eitaa logo
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
4.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
18 فایل
﴾﷽﴿‌ ‌ • . ‌ تو مَســیرِ حاج‌قآسـم باید مُجـــاهدباشی✌️⁦🇮🇷⁩ بایـد مبارزه‌کنی، اول‌ مُبارزه‍‌ با‌این‌ نَفْسِ‌کوفتی !(: +حاج‌ حُسین‌ یـکتا✨ • . "آگـاهـۍ‌از‌شــراٻـط"↓ @shorot_shahid ‌#رَفیقِ_خوشبختِ‌ما⁦⁦♡⁩⁦
مشاهده در ایتا
دانلود
•📲• والپیپر هاے خوشگــل و جذاب تقدیم↓ نگاه شما بزرگواران🤭♥️ ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
•💝• خدامیتواند‌خرابـۍهاۍِبندھ‌اش‌را جبران‌کند‌ولۍغیرِخدانمیتوانند؛ خدا‌میگھ⇩ من‌میتونم‌سیئات‌رابھ‌حسنات‌ تبدیل‌کنم؛توخراب‌کردۍ؛مـــن درستش‌میکنم :)💙 -استادپناهیان🌱' ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
•✨• پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: زنان خود را با پوشش اندام و جسم، از دیدار نامحرمان باز دارید، که زنان هرچه پوشیده‌تر باشند، سعادتمندتر هستند.🙃🍃 ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
•🔗• حاج ‌حسین ‌یکتا: چند تا قلب براۍ امام‌ زمانت شکار کردۍ؟! چَند تامون‌ غصه‌خورِ‌ امام‌زمانیم؟! رفقــا! تو جنگ‌ چیزۍکه بین شھدا جا افتاده‌بود این ‌بودکه ‌میگفتن.. امام‌زمان! درد و بلات ‌‌به‌ جون‌ من❤️ لبیڪ‌یا‌حســــین ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
📜•| در دفاع از دینت، دَویدم، جَهیدم، خَزیدم، خَندیدم و خَنداندم و گِریستم و گِریاندم؛ اُفتادم و بلند شدم..🌱 اُمید دارم آن جَهیدن‌ها و خَزیدن‌ها و به حُرمتِ آن حَریم‌ها، آنها را ببخشی(: -شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
[• 😌☝️ •] 💚|با خامنه ای کسی نگردد گمراه 🌸|او در شب فتنه می درخشد چون ماه 💚|در هر نفسم برای او می خوانم 🌸|لا حول و لا قوه الا بالله ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
[•‍💛•] قربونِ صَفات برم‍⁦♡ از راه‍ِ دوری اومدم‍👣 جایِ دوری نمیره‍ اگه به‍ من نگاه کنی‍😍 - اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
•🕊️• # سردار_دلها شھربایدبزند عڪس‌تورا برهمہ‌جا ... تو‌شدی‌چشم وچــراغ من‌و ... این‌مردم‌شہر ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎ ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
بسم الله الرحمن الرحیمـ .... ♥️ ☕️🌸 ......... باخارج شدن مادرجون مهیار دوباره به حرف میاد.. _محیا سرم میارم بالا نگاش می‌کنم... آروم و با بغض میگم +بله...! دوست ندارم بند دلم پاره بشه..! مگه چی تو دلم دارم؟! هه! خدایا من چم شده؟! نفس عمیقی میکشم _محیاجونم...بگو چی‌شده‌تورو؟! +هیچی جوری ملتمسانه گفتم که فکر نکنم بیخیال بشه.. _نوچ..تو اون محیای شادِ نیستی..اتفاقی‌افتاده؟! ادامه داد _کسی چیزی گفته؟!.. +نه.. کی میخواست حرفی بزنه..من که کاری نکرده بودم.. +مهیار کسی چیزی نگفته..