هدایت شده از یاوران نهجالبلاغه✌️
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت دوازدهم: «فتح خیبر، پایانی بر افسانه یهود»
✳️ پرچم فتح در دست محبوب خدا و رسول
🔻[در جنگ خیبر، پس از آنکه مسلمانان قلعه های یهود را به محاصره در آوردند] رسول خدا دستور حمله را صادر کردند و در روز اول پرچم لشکر را به دست ابوبکر و در روز دوم به دست عمر دادند و آنها را با گروهی روانه میدان کردند، اما هر دو با تحمل شکست بازگشتند. بعد از این دو شکست رسول خدا فرمودند: «قسم به خداوندی که جانم در دست اوست فردا پرچم را به دست مردی خواهم سپرد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. وی هرگز از میدان جنگ فرار نمی کند و خداوند به دست او پیروزی را نصیب ما خواهد کرد».
🔻[بعد از انتظار همگان در روز سوم] رسول خدا کسی را پی من فرستادند و من با وجود چشم در شدید نزد ایشان رفتم. ایشان دست بر چشمان من نهادند و برای من دعا کردند و درد چشم من برطرف شد.
✳️ فتح خیبر با نیروی الهی
🔻مردان و پهلوانان جنگجوی یهود از قریش و غیر قریش با ساز و برگ کامل همچون کوه در دژهای محکمشان در برابر ما ایستاده بودند. هرکدام از همراهان من که به نبرد رفت نتیجه ای نگرفت تا اینکه همگی می گفتند: ای ابو الحسن برخیز!
پیامبر مأموریت فتح خیبر را به من واگذار کردند. من هر جنگجویی را که از قلعه خارج شد و به نبردم آمد کشتم و هر قهرمانی را زمین گیر کردم. چونان شیری بر آنها یورش بردم تا همگی به قلعه گریختند. در قلعه خیبر را با دست خود از جا کندم و به تنهایی وارد قلعه شدم. هر کس عرض اندام کرد کشته شد و بقیه به اسارت در آمدند. در آن حال، جز خدا کسی یاور من نبود.
🔻به خدا سوگند، آن نیرو و توانی که با آن در قلعه خیبر را از جا کندم و چهل ذراع پشت سر خود انداختم، نیروی بدنی در اثر خوردن غذا نبود. آن نیرو از قدرت ملکوتی و جانی نشأت می گرفت که از نور خدا و رسولش روشن شده بود.
پس از فتح خیبر خدمت رسول خدا رسیدم و ایشان با گرمی از من استقبال کردند و سخنانی فرمودند و گفتند اگر از امتم نمی ترسیدم که همانند مسیحیان درباره عیسی که کفرآمیز و اغراق آمیز سخن گفتند مطالبی درباره فضیلت تو می گفتم که پس از آن بر هر جمعی وارد شوی خاک پای تو و قطرات وضوی تو را برای شفا و تبرک ببرند! .....
📚 منابع:
1. مسنداحمدحنبل جلد1 صفحه 99
2 . خصایص النسایی صفحه 52
3 . العقدالفرید جلد4 صفحه 312
4 . فرائدالسمطین صفحه 264
📗 کتاب علی از زبان علی
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@nahjolbalagheiam
هدایت شده از یاوران نهجالبلاغه✌️
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت چهل و ششم
✳️ گفتوگویی با سعد بن ابی وقاص
🔻[ در مسجد النبی و بین قبر و منبر نشسته بودم که سعد بن ابی وقاص آمد و از من خواست به عثمان کمک کنم و برای حفظ جان او تدبیری بیندیشم. به او گفتم: ]
🔻ای ابا اسحاق! به خدا سوگند، به قدری از عثمان در برابر معترضان دفاع کردم که از سخن گفتن با مردم در این زمینه حیا میکنم. آنچه امروز مشاهده می کنی، نتیجه اعمال مروان، معاویه، عبداللهبنعامر و سعیدبنعاص است. هر گاه سراغ عثمان رفتم و نصیحتش کردم که این افراد را از اطراف خود پراکنده کند و به آنان اعتماد نکند، گمان کرد که من بدخواه او هستم و درصدد توطئهای علیه اویم تا کار به اینجا رسید که میبینی!
