eitaa logo
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
4.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
18 فایل
﴾﷽﴿‌ ‌ • . ‌ تو مَســیرِ حاج‌قآسـم باید مُجـــاهدباشی✌️⁦🇮🇷⁩ بایـد مبارزه‌کنی، اول‌ مُبارزه‍‌ با‌این‌ نَفْسِ‌کوفتی !(: +حاج‌ حُسین‌ یـکتا✨ • . "آگـاهـۍ‌از‌شــراٻـط"↓ @shorot_shahid ‌#رَفیقِ_خوشبختِ‌ما⁦⁦♡⁩⁦
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشگل‌زیاد‌شده‌رو‌شخصیتتون‌کار‌کنید(:
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود(:💕 پ.ن(به‌وقت³⁰'¹¹'¹⁴⁰¹)
تسبیح‌ شیخ‌ پاره‌ شد و دانه‌ دانه‌ شد ، از بس‌ ك‌ استخاره‌ زدم‌ تا‌ ببینمت‌ 🥲💕
گفتنش شاید نباشد مرهم دردی ولی ، زندگی آنطور باید ، بر مرادِ ما نرفت . . . 🥀
خدایا قلب ما رو با اتفاق‌های خوب، خوشحال کن ❤️
چی‌قشنگ‌تر‌از‌اینکه‌خدا‌هواتو‌داره(:
‌ میگفت ؛ وقتی جای شلوغی باشه مادر گوشه‌ی چادرشو میده دستِ بچه‌اش که گم نشه . این دُنیا خیلی شلوغه ، گوشه‌ی چادرِ حضرت زهرا رو محکم بگیرید ! https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
ما از آنها که تسلی شان میدادیم غمگین تر بودیم "
یه‌بنده‌خدایی‌می‌گفت‌ گلزار‌شهدا‌که‌رفتی‌با‌خودت‌فکر‌کن... تصور‌کن‌اگراین‌شهدااز‌جاشون‌بلند‌بشن‌ چه‌جمعیتی‌میشن‌... چه‌جمعیتی‌پر‌پر‌شدن‌که‌ما‌آرامش‌داریم... خیلی‌نامردیه‌یادمون‌بره‌چقدر‌شهید‌دادیم!
این لباس فروشی ها چرا اینجوری ان! اولش میگن این لباس خاصه و هیچ جا پیدا نمیشه دو دقیقه بعد: همه از همین بردن، خیلی پرفروشه😂😂😂 https://eitaa.com/farzandan_shahid
حیف نون می ره کربلا قبر مختار رو بغل می کنه می گه: دمت گرم! عجب فیلمى بازى کردى😂 https://eitaa.com/farzandan_shahid
‌○°🔗🌿🕋✿’’ • . هرکس‌کھ میخواهد . . قوۍ‌ترینِ مردم باشد ؛ بھ خدا توڪل کند ^.^♡! . 〖 اللّٰھُ‌یحبُ‌المتوڪلیݧ(:🌱〗 - مُحمَّد‌ص/جامع‌الخباࢪ‌/صفحه‌ی۱۱۷
تو نبودی چه کسی معنا میکرد عِشق را ؟ این تو بودی گِل گرفتی دِل دادی حسین ! https://eitaa.com/farzandan_shahid
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود(:💕 پ.ن(به‌وقت³⁰'¹¹'¹⁴⁰¹)
مثل دیروز تو را دوست ندارم دیگر . . . متحول شده‌ام دوست‌تَرَت میدارم💕 پ.ن:به‌وقت‌¹⁷'¹²'¹⁴⁰¹ (:
انسان برای توانستن خلق شده ، نه نتوانستن! اگر خواستِ‌خدا بر ناتوانیِ انسان بود،از اصل انسانـی خلق نمی‌کرد ... https://eitaa.com/farzandan_shahid
هدایت شده از آرامِـشِ‌جـآن(:💕
حس خوب زندگی یعنی تو باشی پیش من.... چادر مشکی خود را "ست"کنی با ریش من....🖤(: https://eitaa.com/aramesh_jana
دیر‌دانستیم‌که‌دنیا‌مایه‌ی‌تشویش‌ماست(:
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/بی نهایت خسته و افسرده ام تا میان گور رفتم دل گرفت/قبر کن سنگ لحد را گل گرفت روی من خروارها از خاک بود/وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/سوره ی حمدی برایم خواند و رفت خسته بودم هیچ کس یارم نشد/زان میان یک تن خریدارم نشد نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ترس بود و وحشت و دلواپسی ناله می کردم ولیکن بی جواب/تشنه بودم، در پی یک جرعه آب آمدند از راه نزدم دو ملک/تیره شد در پیش چشمانم فلک یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/لرزه بر اندام من