🌺🦋🌸
✅نبش قبر حر
🌱شاه اسماعیل صفوی پس از آنکه بغداد را تصرّف کرد برای زیارت قبر حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام به کربلا آمد و چون از بعضی از مردم شنیده بود که به حرّبن یزید ریاحی طعن می زنند، به سمت قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش کنند.
🌱وقتی قبر حرّ را نبش کردند، دیدند که به همان حالت و کیفیّتی که کشته شده خوابیده است، و سر او با دستمالی بسته شده بود؛ در واقعه کربلا سر حرّ مورد اصابت قرار گرفت و حضرت سید الشهدا علیه السلام دستمال خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان دستمال دفن شده است.
🌱شاه اسماعیل آن دستمال را برای تبرک برداشت؛ چون آن دستمال را باز کردند خون از سر حرّ جاری شد و چون دستمال را بستند خونریزی قطع شد؛ هر چه کردند با دستمال دیگری خونریزی را قطع کنند نشد؛ به ناچار شاه إسمعیل فقط تکه ای از آن را برداشت و دستور داد گنبد و بارگاهی بر مزار او بنا کردند و خادمی برای آنجا قرار داد تا در آنجا خدمت کند.
📚داستانهای شگفت؛ شهید آیت الله دستغیب ص 161
#حر_شهید
#نبش_قبر
🎁داستانهایی از زندگی اولیاء خدا
👇👇👇
🌷@farzanegan313🌷
🌺🦋🌸
✅آبروی مؤمن
🌱شخصی درب خانه حضرت رضا را زد؛ امام هشتم علیه السلام خودشان پشت در آمدند؛ در را باز نکردند و فرمودند: چه کسی هستی و چه کار داری؟
🌱گفت: مکه بودم از حج برگشتم، پولم تمام شده، خانه ام در این شهر نیست؛ باید مسیری طولانی بروم تا به شهرم برسم؛ شیعه هستم، مقداری پول به من قرض بدهید تا من را به وطنم برساند ، وقتی رسیدم پول را میدهم که برایتان بیاورند.
🌱امام فرمودند: مانعی ندارد، تشریف بردند و مبلغ قابل توجهی آوردند، نه فقط به اندازه اینکه از طوس تا منطقه خودش برود.
حضرت خودشان را کشاندند پشت درب خانه که دیده نشوند، روزنه در را باز کردند و فقط تا مچ مبارکشان را دادند بیرون و به این حاجی فرمودند: بگیر و در را بست و بعد به او فرمود: به وطنت رسیدی پول را برنگردان، چون من نیت قرض نکردم، پول را بخشیدم.
🌱حاجی رفت، یاران امام به حضرت گفتند: یابن رسولالله! در را تمام باز میکردید و یک زیارت قبولی می گفتید، یک مصافحهای میکردید، یک معانقهای میکردید بعد پول را به او میدادید، این چه شکل پول دادن بود؟!
🌱امام فرمودند: آدم محترمی بود، زائر خانه خدا بود، اگر در را باز میکردم من را میدید، پول را که میدادم شرمنده میشد و دیگر این پول هیچ ارزشی نداشت.
📚https://eitaa.com/ansarian_ir/11454
#امام_رضا
#آبروی_مؤمن
🎁داستانهایی از زندگی اولیاء خدا
👇👇👇
🌷@farzanegan313🌷
🌸🦋🌺
🌸روز تولد زمین🌺
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا (آیه 30 سوره نازعات)
✍️گاهی می پرسند چگونه در روز دحو الارض اول زمین کعبه از زیر آب بیرون آمده با اینکه کوههای زیادی در دنیا وجود دارد؛ حداقل کوههای دور کعبه باید اول بیرون بیاید؟
لذا مطالبی از این قبیل که در دین آمده یا مسخره می شود و قبول نمی شود یا از طرف متدنین تعبدا پذیرفته می شود در حالیکه اینها جزء علوم تجربی یا مطالب عقلی است و تعبّدی نیست.
جواب
این اشکالات معمولا بخاطر این است که مطلب اشتباه فهمیده شده است؛ اگر مطلب بشکل صحیح فهمیده شود این اشکالات پیش نمی آید.
✅دحو الارض چیست؟
امام باقر در توضیح آیه مربوط به دحو الارض می فرمایند:
لما أراد الله تعالى أن يخلق الأرض امر الرياح فضربن وجه الماء حتى صار موجا، ثم ازبد فصار زبدا واحدا، فجمعه في موضع البيت، ثم جعله جبلا من زبد ثم دحى الأرض من تحته و هو قول الله: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً.
(تفسير نور الثقلين، العروسي الحويزي، الشيخ عبد علي، ج1، ص365)
🌱دقت کنید حضرت می فرمایند: لما أراد الله تعالى أن يخلق الأرض؛ یعنی وقتی خداوند خواست زمین را یعنی خشکیهای سطح زمین را بوجود بیاورد؛ دحو الارض یعنی روز تشکیل سطح زمین؛ نه بیرون آمدن سطح زمین از زیر آب.
ماجرای بیرون آمدن زمین از زیر آب مربوط به داستان کشتی نوح است که همه جا زیر آب رفت سپس بیرون آمد؛ اما دحو الارض روز تولد و تشکیل خشکیهای زمین است.
🌱کره زمین قبل از ایجاد خشکیها بصورت یک کُره ی آب سنگین و پر از املاح بوده است؛ به امر خدا بادها این توپ آب را مانند شیر که درون مشک تکان می دهند و کَره ی آن گرفته می شود آنقدر تکان دادند تا املاح درون آب از آن جدا شد و مانند کفی روی آب آمد و در محلی که بعدا کعبه در آنجا ساخته شد جمع شد؛ و از آنجا سطح زمین تشکیل شد.
#نکته
#دحوالارض
🌷@farzanegan313🌷
🌺🦋🌸
✅فقر و عشق
🌱جوانی عاشق شده بود، زندگیش را پدرش تامین میکرد و هنوز گرم و سرد دنیا را نچشیده بود؛ پدرش را میدید که راجع به این مسائل خیلی بی تفاوت است؛ فکر میکرد که عقل پدرش نمیرسد و اصلا پدرش درک ندارد میگفت : " چرا پدرم عشق را نمیفهمد؟! عاشقی را نمیفهمد؟!
🌱روزی پدرش را به ملامت کشید و از آن عوالم عشق خودش چیزی با او در میان گذاشت.
🌱به پدر گفت :
جان ای پدر تو جلوه خوبان ندیدهای
روی چو ماه و زلف پریشان ندیدهای
ننشستهای به گوشهای از درد عاشقی
آن دم ز در رسیدن جانان ندیدهای
🌱 پدرش به او گفت:
جان ای پسر تو سفره بی نان ندیدهای
جنگ عیال و گریه طفلان ندیدهای
ننشستهای به گوشهای از درد قرض خوار
آنگه ز در رسیدن مهمان ندیدهای
📚 اسلام و نیازهای زمان؛ شهید استاد مطهری ج2 ص87
#نکته
#فقروعاشقی
🌷@farzanegan313🌷
🌸🦋🌺
✅واعظ و دزد
استاد شیخ حسین انصاریان:
🌱در تهران یک واعظ سیدی داشتیم که من وقتی بچه بودم پای منبرش می رفتم.
🌱آخر شبی از منبر برمی گشت نزدیک خانه شخصی را دید که یک فرش و یک رختخواب به دوش گرفته و می رود؛ دقت کرد دید وسائل خانه ی خود اوست.
🌱جلو رفت سلام کرد و آن شخص را در آغوش گرفت و پرسید شام خوردی؟ گفت: نه! گفت بیا من تنها هستم با هم شام بخوریم؛ قبول کرد و به خانه ی او رفت.
🌱وقتی وارد خانه شدند و دید که همان خانه است وسائل را گذاشت؛ می خواست برود آن واعظ گفت تا شام نخوری نمی گذارم بروی! بعد از شام خواست برود واعظ گفت صبر کن کمک کنم وسائل را روی دوشت بگذاری! گفت نمی خواهم واعظ گفت من هم اینها را نمی خواهم فقط مراقب باش سرت کلاه نگذارند این فرش قیمتش فلان مبلغ است.
🌱آن شخص رفت و توبه کرد؛ از آن موقع به بعد همیشه با گریه و ناله جلوی منبر این آقا می نشست و حال خوشی داشت.
📚 https://eitaa.com/ansarian_ir/11443
#توبه
🎁داستانهایی از زندگی اولیاء خدا
👇👇👇
🌷@farzanegan313🌷
هدایت شده از ایتا حدیث
🌺🌹🌺
🌹🌺
🌺
✅شکر نعمت
🌱قال مولانا الهادی علیه السلام:
الشاكر أسعد بالشكر منه بالنعمة التي أوجبت الشكر، لان النعم متاع و الشكر نعم و عقبى.
🌱ترجمه
انسان شاکر سعادتش بوسیله ی شکر بیشتر است از سعادتش بوسیله ی نعمت؛ زیرا نعمت متاع دنیاست ولی شکر هم نعمت است هم آخرت.
تحف العقول، ص483
☘️ @hadis_eitaa 🍀
🌺
🌹🌺
🌺🌹🌺
🌺🦋🌸
✅حبّ علی
حضرت علی علیه السلام:
🌱همراه پیامبر بودم؛ دیدم چهار نفر کارگر، جنازه ای را بر دوش گرفته به سمت قبرستان بقیع می برند؛ پیامبر فرمودند: علی جان! برویم تشییع جنازه؟ گفتم: بله!
🌱به قبرستان رسیدیم؛ فرمود: آب بیار! او را غسل داد؛ کارگرها کفنش را آوردند؛ پیامبر فرمود: کفن لازم نیست؛ پیراهن عربی خودش را از تن در آورد! قطعه قطعه کرد و او را کفن کرد؛ سپس خود پیامبر وارد قبر شد و او را دفن کرد.
🌱از قبرستان برگشتیم در بین راه فرمود یا علی نمی خواهی بپرسی چرا این کارها را انجام دادم؟ گفتم بفرمائید! فرمود: این میت یک کارگر بود؛ وقتی او را در تابوت دیدم مشاهده کردم که از محبّین توست و قلبش سرشار از محبت توست.
🌱به احترام تو به او احترام کردم.
📚 https://eitaa.com/ansarian_ir/11590
#حبّ_علی
#لطف_نبی
🎁داستانهایی از زندگی اولیاء خدا
👇👇👇
🌷@farzanegan313🌷