده موشک را با خودش حمل کند و اسرائیلی ها هم به عوض محموله ی وعده داده شان موشک های قدیمی تری فرستاده بودند که سرتاسر هر کدامشان نوشته هایی به عبری و نشان ستاره ی داوود چاپ شده بود ، موسوی از جا دررفت و زنگ زد به قربانی فر و او هم زنگ زد به لدین قربانی فر به لحنی در آستانه ی جنون مدام سر لدین نعره میکشید که ایالات متحده سرشان را کلاه گذاشته ، افتضاح موشکهای هاوک قاعدتاً باید ماجرای فروش تسلیحات به ایران را کلا مختومه میکرد به عوض مختومه کردن اما صرفاً طرفداران برقراری رابطه را مجاب کرد که ایالات متحده باید نقشی مستقیم تر در انتقال سلاح به ایران به عهده بگیرد ،
پی نوشت ها
۱__ اما نه سی آی ای و سازمان اطلاعات دفاعی قضیه را نپذیرفتند جفت این سازمان های اطلاعاتی به این نتیجه رسیدند که هیچ هواپیمایی متعلق به شوروی در حریم هوایی ایران نگذشته ، دروغ قربانی فر با این که هیچ اثری از واقعیت نداشت اما ظن گیسی و دیگر آدم های مشابه را در مجموعه ی دولت ایالات متحده به اغراض و نیات مسکو در قبال ایران برانگیخت،
۲__ نیمه های مهر ماه گذشته بود که لدین در ژنو با کروبی دیدار کرد اگر چه روایت های مختلفی از مباحث مطرح شده در این دیدار هست اما قربانی فر مشخصاً تمایل حکومت ایران را به آزادی همهی گروگانهای باقی مانده در برابر این محموله از تسلیحات پیشرفته ی امریکایی تصریح کرد، لدین در بازگشت گزارش دیدارش را هم به نورث و هم به مک فارلین داد یادداشت دست نویس نورث در مورد این دیدار اشاره دارد که کروبی میخواهد هم پیمان ایالات متحده باشد و از تهران هم پشتیبانی هایی میشود، با این که خود لدین از ماجرای سلاح در برابر گروگان احساس معذب بودن داشت به مک فارلین اصرار کرد از این اقدام با توجیه گشایش روابط با حکومت ایران حمایت کند،
📜 #بخوانید
🖍️قسمت 6⃣3⃣
🖍️ ادامه دارد
@farooq313
فاروق
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی 🖍️#قسمت_سی_و_ششم 📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنت
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی
🖍️#قسمت_سی_و_هفتم
📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نشریه یدیعوت احاروئوت اسرائیل ۱۹۹۴ برداشت شده است
/ادامه ی قسمت قبل 👇
۳__ گفتگو با گلریچ و،،،
امریکا اسرار نظامی عراق را به ایران داد
۲۰ مرداد سال ۱۳۹۴ قسمت چهارم
🖍️ تاریخ ایرانی « جنگ گرگ و میش» تاریخ سری مناقشه ۳۰ ساله امریکا با ایران » جدید ترین کتاب دیوید گریست سرهنگ تفنگدار نیروی دریایی ایالات متحده و کارشناس ارشد تاریخ در پنتاگون است این کتاب که در جولای ۲۰۱۳ منتشر شده با بیش از سیصد گفتگو با مقامات و ارائه اسناد و مدارک طبقه بندی شده نظامی ، جزئیات مناقشه پشت پرده امریکا با ایران طی سه دهه بعد از انقلاب ۵۷ را روایت کرده است ، کریست به واکنشهای مختلف روسای جمهوری ایالات متحده از جیمی کارتر گرفته تا باراک اوباما و سیاست های متفاوت آنها در قبال ایران اشاره میکند که هر یک به گونهای تهدید به عملیات نظامی کرده اند ،
« تاریخ ایران»
فصل هایی از این کتاب که به نوشته روزنامه ی نیویورک تایمز در نوع خود « تحقیقی گسترده و عمیق و با ادبیاتی ظریف» است را ترجمه کرده که به کارزارهای پنهانی ایران و امریکا میپردازد،
روز شنبه نهم آذر ۱۳۶۴ رئیسجمهور ریگان کار هرس کردن درخت گردویی بزرگ را در حیاط جلویی مزرعه اش در کالیفرنیا تمام کرده بود که نامه ای صرفاً جهت ملاحظه برایش رسید ، مک فارلین استعفاء داده بود و در نامه دلیل میآورد که مدتهاست دلش می خواهد وقت بیشتری را با خانواده اش بگذارند، پنج روز بعدتر سیزدهم آذر ماه رئیسجمهور ریگان در جلسه ی رسانه ای اعلام رفتن مک فارلین شوخی پیامبرانه ای کرد « باید بهت هشدار بدهم که احتمالاً هر از گاهی بهت زنگ بزنم و ازت مشاوره ها و توصیه های عاقلانه تو را بگیرم »
