📌آیا اطاعت از ولی فقیه به طور مطلق بر ما واجب است؟ ✍️پاسخ 1⃣مروری بر آموزه های دین، نشان می دهد که اطاعت مطلق از غیر معصوم ـ تا جایی که با سخن خدا تعارض نداشته باشد ـ در مواردی واجب شمرده شده است. برای نمونه، زن باید در مسئلۀ خروج از خانه،به طور مطلق از شوهر اطاعت کند. مقلد باید به طور مطلق از مجتهد، اطاعت کند. 2⃣ولی فقیه کسی است که با داشتن قوۀ عدالت و اجتهاد، به رهبری جامعه بر اساس قوانین اسلام می پردازد. بر اساس دلیل عقلی و نقلی اطاعت از دستورات و احکام حکومتی او نیز ـ که در چارچوب قوانین اسلام ـ صادر می شوند، واجب است؛ چراکه اگر بنا باشد به دلیل معصوم نبودن و امکان اشتباه در تشخیص او، هر کسی به خود اجازه دهد از فرمانش سرپیچی کند، هدف از نصب او لغو می گردد و جامعه دچار بی نظمی می گردد؛ به ویژه آنکه، در این میان، امکان سوء استفاده از این مسئله بسیار است. بعلاوه، در سیره عقلا چنین نیست که حتماً باید کسی معصوم باشد تا اطاعت از او لازم شود. 3⃣ امام زمان علیه السلام نیز وقتی راویان حدیث که همان مجتهدان عادل و مدبر هستند را به عنوان جانشینان خود معرفی کرد، آنها را به طور مطلق بر مردم حجت کرد، (کمال الدین، ج1، ص485) بنابراین، فرمان آنها به حکم امام زمان علیه السلام به طور مطلق بر ما حجت است و نمی توان به صرف امکان اشتباه در آن فرمان، از آن سرپیچی کرد. 4⃣ همان‌گونه که به حکم عقل اطاعت از یک فرمانده نظامی در امور مربوطه مطلقا واجب است گر چه معصوم نیست و ممکن است دچار خطا شود، اطاعت از ولی فقیه نیز واجب است. سربازان باید از فرمانده خود اطاعت کنند؛ بله، ممکن است فرمانده نیز گاهی تصمیمی اشتباه بگیرد، اما این مسئله دلیل بر ترک اطاعت از فرمانده نیست؛ چرا که با ترک تبعیت از او تفرقه ایجاد می‌شود و قدرتی باقی نمی‌ماند. 5⃣ فراموش نکنیم که کوفیان، اگر اطاعت از مسلم بن عقیل را مانند اباعبدالله الحسین علیه السلام بر خود واجب می دانستند، عاشورا اتفاق نمی افتاد. #ولی_فقیه #وجوب_اطاعت_مطلق_از_ولی_فقیه ✅با ما در کانال یادداشت‌های اعتقادی همراه باشید: 🆔@faryab110