افتاده بود هر چه کردم سعی تا گویم جواب/سدّ نطقم شد هراس و اضطراب از سکوتم آن دو گشته خشمگین/رفت بالا گرزهای آتشین قبر من پر گشته بود از نار و دود/بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/نام اربابان خود یک یک ببر گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/گوش گویا نامشان نشنیده بود نامهای خوبشان از یاد رفت/وای، سعی و زحمتم بر باد رفت چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/کارهای نیک و زشتت را بگو هر چه می کردم به اعمالم نگاه/کوله بارم بود مملو از گناه کارهای زشت من بسیار بود/بر زبان آوردنش دشوار بود چاره ای جز لب فرو بستن نبود/گرز آتش بر سرم آمد فرود عمق جانم از حرارت آب شد/روحم از فرط الم بی تاب شد چون ملائک نا امید از من شدند/حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/نامه اعمال تو باشد سیاه ما که ماموران حق داوریم/پس تو را سوی جهنم می بریم دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/دست و پایم بسته در زنجیر بود نا امید از هرکجا و دل فکار/می کشیدندم به خِفّت سوی نار ناگهان الطاف حق آغاز شد/از جنان درهای رحمت باز شد مردی آمد از تبار آسمان/دیگران چون نجم و او چون کهکشان صورتش خورشید بود و غرق نور/جام چشمانش پر از خمر طهور چشمهایش زندگانی می سرود/درد را از قلب انسان می زدود بر سر خود شال سبزی بسته بود/بر دلم مهرش عجب بنشسته بود غرق حیرت داشتند این زمزمه/آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/گوئیا بهر شفاعت آمده سوی من آمد مرا شرمنده کرد/مهربانانه به رویم خنده کرد گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/من کجا و دیدن روی حسین (ع) گفت: آزادش کنید این بنده را/خانه آبادش کنید این بنده را اینکه این جا این چنین تنها شده/کام او با تربت من وا شده مادرش او را به عشقم زاده است/گریه کرده بعد شیرش داده است خویش را در سوز عشقم آب کرد/عکس من را بر دل خود قاب کرد بارها بر من محبت کرده است/سینه اش را وقف هیئت کرده است سینه چاک آل زهرا بوده است/چای ریز مجلس ما بوده است اسم من راز و نیازش بوده است/تربتم مهر نمازش بوده است پرچم من را به دوشش می کشید/پا برهنه در عزایم می دوید بهر عباسم به تن کرده کفن/روز تاسوعا شده سقای من اقتدا بر خواهرم زینب نمود/گاه میشد صورتش بهرم کبود تا به دنیا بود از من دم زده/او غذای روضه ام را هم زده قلب او از حب ما لبریز بود/پیش چشمش غیر ما ناچیز بود با ادب در مجلس ما می نشست/قلب او با روضه ی من می شکست حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ارتباطی تنگ با عباس داشت اشک او با نام من می شد روان/گریه در روضه نمی دادش امان بارها لعن امیه کرده است/خویش را نذر رقیه کرده است گریه کرده چون برای اکبرم/با خود او را نزد زهرا (س) می برم هرچه باشد او برایم بنده است/او بسوزد، صاحبش شرمنده است در مرامم نیست او تنها شود/باعث خوشحالی اعدا شود گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/قلب او بوی محبت میدهد سختی جان کندن و هول جواب/بس بود بهرش به عنوان عقاب در قیامت عطر و بویش می دهم/پیش مردم آبرویش می دهم آری آری، هرکه پا بست من است/نامه ی اعمال او دست من است
یه جوری گناه میکنیم انگار مجبوریم:/💔 @farzandan_shahid