ریگان اعلام کرد معاون مک فارلین دریابان جان پوین دگستر مشاور تازه ی امنیت ملی خواهد بود ، چهارمین مردی که در دولت او این منصب را مال خود می کرد، پوین دگستر بیشک زیرک و باهوش بود، اول از اناپولیس فارغالتحصیل شده بود و بعد رفته بود سال ۱۹۶۴ در رشته ی فیزیک هستهای از کلتک دکترا گرفته بود ، لاینقطع پیپ میکشد و رفتار آرام و سنجیده ای داشت اما به نظر واینبرگر ، پوین دگستر برای منصب مشاور امنیت ملی آدم بی ربطی بود ، اعتبار خیلی زیادی در حوزه سیاست خارجی ندارد ، اما پوین دگستر سر مدیریت اعضای کمیته امنیت ملی کاری حسابی کرده و ثابت هم کرده بود ادم مطیعی وفادار به کاخ او مثل رفیق صمیمی اش بیل گیسی نسبت به دخالت های کنگره در امور خارجی احساس تحقیر داشت،
پوین دگستر و ریگان آبان ماه در مورد افتضاح ماجرای انتقال سلاح های اسرائیلی با همدیگر حرف زده بودند جفتشان متفقالقول بودند که اسرائیلی ها سر آن قضیه گند زده بودند برای ایالات متحده راه حل این بود که نقشی فعالتر ایفا کنند صبح روز ۱۶ آذرماه که هم روز پرل هارپر و هم نیروی دریایی ارتش بود ریگان دوباره با مک فارلین، شولتز ، واینبرگر، پوین دگستر، و جان مک ماهون قائم مقام رئیس سی آی ای که به جای گیسی آمده بود که داشت در نیویورک سرطانش را مداوا میکرد جلسه گذاشت ،
جلسه خیلی وخیمی شد و به جر و بحث های صریح رئیس جمهور ، شولتز، و واینبرگر انجامید ، شولتز بحثی پرشور در مخالفت با معامله با تروریستها کرد گفت « ما باید این عملیات را بیخیال شویم » این عملیات باید متوقف بشود داریم به ایران پیغام میدهیم که میتواند آدم بدزدد و ازش استفاده ای را که میخواهد ببرد ،
📜 #بخوانید
🖍️قسمت 7⃣3⃣
🖍️ ادامه دارد
@farooq313
فاروق
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی 🖍️#قسمت_سی_و_هفتم 📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترن
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی
🖍️#قسمت_سی_و_هشتم
📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نشریه یدیعوت احاروئوت اسرائیل ۱۹۹۴ برداشت شده است
/ادامه ی قسمت قبل 👇
ریگان رو کرد به کاسپار واینبرگر « تو نظرت چیه ؟ »
وزیر دفاع که خیلی خوب میدانست رئیس جمهور خبر دارد او از همان روز اول مخالف این فکر بوده جواب داد « واقعاً دوست دارید نظر من را بدانید؟»
ریگان بی هیچ توضیح اضافه ای جواب داد بله،
واینبرگر به زبانی دیگر همان نظرات شولتز را تکرار کرد و تا حد انتقاد از ادامه ی همکاری با روابط های ایرانی هم پیش رفت ،
حکومت ایران کماکان از بن ضد امریکایی بود « این کار برنامه ی تلاش برای جلوگیری از فروش سلاح های امریکایی به ایران و کل اقدام های بازدارنده ی ما را نابود میکند ، جز مشکلات مربوط به سیاستگذاری ها ، مشکلات قانونی هم هست
اقای رئیس جمهور ، نقض سند ممنوعیت صادرات سلاح حتی اگر واسطه اش اسرائیلی ها باشند نقض تحریم تسلیحاتی ما در قبال ایران است، غیر قانونی است،
ریگان که از مخالفت های شدید واینبرگر و شولتز سرخورده شده بود جواب داد، « خب مردم امریکا هیچ وقت من را نمیبخشند ،
اگر رئیس جمهور معظم و قدرتمندشان بابت مسائل قانونی بحث آزاد کردن گروگانها را نادیده گرفته باشد »
واینبرگر به طعنه جواب داد « پس آقای رئیسجمهور ،ساعت ملاقات پنجشنبه هاست »
ریگان دو دل بود یادداشت های دست نویسی که واینبرگر حین جلسه کرده نشان می دهند، رئیسجمهور معتقد بوده سلاح ها به دست عناصر میانه روی حکومت ایران میافتند،نه سپاه پاسداران، در پایان جلسه واینبرگر معتقد بود همسویی نادرش با شولتز باعث شده رئیسجمهور عقب بکشد، به محض بازگشتش به پنتاگون مشاور نظامی اش کالین پاول آمد سراغش و پرسید جلسه چی شد ، واینبرگر با نیشخندی مختصر جواب داد « فکر کنم بچه را تو گهواره خفه کردیم»
اما ریگان کماکان میلی به دست شستن از آنچه که به نظرش یگانه رشته ی امید برای تضمین آزادی گروگانها میآمد نداشت، به رغم همه ی خلف وعده ها ، معامله ی تسلیحات ، آزادی یکی از گروگانهایی را که در بیروت نگهداری می شدند تضمین کرده بود، ریگان صرفاً نمیتوانست بپذیرید از دست ایالات متحده خیلی کاری برای اثر گذاشتن بر حزب الله لبنان برنمیآید،
پوین دگستر به یاد میآورد که بیرون کاخ سفید هیچ کس فکر نمیکرد داخل ایران میانهروهایی هستند که ما میتوانیم باهاشان کار کنیم نظر من که فکر می کنم رئیسجمهور هم موافقش بود،این بود که ما باید سعی مان را بکنیم بیل گیسی هم همین اعتقاد را داشت به رئیس جمهور گفت خطر دارد ولی خیلی چیزها هست که بابت آنها میارزد این کار را بکنیم ،
نه فقط بچه توی گهواره خفه نشده بلکه شورای امنیت ملی زیر دست پوین دگستر دوباره به بدنش جان دمید روز ۲۷ دی ماه سال ۱۳۶۴ ریگان حکمی تازه برای عملیاتی مخفیانه امضاء کرد،
این حکم به سی آی ای ماموریت میداد مسئولیت انتقال سلاح ها را به عهده بگیرد ، هدف هیچ تغییری نکرده بود ، ریگان میخواست عناصر میانه روی داخل ایران بتوانند نشان بدهند توانایی بدست آوردن منابع مورد نیاز برای دفاع از کشورشان در برابر عراق و مداخله ی اتحاد جماهیر شوروی را دارند»
📜 #بخوانید
🖍️قسمت 8⃣3⃣
🖍️ ادامه دارد
@farooq313
فاروق
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی 🖍️#قسمت_سی_و_هشتم 📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترن
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی
🖍️#قسمت_سی_و_نهم
📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نشریه یدیعوت احاروئوت اسرائیل ۱۹۹۴ برداشت شده است
/ادامه ی قسمت قبل 👇
و از این طریق این عناصر میانه رو را تقویت بکنند حالا دیگر ایالات متحده به عوض استفاده از سلاح های اسرائیلی ، خودش مستقیما و به واسطه ی اسرائیلی ها که محموله ها را به دست واسطه های قربانی فر در تهران می رساندند تاو یا هاوگ به ایران می فروخت ،
رئیس سی آی ای سرلشکر بازنشسته نیروی هوایی ریچارد سگورد را فرا خواند، تا در تسهیل فرایند رساندن سلاح های امریکایی به ایران کمک کند ، سگورد که خودش اسلحه فروش بود هم کار گیسی و هم کار نورث را که میخواستند برای چریک های مخالف نیکاراگوئه سلاح بفرستند راه میانداخت ، در حکم رئیس جمهور آزادی گروگانها عایدی ضمنی این اقدام ذکر شده بود ، اما این جنبه ی قضیه کماکان در ذهن ریگان از همه مهمتر بود ، همچنان که ریگان در کتابش اشاره کرده پیش از رفتن به بتدا برای انجام معاینه ای عمومی حکم را امضاء کرد « دیگر فقط منتظر تصمیمات شورای امنیت ملی ناظر بر اقداماتمان برای بدست آوردن پنج گروگانمان در لبنان بودیم از جمله شامل تصمیم برای فروش موشک های ضد تانک تاو به ایران من چراغ سبز نشان دادم،
قربانی فر باز از طرف روابط هایش در تهران درخواست هایی تازه مطرح کرد ، ایرانی ها در مورد عراق اطلاعات میخواستند ، مک ماهون رفته بود به کاخ سفید تا پوین دگستر را ببیند و مخالفت شدیدش را با هر جور تأمین اطلاعاتی ایران ابراز کند ،استدلال مک ماهون این بود که « تامین موشک دفاعی یک چیز است ، تأمین اطلاعاتی در مورد آرایش نظامی عراق یک چیز دیگر ، این جوری ما داریم ابزار دست ایرانی ها میدهیم که حمله بکنند ، این کار میتوانست ایرانی ها را برنده ی جنگ کند ، و نتایج فاجعه باری هم برای ایالات متحده داشته باشد ، پوین دگستر مخالفتی با این حرف نداشت اما جوابش این بود که یک فرصت است فرصتی که باید بررسی اش کنیم و اضافه کرد « نقشه ی آرایش جنگی عراق هم که به هر حال زود به زود عوض میشود»
بعد از ظهرش نورث افرادی از سی آی ای را دید ، رابرت گیتس ، جان مک ماهون و تام تولتن تا در باره ی این که چه جور اطلاعاتی به ایران بدهند حرف بزنند گیتس با تلفن امن با چارلز آلن تماس گرفت از ماموران با تجربه ی سی آی ای که شده بود افسر اطلاعاتی ملی ویژه برای مقابله با تروریسم و از او خواست با چندتایی از تحلیلگران واحد خاور نزدیک بنشینند و اطلاعاتی محدود برای ایران جفت و جور کنند ، گیتس گفت درخواست از طرف کاخ سفید است ، اما به الن تاکید کرد مطمئن شود اطلاعات تأمینی « هیچ سود مهمی برای نظامی های ایران نخواهد داشت»
فردایش الن نقشه ای به گیتس داد که در آن وضعیت نیروهای عراقی که در امتداد مرزشان با ایران ترسیم شده بود از جمله جاهایی که ستادهای فرماندهی و تاسیسات نظامی اصلی عراق قرار گرفته بودند، این نقشه در تلاش برای کم کردن از اثرات تخریبی اش یکی از واحدهای نظامی خط مقدم عراقی ها را در مرکز مرز عراق نشان می داد،
جایی خیلی دور از جبهه ی مستحکمشان در جنوب نزدیک بصره ، چند روز بعد تر نقشه تحویل قربانی فر شد و بعد به دست نظامیان ایران رسید،
📜 #بخوانید
🖍️قسمت 9⃣3⃣
🖍️ ادامه دارد
@farooq313
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی
🖍️#قسمت_چهلم
📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نشریه یدیعوت احاروئوت اسرائیل ۱۹۹۴ برداشت شده است
