هدایت شده از تفسیر المیزان
🌺تفسیر آیه 5⃣7⃣سوره #الواقعه از تفسير شریف المیزان
🔰فلا اقسم بمواقع النجوم5⃣7⃣
🔸كلمه #لا_اقسم رويهم سوگند است.
بـعـضـى گفته اند: كلمه #لا در آن زيادى و بى معنا است، (و تنها منظور تاكيد آورده شده)، و كلمه #اقسم به معناى (سوگند مى خورم) است.
بـعـضـى ديگر گفته اند: كلمه #لا نافيه است، و مى خواهد بفرمايد: من سوگند نمى خورم.
و كـلمـه #مـواقـع جـمـع #مـوقـع اسـت، كـه بـه مـعـنـاى مـحـل اسـت و مـعـنـاى آيـه چـنين است كه: من سوگند مى خورم به محلهاى ستارگان، به آن جايى كه هر ستاره در آسمان دارد.
بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه #مواقع جمع #موقع هست ليكن موقع مصدر ميمى و به معناى وقوع و سقوط است، و آيه مى خواهد به سقوط ستارگان در روز قيامت، و يا بـه افـتـادن شـهـاب هـا بـر سـر شـيـطـان هـا، و يـا بـه مـحـل سـقـوط سـتـارگـان در هـنـگـام غـروب اشـاره كـنـد. ولى وجـه اول بهتر است و به ذهن زودتر مى رود.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
هدایت شده از تفسیر المیزان
🌺تفسیر آیات 7⃣7⃣الی0⃣8⃣سوره #الواقعه از تفسير شریف المیزان
🔰انـه لقـرآن كـريـم7⃣7⃣
🔰 فـى كـتـاب مـكـنـون8⃣7⃣
🔰 لا يـمـسـه الا المـطـهـرون9⃣7⃣
🔰 تنزيل من رب العالمين0⃣8⃣
🔸معناى اينكه قرآن كريم و (انى كتاب مكنون) است. از آنجايى كه كفار مسأله وحدانيت خدا را در ربوبيت و الوهيت و همچنين مسأله بعث و جزا را انـكـار داشـتـنـد، و انـكـار خـود را بـا انـكـار قـرآن كـه بـه رسول اسلام نازل شده و در آن داستان توحيد و معاد آمده اظهار مى داشتند، در حـقـيـقـت انـكـارشـان مـنـشـعـب بـه دو انـكـار مـى شـد، اول اصـل تـوحـيـد و بـعـث، دوم انـكـار قـرآنـى كـه مـشتمل بر مسأله توحيد و بعث است، و يا به عبارت ديگر توحيد و بعثى كه قرآن از آن خـبـر مـى دهـد، هـمـيـن جـهـت خـداى تـعـالى در ايـن سـوره دو جـور بـا آنـان صـحـبـت كـرد اول اين كه با ذكر شواهدى از آيات و ادله توحيد و بعث اين دو مسأله را اثبات نمود، كه ايـن استدلال از جمله #نحن_خلقناكم شروع شده، و در جمله #متاعا_للمقوين ختم مى شود.
نـوع دوم بـه بـيـانى آن را اثبات نمود كه در عين اثبات مطلب، كلام اللّه بودن قرآن را نـيـز اثـبـات مـى كـنـد، و مـسـجـل مـى سـازد كـه قـرآن كـلام خـدا و مـحـفـوظ نـزد او و نازل شده از ناحيه او است، و بالاخره آن را به بهترين وصفى توصيف كرد.
پس جمله (انه لقرآن كريم ) جواب قسم سابق است، و ضمير در آن به قرآنى كه از سياق استفاده مى شود بر مى گردد، و از توصيف خداى تعالى قرآن را به لفظ كريم و بدون هيچ قيد - البته با در نظر داشتن اين كه مقام آيه مقام مدح است - چنين بر مى آيد قرآن به طور مطلق كريم و محترم است، و هم نزد خدا كريم و عزيز است، و هم بدين جهت كـريـم است كه صفاتى پسنديده دارد، و هم بدين جهت سودرسان براى خلق است، سودى كـه هـيـچ چـيـز جـاى آن را نـمـى گـيـرد، چـون مـشـتـمـل بـر اصول معارفى است كه سعادت دنيا و آخرت بشر را تضمين مى كند.