من ناراحت نیستم کمی از چایی‌ام رو نوشیدم.. _پس عاشق شدی؟! با این حرفش چایی پرید توی گلوم به سرفه افتادم نفسم داشت می‌گرفت میتونستم دونه‌ها‌ی ریز قند رو حس کنم شیرینی قند و داغی چایی داشت خفه‌ام میکرد... اَه... محیا مگه تو چایی ات رو مزه نکردی ببینی داغِ یا نه؟! چایی بهونه بود... من با حرف مهیار سرفه‌ام گرفت توی این خفگی داشتم خودم رو سرزنش میکردم بغضی که از قبل داشتم رو قورت دادم همین باعث شد نفسم برگرده... مهیار نگران بود _محیا خوبی؟! سری تکون دادم! یعنی نه؟! یعنی خوب نیستم... یعنی درگیرم... یعنی کمک.. یعنی بفهم دردم رو ... آخه خودم هم نمیدونم دردم چیه.!؟ .............. به خیابون خیره شدم... فردا جمعه بود.. جمعه ؟؟ اونم توی اسفند ماه... دوباره دردم تازه شد... حس شاعری‌ام گل نمیکرد.. وگرنه یکم حس‌و‌حالم رو اوج میگرفت.. _محیا برگشتم سمت مهیار +بله _بهتر شدی؟! +آره خوبم... _میشه بدونم چت شده؟! +مهیار داداش گلم من خوبم خوب...دیگه واضح تر از این بگم _باشه نزن منو..محیا تو خواهر منی..کسی که همیشه پشتم بوده تو خوب نباشی من حالم بد میشه...لطفا خوب باش... لبخندی زدم +بخاطر تو خوبم _راستی! +جان _فرداشب خونه علی ایناییم.... با این حرف انگار داغ دلم تازه شد... چی میگم من؟ داغِ چی؟! +کدوم علی ؟! _وا؟دیوونه شدی! علی دیگه... +علی آقا؟ با ته چینی از خنده نگاهم میکنه؟! _الان علی با علی آقا چقدر فرق داره؟ چقدر دوست داشتم واضح براش بگم... علی برای تو علیِ برای من آقاست... واای دیونه شدم.. من چرا دارم درمورد یه پسر نامحرم اینطور حرف میزنم؟! خدایا ببخش _نگفتی چرا علی با علی آقا فرق داره +آخه مهیار علی برای تو علیِ اما برای من علی آقاست... _اوه..خانمممم آقاا؟!..نبینم درمورد یه پسر اینقدرآقا رو جذاب بگی‌.... غیرتی میشم هااا +من کِی آقا رو جذاب گفتم؟ _شوخی کردم بابا..ولی اینو قبول کن اولش گفتی مهیار علی برای تو علیِ...نگاه کن خودت آقا نگفتی +مهیااار _باشه غرنزن...شوخی بود! _نگاه کن من چقدر از حرفم دور کردی؟! _فرداشب خونه علی آقا ایناییم +اونجا چرا؟ _نمیدونم آبجی همینجوری فکر کنم _حالاولش...اگه حالت خوب شد برگردم خونه؟ +ممنون بهتر شدم برگردیم.. ولی چرا ما باید فرداشب میرفتیم اونجااا اصلا چرا من رفتارم و واکنشم نسبت به علی آقا عوض شده... خدا بخیر کنه... 🌿 ... 🚫 ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
بســ ــم الله الرحمن الرحیم اصلا چرا من رفتارم و واکنشم نسبت به علی آقا عوض شده... خدا بخیر کنه... از ماشین پیاده شدم.... +مهیار ممنونم...حالم خیلی خوب شد.. _خواهش میکنم..پول بنزین رو نقدی میدی یا شماره حساب بدم؟! +بنزین؟! من هم مثل خنگها شده بودم قهقههای زد.. _واای محیا..شوخی کردم _برو برو بخواب که حسابی مغزت به استراحت نیاز داره اخمی کردم و لب و لوچهام رو آویزوون کرد نگاهی به حالت قهر بهش کردم .. ازش فاصله گرفتم .. مسیر حیاط تا خونه رو طی کردم... از پلههای هال بالا رفتم...به سمت اتاقم... در اتاقم رو باز کردم... آرامش به وجودم تزریق شد... ........ +مااامااان _عه آروم بگیر دیگه... +مااامااان من لباس چی بپوشمم؟! _وااای باز این شروع کرد _مامان بیا جانِمن...اگه به این جواب بدی به ما آرامش میدیااا محمد به غرغرهایمهیار میخندید... مامان اومد از آشپزخونه اومد بیرون _جانم محیا ؟￾ +مامان !!لباس چی بپوشم؟ _اونهمه لباس یه چیز بپوش دیگه... کلافه راه اومده رو برگشتم و بدون جواب وارد اتاقم شدم.. شاید اینکه "چی بپوشم"بهونه بود.. برای تسلای دلم اینکه نمیدونستم چی کار کنم؟! درگیری ذهنم همش توی فکر بودم اما به چیزی فکر نمیکردم و این اوج دیوانگی من بود... هووفی کشیدم و در کمدم رو باز کردم پیراهن بلند شکلاتی با شلوار مشکی روسری قواره بلند کرمی... تموم شد... حالا من آمادهام... دستبند و انگشتر فیروزهام رو به دست کردم... تقهای به در اتاق خورد... +بله!بفرمایید تو درباز شد _اوهوع..محیا خانمم برگشتم سمت مهیار +چیشدهه؟ _هیچی فقط فکر نمیکنی زیادی جذاب لباس پوشیدی! نگاهی به خودم کردم یعنی چی! الان منظورش این بود که برای کسی لباس میپوشم منظور حرفش رو نفهمیدم... _ناراحت نشو..درسته ما الان مهمونی دعوتیم..اما اونا یه پسر مجرد دارناا +وا؟من که باحجابم با چشم اشاره حالت جدید بستن روسریام کرد _من نمیگم بی حجابی...ولی حالت پوشیدن لباسهات تغییر کرده هاا...حالت بستن روسری ات ...دستبند و ... +آقاا باشهه تسلیم...من اصلا نمیااام دوست نداشتم الکی بهم شک کنه...یا حرفی پیش بیاد شاید نمیرفتم بهتر بود.. _محیا!!من نگفتم که نیا...میگم یه کم زیاد مرتب نپوش لباس الان مهیار چی میخواست بگه که این همه میپیچوند.. +میخوای نیام؟! ... 🚫 ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
↺پست های امࢪوز تقدیم بھ↶ شبتون فاطمے°• عشقتون حیـــ♥️ـــدࢪۍ مھࢪتون حسنے🌱•° آࢪزوتون هم حࢪم اࢪباب ان شاءالله💫°` یا زینب مدد.. نمازشب، وضو و نماز اول وقت یادتون نࢪه🤞🏻•• ♡➣ ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
~•←به رسم هر روز صبح 🌅🕗 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 ☘️ ﷽ 🕯️السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن (ع) 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 السلام علیک یا امام الرئوف 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌤️ 💐🌻💐🌻💐🌻💐🌻 أللَّـهُمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِکْ ألْـفَـرَج 💐🌻💐🌻💐🌻💐🌻 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
•⛅• •|یوسف‌گمگشته‌ بازآیداگرثابت‌شود درفراقش‌مثل‌یعقوبیم‌ و‌حسرت‌میخوریم|• 🦋 💔 ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
•📱• چادرم تاج بهشتیست که بر سر دارم😇 یادگاریست ک از حضرت مادر دارم😍 تیر ها بر دل دشمن زده با هر تارش😎 من محال است ک ان را ز سرم بردارم😌 ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
🤭 🌸اگر بدی دیده اند حقشان بوده😁 شب عملیات موقع حلالیت طلبیدن، یکی از فرماندهان آمده بود وداع کند😔. خیلی جدی به بچه ها می گفت : «خوب، برادرا! اگر در این مدت از ما بدی دیدید(بعد از مکثی) حقتان بوده😂✌🏻 و اگر خوبی دیدید، حتماً اشتباهی رخ داده است.🤕» بعضی ها هم می گفتند: «اگر ما را ندیدید عینک بزنید😂.» ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
•📲• والپیپر هاے خوشگــل و جذاب تقدیم↓ نگاه شما بزرگواران🤭♥️ ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid
[•‍💛•] °/عاشِقت‌دورازحــرم احساسِ‌غُربت‌میکند💔/° - اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى ✍🏻گروه فَرْهَنـْگـےٖ_جَہــٰادے↓ @Dokhtaran_shahid