eitaa logo
فاروق
540 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
148 فایل
جهت ارتباط با مدیران @farooq313
مشاهده در ایتا
دانلود
فاروق
📚 مطالعات اسلامی درغرب ✍🏼 قسمت هفدهم: 🔰 از دیگر عوامل موثر در این رویکرد تازه، پایان یافتن عصر استع
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت هجدهم: ادامه... 🔰 نخستین کنگره پس از جنگ جهانی دوم، کنگره بیست و یکم بود که در سال (۱۹۴۸ م) در پاریس تشکیل شد. تغییر نام این کنگره در سال (۱۹۷۶ م) به «کنگره جهانی علوم انسانی آسیایی و شمال آفریقا» و تغییر ترکیب قومی شرکت کنندگان در آن و افزایش چشمگیر حضور دانشمندان شرقی و تخصصی شدن موضوعات مورد بررسی و تشکیل کنگره های فرعی با موضوعات جزئی و تخصصی تر، از ویژگیهای کنگره های شرق شناسی در نیمه دوم قرن بیستم است. 🔻موارد قابل توجه در حوزه مطالعات اسلامی در غرب پس از جنگ جهانی دوم عبارتند از: اهتمام دوباره به زبانهای شرقی از جمله زبانهای اسلامی مانند عربی، فارسی و ترکی؛ تاسیس سازمانها و موسسات تخصصی اسلام شناسی؛ اعزام گسترده هیاتهای باستانشناسی وانتقال میراث اسلامی به موزه های غربی و تاسیس موزه های تخصصی اسلامی؛ ترجمه گسترده قرآن به بیشتر زبانهای اروپایی؛ حضور دانشجویان مسلمان برای انجام دادن مطالعات اسلامی در دانشگاههای اروپایی و جذب استادان مسلمان به محیطهای علمی اروپایی؛ ریشه های عربی هنر و به ویژه نقاشی انتزاعی و سورئالیستی غرب و سرانجام راهیابی اطلاعات منصفانه درباره تمدن اسلامی به برخی از کتابهای درسی کشورهای اروپایی مانند فرانسه. 🔸با این همه، برخی نویسندگان معتقدند با وجود کاهش شدید کینه توزی ها و لجاجتها در مطالعات اسلامی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم و استقلال آن از انگیزه های دینی و سیاسی ضد اسلامی و انگیزه های اقتصادی منفعت طلبانه، هنوز هم رگه هایی از جهت گیری های منفی قبلی و تعصبات کور و برداشتهای نادرست و سخنان اهانت آمیز نسبت به شرق اسلامی در پاره ای از آثار غربی ها به چشم می خورد که شاید یکی از عوامل آن، مبارزات ضدغربی و استقلال خواهی کشورهای اسلامی بوده است. ادامه دارد... @farooq313
فاروق
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت هجدهم: ادامه... 🔰 نخستین کنگره پس از جنگ جهانی دوم، کنگره بیست و یکم
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت نوزدهم: 🔰حوزه ها و زمینه های مطالعات اسلامی مستشرقان عموم مسائل اسلامی را مطالعه کرده اند. حوزه های فعالیت مستشرقان برای شناخت اسلام به روشهای گوناگون دسته بندی شده است. این تقسیم بندی بر اساس اهمیت حوزه فعالیت و سپس فراوانی آثار پدید آمده از سوی مستشرقان در یازده محور به شرح زیر می باشد: فهارس و کلیات، قرآن کریم، زندگانی پیامبر(ص)، حدیث، فقه، فلسفه، عرفان، تصوف، اخلاق، فرق و مذاهب اسلامی، زبان عربی، تاریخ، علم و تمدن اسلامی و جغرافیا. 🔻آثار پدید آمده از سوی مستشرقان در این حوزه ها از نظر سیر تاریخی، کشور و منطقه جغرافیایی که اثر در آن پدید آمده است، عمق و دقت و دور بودن از برداشتهای نادرست درباره اسلام در یک سطح قرار ندارد. در نگاهی کلی می توان گفت برخی از مولفان این آثار به احیای آثار مسلمانان از طریق تصحیح نسخ خطی همت گماشته و برخی دیگر از طریق ترجمه ی این آثار به زبانهای اروپایی به شناساندن میراث مسلمانان به غرب مدد رسانده اند و برخی دیگر از طریق تالیف آثاری جدید، به تحقیق و بررسی جنبه های مختلف حیات اجتماعی و فرهنگی مسلمانان پرداخته اند. دسته اخیر، یعنی مستشرقان که تالیفات آنان گاه مبتنی بر برداشتهای نادرست از اسلام است، بیش از دو دسته دیگر نیازمند نقد و بررسی است. 🔸انگیزه های مطالعات اسلامی یکی از مسائل مهم و بحث برانگیز که در مطالعات و آثار مربوط به شرق شناسی و مطالعات اسلامی در غرب جایگاهی خاص دارد، مساله انگیزه های خاورشناسان و اسلام شناسان غربی است. این موضوع از این نظر اهمیت دارد که در موضع مسلمانان نسبت به محصولات فکری مستشرقان و نحوه تلقی آنان تاثیر دارد. اگر انگیزه ی همه ی فعالیتهای مستشرقان را اهداف سیاسی و استعماری بدانیم، نسبت به اظهار نظرها و اقدامات علمی آنان نیز باید به دیده تردید بنگریم؛ و اگر آنان را به دور از این اهداف بدانیم، نوع نگاه تفاوت خواهد کرد. در اینجا انگیزه های مطالعات اسلامی را در سه دسته ی انگیزه های تبشیری ودینی، انگیزه های سیاسی واستعماری و انگیزه های علمی بررسی می کنیم. 