eitaa logo
سپهر صادق (فساران)
68 دنبال‌کننده
469 عکس
302 ویدیو
19 فایل
⇦باســــــلام کانال #سپهر_صادق_فساران ارائه فعالیت ها،اعــــلام جلــــسات و اطلاع‌رسانی و آخرین خبر های پایگاه مقاومت بسیج امام صادق(ع) روستای فساران آثار و مطالب برگزیده شهدا🌹 ارائه خبرها و مطالب کانون فرهنگی هنری شهدای فساران
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟نامه واقعی به خدا این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود. مضمون این نامه : بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا خلف وعده نمیکند. بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید،مسجد خانه ی خداست. پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که(به قول پروین اعتصامی) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند پس ما باید انجامش دهیم. و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود. این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید. یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری فقط باید صفای دل داشته باشی 🇮🇷 •✾📚 @Basijefasaran 📚✾•
میثم تمار 👩🏼‍🦲🚫👩🏼‍🦲🚫👩🏼‍🦲🚫👩🏼‍🦲🚫👩🏼‍🦲 🔴 چکار کنيم که در روز قيامت برهنه محشور نشويم؟ مساله ي عريان بودن در قيامت و نه در برزخ در روايات بسيار زيادي مطرح شده است. در روايتي داريم که يکي از همسران پيامبر همين سوال را از پيامبر اکرم (ص) پرسيد، پيغمبر (ص) فرمود: آنجا هر کسي به فکر خود است و وحشت بسياري وجود دارد. اين مسئله آنقدر افراد را از يکديگر باز مي دارد که مانند نظام دنيا چشم چراني و نگاه وجود ندارد. اما نکته ي مهمتر اين است که در روايات داريم که شيعيان و مومنين خالص که ولايت اهل بيت (ع) را دارند مستور هستند. در روايتي از پيامبر اکرم (ص) است که فرمود: شيعيان علي (ع) کساني هستند که با لباس هاي سفيد در قيامت از قبر ها برانگيخته مي شوند. اين لباس هاي سفيد يا همان کفن ها است ويا اينکه به قدري نور آنها را فرا گرفته که بدن آنها قابل ديدن نيست. درروايت ديگري از امام صادق (ع) داريم که شيعيان ما از قبور برانگيخته مي شوند در حالي که بدن آنها مستور و پوشيده هستند. 🍀بنابراين بايد ولايت خود نسبت به اهل بيت (ع) را تقويت کنيم و جزو همين شيعياني باشيم که مستور هستند.. 📚حجت الاسلام عالی 🇮🇷 •✾ 📚 @Basijefasaran 📚✾•
🍃💐🌿🌺🍃🌻 🌻🌿🌺🍃 🌿💐 🌺 🍃 هر کی حاجت داره بخونه ‌ برف شدیدی می بارید سوز سرما هم آدم رو کلافه میکرد؛ توی جاده برا انجام کاری پیاده شدیم یادم رفت سوئیج رو بردارم یهو درهای ماشین قفل شد؛ به خانومم گفتم سوئیچ یدک کجاست؟ گفت اونم توی ماشینه نمیدونستیم چیکار کنیم توی اون سرما کسی هم نبود ازش کمک بگیریم هر کاری کردم درب ماشین باز نشد شیشه ی پر از برف ماشین رو پاک کردم یهو چشمم افتاد به عکس شهید ابراهیم هادی که به سوئیچ ماشین آویزون بود به دلم افتاد از ایشون کمک بگیرم . به شهید ابراهیم هادی گفتم: شما بلدی چیکار کنی خودت کمکمون کن از این سرما نجات پیدا کنیم . همینجور که با شهید حرف میزدم ناخوداگاه دسته کلید منزلم رو در آوردم اولین کلید رو انداختم روی قفل ماشین تا کلید رو چرخوندم ، درب ماشین باز شد . خانومم گفت: چطور بازش کردی؟ گفتم با دسته کلید منزل خانومم پرسید: کدومش ؟ مگه میشه؟ شروع کردم کلیدای منزل رو روی قفل امتحان کردن تا ببینم کدومش قفل رو باز کرده با کمال تعجب دیدم هیچ کدوم از کلیدها توی قفل نمیره . اونجا بود که فهمیدم عنایت شهید ابراهیم هادی شامل حالمون شده . شهدا زنده اند ..... 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 یاد شهدا با 🌷 🇮🇷 •✾📚 @Basijefasaran 📚✾•
📸 شهید کر و لالی که با امام زمان(عج) ارتباط داشت! 🔸اسمش عبدالمطلب اکبری بود. زمان جنگ توی محل ما مکانیکی می‌کرد و چون کر و لال بود، خیلیا مسخره‌ش می‌کردن. یه روز رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش ”غلامرضا اکبری“. 🔹عبدالمطلب کنار قبر پسر عموش با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت ”شهید عبدالمطلب اکبری“! ما هم خندیدیم ومسخره‌ش کردیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌‌ش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت… 🔸فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و مسخره‌ش کردیم! 🔹وصیت نامه‌ش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود: ” بسم الله الرحمن الرحیم “ یک عمر هر چی گفتم به من می‌خندیدن! یک عمر هر چی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردن من آدم نیستم و مسخره‌‌م کردن! یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما مردم! ما رفتیم. بدونید هر روز با آقام امام زمان (عج) حرف می‌زدم. آقا خودش گفت: تو شهید میشی... 🇮🇷 •✾📚 @Basijefasaran 📚✾•
