بسماللهالرحمنالرحیم🌿
#فنجانی_عشق
#پارت_هفتاد
که عمو خاله ملیحه رو صدا زد و رفت بیرون ..
علی آقا هم پشت سرِ خاله خواست بره بیرون که من رو دید..
اومد سمتم..
لبخندی زد..
انگار چیزی یادش اومد..
یه نایلون تقریبا بزرگ بهم داد
و بدون اینکه منتظرِ چیزی باشه رفت..
سکوت کردم..
وقت رفتن بود..
چادرم رو تا زده بودم..
و کیف و نایلون رو با دستهام برداشته بودم..
وسط باغ رسیدم..
همه داشتند به سمت درب خروجی میرفتند ..
و منم آروم و با خودم راه میرفتم پشت سر بقیه..
توی فکر بودم..
نمیدونم چطور شد که پام پیچید..و افتادم جوری که انگار نشستهام..
+آاخ..
همونطور که دستهام گیر بود از جا بلند شدم..
سایهی قامتش جلوی عبورم رو گرفت..
سرم رو بالا آوردم و بهش نگاه کردم..
ناخودآگاه لبخند زدم :)
قطرهی بارون میزد روی صورتم..
توی تاریکی محض باغ چشمهاش برق میزد
چشمهاش..
زیبا بود..
لبخند دندوننمایی زد ..
_ امشب اینجائین..
انگار خیلی خوشحال بود..
همونطور که داشتمنگاهش میکردم
پرسیدم
+چرا؟
_چون بارون میاد..جاده کمی سیلابی شده..
+یعنی..
نذاشت ادامه بدم..
_یعنی امشب من آرامش دارم..
+خیلی رو داریا...
اخم هاش توی هم گره خورد..
_چیه؟!
_محیااا
برگشتم سمت صدا ..
مهیار بود..
سریع جا زدم و از علیآقا فاصله گرفتم..
مهیار اومد نزدیک..
_ اینجوری که پیش میره امشب مهمون شمائیم..
علی آقا لبخندی زد..
_قدمت روی چشم..این حرفا چیه؟!!
مهیار_محیا.! برو وسایلت رو بذار نمیریم..
به خونه برگشتم..وسایلم رو گذاشتم توی اتاق..
همهی توی حیاط بودند..
جز خاله ملیحه و نرگس ..
بقیه نشسته بودند توی باغ..
توی اتاق لباسهام رو عوض کردم..
نرگس_ مامان! چیه چرا امشب اینجوری شدی؟!
_ نرگس! ببین کِی بهت گفتم..
_ من
_ اجازه نمیدم علی با این دختره مریض ازدواج کنه..
_ بابا دختره میخواد زن یکی دیگه بشه ..
_ علیِ من ...هی اصرار که نمیذارم..
* _ مامان اون دختره مریض از صدتا دختری که شما مدِنظرته..بهتره..
علیآقا بود..
نمیدونم چرا؟!
یهو گریهام گرفت..
نشسته بودم و به دیوار تکیه دادهبودم..
با دودستهام زانوهام رو بغل کردم..
سرم روی زانوهام گذاشتم و اشک ریختم..
صدای خاله ملیحه میومد که داشت آروم صحبت میکرد..
مثلا نمیخواست..کسی صداش رو بشنوه..
_ علی!! این دختر مریضه...نمیشه که؟!
نرگس_ مامااان! بسه دیگه..
خاله_ نه شماها هیچی نمیدونید..
:_ ملیحه جاان
صدای مامان بود..
یهو در اتاق باز شد..
#هدی_سادات🌿
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوع🚫
@farzandan_shahid