🔹انگیزه های تبشیری و دینی در گذشته از خاستگاه اولیه دینی مطالعات اسلامی سخن به میان آمد و نقش عالمان دینی مسیحی و ارباب کلیسا در روی آوردن به فراگیری زبان عربی و ترجمه متون اسلامی، به ویژه قرآن، و تلاش برای فهم دین اسلام به منظور یافتن نقاط ضعف آن و ضربه زدن به آن آشکار شد. پیش فرض این گروه از اسلام شناسان این بود که در این دین دشمن مسیحیت (اسلام) هیچ خیری یافت نمی شود. و به قول «ماکسیم رودنسون» «ترس مسیحیان از اسلام» به طور محسوسی در مطالعات اسلامی تاثیر گذاشت واین روح بدبینی نسبت به مسلمانان سبب شد که کلیسای اروپا به منظور تثبیت ایمان مسیحی به مخدوش جلوه دادن چهره ی اسلام و پیامبر خاتم(ص) و دستاوردهای تمدن اسلامی بپردازد.حاکمیت این تفکر مجادله آمیز دارای پوشش دینی، برمطالعات اسلامی، به ویژه در مراحل آغازین آن و شکل گیری این جریان در دامان کشیشان و در بستر کلیسا، بنیادی غیر صحیح به آن داد و آن را در پوسته ای از خرافات و کج اندیشیهای دوران تاریک قرون وسطایی فرو برد که سبب شد تا چندین سده پس از آن، انگیزه ی اصلی این مطالعات، همچنان اثبات باطل بودن دین اسلام برای مسیحیان و متقاعد ساختن مسلمانان به این موضوع و متمایل ساختن آنها به آیین مسیحیت باقی بماند... ادامه دارد @farooq313
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیستم: ادامه انگیزه های تبشیری و دینی... 🔰 بدین سان، مطالعات اسلامی وفعالیتهای تبشیری، به دلیل وحدت منشاء و خاستگاه، با وجود تعدد روشها و تجلیات، در حقیقت همچون دو روی یک سکه یکدیگر را تکمیل و یک هدف را تعقیب می کردند و مطالعات اسلامی تا قرنها ابزاری در خدمت اهداف تبشیری کلیسا بود. عالمان مسیحی در قالب مطالعات اسلامی با مطرح ساختن مطالبی مانند تشکیک در رسالت پیامبر(ص) و صحت صدور قرآن و نفی اصالت فقه اسلامی و اعتبار ریشه های یهودی و مسیحی برای تعالیم اسلامی و مانند آن عملا زمینه لازم را برای گرایش مسلمانان به مسیحیت فراهم می ساختند. سیطره روح صلیبی بر مطالعات اسلامی تا دامن گسترده بوده است که گفته شده آوازه مستشرقانی چون «نولدکه» و «بروکلمان» تابعی از متغیر میزان هماهنگی آثار و نوشته های آنان با امیال و خواسته های کلیسا بوده؛ ولی اصحاب کلیسا بشدت با مستشرقی به نام «ریسکه» که بر خلاف آن دو خاورشناس، داوری وجدان را از نظر دور نداشته است دشمنی ورزیده اند برای اینکه او اسلام را ستوده بود و افتراها و دروغهایی را آنان بر حضرت محمد(ص) می بستند نپذیرفته بود؛ چنانکه مبانی آنان راجع به تاریخ اسلام را نیز رد کرده بود. 🔻با وجود راه یافتن دیگر انگیزه ها در مطالعات اسلامی و تحت تاثیر قرار گرفتن اهداف تنصیری، آثار تعصب دینی و انگیزه های تبشیری همچنان در نوشته های گروهی از اسلام شناسان قرون معاصر پدیدار است و به اعتقاد «آلبرت حورانی»، حتی در آغاز قرن نوزدهم پژوهشگران اروپایی دو هدف را در مطالعات اسلامی خود تعقیب می کردند: یکی اینکه اسلام دشمن و رقیب سرسخت مسیحیت است؛ و دیگری اینکه اسلام چیزی بیش از مجموعه ای از تصورات بشری نسبت به خداوند و جهان هستی نیست. 🔸شایسته توجه است که در بیانیه ای که برای اهداف سال ۲۰۰۰ میلادی، فعالیت در نشریه «دات لین» در آمریکا به چاپ رسیده چنین آمده است: «جهان اسلام یکی از جاهایی است که کمتر مورد توجه مبشران قرار گرفته است. یک پنجم ساکنان جهان را در حال حاضر مسلمانان تشکیل می دهند و جهان اسلام یکی از آخرین خطوط دفاعی است که باید توسط انجیل شکسته شود». ادامه دارد... @farooq313
فاروق
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیستم: ادامه انگیزه های تبشیری و دینی... 🔰 بدین سان، مطالعات اسلامی
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و یکم: 🔰انگیزه های سیاسی و استعماری انگیزه های سیاسی واستعماری مطالعات اسلامی و شرق شناسی همواره مورد توجه نویسندگان بوده و نقد و تحلیل های زیادی درباره آن مطرح شده است. در این قسمت تلاش خواهد شد به استناد پاره ای اظهار نظرها و اسناد، آمیختگی بخش قابل توجه از مطالعات شرق شناسی و اسلامی را با انگیزه های غیرعلمی و اهداف سیاسی و اقتصادی و استعماری مورد بررسی قرار دهیم. برخی از این اسناد و شواهد به شرح زیر است: 🔻اولین استاد کرسی مطالعات عربی در دانشگاه کمبریج، یعنی«ابراهام ویلوک» در نامه ای خطاب به موسس این کرسی بدون پرده پوشی نوشت: «این کرسی تنها هدف فعال ساختن ادب و نشر معارف را ندارد، بلکه هدف آن همچنین خدمت به پادشاهی و حکومت در زمینه های تجارت با سرزمینهای شرقی و گسترش آفاق کلیسا و پراکندن دیانت مسیحیت بین حیرت زدگان در تاریکی(ساکنان سرزمینهای شرقی) است. 🔸در ماده اول قانون بنیاد مدرسه زبانهای شرقی پاریس نیز که اولین بار در سال (۱۷۹۵ م) با نام «مدرسه مخصوص زبانهای شرقی» تاسیس شد واز مراکز عمده پرورش خاورشناسان فرانسه بوده، چنین آمده است: «در محوطه ی کتابخانه ملی، مدرسه ای عمومی ایجاد خواهد شد و هدف آن آموزش زبانهای زنده شرقی ای خواهد بود که برای سیاست و تجارت سودمند تشخیص داده شوند». و وقتی جمعیت آسیایی در سال (۱۸۲۱ م) در فرانسه تاسیس شد، دست اندرکاران آن در آگهی تبلیغاتی شروع به کار آن نوشتند که هدف اصلی این انجمن پیش از هرچیز: «گرد آوری اسناد ارزشمندی است که برای اقدامات دیپلماسی در خاور نزدیک و طرحهای تجاری در سراسر آسیا ضروری است و سپس گردآوری اطلاعات درباره صنایع مهمی مانند نساجی و سفالکاری که دسترسی به اطلاعات پیرامون آنها در تالیفات شرقی ها آسان است». 🔹نکته مهم و قابل توجه دیگری که در این زمینه باید از نظر دور نماند این است که تعدادی از مستشرقان و اسلام شناسان صاحب نام پرآوازه، عضو یا مستقیما در خدمت سفارتخانه ها و کنسولگری ها و سرویس های سیاسی، جاسوسی و نظامی دولتهای استعمارگر بودند و برای مشروعیت بخشیدن به سیطره ی دولتهای استعماری بر شرق از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و به آنان در زمینه چگونگی برخورد با افکار عامه ی مردم درباره اسلام کمک می کردند. که در اینجا فقط به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم: «دوساسی» (۱۸۳۸ م)، مستشرق معروف و مستشار مقیم در وزارت خارجه که به هنگام لشکرکشی فرانسه به الجزایر بیانیه ی فرانسه خطاب به مردم الجزایر را ترجمه کرد. وی از سال (۱۸۰۵ م) به بعد، مشاور وزیر خارجه و وزیر جنگ فرانسه در کلیه تصمیم گیری های مربوط به شرق بود و به یمن خدماتی که به امپراتور فرانسه کرد به دریافت لقب«بارون» نایل آمد. ادامه دارد... @farooq313
فاروق
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و یکم: 🔰انگیزه های سیاسی و استعماری انگیزه های سیاسی واستعماری
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و دوم: ادامه انگیزه های سیاسی و استعماری: 🔰 دیگر مستشرق پرآوازه ی فرانسوی، «لوئی ماسینیون» (۱۹۶۲ م) است که به عنوان مشاور حکومت فرانسه در امور اسلامی در وزارت امورخارجه فرانسه خدمت می کرد و در سال (۱۹۰۸ م) در بغداد به اتهام جاسوسی علیه دولت عثمانی دستگیر شد و حتی حکم اعدام او صادر شد، ولی جان سالم بدر برد. او که خود صریحا اعتراف کرده است: «من در ایام جنگ جهانی اول با حرارت و اشتیاق در خدمت دولت بودم و آرزوی فتح هرچه سریعتر مغرب را با قوت سلاح داشتم». وی یکی از افسرانی بود که در سال (۱۹۱۷ م) تحت فرماندهی ژنرال«آلنبی» وارد قدس شد. این ژنرال همان کسی است که پس از ورود به بیت المقدس گفت: «امروز جنگهای صلیبی به پایان رسید». ماسینیون بعد از جنگ جهانی اول، ماموریت جلب تمایل مسلمانان سوریه و لبنان به استعمار فرانسه را مطابق شرایط اشغال داشت ودر سال (۱۹۱۹ م) وزیر وقت امورخارجه فرانسه شخصا ماموریت تحقیق درباره قانون اساسی سوریه را به او واگذار کرد. 🔻در انگلیس نیز شرق شناسی و اسلام شناسی و باستانشناسی همواره پوششی برای اهداف سیاسی و نظامی و جاسوسی بوده است. بخصوص پس از ورود و سیطره انگلیس برهند، عده ای از مستشرقان در لباس سیاستمداران یا نظامیان در خدمت دولت بریتانیا قرار گرفتند و این پیوند تا بدانجا دامن گسترد که پاره ای از دولتمردان انگلیسی پیش از هر تصمیم سیاسی درباره شرق، مستشرقان را گرد می آوردند و با آنها مشورت می کردند. در اوایل قرن بیستم، «لرد کرزون» از جمله کسانی بود که اصرار زیادی بر تاسیس مدرسه مطالعات شرقی داشت؛ زیرا معتقد بود این عمل جزء ضروری تاسیس امپراتوری است و به حفظ موقعیت انگلستان در شرق مدد می رساند. 🔸«ادوارد براون» (۱۹۲۶ م) نیز که در مدح او به ویژه برای مطالعات ایرانی، سخنها گفته شده است و وجودش برای ایران «نعمتی خداداد، گنجی بادآورد و یکی از برکات نیکو و نادر طبیعت» شمرده شده است، در خدمت اهداف استعماری انگلستان بود و در عموم آثار خود به دنبال تحقق اهداف بریتانیا بود. تحقیقات او درباره «فرقه ی بابیه» درست در همین راستا صورت گرفت. تاکید او بر آریایی بودن نژاد ایرانی و نزدیک بودن آنها به اروپائیان و سامی بودن نژاد اعراب درست هنگامی مطرح شد که در ایران و عربستان نفت پیدا شد و ایجاد اختلاف میان ایرانیان و اعراب می توانست به ابزاری مهم در دست دولت بریتانیا تبدیل شود. ادامه دارد... @farooq313
