eitaa logo
فرزندان علی ع(تخصصی کودک و نوجوان)
5.1هزار دنبال‌کننده
691 عکس
372 ویدیو
42 فایل
معارف اسلام و اهلبیت را به کودکان به زبان خودشان بیاموزیم. شماره تماس: 02531742025 شماره پیامک: 10003130313 🔗 آی‌دی پشتیبانی واحد کودک و نوجوان: 🆔 @nehzati05
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا هیچوقت دوست نداره افراد ضعیف رو اذیت کنیم، چون کار خیلی زشتیه 📒 برگرفته از نامه ۳۱ نهج البلاغه 🌟 شما هم عکس نوشته ها و تولیدات خودتون را برای ما بفرستید 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
ما باید بخشی از وقت خودمون رو صرف کسانی بکنیم که بهمون احتیاج دارند. 📒 برگرفته از نامه ۵۳ نهج البلاغه 🌟 شما هم عکس نوشته ها و تولیدات خودتون را برای ما بفرستید 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737690T13817964(Web).Mp3
1.01M
📖 یک آیه، یک قصه (۲۳) 🌸 این برنامه به خلق داستانی پندآموز پیرامون آیه ۲۰ سوره مبارکه مزمل می پردازد. 🌼 برنامه یک آیه، یک قصه با محوریت یک آیه از قرآن کریم و خلق داستانی پند آموز سعی دارد نکات مهم آن آیه را در قالب نمایشی مختصر با روایتگری استاد مریم نشیبا در لوح سفید ذهن کودکان و نوجوانان ماندگار کند. 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
‍ 🍽 سینی افطار 🔸 فرشته، روی پنجه‏ هایش بلند شده بود. چانه‌اش را لبه‌ی پنجره گذاشته بود و کوچه را تماشا می‏کرد. عمو واکسی را دید که تند تند کفش‌ها را واکس می‏زد. صدای قرآن می‏ آمد. به آسمان نگاه کرد. ماه باریکی مثـل یک کمان نازک، آن دورها پیدا بود. آهی کشید و با خودش گفت: «حیف شد، تمام شد، دیگر نه سفره‌ی افطار داریم، نه سحری.» 🔹نسیم خنکی، بوی شله زرد و حلوای تازه را توی اتاق پخش می‏کرد. فرشته، صدای ترق تروق قاشق‌ها را که شنید، برگشت. مادر سینی افطار عمو واکسی را آماده کرده بود. چند دقیقه‏ ی دیگر اذان می‏گفتند. فرشته فوری روسری آبی‌اش را سر کرد. دو طرف سینی را محکم گرفت و راه افتاد. با احتیاط خودش را به آسانسور رساند و پایین رفت. 🔸 در آسانسور را باز می‏کرد که متوجّه چیزی شد. دستبندش دور دستش نبود دلش هرّی ریخت، سینی را روی پلّه‌ی جلوی خانه گذاشت و دور و برش را نگاه کرد. توی کوچه هیچ کس جز عمو واکسی نبود. فکر کرد حتماً وقتی دوچرخه بازی می‏کرده، دست بندش باز شده و افتاده. شروع کرد به گشتن؛ کنار دیوار، لب جوی آب و توی باغچه را نگاه کرد. 🔹عمو واکسی پیشبند سیاهش را از دور کمرش باز کرد. صدا زد: «فرشته خانم دنبال چیزی می‏گردی؟» فرشته بغض کرد و اشک توی صورتش دویـد. حرفی نزد و فقط سـرش را پاییـن انداخت و دوبـاره گشت. صـدای الله اکبـر اذان از گلدسته‌ها بلند شد. فرشته توی دلش دعا کرد تا گمشده‏ اش پیدا شود. 🔸یک دفعه مثل مجسّمه ایستاد و لبش را گاز گرفت. یادش آمد که سینی افطاری را جلوی در خانه گذاشته. دل کوچولویش تاپ تاپ می‌زد. عمو پرسید: «باز چه شده؟» فرشته تند دوید. آنقدر تند که محکم به درخت کنار جوی آب تنه زد و پخش زمین شد. عمو دو دستی کوبید توی سرش. همین طور که آخ و اوخ می‌کرد زیر بازوی او را گرفت و کمک کرد تا دمپایی‌اش را بپوشد. 🔹 فرشته لنگان لنگان خودش را جلوی در رساند. چشمش که به سینی غذا افتاد، گریه را سر داد. بچّه گربه‌ها حسابی سرگرم خوردن آش بودند. شله زرد یک طرف ریخته بود و سبد سبزی، زیر دست و پای آن‌ها افتاده بود. مادر گربه‌ها هم بشقاب شام را با پنجه‌هایش زیر و رو می‌کرد. 🔸عمو واکسی گفت: «این غذا سهم آن‌ها بود. شب عید است؛ این بندگان خدا هم گرسنه بودند. تو آن‌ها را سیر کردی. خوش‏حال باش!» فرشته به مچ دستش نگاه کرد. فکر کرد چه طوری خوش‏حال باشم. من که هدیه‌ی مادرم را گم کردم. کاش می‌گذاشتم آن را همان فردا یعنی روز عید فطر به من بدهد. بعد فین فینی کرد و دماغش را بالا کشید. 