#فرعون_قرن_بیستم!
یک روز قبل از فرار شاه (۲۵ دیماه ۵۷) در ستادی که برای برگزاری تظاهرات و نهایتاً استقبال از #حضرت_امام(ره) شکل گرفته بود، حضور داشتیم.
که تصمیم گرفته شد برای نظم دادن به کارها چند کمیته با ماموریتهای تعریفشده تشکیل شود.
کمیته تدارکات، کمیته دعوت از مردم، کمیته انتشارات، کمیته تهیه تراکتهای تبلیغاتی و...
یکی از آقایان پیشنهاد کرد که کمیته تهیه #شعار هم داشته باشیم و تعدادی از برادران، مسئولیت تهیه و تدوین شعار را برعهده بگیرند و شعارهای تهیهشده را به مساجد و مدارس و دانشگاهها و محلهها بدهند!
نگارنده با تشکیل این کمیته مخالفت کردم و در توضیح مخالفت خود گفتم که در شعارهایی که مردم بر سر زبانها دارند، دقت و درایت فراوانی دیده میشود و از این نکته حکایت میکند که شعارها را خدا بر قلبها الهام میکند و بر زبانها جاری میشوند.
دوستان استدلال مرا رد نکردند، حتی آن را تأیید نیز کردند ولی با این وجود، تشکیل کمیته تهیه شعار را هم ضروری دانستند و این کمیته با شرکت سه تن از برادران شکل گرفت.
فردای آن روز -۲۶ دی ماه ۵۷ - دقایقی بعد از ساعت ۲ بعدازظهر، برای انجام ماموریتی که به ما محول شده بود از سهراه امینحضور در خیابان ری عبور میکردیم (ماموریت ما تماس با دو تن از برادران مؤمن و متعهد #کلاه_سبز بود که در گارد ویژه شاهنشاهی خدمت میکردند و به شدت مورد اعتماد تیمسار خسروداد، فرمانده گارد ویژه بودند و با نگارنده از قبل ارتباط داشتند).
ناگهان صدای بوق خودروها فضا را پر کرد و دقایقی بعد مردم در حالی که #شیرینی و #گُل پخش میکردند به خیابانها ریختند.
خبر آمده بود که #شاه_فرار کرده است...
نزدیک به دو ساعت بعد، در خیابان پامنار با تعدادی جوان و نوجوان کمسن و سال برخورد کردیم که این شعار را سر داده بودند؛
به همت خمینی، این شاه در به در شد
#فرعون قرن بیستم، در مصر مستقر شد
شاه؟! مقایسه شاه با فرعون؟! قرن بیستم؟! مصر؟!...
این شعار که جای جای آن از حکمت و درایت و نکتهسنجی تهیهکننده آن حکایت میکرد، از کجا آمده بود؟
هنوز دو ساعت از فرار شاه و استقرارش در #مصر نگذشته بود! رو به دوستم که از ماجرای دیروز خبر داشت کردم و پرسیدم؛ این شعار را کمیته شعار ساخته است یا خدای منّان بر زبان آنها انداخته است؟!
#حسین_شریعتمداری
http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339
مگر نمیدانید امام مهمان دارد؟!
#حسین_شریعتمداری
۱۶ بهمن ماه سال ۵۷ بود. ۵ روز از ورود حضرت امام(ره) میگذشت. در مدرسه رفاه مستقر بودیم. از اولین ساعات صبح تا نیمههای شب، انبوه بیشمار جمعیت، محل مدرسه را مانند نگین انگشتر احاطه کرده بودند و خیابانهای اطراف هم از جمعیت موج میزد. #حضرت_امام -رضوانالله تعالی علیه- در مدرسه علوی که تعداد اتاقهایش بیشتر بود و حیاط وسیعتری داشت مستقر بودند و دو نوبت صبح و عصر برای ملاقات خانمها و آقایان با حضرت ایشان در نظر گرفته شده بود ولی حضور متراکم جمعیت منحصر به ساعات تعیین شده نبود. دستجات فراوانی که از شهرستانها به قصد زیارت امام آمده و شبهنگام و یا نیمهشب از راه رسیده بودند، تا صبح در محل باقی میماندند و بعد از زیارت حضرت امام نیز به سختی حاضر به ترک محل بودند...
آن شب -۱۶ بهمن ماه- در حالی که چند ساعت از شب گذشته بود، خبر دادند تعدادی از #یزد آمدهاند و اصرار دارند با یکی از مسئولان حاضر در مدرسه ملاقات کنند و میگویند کارشان فوری و ضروری است.
قرار شد یکی دو نفرشان بیایند و موضوع مورد نظرشان را مطرح کنند. دو مرد میانسال و یک پیرمرد سفید موی آمدند و بعد از حال و احوال، گفتند که یک کامیون گوسفند برای امام آوردهاند و گوسفندها باید همان شبانه تخلیه
شوند.
گفتیم امام به گوسفند نیاز ندارد و ما هم جایی برای نگهداری گوسفندها نداریم. یکی از آنها که مسنتر بود و محاسن سفیدی داشت با #لهجه_شیرین_یزدی گفت؛ شما جوان هستید (سخن درباره ۴۱ سال قبل است)، عقلتان نمیرسد و نمیفهمید!
امام تازه از سفر آمده... دید و بازدید دارد... برایش مهمان میرسد و... باید یک آبگوشتی، خورشتی، یک چیزی داشته باشد که سر سفره بگذارد تا آبرویش حفظ شود و جلوی مهمانها خجالت نکشد!... پسر امام حسین(ع) است نباید پیش مهمانها آبرویش برود!!!
سخن از ژرفای دل پاک پیرمرد بر میخاست و لاجرم بر دل مینشست و راه را بر هر گونه عذری میبست. به چهره دو برادر دیگری که کنارم ایستاده و شاهد ماجرا بودند، نگاه کردم.
چارهکار را میجستم... اشک در چشمانشان حلقه زده بود...
در همان نزدیکیها آدرس ساختمانی را دادند که در اختیار یکی از تیمهای مطرح فوتبال بود و آن روزها بلااستفاده مانده بود. با دستاندرکاران آن تیم تماس گرفتیم و گوسفندها به حیاط آن ساختمان منتقل شدند... پیرمرد باصفای یزدی و همراهانش وقتی از ماجرا باخبر شدند، نفس راحتی کشیدند و مدرسه را ترک کردند تا صبح فردا، همراه با سیل خروشان زائران امام به زیارتش بروند.
http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339