✳️ تلاش برای رساندن آب به عثمان
🔻[ طلحه مانع از رسیدن آب به عثمان شده بود. به وی پیام دادم: ]
🔻مانع از رسیدن آب به این مرد نشوید و اجازه دهید که آب چاهی که در اختیار دارد استفاده کند و کاری نکنید که از عطش کشته شود.
🔻[ طلحه به پیام من توجهی نکرد و من نیز از بردن آب معذور بودم؛ زیرا: ]
🔻در یکی از جلساتی که بین من و عثمان برخوردی پیش آمده بود، سوگند خورده بودم که اگر سخن مرا گوش ندهد، دیگر مانع اعتراض کسی به وی نشوم. اگر این سوگند نبود، خودم پیشقدم میشدم و برای وی آب میبردم.
✳️ فرمان به حسن و حسین برای دفاع از عثمان
🔻[ هنگامی که خبر رسید مردم قصد کشتن عثمان را دارند، به حسن و حسین دستور دادم: ] 🔻شمشیرهای خود را بردارید و در مقابل درِ خانه عثمان بایستید و اجازه ندهید کسی برای قتل وی وارد خانه شود.
✳️ تبرّی از خون عثمان
🔻[ هنگامی که خبر کشته شدن عثمان را شنیدم، گفتم: ]
در دوستی با دوستانت افراط نکن، شاید روزی تبدیل به دشمنت شوند و در دشمنی با دشمن نیز زیادهروی نکن، شاید روزی دوست تو شود.
🔻خدایا! شاهد باش که من از ریختن خون عثمان برائت میجویم و بیزارم.
✳️ تحلیلی از قتل عثمان
🔻در موضوع اعتراض علیه عثمان و کشته شدن وی، نکاتی را باید ذکر کنم. گویا این موضوع یکی از نشانههای قرنهای گذشته بود، همانطور که در آیه ۵۱ سوره طه آمده است: " علم آن در کتابی است نزد پروردگار من. پروردگار من نه مرتکب خطا میشود و نه فراموش میکند."
🔻اصحاب رسول خدا ﷺ که در جنگ بدر همراه آن حضرت بودند، دست از یاری عثمان برداشتند و او را به حال خود رها کردند. اهل مصر نیز وی را به قتل رساندند.
✳️ نقش منِ علی در حادثه قتل عثمان
🔻اما نقش من در این حادثه بدینگونه بود که نه به قتل وی فرمان دادم و نه کسانی که قصد کشتن وی را داشتند، از این کار بازداشتم. من اگر به قتل وی امر میکردم، جزو یاران و مددکاران قاتلان وی محسوب میشدم و اگر آنها را از اینکار باز میداشتم، جزو یاری رسانندگان به عثمان میشدم که آن را نیز مصلحت نمیدیدم.
🔻اوضاع بسیار آشفته و حق و باطل در هم آمیخته و مشتبه شده بود.
🔻موافقان و یاوران عثمان معتقد بودند که بیشترین ضربه را من به عثمان وارد کردهام و مخالفان عثمان فکر میکردند که بیشترین یاریرسانی به عثمان از جانب من بوده است.
🔻اما نظر من درباره عثمان این است که وی در انتخاب خویش درست عمل نکرد و راه بدی برگزید و البته مخالفان نیز عجولانه برخورد کردند و ناخشنودی خویش را از عملکرد عثمان به گونهای نامناسب بروز دادند. به هر حال خدا میان شما و او قضاوت خواهد کرد. به خدا سوگند! در خون عثمان هیچ تهمتی متوجه من نیست و من همانند دیگر مسلمانان و مهاجران در خانه خویش نشسته بودم و در قتل وی دخالتی نداشتم.
📚منابع :
۱. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۱۰
۲. أنساب الأشراف، ج۶
۳. الامامة و السیاسة، ج۱، ص ۵۹
۴. العقدالفرید، ج۴، ص۲۹۰
۵. نهج البلاغه، قصار۲۶۸
۶. کشف المحجة، ص۲۴۹
۷. المسترشد، ص۴۱۸
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی