#فریادنهاوند
آغاز انحراف آقای منتظری
تفسیرهای جدید از مبانی انقلاب و تغییر منطق حجیت
🔹برخی از افراد فکر می کنند انحراف آقای منتظری پس از افشای قضایای مهدی هاشمی معدوم بود؛ اما باید دقت کنیم ریشه این انحراف را باید در نگاه های تند انقلابی او در پیش از انقلاب و حمایت از مجاهدین خلق دانست.
مواضع تند و تیز آقای منتظری در سالهای اولیه انقلاب در عین همکاری با پدران مجاهدین خلق یعنی نهضت آزادی زمینه زاویه گرفتن تدریجی و غیر آشکار فکری و عملی وی را فراهم کرد.
🔹این تغییر تدریجی در مباحث وی در باب ولایت فقیه و کتاب مشهور الدراسات فی ولایه الفقیه به صورت یک مبنای فکری و اجتهادی خود نمایی کرد البته وی درصد حمایت و تبیین نظری انقلاب و حاکمیت اسلامی و ارائه مبنایی جدید و مقبول از ولایت فقیه بود و به همین جهت این تفاوت مبنا، در دهه شصت چندان جدی تلقی نشد، در عین حال خیلی هم مورد اقبال انقلابیون قرار گرفت و به همین جهت این کتاب به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی شناخته شد و همگان به تعریف و تمجید آن پرداختند.
🔹 آقای منتظری در مباحث ولایت فقیه، برخلاف همه فقهای پیشین ، با هدف کارآمدی بیشتر در مناسبات و معادلات اجتماعی و سیاسی، مبنای جدیدی را اتخاذ کرد که مبتنی بر ادبیات علوم سیاسی مدرن و مبتنی بر مفهوم #وکالت است.
🔹 نظریه وکالت اگر چه ادبیات جدید و نوینی برای دفاع از انقلاب و ولایت فقیه تلقی شد و همه #انقلابی ها و #فعالان_رسانه_ای از آن استقبال کردند و آقای منتظری را نظریه پرداز محوری #فقه_حکومتی معرفی کردند اما به تدریج مشخص شد که مبنای جدید، چندان هم که فکر می کردند به نفع انقلاب و تبیین ولایت فقیه ختم نشد و خود آقای منتظری براساس همین مبنا و دروس، به تقابل با ولی فقیه زمان و استاد خود یعنی حضرت امام خمینی رسید و مهمترین جریان مخالفت با انقلاب اسلامی، مکتب امام خمینی و ولایت فقیه در امتداد جریانهای مجاهدین خلق و نهضت آزادی را راهبری کرد.
و بسیاری از مغرضان و مخالفان پشت نظریه و تلاشی مخفی شدند که در آغاز برای دفاع از انقلاب و ولایت فقیه طراحی شده بود.
⚜ عبرت
🔹 از این جریان می توان درس گرفت که هر تلاشی برای دفاع و تبیین انقلاب اسلامی و ولایت فقیه باید مبتنی بر دستگاه فکری عالمان و حکیمان و فقیهان تراز حوزه های علمیه باشد و ریشه در حکمت اسلامی و فقه جواهری حقیقی داشته باشد و هرگونه #گذار از این ادبیات علمی و روش فقاهتی هر چند با هدف تبیین و دفاع انقلاب و ولایت فقیه و برای توسعه اجتماعی و راهبری مناسبات و معادلات اجتماعی باشد می تواند در جهت خودش مدیریت شود و به خطر بزرگی برای انقلاب و حاکمیت دینی تبدیل شود.
🔹 امروز نیز برخی از جریانهای انقلابی و فعال در حوزه و دانشگاه در تلاشند با تغییر منطق حجیت و روش استنباط در فقه و حکمت اسلامی را از اساس تغییر دهند و منطق و روش دیگری را جانشین کنند هدف این افراد نیز طراحی دستگاه فکری جدید برای تفاهم اجتماعی و کارآمدی دین در مناسبات و معادلات اجتماعی است. که به نظر می رسد این جریانها نیز #در_معرض_همان_خطری است که انقلابیون دهه شصت با آن مواجه شدند.
⚜نکته
🔹این به معنای مخالفت با تکامل روش فقاهت و حکمت و جلوگیری از هر گونه نواندیشی و اجتهاد روشمند نیست. بلکه نوآوری و اجتهاد همواره امر مطلوب و ضروری است به شرط آنکه در #چارچوب منطق حجیت و روش استدلال و استنباطی باشد که در طول هزار و چهارصد سال گذشته توسط فقها و حکما تحت پرتو معارف قرآن و اهل بیت(ع) تدوین و تکامل یافته است.
🔹نوآوری های امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله خامنه ای نمونه عالی و کاملی از نوآوری های عمیق و بزرگی است که موجب تکامل و تفاهم اجتماعی شد و دین را وارد مدیریت اجتماعی و دخیل در مناسبات و معادلات اجتماعی کرد بدون آنکه گرفتار تغییر مبنا و تعویض منطق حجیت و روش استنباط و عدول از حکمت اسلامی و فقه جواهری شود.
✍سید مهدی موسوی
@faryadnahavand