/ادامه ی قسمت قبل 👇
آنها هم از این گنج بادآورده برای حمله ای شبانه به قصد حدوداً دو کیلومتر پس راندن نیروهای عراقی استفاده کردند، عراق مجبور شد لشکرش را به سلاح های ذخیره کرده مجهز کند تا بتواند دوباره خط مقدمش را سامانی بدهد ، در این کار موفق هم شد اما به قیمت بیشتر از هزار نفر تلفات ، نقشه ی کامل آرایش جنگی نیروهای زمینی و هوایی عراق هم به ایرانی ها داده شد اطلاعاتی متعلق به سازمان اطلاعات دفاعی ایالات متحده که روحشان هم از این ماجرای تامین اطلاعات خبر نداشت،
اعضای سی آی ای به قربانی فر بیاعتماد بودند روز ۲۳ دیماه چارلی الن در خانه ی لدین قربانی فر را دید تا ببیند طرف ایرانی اش واقعاً چقدر از حکومت ایران شناخت دارد الن به این نتیجه رسید که این تاجر ایرانی « متقلب و کلاهبردار » است،
جک دیواین مسئول میز ایران در سی آی ای هم همین احساس را داشت و درخواست آزمایش دوباره ی دروغ سنجی داد قربانی فر باز هم از جواب دادن به سیزده پرسش از پانزده پرسش در مورد دسترسی هایش در ایران و صحت گفته هایش در باره ی حکومت ایران ناکام ماند اما رئیس سی آی ای کماکان به برنامه و تصمیم گرفته شده متعهد ماند ، به نظر او شاید قربانی فر در مورد نفوذ و برشش در حکومت ایران اغراق میکرد ، اما اگر میتوانست دسترسی مطمئنی به حکومت ایران مهیا کند ارزش دارد خطر کنند ، جواب گیسی این بود که « خب ، شاید این آدم کلاهبرداری است که دارد از یک کلاهبردار دیگر میدزدد» با همین استدلال بود که عملیات پیش رفت ،
با حکم رئیس جمهور، واینبرگر ناراضی پاول را برای همکاری با ارتش در انتقال موشک های تاو به سی آی ای فرستاد ،پاول در این روند با قائم مقام رئیس ستاد کل ارتش همکاری می کرد،
سرتیپ مگسول تورمن روز ۲۶ بهمن ماه هواپیمای سفید رنگ ساده و معمولی ای با نشان « ترابری هوایی جنوب» بر بدنه اش در پایگاه نیروی هوایی گلی نزدیک سن انتونیوی تگزاس ، اولین محموله ی پانصد تایی موشک های تاو را بار زد و بردشان به اسرائیل ، آنجا خدمه ی زمینی موشک های تاو را برای آخرین بخش سفر منتقل کردند به هواپیمایی اسرائیلی که روز ۲۸ بهمن ماه در ایران به زمین نشست ، ده روز بعدتر دومین محموله ی پانصد تایی موشک های تاو به فرودگاه هم نظامی و هم غیرنظامی بندرعباس رسید و رغم هزار موشکی که به ایران فروخته شده بود ، حتی سر و کله ی یک گروگان هم از کوچه پس کوچههای بیروت پیدا نشد ،
با این حال نورث و پوین دگستر هنوز خوش بین بودند ، روز ۶ اسفند ماه قربانی فر در هتل شرایتون فرانکفورت قرار دیداری گذاشت « بین نورث و محسن کنگرلو » از مشاوران دفتر نخست وزیر ایران میرحسین موسوی و همراه کنگرلو یک نظامی سپاه پاسداران هم آمده بود، علی سمیعی ، همچنین دوتا از مأموران اطلاعاتی نظامی بلندپایه ی ایران متعاقبش دو روز بحث و گفتگو کردند ، امریکایی ها فشار می آوردند برای آزادی گروگانها ، و کنگرلو که آدمی بود خیلی مشکوک ، به امریکایی ها میگفت ،،،،،
📜 #بخوانید
🖍️قسمت 0⃣4⃣
🖍️ ادامه دارد
@farooq313
فاروق
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی 🖍️#قسمت_چهلم 📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نش
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی
🖍️#قسمت_چهل_و_یکم
📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نشریه یدیعوت احاروئوت اسرائیل ۱۹۹۴ برداشت شده است
/ادامه ی قسمت قبل 👇
ایالات متحده برای ناوگان اف ۱۴ های ایران موشک های هوا به هوای پیشرفته تأمین کند نورث نقشه ی مواضع یگان های عراقی در جبهه ی مرکزی را به ایران ها داد نقشه ای که سی آی ای آماده کرده بود و به کرات سعی کرد تأکید کند روی تهدیدی که از جانب اتحاد جماهیر شوروی متوجه کشورشان است به این امید که چنین تاکیدی احتمال همکاری میان ایالات متحده و ایران را در دوران جنگ سرد تقویت کند
این دیدار با توافق طرفین خاتمه یافت که دوباره دیداری در سطح مقام های بلند پایه ی هر دو طرف در کیش انجام بشود
نورث ایمیل خوش بینانهای به کامپیوتر طبقه بندی شده ی خانه ی مک فارلین فرستاد ممکن است سراسر توهم باشد اما من فکر می کنم ممکن است در آستانه ی تحولی عظیم باشیم نه در مورد قضیه گروگانها و تروریسم بلکه کلا در مورد رابطه با ایران،