خیلی خیلی زیباست👇 ✨🌸شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید، مےخواهم در قبر در پایم باشد. وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به عالِم اظهار کرد، ولی عالِم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود! ✨🌸ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سرانجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که به مناقشه انجامید.... در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند: ✨🌸«پسرم! مےبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین و این همه امکانات و کارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم. یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به تو هم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتادگان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد←《همان اعمالت است.》 🇮🇷 •✾📚 @Basijefasaran 📚✾•
🔴عاقبت طمع و گدایی،در عین بی نیاز بودن! اسماعيل بن احمد مي گويد: سر راه امام حسن عسكري (علیه السلام) نشستم، وقتي كه از نزديك عبور مي كرد،از فقر خود شكايت كردم و در خواست كمك نمودم! گفتم: به خدا يك درهم بيشتر ندارم، صبحانه و شام نيز ندارم!آن حضرت علیه السلام فرموند: به اسم خدا،سوگند دروغ مي خوري... چون تو 200 درهم زير خاك پنهان كرده اي. سپس به غلامش فرموند: هر چه همراه داري به اسماعيل بده. غلامش صد دينار به من داد. سپس امام حسن عسکری علیه السلام به من فرموند: اين را بدان كه هرگاه احتياج بسياري به آن دينارهائي كه در زير خاك نهاده اي پيدا كردي، از آنها محروم خواهي شد. اسماعيل مي گويد: همان گونه كه امام حسن عسگری علیه السلام فرموده بودند، همانطور شد... زيرا ۲۰۰ دينار در زير خاك پنهان نموده بودم، تا براي آينده ام پس انداز باشد. اما مدتي گذشت نياز شديد به آن پيدا نمودم، رفتم تا آن را از زير خاك بيرون آورم، خاك را رد كردم ديدم پولها نيست. معلوم شد پسرم اطلاع پيدا كرده و آن پولها را از آنجا برداشته و فرار كرده است.. چيزي از آن پولها به دستم نرسيد و طبق فرموده امام حسن علیه السلام در حالت شديد نياز از آن پولها محروم شدم. 📚اصول کافی،باب مايفصل به دعوي المحق و المبطل حدیث۱۴، ص۵۰۹ 🇮🇷 •✾📚 @Basijefasaran 📚✾•
مردی صبح زود از خواب بيدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشيد و راهي مسجد شد. در راه، به زمين خورد و لباس هايش کثيف شد. بلند شد، خودش را تکاند و به خانه برگشت. او لباس هايش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه مسجد و در همان نقطه مجدداً به زمين خورد! دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. يک بار ديگر لباسیهايش را تبدیل کرد و راهي مسجد شد. در راه ، با شخصی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسيد. آن شخص پاسخ داد: من ديدم شما در راه مسجد دو بار به زمين افتاديد، به خواطر همین چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد از او تشکر فراوان کرد و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه دادند. همين که به در مسجد رسيدند، مرد از آن شخص درخواست کرد تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند اما او از رفتن به داخل مسجد خودداری کرد. مرد درخواستش را دوباره تکرار مي کند و مجدداً همان جواب را مي شنود. مرد از او سوال مي کند که چرا او نمي خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند. آن شخص پاسخ داد: من شيطان هستم. مرد با شنيدن اين جواب تکان خورد. شيطان در ادامه توضيح مي دهد: من شما را در راه مسجد ديدم و اين من بودم که باعث زمين خوردن شما شدم. وقتي شما به خانه رفتيد، خودتان را تميز کرديد و به راهتان به مسجد برگشتيد، خدا همه گناهان شما را بخشيد. من براي بار دوم باعث زمين خوردن شما شدم ولی باز هم شما را تشويق به ماندن در خانه نکرد، بلکه دوباره به راه مسجد برگشتيد. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشيد. من ترسيدم که اگر يک بار ديگر باعث زمين خوردن شما بشوم، آنوقت خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشيد. بنابر اين، من سالم رسيدن شما را به مسجد مطمئن ساختم. نتيجه داستان: کار خيري را که قصد داريد انجام دهيد به تعويق نياندازيد. زيرا هرگز نمي دانيد چقدر اجر و پاداش ممکن است داشته باشد. 🇮🇷 •✾📚 @Basijefasaran 📚✾•