فاروق
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و دوم: ادامه انگیزه های سیاسی و استعماری: 🔰 دیگر مستشرق پرآوا
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و سوم: ادامه انگیزه های سیاسی و استعماری: 🔰 «برنارد لوئیس» را زاده و محصول تجربه ی امپریالیستی بریتانیا برشمرده اند. وی در مدتی که در دانشگاه لندن بود و از همانجا دکترای خود را در سن ۲۳ سالگی در رشته مطالعات تاریخ اسلام گرفت. وی عامل جاسوسی دفتر خارجی بریتانیا بود و بعدها به «پرینستون» رفت و در جهت تامین منافع و گردآوری کمک برای اسرائیل می کوشید. نوشته های او یا برای هدایت سیاستگذاران یا برای تحت نفوذ قرار دادن افکار عمومی بود. پیوند استشراق و استعمار در دیگر کشورهای اروپایی نیز نمونه دارد. از جمله: «آلفرد وان کرومر» اتریشی (۱۸۸۹ م) به مدت سی سال در مصر ولبنان و دیگر مناطق عربی به امپراتوری اتریش خدمت کرد. «ایگناس گلدزیهر» (۱۹۲۱ م) اهل مجارستان و از بزرگترین اسلام شناسان نوین در اروپا است. او در سال (۱۹۱۹ م) در بیت المقدس دانشگاه عبری را پایه گذاری کرد و تاسیس این دانشگاه از نخستین اقدامات صهیونیستها برای اشغال فلسطین بود. آلبرت حورانی با وجود تعریف و تمجید فراوان از او می افزاید که سرشت یهود و آینده ی یهود اشتغال اصلی گلدزیهر بود و از خود او نقل شده است که یهودیت نبض زندگی من است. همچنین «لامنس» بلژیکی (۱۹۳۲ م)، «کریستین اسنوک هرگرونیه» هلندی (۱۹۳۶ م)، «پاول کراوس» اهل چکسلواکی (۱۹۴۴ م)، «آلفرد گیوم» (۱۹۶۵ م)، «گوستاوفون گرونبام» اتریشی (۱۹۷۲ م) از جمله این مستشرقین با انگیزه های استعماری هستند. 🔻نقش ابزاری مطالعات اسلامی برای اهداف اقتصادی و سیاسی استعمار پس از رنسانس و قوت یافتن دولتهای اروپایی شکل وقوام گرفت و به تدریج جایگزین انگیزه تبشیری و صلیبی گری شد یا دست کم نسبت به آن نقش موثرتری در تعیین مسیر مطالعات شرقی و اسلامی ایفا کرد. 🔸افزایش چشمگیر فعالیت های شرق شناسی در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با رویکرد نژادی و غرب محوری فلسفی برای زمینه سازی بازار یابی اقتصادی غرب در سرزمین های شرقی و پشتیبانی فکری و ایدئولوژیک از امپریالیسم صورت پذیرفت و حتی بعید نیست که با پیوستن یهودیان به جرگه ی مستشرقان و افزایش چشمگیر تعداد آنها در قرن نوزدهم، یکی از زمینه های فکری اشغال فلسطین و تشکیل رژیم صهیونیستی فراهم آمده باشد. ادامه دارد... @farooq313
فاروق
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و سوم: ادامه انگیزه های سیاسی و استعماری: 🔰 «برنارد لوئیس» را
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و چهارم: ادامه انگیزه های سیاسی و استعماری: 🔰 با وجود اینکه در نیمه دوم قرن بیستم رنگ و بوی استعماری مطالعات اسلامی و شرقی کمتر و انگیزه های علمی آن قوی تر شده است، این اعتقاد هنوز طرفدارانی دارد که مطالعات جهان سوم شناسی ها و رشته های فرعی و تخصصی تر آن که از بعد از جنگ جهانی دوم باب شده، همه محصول تحولات سیاست داخلی و خارجی در کشورهای بزرگ غربی و به ویژه آمریکاست و شرق شناسی به موازات تغییرات و تحولات در مناسبات سیاسی بین المللی متحول شده است و تضعیف مسلمانان و جلوگیری از تجدید حیات واقعی اسلام هنوز هم هدف اصلی مراکز اسلام شناسی در اروپا و آمریکاست و بسیار دشوار است که استشراق که از نظر تاریخی وابسته به استعمار یا تبشیر مسیحی بوده است رابطه ای بر اساس شناخت واقع بینانه و منصفانه ی طرف مقابل ( شرق اسلامی) ایجاد نماید. دامنه ی فراخ و سیطره ی همه جانبه ی اهداف استعماری شرق شناسی و اسلام شناسی سبب شده است که آثار مستشرقانی که با ذوق و علاقه ی شخصی و به دور از وابستگی ها و اغراض سیاسی به شناخت اسلام و شرق پرداخته اند نیز خواه نا خواه و مستقیم یا غیر مستقیم در اختیار سیاست ها و دولت های توسعه طلب غربی و آمریکایی قرار گیرد. 