مک فارلین به ایمیل نورث جواب داد « به به عالی عالی شد » اگر دنیا میدانست تو چند بار درستی و ابتکار را به سیاستگذاری امریکا تزریق کرده ای تو را می کردند وزیر امور خارجه، در این ماجرای پر پیچ و خم هیچ چیز مطابق برنامه پیش نرفت دیدار در کیش هیچ وقت اتفاق نیفتاد حالا درخواست قربانی فر این بود که مجموعه سلاح هایی حتی بیشتر به ایران فرستاده شود این مجموعه ی درخواستی از جمله شامل ۲۴۰ قطعه ی یدکی مختلف برای موشک های هاوگ ، موشک های هوا به هوا و موشک های ضد دریایی پیشرفته ی هارپون میشد، نورث این درخواست را پذیرفت و برنامه ی پیچیده ای ریخت که چطور پول ،گروگانها و سلاح ها طی عملیات هایی متوالی مبادله شوند اما این برنامه هم از حد حرف و بحث فراتر نرفت،
گیسی تصمیم گرفت نورث را تقویت کند و در اسفندماه ۱۳۶۴ تحلیلگر مسن تر سی آی ای در مورد مسائل ایران ، جرج گیو را به همکاری در ماجرای ایران گماشت استدلال گیسی این بود که به یک افسر عملیاتی با تجربه احتیاج دارند که بتواند فارسی سلیس حرف بزند ، گیو نظر خوشی به قربانی فر نداشت ، دیده بود دو ماه پیش تر در آزمایش دروغ سنجی رد شده و باور نمیکرد اسرائیلی ها این آدم را تائید کرده باشند
گیو با هواپیما رفت به پاریس و با قربانی فر و یک طرف اسرائیلی تازه ، امیرام نیر دیدار کرد
نیر سی و چند ساله که خوش قیافه بود و موی فر فری مشکی پرپشت داشت قبلش مدت کوتاهی را در تلویزیون اسرائیل خبرنگار امور نظامی بود و بعد سرنوشتش را با سرنوشت حزب کار اسرائیل گره زده بود سال ۱۳۶۳ پرز ترفیعش داد به مشاور امور ضد تروریسم، در این مقام سر ماجرای هواپیما ربایی آچیل نورو همکاری نزدیکی با نورث کرده بود و پاییز ۱۳۶۴ هم سر قضیه ی همکاری با واشنگتن برای فروش سلاح به ایران کمک هایی به کیمچ کرده بود وظیفه نیر این بود که امریکایی ها با قربانی فر مرتبط نگه دارد
گیو نیر را کنار کشید و پرسید « شما قربانی فر را کامل بررسی کرده اید؟»
📜 #بخوانید
🖍️قسمت 1⃣4⃣
🖍️ ادامه دارد
@farooq313
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی
🖍️#قسمت_چهل_و_دوم
📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نشریه یدیعوت احاروئوت اسرائیل ۱۹۹۴ برداشت شده است
/ادامه ی قسمت قبل 👇
نیر جواب داد « آره قابل اطمینانه » اما گیو هنوز مجاب نشده بود
گاهی از هر دو حکم عملیات محرمانه ی رئیس جمهور و منعاقبشان ارسال سلاح، در دایره ی بسته ی افرادی در شورای عالی امنیت ملی و سی آی ای باقی ماند الیور نورث نگران بود نکند سازمان امنیت ملی جزئیات انتقال سلاح ها را فاش کند و درخواست کرد درسترسی به همه ی مکاتبات محدود شود و به رئیس سازمان ویلیام ادم هم دستور داد هیچ اطلاعاتی به شولتز و واینبرگر ندهند ادم نورث را رنجاند و به زیر بار دستور نرفت، ادم کله شق جواب داد « من برای وزیر دفاع و رئیس جمهور کار میکنم نه بیل کیسی یا الی نورث » او خبرهای مربوطه را به پاول میداد ، واینبرگر ظرف چند روز خبرهای درآمده از اسراق سمع را در باره هرکدام از محموله ها میگرفت،
ادم پایین و بالا کرد همین اطلاعات را به شولتز هم بدهد اما وزیر امور خارجه قبول نکرد او به شدت مخالف معامله ی سلاح بود و به نظرش هر قدر کمتر میدانست خوشحال تر بود و حس بهتری داشت ، اما سازمان تحت امرش قطعاً از کلیت معاملات خبر نداشت آرمیتاژ ، معاون وزیر دفاع هر روز با آرنولد رفل همتایش در وزارت امور خارجه در باره ی تحولات مهمی که در گزارش های محرمانه در مورد معاملات مخفیانه با ایران بهشان اشاره شده بود حرف میزد
ادم فکر می کرد این فکر کلا کله خری است، یک روز بعد از ظهر در دفتر واینبرگر دو نفری نشستند در باره ی عملیات سلاح در برابر گروگان حرف زدند ادم گفت « می دانی این قضیه لو میرود و بیزارم که این را بگم ولی
یک بحران بزرگی میسازد چرا تو نمیروی رئیس جمهور را راضی کنی بیخیال بشود امکان ندارد امکان ندارد این عملیات موفق بشود» واینبرگر سرخورده جواب داد ، بیل من سعی ام را کرده ام نمیشود راضی اش کرد »
ویلیام کرو رئیس ستاد مشترک ارتش کسی بود که از اخبار این کثافت کاری بیخبر نگه داشته شده بود ، تیرماه سال ۱۳۶۵ بود که خیلی اتفاقی ماجرا را فهمید ، مدیر اجرایی اش ، سپهبد جان مولرینگ ، توی یکی از جلسات شورای امنیت ملی شرکت کرده و آنجا اشاره ای به فروش سلاح به ایران از دهان نورث در رفته بود بعد آن جلسه، او و ریچ آرمیتاژ همراه همدیگر با یک ماشین برگشتند به پنتاگون ،
