eitaa logo
فاصله تا خدا
3.4هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.1هزار ویدیو
159 فایل
ارتباط جهت ارسال مطالب، نظرات،پیشنهادات و یا تمایل به همکاری به آدرسهای زیر پیام دهید 💠خادمین کانال: @zeraati5474 @Gholizade آدرس پیام رسان ها 👇 http://zil.ink/faseletakhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای جوشن کبیرسید مهدی میرداماد.ogg
10.35M
🎙 دعای جوشن کبیر (باز نشر ) 💠 با توجه به معانی اسماء الهی ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
نسخه چاپی.pdf
317.1K
لیست مصلحات مواد غذایی از دیدگاه طب اسلامی ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دعای يا من ارجوه لكل خیر 🔹در هر روز از ماه رجب در صبح و شام پس از نمازهای روز و شب بگو: 🔸يا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ ، وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ ، يَا مَنْ يُعْطِى الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ سَأَلَهُ ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً ، أَعْطِنِى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيا وَجَمِيعَ خَيْرِ الْآخِرَةِ ، وَاصْرِفْ عَنِّى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ الدُّنْيا وَشَرِّ الْآخِرَةِ ، فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ ، وَزِدْنِى مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ. يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ ، يَا ذَا النَّعْماءِ وَالْجُودِ ، يَا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ ، حَرِّمْ شَيْبَتِي عَلَى النَّارِ. ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
💠 استاد محمد شجاعی ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda 👇👇👇👇👇👇👇
استغفار ۱.mp3
8.68M
استغفار ۱ 📿 رجب، ماه استغفاره! ماه حمام کردنِ روح ... جسمِ آلوده رو با آب پاک شتشو میکنیم، و روحِ زنگار گرفته رو در نهرِ استغفار . آماده می‌شیم برای استحمامِ روح! 👤 استاد ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا خدا حاجت بعضیا رو دیرتر میده ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبری همه کاره و ما هیچ کاره ؟ ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
056.Vaghee.mp3
11.49M
ترتیل سوره واقعه ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
💠 استاد محمد شجاعی ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda 👇👇👇👇👇👇👇
استغفار 2.mp3
7.38M
استغفار ۲ 📿 عدم نشاط و آرامش، عدم لذّت بردن از عبادت، بی رغبتی نسبت به نماز، کلافگی، اضطراب و ترس، مالِ کثیف شدنِ روح، و عدم استحمام روح ماست. ماه رجب اومده ... تا مایی که حمامِ روحمون رو فراموش کردیم، یه ذره بیشتر به خودمون برسیم. 👤 استاد ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
‍اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🎙 عالم برزخ جلسه 16 جلسه پایانی 👤 سرکار خانم قلی زاده 📅 جلسه نیمه حضوری | ‌1399/12/13 ⌚️هم اکنون در : 👇 ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
عالم برزخ 16.mp3
9.97M
برزخ 16 جلسه پایانی ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیییییلی مهم ببینید و نشر دهید حذف بخش های مهم کتاب دین و زندگی به بهانه کرونا !شنیدنی و قابل تامل!!!! آموزش و پرورش باید جوابگو باشد. ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
📚یک داستان واقعی از کسی که حضرت زهرا (س) دستش رو گرفت آقای دانشمند تعریف می کند : جوانی تهرانی را در حسینیه دیدم که گریه می کرد و می گفت من اهل هرگناهی بودم از کتک زدن پدر و مادر تا شراب و ...... اما حالا حضرت زهرا ( س )دستم رو گرفت نه شب عاشورا حالیم بود ، نه حسینیه، نه ....... یک خانه مجردی، با رفیقا داشتیم با بساط گناه شب عاشورا رفتم بیرون گشتی بزنم یک خانم چادری را دیدم که داشت می رفت حسینیه نگه داشتم به بهانه رساندن به مقصد سوارکردم و ....... بردم به خانه ی مجردی این هم مثل بید می لرزید، گریه می کرد و می گفت: بابا مگه تو غیرت نداری؟ آخه شب عاشورا ست بیا به خاطر امام حسین... گفتم: برو بابا، حسین کیه؟ اینها رو آخوندها در آوردن عربها با هم دعوا کردن به من ربطی نداره! تو گریه کردن گفت: خجالت بکش من اولاد زهرا هستم به خاطر مادرم فاطمه حیا کن من این کاره نیستم، من داشتم می رفتم حسینیه گفتم: من فاطمه ی زهرا هم نمی شناسم من فقط یک چیز می شناسم، جوانی،جوانی کردن،جوانی، گناه،جوانی، شهوت اینها رو هم هیچ حالیم نیست خانم گفت: اگه تو لاتی، غیرتی هستی، غیرت لاتی داری؟