🔻شایسته است این بخش را با اظهار نظری از فرمایشات حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) به پایان رسانیم: [ از وقتی که غربیها راه پیدا کردند به شرق، از سالهای بسیار قدیم، شاید حدود قریب سیصدسال که اینها راه پیدا کردند ایران را و شرق را، تنها نه ایران را، همه شرق را مطالعه کردند. یک قسم مطالعات در خصوص زمینهای اینجا، معادن اینجا، ذخایر زیرزمینی این ممالک شرقی، این یک قسم مطالعات بوده است که در آن وقتی هم که این وسایل نقلیه حالا نبوده است، درتاریخ است که اینها با شتر می رفتند و حتی آن بیابانهای بی آب وعلف را هم گردش می کردند و لابد نقشه برداری می کردند و معادنی که در این ممالک است، آنها با نقشه برداریها و با وسایل علمی که داشتند اطلاع بر آنها پیدا می کردند. 🔸من در یک سالی که (خیلی سابق) همدان بودم، یکی از آشنایان ما یک ورقه ای آورد که تقریبا حدود یک متر بیشتر در یک متر بیشتر؛ این راجع به نقشه همدان بود که آنها نقشه کشی کرده بودند و روی آن نقشه، نقطه های به رنگ دیگر زیاد بود. آن آقا که این را آورد گفت: این نقطه ها هریک علامت این است که در این ده، در این بیابان، یک معدنی است؛ یک ذخیره زیرزمینی هست؛ این یک قسم از مطالعاتشان بوده است که بفهمند این ممالک شرقی چه دارند؛ چه چیزهایی هست که می شود از آنها استفاده کرد وچپاول کرد. یک مطالعات دیگر راجع به عقاید این مردم بوده است و اینکه این عقایدی که اینها دارند تا چه حدود می تواند فعالیت داشته باشد وتا چه حدود می تواند جلوگیری کند از چپاولگری، که این هم یک مطالعات دامنه داری اینها در این معنا داشتند. یک صنف مطالعاتشان هم مطالعات روحیات گروههای مختلفه ای که در این ممالک بوده است که حالا مملکت خودمان را حساب کنیم ایلهایی که در مملکت ما بوده، عشایری که بوده است، مطالعه کرده اند. در بین این عشایر رفته اند، با آنها صحبت کرده اند، روحیات آنها را مطالعه کرده اند که ببینند که اینها هرکدام را چه جور می شود مهار کرد. اینها چیزهایی بوده است و بیشتر از اینها که مطالعه کرده اند وشرق را تماما مطالعه کرده اند که باید چه جور این شرق را چاپید و چه قدرتهایی می تواند جلو این چاپیدن را بگیرد و چه جور باید این قدرتها را مهار کنند که نتوانند.] (صحیفه نور ج 8 ص 26) @farooq313
فاروق
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و چهارم: ادامه انگیزه های سیاسی و استعماری: 🔰 با وجود اینکه در
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و پنجم: 🔰 انگیزه های علمی: از قرن هجدهم میلادی بدین سو، در فضای آکنده از روح بدبینی نسبت به اسلام و مسلمانان، نمونه هایی از اظهارنظرهای منصفانه و به دور از کینه توزیها در پاره ای اندک از آثار اسلام شناسان بروز یافت که بعدها به یک جریان نسبتا قوی تبدیل شد. این نگاه منصفانه و واقع بینانه نسبت به دین اسلام رفته رفته جریانی نو و مستقل در مطالعات اسلامی و شرقی پدید آورد که دل در گرو اهداف تبشیری و سیاسی استعماری نداشت و وجه نسبتا غالب مطالعات اسلامی در نیمه دوم قرن بیستم شد. این گرایش که احتمالا نوعی بازنگری عالمانه در مسیر مطالعات اسلامی در غرب و از مهمترین دستاوردهای عصر روشنگری اروپا محسوب می شد، از همان قرن نوزدهم در مراکز علمی و دانشگاهی مشهود بود. 🔻تقویت این قسم از مطالعات شرقی و اسلامی در غرب به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم بدین سو سبب شده این دوره را «مرحله تحقیق علمی» در مطالعات اسلامی بنامند، که ریشه در عواملی به شرح زیر دارد: الف) کاهش نیاز غرب به شناخت شرق به روش سنتی و گرد آمدن انبوهی از اطلاعات مورد نیاز آنها طی دهه ها و سده های گذشته و ذخیره ی آنها در مراکز اسناد و کتابخانه ها. انکار نباید کرد که هنوز هم دستگاه های سیاسی و امنیتی اروپا و آمریکا از طریق پایان نامه های دانشجویان شرقی اطلاعات مورد نیاز خود را گردآوری می کنند و این دانشجویان نیز عموما در گروه های شرق شناسی تحصیل می کنند. ب) افزایش حضور دانشمندان مسلمان در دانشگاه های اروپا و آمریکا و مشارکت آنها در ارائه ی دروس اسلام شناسی که طبعا عرضه ی اسلام را برای اقشار فرهنگی غرب متفاوت کرده است. ج) پیشرفت چشم گیر ابزار های ارتباط جمعی و سیطره ی غرب بر آنها به گونه ای که غربی ها با تکیه بر این ابزار موثر و کارآمد، افکار عمومی مسلمانان را در اختیار دارند و برای تحقق اهداف خود به اهرم مطالعات اسلامی نیازی ندارند. د) افزایش گفتگو و مراودات علمی از طریق همایش ها و مجله ها و دعوت برای تدریس و مانند آن، میان رهبران دینی اسلامی و مسیحی که به تعاطف و هماهنگی میان آنها می انجامد. 