🔹 عمو واکسی گفت: «من می‌روم پیش زن و بچّه‌ام و چند روز نمی ‏آیم.» بعد همین طور که جیب شلوارش را می‌گشت ادامه داد: «حالا زودتر برو افطار کن. عیدت مبارک. راستی این را هم بده به مادرت بگو عمو توی کوچه پیدا کرده. حتماً یکی سراغش را می‌گیرد.» آن وقت یک دستبند با ستاره‌های نقره‌ای را توی دست فرشته گذاشت. 🔸دل کوچک فرشته اندازه‌ی آسمان، پر از شادی شد. خنده‌ی شیرینی صورتش را پر کرد و گفت: «این... این...» عمـو با تعجّب پرسید: «برای همین گریه می‌کردی؟» فرشته داد زد: «عمو جان همین جا باش من دوباره برات افطاری می‌آورم.» و دوید و رفت. عمو واکسی همین طور که می‌خندید و سرش را تکان می‌داد، کنار بساطش برگشت. اذان تمام شده بود. بچّه گربه‌ها با اشتها ته ظرف آش را لیس می‌زدند. 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ امـــــام زمـــــان ❤️ مانند خورشید          در پشـــــت ابــــری هم باشهـــامت           هم کـــوه صبــری هم پاک و زیبا           هم مهربــــانـــــی یعنی امـــام و             صــــاحب زمـانی هر روز و هر شب       در یاد مایـــــــی هم با محبــــــت          هـم با دعـــایی آن چهـره ات را          می­دیدم ای کاش مهدی(عج)خوبم       در قلب من باش 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💬 امام خوبم حضرت علی گفتن: 🕒 کار هر روز را توی همان روز انجام بدهید چونکه هر روزی کار مخصوصه خودش را دارد. 📒 برگرفته از نامه ۵۳ نهج البلاغه 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
👴 ‏روز جمعه، همراه پدرم به نماز جمعه رفتم. در نماز جمعه، پیرمردی روی سر من دست کشید و به من لبخند زد. بعد، اسم مرا پرسید و چند شکلات به من داد. پیرمرد مهربان و خوبی بود و احساس کردم خیلی دوستش دارم. 🤲 امام زمان! از شما می‌خواهم به من کمک کنید تا آخر عمر با دیگران مهربان باشم. 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737688T15807924(Web).Mp3
966.8K
📖 یک آیه، یک قصه ( ۲۴) 🌸 این برنامه به خلق داستانی پندآموز پیرامون آیه ۴۳ سوره مبارکه احزاب می پردازد. 🌼 برنامه یک آیه، یک قصه با محوریت یک آیه از قرآن کریم و خلق داستانی پند آموز سعی دارد نکات مهم آن آیه را در قالب نمایشی مختصر با روایتگری استاد مریم نشیبا در لوح سفید ذهن کودکان و نوجوانان ماندگار کند. 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کمک به مامان و بابا یه بچه مهربون بچه خوب و دانا همش کمک میکنه به مامان و به بابا منم کمک می کنم به مامان تو منزل تمیز کردن خونه یا چیدن وسایل وقت خرید منزل یا شستن لباسا منم کمک میکنم به مامان و به بابا 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه خوبی که خدا و پیامبر مهربونمون را دوست داره و مسلمانه، نباید کسی را با کارهاش اذیت کنه. 📒 خطبه ۱۶۷ نهج البلاغه 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737683T14633230(Web).Mp3
1.05M
📖 یک آیه، یک قصه ( ۲۵) 🌸 این برنامه به خلق داستانی پندآموز پیرامون آیه ۱۸ سوره مبارکه نحل می پردازد. 🌼 برنامه یک آیه، یک قصه با محوریت یک آیه از قرآن کریم و خلق داستانی پند آموز سعی دارد نکات مهم آن آیه را در قالب نمایشی مختصر با روایتگری استاد مریم نشیبا در لوح سفید ذهن کودکان و نوجوانان ماندگار کند. 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه خوبی که خدا و پیامبر مهربونمون را دوست داره و مسلمانه، نباید کسی را با حرفهاش اذیت کنه. 📒 خطبه ۱۶۷ نهج البلاغه 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا