🔰#بازخوانی | ماجرای کار رسانهای حضرت آیتالله خامنهای در اوج مبارزات انقلابی سال ۵۷
📝 بهمن ۵۷ چند روز پیش از بازگشت حضرت امام خمینی(ره) ، رژیم #پهلوی با تعطیلی پروازهای فرودگاه مهرآباد تلاش کرد مانع ورود ایشان شود. روحانیون انقلابی در اعتراض ، تصمیم به برگزاری تحصن در مسجد #دانشگاه_تهران گرفتند. حضرت آیتالله خامنهای که عضو شورای انقلاب هم بودند، مسئولیت کمیتهی تبلیغات این تحصن را برعهده گرفتند و نشریهای با عنوان «تحصن» نیز منتشر میکردند.
⏪ روایت آیتالله خامنهای از نقشآفرینی در کمیتهی #تبلیغات :
🔸 «من فراموش نمیکنم آن روز با مرحوم آقای بهشتی دو نفری آمدیم و از در شرقی دانشگاه وارد شدیم. یکی از دوستان عزیز و علمای محترم ... قبلاً رفتند آنجا، هماهنگی کردند و در شرقی دانشگاه را باز کردند -چون در جنوبی که در اصلی بود، [تحت کنترل رژیم بود] - و ما وارد دانشگاه شدیم، رفتیم توی مسجد دانشگاه، و بنده رفتم توی آن اتاق عقب #مسجد -که یک اتاق کوچکی بود - آنجا مستقر شدیم و از همان روز اول، نشریهی #تحصن را راه انداختیم، که چند شماره از همان روز اول آنجا منتشر شد.» ۱۳۸۸/۱۱/۱۳
#خمینی_مشهد
@rahbari_plus
🔰 #پرونده | میخواستم «تور نامریی» رژیم طاغوت را پاره کنم
⏪ روایت حضرت آیتالله خامنهای از رویکرد مبارزاتی شان در زمان #رژیم_طاغوت
📝 "آنوقت من و امثال من که در زمینهی مسائل #مبارزه، بهطور جدّی و عمیق فکر میکردیم، همّتمان را بر این گذاشتیم که تا آنجایی که میتوانیم، جوانان را از دایرهی نفوذ فرهنگی رژیم بیرون بکشیم. من خودم مثلاً #مسجد میرفتم، درس تفسیر میگفتم، سخنرانیِ بعد از نماز میکردم، گاهی به شهرستانها میرفتم سخنرانی میکردم. نقطهی اصلی توجّه من این بود که جوانان را از کمند فرهنگی رژیم بیرون بکشم. خود من آنوقتها این را به «تور نامریی» تعبیر میکردم. میگفتم یک تور نامریی وجود دارد که همه را به سمتی میکشد! من میخواهم این تور نامریی را تا آنجا که بشود، پاره کنم و هر مقدار که میتوانم، #جوانان را از کمند و دام این تور بیرون بکشم. هر کس از آن کمند فکری خارج میشد- که خصوصیّتش هم این بود که اوّلاً به تدیّن و ثانیاً به #تفکرات_امام گرایش پیدا میکرد- یک نوع مصونیتی مییافت. آن روز اینگونه بود. همان نسل هم، بعدها پایههای اصلی #انقلاب شدند." ۱۳۷۷/۰۲/۰۷
@rahbari_plus
🔰 #خاطره | گفتم شما همینجا بنشینید و تکان نخورید!
⏪ روایتی جالب از نحوهی برخورد آیتالله خامنهای با جوانی که با لباس متفاوتی به نماز جماعت آمده بود!
🔸 در مسجدی که بنده #نماز میخواندم، بین نماز مغرب و عشا هیچ وقت داخل #مسجد جا نبود؛ همیشه بیرون مسجد هم جمعیت متراکم بود؛ هشتاد درصد جمعیت هم از قشر جوان بودند.
🔹 در همان سالها پوستینهای وارونه مُد شده بود و جوانانِ خیلی اهل مد آن را میپوشیدند. یک روز دیدم جوانی که از این پوستینهای وارونه پوشیده، صف اول نماز در پشت سجاده ی من نشسته است. یک حاجی محترم بازاری هم که مرد خیلی فهمیدهای بود و من خیلی خوشم میآمد که او در #صف_اول مینشست، در کنار این جوان نشسته بود. دیدم رویش را به این جوان کرد و چیزی در گوشش گفت و این جوان یکباره مضطرب شد.
🔸 برگشتم به آن حاجی محترم گفتم چه گفتی؟ به جای او #جوان گفت چیزی نیست. فهمیدم که این آقا به او گفته که مناسب نیست شما با این لباس در صف اول بنشینید! گفتم: نه آقا، اتفاقاً مناسب است شما همینجا بنشینید و تکان نخورید.
🔹 گفتم: حاجی! چرا میگویی این جوان عقب برود؟ بگذار بدانند که جوان با لباسی از جنس پوستین وارونه هم میتواند بیاید به ما اقتدا کند و نماز جماعت بخواند!
✅ با #اخلاق، سراغ این جوانان و دلها و روحها و ورای قالبهاشان بروید؛ آن وقت #تبلیغ انجام خواهد شد. ۱۳۷۶/۳/۲۶
@rahbari_plus