و جمله (فى كتاب مكنون) توصيف دوم قرآن است، مى فرمايد: قرآن محفوظ و مصون از هـر دگـرگـونـى و تـبـديل است، چون در كتابى است كه آن كتاب اينطور است و آن كتاب عـبـارت اسـت از لوح مـحـفـوظ، هـمـچـنـان كـه در جـاى ديـگـر فـرمـوده : (بل هو قرآن مجيد فى لوح محفوظ).
و جـمـله (لا يـمـسـه الا المـطـهـرون) صـفـت كـتـاب مـكـنـون و لوح مـحـفـوظ اسـت، البته احتمال اين نيز هست كه صفت سومى براى قرآن باشد، و بنابراين كه حرف #لا در آن لاى نافيه باشد برگشت هر دو احتمال به يك معنا است.
و مـعنايش اين است كه: آن كتاب مكنون كه قرآن در آن است و يا قرآنى كه در آن كتاب است، از دسترس اغيار و ناپاكان محفوظ است، و به جز پاكان كسى با آن مساس ندارد.
مراد از #مس و #مظهرون در آيه: (لا يسمه لا المطهرون)
و بـه هـر تـقـديـر كـلام در سـيـاق بـزرگـداشـت امـر قـرآن اسـت، مـى خـواهـد قـرآن را تـجـليـل كـند، و از همينجا مى فهميم كه منظور از مس قرآن دست كشيدن به خطوط آن نيست، بلكه علم به معارف آن است، كه جز پاكان خلق كسى به معارف آن عالم نمى شود، چون فـرمـوده: قـرآن در كـتابى مكنون و پنهان است، و آيه شريفه (انا جعلناه قرانا عربيا لعلكم تعقلون و انه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم) نيز به آن اشاره مى كند.
و كـلمـه #مـطـهـرون اسـم مـفعول از باب تفعيل تطهير است، و منظور از #مطهرون كـسـانـى هـسـتند كه خداى تعالى دلهايشان را از هر رجس و پليدى يعنى از رجس گناهان و پـليـدى ذنوب پاك كرده، و يا از چيزى كه از گناهان هم پليدتر و عظيم تر و دقيق تر است، و آن عبارت است از تعلق به غير خداى تعالى، و اين معناى از تطهير با كلمه #مس گفتيم معناى علم است مناسب تر از طهارت به معناى پاكى از حدث و يا خبث است، وخيلى روشن است.
پس مطهرون عبارتند از كسانى خداى تعالى دلهايشان را پاك كرده، مانند ملائكه گرامى و بـرگـزيـدگـانـى از بـشـر كـه دربـاره آنـان فرموده: (انما يريد اللّه ليذه بعنكم الرجـس اهـل البيت و يطهركم تطهيرا) ولى بعضى از مفسرين كه متاسفانه بيشتر ايشان مى باشند بدون هيچ دليلى آيه را مختص ملائكه كرده اند.
بـعضى هم كلمه #لا در جمله #لا_يمسه را لاى ناهيه گرفته، و گفته اند: مراد از مـس، دسـت كـشـيدن به قرآن است، و مراد از طهارت هم طهارت از حدث و خبث، و يا تنها از حـدث اسـت، و كلمه #مطهرون را هم با دو تشديد قرائت كرده اند، يعنى تشديد طاء و تـشـديـد هـاء و كـسـره هـاء كـه در اصـل مـتـطهرون بوده. و خلاصه آيه شريفه مى خواهد بفرمايد: كسى نبايد دست به خطوط قرآن بكشد، مگر آنكه وضو گرفته باشد، و يا هم با وضو باشد و هم بدنش پاك باشد.
آيـه را بـا فـرض ايـن كـه كـلمـه #لا نـافـيـه بـاشـد نـيـز مـى شـود حـمـل بـر ايـن مـعـنا كرد، و گفت كه : جمله مذكور جمله اى است خبرى، كه منظور از آن انشاء است و اين مسلم است كه انشاء به صورت اخبار بليغ تر است،
🔹ادامه دارد...👇
هدایت شده از تفسیر المیزان
🌺 بحث روایتی آیات سوره #الواقعه از تفسير شریف المیزان
🔰بحث روايتى
🔸در مجمع البيان در ذيل آيه (ءانتم تزرعونه ام نحن الزارعون ) مى گويد: از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) روايت شده كه فرمود: هيچ وقت نگوييد من زراعت كردم، بلكه بگوييد من حرث كردم.
🔸مؤلف: اين روايت را الدر المنثور هم از عده اى از صاحبان كتب حديث از ابو هريره از آن جناب نقل كرده.
و در تفسير قمى در ذيل آيه (ءانتم انزلتموه من المزن ) مى گويد: از معصوم روايت شده كه فرمود: #مزن ابر است و در ذيل جمله (نحن جعلناها تذكرة) فرمود: يعنى آتش را وسيله يادآورى آتش روز قيامت كرديم، (و متاعا للمقوين ) فرمود يعنى وسيله زندگى محتاجان.
🔸و در مجمع البيان در ذيل آيه شريفه (فسبح باسم ربك العظيم) مى گويد: در روايتى صحيح از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) آمده كه وقتى اين آيه نازل شد، فرمود: همين آيه را ذكر ركوع خود كنيد (و بگوييد سبحان ربى العظيم).
مؤلف: اين روايت را كتاب فقيه نيز به طور مرسل، يعنى بدون ذكر سند آورده،
و الدر المنثور هم آن را از جهنمى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم نقل كرده است.
🔸و در الدر المنثور است كه نسائى و ابن جرير و محمد بن نصر و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته ) و ابن مردويه و بيهقى (در كتاب شعب الايمان) از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: قرآن كريم در شب قدر از آسمان بالا آسمان دنيا يكباره نازل شد، و پس از آن (در طول بيست و سه سال ) تكه تكه نازل گرديد. و در عبارتى دگر آمده كه گفت: (ثم نزل من السماء الدنيا الى الارض نجوما ثم قرء فلا اقسم بمواقع النجوم - سپس از آسمان دنيا تكه تكه بر زمين نازل گرديد)، آنگاه اين آيه را قرائت كرد: (فلا اقسم بمواقع النجوم).
🔸مؤلف: ظاهر اين روايت اين است كه: ابن عباس خواسته است مواقع نجوم را به اوقات نزول تكه تكه هاى قرآن تفسير كند، چون در گفتارش داشت: (ثم نزل من السماء الدنيا الى الارض نجوما - سپس از آسمان دنيا نازل شد زمين نجوما يعنى قطعه قطعه.
🔸و در تفسير قمى در ذيل آيه (فلا اقسم بمواقع النجوم )از امام (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: معناى #لا اقسم #اقسم است، و كلمه #لا به معناى نفى نيست.
🔸و در الدر المنثور است كه: ابن مردويه به سند خود از ابن عباس از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم روايت كرده كه گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم در معناى آيه (انه لقرآن كريم فى كتاب مكنون )فرمود: قرآن نزد خدا در مصحفى مطهر بود، و در معناى آيه (لا يمسه الا المطهرون) فرمود: كسى جز مقربين با آن تماس ندارد.
مؤلف: تفسير مطهرون به مقربين مؤيد همان بيان گذشته ما است، و ما در تفسير آيه شريفه (هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق ...) حديثى از امام صادق عليه السلام در معرفى كتاب مكنون نقل كرده ايم.
🔸و در مجمع البيان در ذيل آيه (لا يمسه الا المطهرون) گفته است: علما گفته اند كه براى شخص جنب و زن حائض و كسى كه حدثى از او سر زده (يعنى يكى از چيزهايى كه وضو را باطل مى كند از او سر زده، و بعد از آن وضو نگرفت ) نبايد با خطوط قرآن تماس بگيرد،
(نقل از محمد بن على عليه السلام).
🔸مؤلف: منظور از تماس مصحف به دليل رواياتى ديگر تماس كتابت و خطوط مصحف است.
و در كافى به سند خود از داوود بن فرقد از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت: از آن جناب از تعويذ (حرز) پرسيدم: كه حائض بر خود آويزان كرده آيا جائز است؟ فرمود: عيبى ندارد، و اضافه كرد كه حتى مى تواند قرآن را بخواند و يا بنويسد، و دست به آن نكشد.
🔸و در الدر المنثور است كه: عبد الرزاق و ابن ابى داود و ابن منذر، از عبداللّه بن ابو بكر از پدرش ابوبكر روايت كرده اند كه گفت: در نامه اى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به عمرو بن حزم نوشته آمده است: قرآن را مس نكن مگر با داشتن طهارت.
🔸مؤلف: روايات در اين باب هم از طرق شيعه و هم از طرق اهل سنت بسيار است.
و باز در الدر المنثور است كه مسلم و ابن منذر و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده اند كه در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) بارانى آمد حضرت فرمود مردم دو دسته اند بعضى شاكر و بعضى كافر، آنها كه نعمت خداى را كفران كردند گفتند اين باران لطفى است كه فلان ستاره به ما كرده در اينجا بود كه آيات (فلا اقسم بمواقع النجوم ... و تجعلون رزقكم انكم تكذبون )نازل شد.
🔹ادامه...👇
هدایت شده از تفسیر المیزان
🌺تفسیر آیات8⃣و 9⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰الا تطغوا فى الميزان8⃣
🔰 و اقيموا الوزن بالقسط و لا تخسروا الميزان9⃣
🔸ظـاهـرا مراد از #ميزان در اين آيه غير از ميزان در آيه قبلى است، در آنجا گفتيم منظور مـطـلق هـر چـيـزى است كه وسيله سنجش باشد، ولى در اين آيه منظور خصوص ترازوهاى مـعـمـولى اسـت، كـه سـنـگـيـنـى هـا را با آن مى سنجند، و بنابراين اين كه فرمود: (الا تـطـغـوا...) در حـقيقت خواسته است از يك حكم كلى يعنى حكم (و وضع الميزان) حكمى جزئى بيرون بكشد و مـعـانـيـش ايـن اسـت كـه لازمـه ايـنـكـه مـا بـا وضـع مـيـزان حـق و عـدل را در بـين شما تقدير كرديم، و اين است كه در سنجش اجناس خود نيز رعايت درستى ترازو و سنجش را بكنيد.
و امـا بـنـابـر آن تـفـسيرى كه در جمله قبلى مى گفت: منظور از وضع ميزان همان ترازوى مـعـمـولى اسـت، اين آيه شريفه بيانگر همان وضع ميزان مى شود، و چنين معنا مى دهد: اين كه در آيه قبلى گفتيم خداوند ميان شما ميزان وضع كرده معنايش اين است كه شما بايد در كـشـيـدن و سنجيدن سنگينى ها رعايت عدالت را بكنيد، و در آن طغيان روا مداريد، (كه وقتى جـنـسـى را مـى خـريـد بـا سـنـگـى سـنگين تر بكشيد، و چون مى فروشيد با سنگى سبك بـفـروشـيـد) و بـه هر حال چه آن معنا منظور باشد، و چه اين، ظاهر كلمه #ان در جمله (ان لا تـطغوا) اين است كه تفسيرى باشد، و جمله #لا_تطغوا نهى از طغيان در وزن كـردن اسـت، و جـمـله (و اقيموا الوزن بالقسط) امرى است كه به آن نهى عطف شده، و كـلمـه #قـسـط به معناى عدل است، و جمله (و لا تخسروا الميزان ) نيز نهى ديگرى كـه بـه آن امـر عطف شده، و نهى قبلى يعنى جمله #لا_تطغوا را بيان ومى كند، و كلمه #اخـسـار كـه مصدر فعل (لا تخسروا) است در مورد سنجيدن به معناى كم فروختن و زياد خريدن است، به نحوى كه باعث خسارت فروشنده يا خريدار شود.
بـعـضـى از مـفـسـريـن حـرف #لا را در جمله (لا تطغوا) نافيه، و حرف #ان را نـاصـبـه گـرفـتـه اند، و تقدير كلام را (لئلا تطغوا - براى اين كه طغيان نكنيد) دانـسـتـه انـد. آنـگـاه به ايشان اشكال شده كه چگونه ممكن است جمله انشايى عطف بر جمله خـبـرى شـود و بـا ايـن كه در اينجا خبر مى دهد از اين كه خداى تعالى چنين و چنان كرد تا شما طغيان نكنيد، چگونه ممكن است يكباره بگويد: وزن را به عدالت بپا داريد؟ در پاسخ از اين اشكال دچار زحمت و تكلف شده اند.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a