🔸بدین ترتیب، گرچه هدف و رسالت شرق شناسی و مطالعات اسلامی از آغاز جستجوی حقیقت نبود، این هدف در روندی تاریخی و پس از عبور از بستری صلیبی و استعماری بتدریج در جریان شرق شناسی پدید آمد. در حقیقت انگیزه های شرق شناسی دارای یک توالی تاریخی بوده و در هر دوره یکی از انگیزه ها انگیزه حاکم بوده است. ولی با وجود این، باید تاکید کرد که در هر دوره ای یک انگیزه غالب بوده است. این امر به معنای رخت بربستن دیگر انگیزه ها نیست و اکنون نیز چه بسا در فعالیتهای کنونی شرق شناسی و اسلام شناسی، همه ی این انگیزه ها را بتوان سراغ گرفت. سایه اغراض و اهداف غیرعلمی مستشرقان هنوز سنگینی خود را تا آنجا بر ذهنیت مسلمانان تحمیل کرده است که عده ای معتقدند مستشرقان واقع بین و حقیقت جو در حاشیه قرار دارند. برخی از شرق شناسان منصف که در تحقیقات خود به حقانیت اسلام پی برده اند، گاه آشکارا اسلام آورده اند و به دفاع از حقیقت اسلام پرداخته اند. ادامه دارد... @farooq313
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و هفتم 🔰 ایجاد جو غرب محوری در مباحث علمی و القای روحیه خود کم بینی و وابستگی به غرب در میان دانشمندان مسلمان یکی دیگر از پیامدهای استشراق و اسلام شناسی غربی در کشورهای اسلامی و شرقی، ایجاد نوعی سیطره فکر غربی است به گونه ای که گویی غیر از آن و خارج از آن نمی توان اندیشید و هر نوع تفکری خارج از آن چهار چوب، محکوم یا متهم به نادرستی است. کتاب ها و مقالات و گفتارهای دانشگاهی و غیر دانشگاهی در عموم کشورهای اسلامی آکنده از تحلیل ها و مطالب منشعب و منبعث از شرق شناسی است. 🔻بدون تردید، تداوم اهداف استعماری مطالعات شرقی در ابزارها و رسانه های ارتباطی نو در ایجاد این سیطره و کشاندن آن از محیط های علمی به محیط های فرهنگی و سیاسی و رسوخ دادن آن به میان آحاد مردم، چه در مغرب زمین و چه در سرزمین های شرقی، بسیار موثر بوده است و به قول منتقد صاحب نام شرق شناسی، ادوارد سعید:«حقیقت این است که شرق شناسی با موفقیت در دل امپریالیسم جدید جا افتاده است». 🔸اسلام شناسان غربی در فضای کلی تفکر برتری جویانه غرب کوشیده اند تمدن و تفکر اسلامی را یک جریان مرده و در مقابل، تمدن غربی را تنها تمدن زنده و پویا معرفی کنند و نتیجه بگیرند که هیچ راهی فرا روی جوامع اسلامی، جز الگو برداری و تبعیت از غرب، وجود ندارد و تحصیل کرده های مسلمان تنها باید مصرف کننده تولیدات فکری و فرهنگی غربیها باشند و اگر بخواهند در چرخه تولید ایفای نقش کنند، حداکثر می توانند نقش یک کارگزار در خدمت اهداف و ابزارهای غربی را داشته باشند. 🔹در چنین فضایی که سهم شرقی ها در شناختن و شناساندن فرهنگ شرقی نسبت به سهم غربیها کمتر است و محصول این سهم نیز عملا غربی است، تفکر خوش بینانه و ساده اندیشی برخی از نخبگان جهان اسلام درباره اروپا و غفلت از انگیزه های سیاسی و توسعه طلبانه آن سبب شده است که ابتکار عمل در حوزه شرق شناسی و مطالعات اسلامی در دست غربی ها باقی بماند. رسوخ افکار و اندیشه های شرق شناسان تا بدان پایه است که حتی در تلاش هایی که برخی از فرهیختگان مسلمان برای رویارویی با آن به عمل می آورند، بازهم در روش ها و نوع نگاه ها متاثر از آن هستند؛ برای مثال حسن حنفی که مقدمه فی العلم الاستغراب (درآمدی بر علم غرب شناسی) را نوشته است، نام و روش کلی کتاب خود را از شرق شناسان کسب کرده است. به نظر او اگر استشراق«نگاه به من(شرق) از طریق دیگری(غرب)» است، استغراب نیز به منزله یک ضرورت در مقابل آن و عبارت است از«بررسی دیگری از نگاه من». @farooq313
فاروق
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و پنجم: 🔰 انگیزه های علمی: از قرن هجدهم میلادی بدین سو، در فضا
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و ششم 🔰 تاثیر مطالعات اسلامی در جهان اسلام و موضع بایسته نسبت به آن تعداد آثار تالیف شده از سوی مستشرقان را درباره شرق از اوایل قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم، شصت هزار کتاب شمرده اند. بخش اعظم این آثار مربوط به اسلام و سرزمین های اسلامی است. مطالعات دیرپای اسلامی در مراحل اولیه ی خود تنها غربیان را مورد خطاب قرار می داد و نتایج مطالعات در محیط های فرهنگی و سیاسی غربی مورد توجه و استفاده قرا می گرفت؛ ولی به تدریج از طریق راههای نفوذ غرب در شرق به محیط های شرقی هم راه یافت و خواسته یا ناخواسته تاثیرات خاص خود را گذاشت. 🔻حتی برخی از مستشرقان به عضویت نهادهای علمی مسلمانان، مانند «مجمع اللغه العربیه» در آمدند که این امر نگرانی برخی از مسلمانان را از گسترش تاثیر و نفوذ مستشرقان در میان مسلمانان برانگیخته است. در پی گسترش حضور مسلمانان در نهادهای علمی غربی و تربیت و درس آموزی آنها در این نهادها، این تاثیر به صورتی ریشه دارتر و پر دامنه تر رخ نمود و اکنون موضع ما نسبت به مطالعات شرق شناسی هرچه باشد، این واقعیت را نمی توانیم انکار کنیم که شرق شناسی و مطالعات اسلامی، سنت ریشه داری است که در هرکسی که به شکلی با آن سرو کار دارد، هم در جنبه های مثبت و هم در جنبه های منفی، به این شرح تاثیرگذار بوده است: 🔸ایجاد شبهه و رواج افکار نادرست درباره اسلام یکی از پیامدهای انتشار آثار مستشرقان در میان مسلمانان، رواج افکار نادرست درباره اسلام است و اسلام شناسی چون حجابی، به جای آنکه به شناساندن اسلام بینجامد، چهره ی راستین اسلام را در خفا نگاه داشت. این تاثیر در محیط های دانشگاهی بیش از محیط های سنتی، آموزش علوم دینی بوده است. همانگونه که اسلام شناسان غربی از درک درست اسلام عاجز بودند، شاگردان و تربیت یافتگان مکتب آنها نیز بر مسیر آموزگاران خود رفتند و همان افکار نادرست را پذیرفتند و رواج دادند و وقتی آثار این مستشرقان متن درسی حوزه های مختلف تحصیلی را در کشورهای اسلامی، از جمله کشور خودمان تشکیل می دهد. 🔹طبیعی است که حتی دانش آموختگان دانشگاه های داخل کشور نیز تاریخ و فرهنگ اسلامی را آن گونه می فهمند که اسلام شناسان غربی آن را فهمیده اند. شبهات مربوط به تاثیر پذیری دین اسلام از آداب و آئین ها و آموزه های بشری، شبهات مربوط به عصمت پیامبر(ص)، محدود کردن دستاوردهای تمدن اسلامی به جنبه های مادی و فیزیکی نمدن و غفلت از دستاوردهای معنوی که جوهره اصلی تمدن اسلامی به حساب می آید، برجسته کردن تمدن ها و فرهنگ های بومی پیش از اسلام به منظور کاستن قدر و منزلت تمدن اسلامی و بی اعتقادی به ارتباط وثیق دین و جامعه سازی، به ویژه از طریق سیاست، از نمونه های تاثیرات منفی است. رواج این نوع شبهه ها و رسوخ این مفاهیم نادرست در عمق جان تحصیلکردگان و نخبگان یکی از مشکلات کنونی جهان اسلام است. ادامه دارد... @farooq313
فاروق
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و ششم 🔰 تاثیر مطالعات اسلامی در جهان اسلام و موضع بایسته نسبت
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و هفتم 🔰 ایجاد جو غرب محوری در مباحث علمی و القای روحیه خود کم بینی و وابستگی به غرب در میان دانشمندان مسلمان یکی دیگر از پیامدهای استشراق و اسلام شناسی غربی در کشورهای اسلامی و شرقی، ایجاد نوعی سیطره فکر غربی است به گونه ای که گویی غیر از آن و خارج از آن نمی توان اندیشید و هر نوع تفکری خارج از آن چهار چوب، محکوم یا متهم به نادرستی است. کتاب ها و مقالات و گفتارهای دانشگاهی و غیر دانشگاهی در عموم کشورهای اسلامی آکنده از تحلیل ها و مطالب منشعب و منبعث از شرق شناسی است. 🔻بدون تردید، تداوم اهداف استعماری مطالعات شرقی در ابزارها و رسانه های ارتباطی نو در ایجاد این سیطره و کشاندن آن از محیط های علمی به محیط های فرهنگی و سیاسی و رسوخ دادن آن به میان آحاد مردم، چه در مغرب زمین و چه در سرزمین های شرقی، بسیار موثر بوده است و به قول منتقد صاحب نام شرق شناسی، ادوارد سعید:«حقیقت این است که شرق شناسی با موفقیت در دل امپریالیسم جدید جا افتاده است». 🔸اسلام شناسان غربی در فضای کلی تفکر برتری جویانه غرب کوشیده اند تمدن و تفکر اسلامی را یک جریان مرده و در مقابل، تمدن غربی را تنها تمدن زنده و پویا معرفی کنند و نتیجه بگیرند که هیچ راهی فرا روی جوامع اسلامی، جز الگو برداری و تبعیت از غرب، وجود ندارد و تحصیل کرده های مسلمان تنها باید مصرف کننده تولیدات فکری و فرهنگی غربیها باشند و اگر بخواهند در چرخه تولید ایفای نقش کنند، حداکثر می توانند نقش یک کارگزار در خدمت اهداف و ابزارهای غربی را داشته باشند. 🔹در چنین فضایی که سهم شرقی ها در شناختن و شناساندن فرهنگ شرقی نسبت به سهم غربیها کمتر است و محصول این سهم نیز عملا غربی است، تفکر خوش بینانه و ساده اندیشی برخی از نخبگان جهان اسلام درباره اروپا و غفلت از انگیزه های سیاسی و توسعه طلبانه آن سبب شده است که ابتکار عمل در حوزه شرق شناسی و مطالعات اسلامی در دست غربی ها باقی بماند. رسوخ افکار و اندیشه های شرق شناسان تا بدان پایه است که حتی در تلاش هایی که برخی از فرهیختگان مسلمان برای رویارویی با آن به عمل می آورند، بازهم در روش ها و نوع نگاه ها متاثر از آن هستند؛ برای مثال حسن حنفی که مقدمه فی العلم الاستغراب (درآمدی بر علم غرب شناسی) را نوشته است، نام و روش کلی کتاب خود را از شرق شناسان کسب کرده است. به نظر او اگر استشراق«نگاه به من(شرق) از طریق دیگری(غرب)» است، استغراب نیز به منزله یک ضرورت در مقابل آن و عبارت است از«بررسی دیگری از نگاه من». @farooq313