مولرینگ پرسید ، « اشاره به ایران و سلاح چی بود؟»
« نمی دانی چه برنامه ای دارند؟» برگشتیم بیا بالا دفتر من تا روشنت کنم»
مولرینگ در جا ماجرا را برای گرو تعریف کرد، گرو برخورد به واینبرگر،
واینبرگر بیتفاوت شانه انداخت که ، من مخالف بودم اما تصمیمی است که گرفته شده و رئیس جمهور هم نمیخواهد نظرش را عوض کند ، دلیلی نمیدیدم نظر تو را بپرسم،
📜 #بخوانید
🖍️قسمت 2⃣4⃣
🖍️ ادامه دارد
@farooq313
فاروق
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی 🖍️#قسمت_چهل_و_دوم 📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترن
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی
🖍️#قسمت_چهل_و_سوم
📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نشریه یدیعوت احاروئوت اسرائیل ۱۹۹۴ برداشت شده است
/ادامه ی قسمت قبل 👇
ریگان به عوض این کار تصمیم گرفت مک فارلین و نورث را به لندن بفرستد نورث قبلاً در آنجا با قربانی فر و اسرائیلی ها دیدار کرده بود
دیدار در عمارتی ویکتوریایی در ویت اند لندن انجام شد ، مک فارلین در جا از قربانی فر بدش آمد مک فارلین شروع کرد که ایالات متحده از گفتگو با ایران و بهبود روابط استقبال می کند، ما دوست داریم رابطه مان را با چهره های سیاسی که مصمم اند سیاست های ایران را تغییر بدهند، تثبیت کنیم، هر وقت شما و همکارانتان برای این کار آماده بودید بگویید ولی تا آن وقت ما هیچ علاقه ای نداریم باز سلاح به شما بدهیم، قربانی فر از عصبانیت ترکید با مشت کوبید روی میز کوچکی ، چی دارید میگویید ؟ دیوانه ای ؟ رابط های من دنبال تغییر هستند ولی الان موضعشان برای گفت و گوی سیاسی با شما خیلی ضعیف است باید قوی بشوند و قدرت بگیرند، اگر این حرف را ببرم به همکارانم بزنم از کوره در می روند ممکن است، بگویند گروگانها به جهنم ، بذار حزب الله بکشدشون » کیمچ دیدگاه مشابه و البته سنجیده تری داشت ابراز اطمینان کرد
که این کار در طول زمان تغییراتی در هیأت حاکمه ی ایران خواهد داد « به نظر من شما دارید یک فرصت بزرگ را از دست میدهید این تغییرات زمان میبرند و این آدم ها هم دارند چیزهای مهمی در اختیار ما میگذارند ، اطلاعات ما بر اساس اطلاعات خودمان یک نشانه هایی میبینیم که میگوید دارند قدرت میگیرند » مک فارلین برگشت تا نظر رئیس جمهور را جویا بشود ، او که یکی از معماران اصلی نقشه ی فروش سلاح به ایران بود جلسه ی لندن را که ترک کرد دیگر مجاب شده بود قربانی فر آدمی فاسد و دورو است او فقط علاقه داشت برای حکومت ایران سلاح جور کند ،
/ گفتگو با آدم
/ گفتگو با آلن
/ گفتگو با آرمیتاژ
مذاکره با مشاور هاشمی / فرار از گروه مهدی هاشمی
۲۲ مرداد ۱۳۹۲ ، قسمت پنجم
تاریخ ایرانی جنگ گرگ و میش ، تاریخ سری مناقشه ۳۰ ساله امریکا با ایران » جدیدترین کتاب دیوید کریست سرهنگ تفنگدار نیروی دریایی ایالات متحده و کارشناس ارشد تاریخ در پنتاگون است این کتاب که در جولای ۲۰۱۳ منتشر شده با بیش از سیصد گفت و گو با مقامات و ارائه اسناد و مدارک طبقهبندی شده نظامی ، جزئیات مناقشه پشت پرده امریکا با ایران طی سه دهه بعد از انقلاب ۵۷ را روایت کرده است، کریست به واکنش های مختلف روسای جمهوری ایالات متحده از جیمی کارتر گرفته تا باراک اوباما و سیاست های متفاوت آنها در قبال ایران اشاره میکند که هر یک به گونهای تهدید به عملیات نظامی کرده اند،
«تاریخ ایرانی » فصل هایی از این کتاب که به نوشته روزنامه نیویورک تایمز در نوع خود « تحقیقی گسترده و عمیق و با ادبیاتی ظریف »است را ترجمه کرده که به کارزارهای پنهانی ایران و امریکا میپردازد،
فروردین ماه ۱۳۶۵ بود که سروکله قربانی فر دوباره به قصد کسب موفقیتی دیگر پیدا شد از ایران برگشت و پیشنهاد دیداری در تهران با تعدادی از سران حکومت ایران داد از جمله دیداری با رئیس مجلس شورای اسلامی ایران ، رفسنجانی و نخست وزیر موسوی ، دیدارهایی که بخشی از دور نهایی ماجرای تبادل سلاح به ازای آزادی گروگانها میشدند ، اولش قرار بود کیو و نورث همراه قربانی فر با هواپیما بروند به تهران تا زمینه را برای دیدار مهم تر #مک_فارلین مهیا کنند ، قربانی فر پیشنهاد داد با هواپیمای لیر جت بروند و در تهران هم در خانهای بمانند اما پوین دگستر این پیشنهاد را رد کرد و گفت زیادی خطری است ،