حضرت آیت‌الله بهجت: زمانی مرحوم شیخ ابراهیم حائری در مسجد کوفه معتکف بود، حضرت غائب علیه‌السلام را در خواب دید، حضرت به او فرمود: اینها که در اینجا معتکفند، از خوبان و صلحا هستند، ولی هر کدام حاجتی دارد: مال، عیال، خانه، قضای دین، رفع کسالت و مرض و…، ولی هیچ‌کس به فکر من نیست و برای ظهور و فرج من به‌طور جدی دعا نمی‌کند! 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢۴٨ 🇮🇷 •✾📚 @Basijefasaran 📚✾•
✨انصاف درگرفتن اجرت✨ 💠شیخ در گرفتن اجرت براي کار خیاطی، بسیار با انصاف بود. به اندازه اي که سوزن می زد و به اندازه کاري که می کرد مزد می گرفت. به هیچ وجه حاضر نبود بیش از کار خود از مشتري چیزي دریافت کند. یکی از روحانیون نقل می کند که : عبا و قبا و لباده اي را بردم و به جناب شیخ دادم بدوزد، گفتم چقدر بدهم؟ گفت : دو روز کار می‌برد ،چهل تومان. روزي که رفتم لباسها را بگیرم گفت : اجرتش بیست تومان می شود. گفتم : فرموده بودید چهل تومان!؟ گفت : فکر کردم دو روز کار می برد ولی یک روز کار برد! روایت است که امام علی (ع) فرمود : « الانصاف افضل الفضائل» یعنی ؛ انصاف برترین فضیلتها است. . «کتاب کیمیای سعادت» 🇮🇷 •✾ 📚 @Basijefasaran 📚✾•
غیبت❌❌❌ روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند،اما حسنات خود را در آن نمى بيند،عرض مى كند:الهى! اين كارنامه من نيست!زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم!به او گفته مى شود:پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش،عمل تو به سبب كردن از مردم بر باد رفت،سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند،در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند،عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام!گفته مى شود:فلانى از تو كرد و من حسنات او را به تو دادم. 📚جامع الأخبار (شعیری)ص۱۴۷ 🇮🇷 •✾📚 @Basijefasaran 📚✾•
✨ برای عمل جراحی معده آیت الله العظمی سید محمد هادی به ایران آمد. بولون، پس از عمل، زمانی که وی در حال به هوش آمدن بود از مترجم خواسته بود عباراتی که وی در حین به هوش آمدن می گوید، را برایش ترجمه کند. معلوم شد آیت الله میلانی در آن هنگام قسمت هایی از دعای ابوحمزه ثمالی را خوانده است و پس از این جریان بود که بولون اسلام آورد و شیعه دوازده امامی شد. وقتی از وی دلیل این کار و اقدامش را پرسیدند، گفت :تنها زمانی که انسان، شاکله وجودی خود را بدون اینکه بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن است و بنده دیدم که این آقا تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کاتنربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم و دیدم که او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می‌کند.... در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است. پروفسور بلون وصیت کرده بود که در شهر محل دفن آیت الله میلانی(( یعنی مشهد مقدس)) دفع می شود پیکر پروفسور بولون اکنون در مرقد خواجه ربیع در مشهد مقدس است. ✨ 🇮🇷 •✾📚 @Basijefasaran 📚✾•
✅کلامی از شیخ بهایی ✍آدمی اگر پيامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نيست، زيرا : اگر بسيار كار كند، می‌گويند احمق است ! اگر كم كار كند، می‌گويند تنبل است ! اگر بخشش كند، مي‌گويند افراط مي‌كند ! اگر جمعگرا باشد، می‌گويند بخيل است ! اگر ساكت و خاموش باشد می‌گويند لال است ! اگر زبان‌آوری كند، می‌گويند ورّاج و پرگوست ..! اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گويند رياكاراست ! و اگر نكند میگويند كافراست و بی‌دين ..! لذا نبايد بر حمد و ثنای مردم اعتنا كرد و جز ازخداوند نبايد ازكسی ترسيد. •✾📚 @Basijefasaran 📚✾•