📌چرا قصۀ حضرت یوسف علیه السلام که قصۀ عشق حرام زن شوهردار به مرد نامحرم و وصال آنها به یکدیگر است، به عنوان بهترین قصه معرفی شده است؟ ✍️پاسخ 1️⃣فرازهایی از زندگی حضرت یوسف (ع)در قرآن آمده: حسادت برادران آن پیامبر به او و انداختنش در چاه، گریه های حضرت یعقوب (ع) در فراق فرزند، نجات ایشان به وسیلۀ کاروان و هجرت او به مصر، زندگانی در قصر عزیز مصر و عشق ناپاک همسر عزیز مصر به او، پناه بردن حضرت یوسف (ع) به خداوند متعال برای نجات از گناه، زندانی شدن ناحق آن حضرت علیرغم رسوایی همسر عزیز مصر، نجات حضرت یوسف (ع) از زندان و نجات مردم مصر از خطر خشکسالی به دست او، دیدار دوبارۀ آن حضرت با برادران و مشاهدۀ عزت و شکوه آن حضرت در حالیکه برادرانش خواهان ذلت او بودند. 2️⃣بنابراین، بخش بسیار کوچکی از داستان حضرت یوسف علیه السلام به مسئلۀ عشق ناپاک همسر عزیز مصر به آن پیامبر است، ضمن آنکه بر ناپاکی آن عشق تأکید شده و اساساً وصال و ازدواج میان آن دو در قرآن و روایات معتبر نیامده است. 3️⃣تأمل در بخشهای مختلف این داستان نشان از جامعیت آن داستان در امور اعتقادی و اخلاقی است و همین نکته راز «بهترین قصه» بودن آن است نه صرفاً عشق ناپاک میان زن شوهردار با یک مرد مجرد. اینکه یوسف (ع) زندان را بر آزادی همراه با گناه ترجیح می دهد، اینکه خداوند او را از درون چاه و نیز زندان مصر به حکومت مصر می رساند، اینکه یوسف (ع) از برادرانش انتقام نمی گیرد، و ... همه از زیبایی های خاص این داستان است. 4️⃣و شاید مهمترین درس این داستان که حکایت جامعۀ ماست، آن باشد که استقامت در راه خدا، فرد یا ملتی را می تواند از ذلت به عزت بکشاند و پیروی از شیطان و تسلیم او شدن، می تواند فرد یا ملتی را از عزت به ذلت بکشاند و این سنت تخلف ناپذیر خداوند متعال است. #قرآن #سوره_یوسف #قصه_حضرت_یوسف_علیه_السلام ✅با ما در کانال یادداشتهای اعتقادی همراه باشید: 🆔@faryab110

📌ارتباط روح با بدن در خواب، هنگام کما و مرگ چگونه است؟ ✍️پاسخ 1⃣انسان دارای روح مجرد و بدن مادی است و به تعبیر دقیق‌تر، چون اصالت انسان به وجود روح است، انسان در حقیقت همان روح است. روح به بدن تعلق دارد و مادامی که این تعلق و رابطه میان روح و بدن وجود دارد، انسان را موجودی جاندار می دانند. بر اثر این ارتباط است که اعضای بدن مانند قلب، دستگاه تنفس، دستگاه انتقال خون و ... فعالیت دارند و بدن در خدمت روح قرار دارد. 2⃣به هنگام خواب، این رابطه کم می‌شود و روح گاه در عالمی دیگر سیر می‌کند و بدون استفاده از بدن، حقایقی را می‌بیند که در هنگام بیداری آنها را نمی‌دید. 3⃣به هنگام کما، روح و بدن همچنان با یکدیگر رابطه دارند، هرچند این رابطه به کمترین حد خود رسیده، ازاین‌رو، تسلط روح بر بدن بسیار کم می‌شود و نمی‌تواند از بدن خود کار بکشد، ولی به دلیل وجود همین رابطه‌ی اندک است که برخی اعضای بدن مانند قلب، همچنان فعالیت دارند. این ارتباط به وسیله‌ی برقراری دستگاههای پزشکی به بدن، حفظ شده است. 4⃣ پس از آنکه ارتباط میان روح و بدن به طور کامل قطع شد و تسلط روح بر بدن به پایان رسید، مرگ اتفاق می افتد‌. در عین حال، به دلیل برقراری رابطه‌ی طولانی میان روح و بدن، وقتی مرگ اتفاق می‌افتد، روح ـ دست کم برخی ارواح ـ از آنچه بر بدن می‌گذرد، آگاه می‌شود. به همین دلیل، هنگام تلقین، هرچند، تلقین کننده، بدن میت را تکان می‌دهد، ولی مخاطب او روح است نه بدن. روحی که هنوز با تحرک بدن می‌تواند تحت تاثیر قرار گیرد. #روح #چگونگی_ارتباط_روح_با_بدن_در_هنگام_خواب_کما_و_مرگ ✅به کانال یادداشت‌های اعتقادی بپیوندید: 🆔@faryab110

🎥تا نیایی گره کار بشر وا نشود #یا_صاحب_الزمان اغثنا اللّهم عجّل لولیّک المنتقم الفرج 😭🤲 🆔@faryab110

📌آیا دعای کافران به دلیل کافربودنشان مستجاب نمی شود؟ ✍️پاسخ 1⃣کافر دارای انواع مختلفی است. برای نمونه، کسی که اصل وجود خدا را انکار می‌کند، کافر است، کسی که پیامبر خدا را نیز انکار می‌کند، کافر است، نیز کسی که یکی از دستورات جزیی خدا را نیز عالمانه انکار کند، کافر است. 2⃣ازاین‌رو، هر نامسلمانی کافر به شمار می‌رود، چراکه پیامبری پیامبر اسلام را انکار کرده است. در عین حال، کافران گاه جاهل قاصرند و گاه جاهل مقصر و برخی نیز از روی علم و عمد کافر شده اند. 3⃣طبیعتاً کافری (نامسلمان) که عالمانه خدا را انکار می‌کند، او را قبول ندارد تا از او چیزی بخواهد، کسی نیز که جاهل مقصر است و به همین دلیل کافر است، شرایط استجابت دعا در او نیست. 4⃣اما کافری(نامسلمان) که جاهل قاصر است، ولی خدا را قبول دارد، او نیز خدا را بندگی می‌کند، چه بسا رابطه‌ی معنوی قوی ای با خداوند متعال دارد. او در کفر خود نیز تقصیری ندارد. ازاین‌رو، در شکل بندگی که در پیش گرفته، معذور است. چنین فردی، آنگاه که درگاه خدا دعا می‌کند، چنین نیست که به دلیل کفر، دعایش مستجاب نشود. 5⃣از آنچه گذشت روشن می‌شود که اجابت دعای انسان هندو یا بودایی یا یهودی و مسیحی، دلیل بر حقانیت ادیان آنها نیست. به دیگر سخن، راه اثبات حقانیت یک دین، اجابت یا عدم اجابت دعای پیروان آن دین نیست. #دعا #چگونگی_اجابت_دعای_کافران ✅با ما در کانال یادداشت‌های اعتقادی همراه باشید: 🆔@faryab110

📌آیا می توان نظر ولی فقیه را نقد کرد و به آن اشکال گرفت؟ ✍️پاسخ 1️⃣ولی فقیه هر چند عادل است، ولی معصوم نیست. او گاهی فتوای فقهی می دهد که در این صورت، پیروی از این فتوا بر مقلدانش ـ و نه دیگران ـ واجب است؛ در اینجا امکان اشتباه در فتاوای فقهی ایشان وجود دارد، چنانکه امکان اشتباه در فتاوای سایر مراجع تقلید نیز وجود دارد، در عین حال، فتوای هر مرجع تقلیدی بر مقلدان خودش، حجت و لازم الاطاعه است. 2️⃣گاهی نیز حکم حکومتی صادر می کند. اطاعت از دستورات ایشان که به عنوان حکم حکومتی صادر می شود، بر همگان واجب است و نمی توان به صرف معصوم نبودن، از او اطاعت نکرد؛ چراکه اگر قرار باشد به صرف معصوم نبودن، از او اطاعت نکنیم، سخن هیچ کسی را در جامعه نباید اطاعت کنیم! 3️⃣گاه نیز ولی فقیه، صرفاً تحلیلی از یک مسئلۀ اجتماعی ارائه می کند، ولی آن را به مرز دستور و فرمان نمی رساند. آیا می توان این قبیل نظریات را نقد کرد؟ از آنجا که ایشان را معصوم نمی دانیم، پس باید معتقد به جواز نقد تحلیلهای ایشان به وسیلۀ کارشناسان باشیم. 4️⃣در عین حال، این نقد می تواند به طور علنی انجام شود یا آنکه غیر علنی. به نظر می رسد، اگر نقد علنی تحلیلهای ولی فقیه به وسیلۀ کارشناسان اگر به گونه ای باشد که موجب کاهش اعتبار دستورات ایشان در نگاه عامّۀ مردم شود و در نتیجه اطاعت پذیری مردم از دستورات زیر سوال رود، چنین نحوۀ نقدی صحیح نباشد، ازاینرو، لازم است از نقد علنی که مستلزم این تبعات است، خودداری شود. ✅با ما در کانال یادداشتهای اعتقادی همراه باشید: 🆔@faryab110

لحظاتی از حضور شهید سید حسن نصرالله در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی؛ سال ۱۳۸۴ @HajMahmoud_Karimi 🆔@faryab110