📜 #بخوانید
🖍️قسمت 3⃣4⃣
🖍️ ادامه دارد
@farooq313
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی
🖍️#قسمت_چهل_و_چهارم
📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نشریه یدیعوت احاروئوت اسرائیل ۱۹۹۴ برداشت شده است
/ادامه ی قسمت قبل 👇
احتمالاً میترسید قبل دیدار مهم تر مک فارلین خبر درز کند ، نورث یادداشتی برای پوین دگستر فرستاد « من فکر می کنم ما موفق شده ایم خدا را شکر _ دعاهایمان را مستجاب کرد»
ساعت هشت و نیم صبح روز ۴ خرداد سال ۱۳۶۵ یک هواپیمای اسرائیلی بینشان که آدم هایی از سی آی ای خلبانش بودند در فرودگاه تهران به زمین نشست، هیات امریکایی شامل مک فارلین ، الیور نورث ، جرج گیو ، هوارد تایچر، از اعضای شورای امنیت ملی ، امیرام نیر اسرائیلی ( که وانمود می کرد امریکایی است) و یک مسئول خبررسانی از طرف سی آی ای بود ، که خبرهای اعضای هیأت را به طریقی امن برای پوین دگستر در واشنگتن میفرستاد ، یک هواپیمایشان محموله ای از قطعات موشکی هاوگ هم بود و یک هواپیمای دیگر هم پشت سرشان توی اسرائیل آماده بود تا به محض آزادی گروگانها فرستاده شود ، بارش دوازده محموله ی موشکی دیگر یکی از پاسدارهای فرودگاه تهران گروه را راهنمایی کرد به اتاقی وی آی پی ، آنجا منتظر شدند بلاخره کسی بیاید سراغشان ، راضی از اینکه مکالمه ی مختصر مؤدبانه ای با فرمانده ی ایرانی این قرارگاه داشته اند ، فرمانده با یک برنامه ی نمایش هوایی سرگرمشان هم کرد و چندتایی از هواپیماهای اف_۴شان را به آسمان فرستاد ، هواپیماهایی که به تازگی محموله ای از قطعات یدکی شان از غرب رسیده بود
حقیقت این بود که سفر هیأت امریکایی ایرانی ها را یک سر به شگفت واداشت به رغم برنامه ریزی ها و مشخص بودن روز رسیدن مک فارلین ایرانی ها فکر نمی کردند امریکایی ها واقعاً بیایند وقتی سپاه پاسداران از حضور این هیأت غریب در تهران خبردار شد کسانی را فرستادند به سفارتخانه ی سابق ایالات متحده در تهران تا پروندههای کارکنان را بررسی کنند پرونده ها را سرسری جوریدند و هیچ اسمی از مک فارلین یا نورث نیافتند، اما از جورج گیو چرا ، این شد که با این هیأت دیدار کنند ،
بیشتر از یک ساعت بعدتر سروکله قربانی فر همراه کنگرلو پیدا شد هر دو هم درب و داغان ، قربانی فر بهانه آورد که امریکایی ها زود رسیده اند و راهنمایی شان کرد سمت چندتایی ماشین قدیمی که قرار بود کاروان رفت و آمد محقرشان باشند رفتند به هتل قدیمی هیلتون_ که حالا اسمش شده بود هتل استقلال، آنجا سپاه پاسداران با عجله کل طبقه ی بالایی را برای اقامت هیات نامنتظر امریکایی خالی کرده بود
یک پیغام محفوظ برای کاخ سفید فرستاده شد که خبر میداد رسیده اند « با ما مؤدبانه رفتار شد اگر چه کسانی که به نظر می آمد اعضای سپاه پاسداران باشند به تعداد زیاد دورمان را گرفتند و همه جا همراهمان بودند کسانی که هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ فنی مسئول حفاظت اتاق هایمان هم هستند»
نخستین دیدار ساعت پنج بعد از ظهر آغاز شد سه تا ایرانی آمدند که به نظر نمی آمد هیچ کدامشان مقام بلند پایه ای باشند و ظرافت زبان مذاکره بدانند ایرانی ها حرفشان را با انشایی طولانی در مورد شکایت هایشان و خطاهای امریکا شروع کردند ، مک فارلین بیاعتنا به حرف هایشان این بحث را کنار گذاشت و حرف های خودش را با اشاراتی از پیش اندیشیده آغاز کرد، که برای پیشبرد مذاکرات تدارک شده بودند،
رئیسجمهور ریگان از او خواسته بود هر کاری لازم است بکند تا باب مشترکی برای مذاکرات آتی و همکاری پیدا شود، مک فارلین به ایرانی ها گفت ایالات متحده تمایلی به سرنگونی انقلاب ایران ندارد و میخواهد با این حکومت همکاری کند اما خیلی سریع معلوم شد دیدگاه های دو طرف درباره اینکه سر چه چیزهایی توافق شده کاملا متفاوت از همدیگر است ، و با این دیدگاه های متفاوت سر میز مذاکره نشسته اند، امریکایی ها انتظار داشتند گروگانها در جا و قبل از آنکه هیچ موشک هاوک دیگری به تهران برسد آزاد شوند ، ایرانی ها فکر می کردند قرار است ایالات متحده مجموعه ی عظیمی تسلیحات و قطعات یدکی برایشان مهیا کند و بعد از این نقل و انتقالات گروگانها آزاد شوند،
