-بَـچھهاے حآجے✨
به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود(:💕 پ.ن(بهوقت³⁰'¹¹'¹⁴⁰¹)
تسبیح شیخ پاره شد و دانه دانه شد ،
از بس ك استخاره زدم تا ببینمت 🥲💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کدوم مملکت اینجوریه⁉️
+تریبون آزاد #سیاسی
https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
-بَـچھهاے حآجے✨
کدوم مملکت اینجوریه⁉️ +تریبون آزاد #سیاسی https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
خب چرا خوبشو نگاه نمیکنی؟؟؟؟
میگفت ؛ وقتی جای شلوغی باشه مادر گوشهی چادرشو میده دستِ بچهاش که گم نشه .
این دُنیا خیلی شلوغه ،
گوشهی چادرِ حضرت زهرا رو محکم بگیرید !
https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
یهبندهخداییمیگفت
گلزارشهداکهرفتیباخودتفکرکن...
تصورکناگراینشهداازجاشونبلندبشن
چهجمعیتیمیشن...
چهجمعیتیپرپرشدنکهماآرامشداریم...
خیلینامردیهیادمونبرهچقدرشهیددادیم!
#بدون_ٺعارف
#خنده_حلال
این لباس فروشی ها چرا اینجوری ان!
اولش میگن این لباس خاصه و هیچ جا پیدا نمیشه
دو دقیقه بعد: همه از همین بردن، خیلی پرفروشه😂😂😂
https://eitaa.com/farzandan_shahid
#خنده_حلال
حیف نون می ره کربلا
قبر مختار رو بغل می کنه می گه:
دمت گرم! عجب فیلمى بازى کردى😂
https://eitaa.com/farzandan_shahid
○°🔗🌿🕋✿’’
•
.
هرکسکھ میخواهد . .
قوۍترینِ مردم باشد ؛
بھ خدا توڪل کند ^.^♡!
.
〖 اللّٰھُیحبُالمتوڪلیݧ(:🌱〗
- مُحمَّدص/جامعالخباࢪ/صفحهی۱۱۷
تو نبودی چه کسی معنا میکرد عِشق را ؟
این تو بودی گِل گرفتی دِل دادی حسین !
https://eitaa.com/farzandan_shahid
-بَـچھهاے حآجے✨
به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود(:💕 پ.ن(بهوقت³⁰'¹¹'¹⁴⁰¹)
مثل دیروز تو را دوست ندارم دیگر . . .
متحول شدهام دوستتَرَت میدارم💕
پ.ن:بهوقت¹⁷'¹²'¹⁴⁰¹ (:
انسان برای توانستن خلق شده ، نه نتوانستن!
اگر خواستِخدا بر ناتوانیِ انسان بود،از اصل
انسانـی خلق نمیکرد ...
https://eitaa.com/farzandan_shahid
هدایت شده از آرامِـشِجـآن(:💕
حس خوب زندگی یعنی تو باشی پیش من....
چادر مشکی خود را "ست"کنی با ریش من....🖤(:
https://eitaa.com/aramesh_jana
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/بی نهایت خسته و افسرده ام
تا میان گور رفتم دل گرفت/قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
روی من خروارها از خاک بود/وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/سوره ی حمدی برایم خواند و رفت
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/زان میان یک تن خریدارم نشد
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ترس بود و وحشت و دلواپسی
ناله می کردم ولیکن بی جواب/تشنه بودم، در پی یک جرعه آب
آمدند از راه نزدم دو ملک/تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/لرزه بر اندام من افتاده بود
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/سدّ نطقم شد هراس و اضطراب
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/رفت بالا گرزهای آتشین
قبر من پر گشته بود از نار و دود/بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/نام اربابان خود یک یک ببر
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/گوش گویا نامشان نشنیده بود
نامهای خوبشان از یاد رفت/وای، سعی و زحمتم بر باد رفت
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/کارهای نیک و زشتت را بگو
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/کوله بارم بود مملو از گناه
کارهای زشت من بسیار بود/بر زبان آوردنش دشوار بود
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/گرز آتش بر سرم آمد فرود
عمق جانم از حرارت آب شد/روحم از فرط الم بی تاب شد
چون ملائک نا امید از من شدند/حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/نامه اعمال تو باشد سیاه
ما که ماموران حق داوریم/پس تو را سوی جهنم می بریم
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/دست و پایم بسته در زنجیر بود
نا امید از هرکجا و دل فکار/می کشیدندم به خِفّت سوی نار
ناگهان الطاف حق آغاز شد/از جنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان/دیگران چون نجم و او چون کهکشان
صورتش خورشید بود و غرق نور/جام چشمانش پر از خمر طهور
چشمهایش زندگانی می سرود/درد را از قلب انسان می زدود
بر سر خود شال سبزی بسته بود/بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
غرق حیرت داشتند این زمزمه/آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/گوئیا بهر شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/مهربانانه به رویم خنده کرد
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/من کجا و دیدن روی حسین (ع)
گفت: آزادش کنید این بنده را/خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه این جا این چنین تنها شده/کام او با تربت من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است/گریه کرده بعد شیرش داده است
خویش را در سوز عشقم آب کرد/عکس من را بر دل خود قاب کرد
بارها بر من محبت کرده است/سینه اش را وقف هیئت کرده است
سینه چاک آل زهرا بوده است/چای ریز مجلس ما بوده است
اسم من راز و نیازش بوده است/تربتم مهر نمازش بوده است
پرچم من را به دوشش می کشید/پا برهنه در عزایم می دوید
بهر عباسم به تن کرده کفن/روز تاسوعا شده سقای من
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/گاه میشد صورتش بهرم کبود
تا به دنیا بود از من دم زده/او غذای روضه ام را هم زده
قلب او از حب ما لبریز بود/پیش چشمش غیر ما ناچیز بود
با ادب در مجلس ما می نشست/قلب او با روضه ی من می شکست
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ارتباطی تنگ با عباس داشت
اشک او با نام من می شد روان/گریه در روضه نمی دادش امان
بارها لعن امیه کرده است/خویش را نذر رقیه کرده است
گریه کرده چون برای اکبرم/با خود او را نزد زهرا (س) می برم
هرچه باشد او برایم بنده است/او بسوزد، صاحبش شرمنده است
در مرامم نیست او تنها شود/باعث خوشحالی اعدا شود
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/قلب او بوی محبت میدهد
سختی جان کندن و هول جواب/بس بود بهرش به عنوان عقاب
در قیامت عطر و بویش می دهم/پیش مردم آبرویش می دهم
آری آری، هرکه پا بست من است/نامه ی اعمال او دست من است
-بَـچھهاے حآجے✨
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/بی نهایت خسته و افسرده ام تا میان گور رفتم دل گرفت/قبر کن سنگ لحد را گل
⭕️چنددقیقه وقت بذارید این شعرو بخونید🙂⭕️