فاروق
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و هفتم 🔰 ایجاد جو غرب محوری در مباحث علمی و القای روحیه خود کم
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت بیست و هشتم 🔰 لزوم بازشناسی هویت خودی و نگاه انتقادی به شرق شناسی و عدم غفلت از تاثیرات آن: باید به این نکته توجه جدی داشت که برای استفاده از آثار شرق شناسان و اسلام شناسان، توجه به این نوع اشتباه ها که ممکن است در هر اثر علمی پرداخته شده به دست بشر یافت شود، کافی نیست. مهم این است که بهره گیری از این آثار، حتی اگر با نقد علمی همراه باشد، نباید به تزلزل استقلال علمی و فرهنگی اسلام محور کشورهای اسلامی بیانجامد و زمینه ساز و هموار کننده راه نفوذ و سیطره قدرت های استعماری باشد که به هر طریق ممکن در پی حفظ و تقویت استیلای خود بر کشورهای شرقی و جوامع اسلامی اند. 🔻همانگونه که پیش از این هم اشاره شد، یکی از عوامل موثر در تعدیل جهت گیری های خصمانه غربی ها در آثار دانشگاهی خود نسبت به مسلمانان، افزایش حضور مسلمانان در موسسات علمی اروپایی است. البته نقش گسترش اسلام در اروپا و آمریکا را نیز نباید از یاد برد. نتیجه تحقیقات نشان می دهد که امروزه در اروپای غربی حدود هشت تا ده میلیون مسلمان زندگی می کنند که بسیاری از آنها خارجی تلقی می شوند. این افراد در شهرهای مهم تمرکز یافته اند و مناسبات فرهنگی مستحکمی با خارج اروپا دارند و در سیاست خارجی اروپا تاثیر گذارند. به هرحال مساله ی گسترش اسلام در اروپا و آمریکا و حتی نیروهای مسلح آمریکا توجه سیاستمداران غربی را به خود جلب کرده است و غربی ها که همواره از تهدید اسلام سخن می گویند، نگرانی خود را از این موضوع پنهان نکرده اند. 🔸اما مساله اساسی این است که محققان شرقی بتوانند خود را از قید برداشت های غربی آزاد کنند و با اتخاذ دیدگاه های برخاسته از فرهنگ خود، ناگفته های پنهان مانده از دید غربی ها را بازگو نمایند. نباید از یاد برد که مطالعات اسلامی مورد بحث ما هنوز در دامن غرب صورت می گیرد و غرب، موضع ناهمسازگرایانه خود را نسبت به شرق، و به خصوص شرق اسلامی از دست نداده است و غرض ورزی ها و تحریف ها همچنان در لابلای کتابها و مقالات چاپ شده از سوی آنها به چشم می خورد؛ و اسلام شناسان معاصر نتوانستند خود را از روح تاریخی حاکم بر مطالعات اسلامی که آنها را در خوش بینانه ترین و منصفانه ترین حالت در موضع یک قاضی یکسویه نگر می نشاند، رهایی بخشند و اصول و احکام جزمی شرق شناسانه همچنان برجای خود باقی است. 🔹روح حاکم بر مطالعات اسلامی در غرب که در گذشته در پی یافتن عناصری بود که برای حفظ تفوق نظامی و بازرگانی و فرهنگی غرب بر شرق به کار می آمد، هم اکنون بر وسایل ارتباط جمعی اروپایی حاکم است و با توجه به قدرت نفوذ شگرف رسانه های ارتباط جمعی، دشمنی های قرون وسطی و رنسانس غربی ها و تلاش آنان برای ارائه چهره مخدوش شده اسلام و مسلمانان در ابعادی گسترده تر در وسایل ارتباط جمعی غربی، به ویژه آمریکایی، ادامه دارد. فصل آخر کتاب شرق شناسی ادوارد سعید، توضیح و نمونه های خوبی برای نشان دادن امتداد نگاه بدبینانه غرب نسبت به شرق به ویژه شرق عربی- اسلامی است. شایسته ی توجه است که ادوارد سعید درباره انگیزه ی اولیه تالیف کتاب شرق شناسی در سالهای پس از جنگ سال ۱۹۷۳. م میان اعراب و اسرائیل می گوید که دیدم آنچه در روی زمین در مشرق اتفاق می افتد با آنچه وسایل ارتباط جمعی در غرب می گویند، تفاوت دارد. رسالتی که اروپا به زعم باطل خود در سده های پیش برای تمدن بخشی به وحشی ها و بربرها احساس می کرد و مبنای این احساس وحشی شمردن هر انسان غیر غربی بود، هنوز هم با همان شدت و حدت، ولی در جامه هایی نو مانند« محدود کردن حقوق بشر به بشر آمریکایی و اروپایی» و «حفظ منافع خود را محور همه چیز قرار دادن» استمرار دارد. پایان بحث تلخیصی از کتاب (مطالعات اسلامی در غرب) نوشته حجت الاسلام دکتر محسن الویری @farooq313