📜 #بخوانید
🖍️قسمت 4⃣4⃣
🖍️ ادامه دارد
@farooq313
فاروق
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی 🖍️#قسمت_چهل_و_چهارم 📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینت
🖍️ رونوشت از کتاب #تماس نوشته دکتر حسن عباسی
🖍️#قسمت_چهل_و_پنجم
📜مطلب منتشر شده از پایگاه اینترنتی نشریه یدیعوت احاروئوت اسرائیل ۱۹۹۴ برداشت شده است
/ادامه ی قسمت قبل 👇
و بعد از این نقل و انتقالات گروگانها آزاد شوند ، کیو فهمید قربانی فر در مورد سلاح ها تعداد خیلی بیشتری از رقم مورد موافقت ایالات متحده به ایرانی ها داده قربانی فر به هر دو طرف دروغ گفته بود،
مک فارلین در پیغامی که برای پوین دگستر فرستاد دیدگاهش را در باره حکومت ایران بیان کرد احتمالا مهمترین کار برای ما این است که بکوشیم تصور کنیم اگر حمله ای هسته ای اتفاق می افتاد بعدش چه می شد خیاطی نجات یافته میشد معاون رئیسجمهور ، تازه فارغالتحصیلی از دانشگاه میشد وزیر امور خارجه و مسئول باجه ی شرط بندی اسب ها میشد مسئول همه ی مذاکرات با کشورهای خارجی با اینکه سران بلند پایه شان یک سر و گردن از این حد و حدود بالاترند اما بیکفایتی در مراوده و تبادل ما را وامیدارد در مورد نقش خودمان در انبوه ناکامیها و سرخوردگی هایی که برای ایران به ارمغان آورده ایم تجدید نظر کنیم ،
مک فارلین تهدید به ترک ایران کرد ، ایرانی ها قول دیداری با مقامی بلند پایه تر دادند کمی بعد تر یک نماینده ی مجلس که از مشاوران ارشد سیاسی رفسنجانی بود هادی نجف آبادی به طبقه ی پانزدهم هتل قدیمی هیلتون آمد تا با امریکایی ها دیدار کند ، نجف آبادی مرد کوتاه قامتی بود که محاسن داشت و در جا کاری کرد هیأت امریکایی تحت تاثیر قرار بگیرند ، روحانی بود و بعد که آمد عمامه اش را برداشت ، چند سر و گردن بالاتر از دیگر ایرانی ها بود ، اعتماد به نفس داشت تحصیل کرده ی غرب و با فرهنگ بود و میتوانست عالی انگلیسی حرف بزند،
مک فارلین تکرار کرد که چرا الان در ایران اند و گفت امید داره این سفر و گفت و گو ها طلیعه ی گشایش روابطی دوستانه و استراتژیک میان دو کشور باشد تأکید کرد روی خطر و تهدید اتحاد جماهیر شوروی برای ایران ، بهشان گفت ایالات متحده خبر دارد شوروی طرح حمله به ایران داشته و اینکه نیروهای شوروی دو بار هم برای این حمله تمرین و تدارک کرده بودند ایالات متحده یک منبع اطلاعاتی خیلی بلند پایه داشت، سرلشکری روس به نام ولادیمیر ، که این مقصود شوروی را تأیید کرده بود، ماجرا یکسر جعلی بود، و در راه توی هواپیما سر هم شده بود اما موضوعی که ایالات متحده میخواست درست و حسابی حالی ایرانی ها کرد ، اینکه مسکو خطر بزرگ تری برای امنیت ایران است تا واشنگتن ،
مک فارلین بسته ای تر و تمیز از اطلاعاتی که سی آی ای در مورد صف بندی نیروهای شوروی در مرز ایران فراهم آورده بودند، به نجف آبادی داد بعد به ایرانی ها خبر داد شوروی به تازگی به رقیبشان صدام حسین گفته هرکاری از دستشان بر بیاید میکنند، تا نگذارند عراق جنگ را ببازد ، مک فارلین خیلی راحت و خودمانی گفت سیاست آشکار ایالات متحده هم در مورد عراق همین بوده است،
#نجف_آبادی با ارزیابی مک فارلین در مورد خطر شوروی موافق بود همچنین به یاد همتای امریکایی اش اورد که دولت او بابت دیدار با امریکاییها چه خطری را به جان خریده ، همه چیز به نظر امیدوار کننده می آمد پیغامی که #مک_فارلین به #پوین_دگستر مخابره کرد کمی خوش بینانه بود
« بلاخره دستمان به یک مقام حسابی ایران رسید در مسیر رسیدن به چیزی هستیم که میتواند دست آوردی حقیقتا استراتژیک در برابر شوروی باشد اما رنج آور اینکه همه چیز خیلی کند پیش می رود »
📜 #بخوانید
🖍️قسمت 5⃣4⃣
🖍️ ادامه دارد
@farooq313
1758404353_762289714.pdf
حجم:
1.62M
#بخوانید | جزوه آموزشی چیستی و چگونگی بازنمایی رسانهای
🔻 جهت استفاده شبکه روشنگران فرهنگی
#سواد_رسانه
@farooq313
1758404353_762289714.pdf
حجم:
1.62M
#بخوانید | جزوه آموزشی چیستی و چگونگی بازنمایی رسانهای
🔻 جهت استفاده شبکه روشنگران فرهنگی
#سواد_رسانه
@farooq313