یا نه؟ گفت: چه طور؟ گفت: خودت گفتی من از زمین تا آسمان گناه کردم، مرد باش، به حرمت زهرا امشب گناه نکن اگه دستت رو مادرم زهرا نگرفت، برو هر کاری دلت می خواهد بکن گفت: ما غیرتی شدیم لباس هم رو پوشیدم، گفتم که: یا الله، چادر رو سرت کن ببینم امشب می خواهم برای اولین بار به حضرت زهرا اعتماد کنم ، ببینم این زهرا می خواهد چکار کنه یاالله! سوار ماشینش کردم، نزدیک حسینیه پیاده کردم از ماشین که پیاده شد داشت گریه می کرد در ماشین رو بست، از پشت شیشه گفت: ان شاء الله مادرم فاطمه دستت رو بگیره، خدا خیرت بده، آبروی من رو نبردی خدا خیرت بده میگه آمدم خانه، حالا ضد حال خوردیم و... تو صحبتهاش که داشتم می بردمش حسینیه، هی گریه می کرد و با خودش حرف می زد من هم می شنیدم چی می گه اما داشت به من می گفت هی می گفت: این گناه که می کنی سیلی به صورت مهدی می زنی چرا این قدر حضرت مهدی رو کتک می زنی؟ مگه نمی دونی ما شیعه هستیم؟ امام زمان دلش می گیره اینها رو می گفت ما هم سفت رانندگی می کردیم پیاده که شد و رفت، ما هم رفتیم خانه دیدم مادرم، پدرم،خواهرم، داداشم، اینها همه رفته بودن حسینیه تو اینها لات فقط من بودم گفت تلویزیون رو که روشن کردم، دیدم به صورت آنلاین کربلا رو نشان می داد صفحه تلویزیون دو تیکه شده بود، تیکه ی راستش بین الحرمین و ضریح رو نشان می داد ، تیکه ی چپش نشان می داد که یک مشت عرب، خشن،با چفیه قرمز، داشتن بچه ها رو که با لباس سبز بودن با تازیانه می زدند و به خاک ها می کشاندن می گفت: من که تو عمرم گریه نکرده بودم، یاد حرف این دختره افتادم گفتم: وااااای! یک عمره دارم تازیانه به مهدی می زنم می گفت: جلوی تلویزیون دلم شکست گفتم: زهرا جان دست من رو بگیر زهرا جان یک عمره دارم گناه می کنم، دست من رو بگیر من می توانستم گناه کنم ولی به تو اعتماد کردم. کسی هم تو خانه نبود، تا توانستم گریه کردم گریه های چند ساله که بغض شده بود، گریه می کردم،داد می زدم، عربده می کشیدم خجالت نمی کشیدم، کسی هم نبود می گفت: نزدیک های سحر بود که پدر مادرم آمدن تا مادرم
در رو باز کرد، وارد شد تو خانه تا نگاه به من کرد، گفت: رضا جان کجا بودی؟ گفتم چطور؟ گفت: بوی حسین می دهی رضا جان بوی فاطمه می دهی، کجا بودی؟ افتادم دست پدر و مادرم، گریه کردم، گفتم: تو رو به حق این شب عاشورا من رو ببخش من رو ببخش که کتک زدم، اشتباه کردم مادرم گریه کرد، پدرم گریه کرد، خواهرام، داداشام و خوش حال شدن که حسینی شدم صبح عاشورا، زنجیر ها رو برداشتم و پیراهن مشکی رو پوشیدم و رفتم تو حسینیه تو حسینیه که رفتم، منو می شناختن، می دانستند که من این جاها نمی آمدم همه خوش حال، رئیس هیئت آدم عاقلی بود گفت: آمد و پیشانی ما رو بوسید و بغلم کرد، رضا جان خوش آمدی، منت سر ما گذاشتی گفتم: من هم زنجیر می زدم و به یاد اون سیلیهایی که به مهدی زده بودم، گریه می کردم هی زنجیر می زدم، به یاد کتکهایی که با گناهانم به مهدی زدم گریه می کردم جلسه تمام که شد، نهار رو که خوردیم، رئیس هیئت من رو صدا کرد به من گفت رضا جان: می آی کربلا؟ گفتم: کربلا؟ من؟ من که پول ندارم گفت: نوکرتم، پول یعنی چی؟ خودم می برمت می گفت: حاج آقا، ماه صفر هنوز تموم نشده بود، دیدم بین الحرمین هستم رئیس هیئت گفت که: آقا رضا بریم تو حرم؟ گفتم: برین من چند دقیقه کار دارم تنها که شدم، زدم تو صورتم، گفتم: حسین جان می خواهی با دل من چکار کنی؟ زهرا جان من یک شب تو عمرم به تو اعتماد کردم، کربلاییم کردی؟ بی بی جان آدمم کردی؟ آمدم ضریح امام حسین رو گرفتم، گریه کردم، داد می زدم می گفتم: حسین جان، حسین جان، دستم رو بگیر، حسین جان پسر فاطمه دستم رو بگیر نذار برگردم دوباره می گفت: رئیس هیئت کاروان داره، مکه مدینه می بره می گفت: حاج آقا به جان زهرا سال تمام نشده بود، خدمه گفت: می آی بریم مدینه؟ گفتم: آخه پول! گفت: همه کارها با من خلاصه، چند روزه ویزای ما رو گرفت یک وقت دیدیم ای بابا، سال تمام نشده، تو قبرستان بقیع ، پای برهنه دنبال قبر گم شده ی زهرا دارم می گردم گریه کردم، گفتم : زهرا جان، بی بی جان ، با دل من می خواهی چکار کنی؟ من یک شب به تو اعتماد کردم، هم کربلاییم کردی هم مدینه ای؟ می گفت: کار پیدا کردم، آبرو پیدا کردم، یک دو سالی گذشت مادر ما گفت: رضا جان، حالا که کار داری، زندگی داری، حاجی هم شدی، مکه هم رفتی، کربلایی هم شدی، نوکر امام حسین هم شدی اجازه می دهی برات بریم خواستگاری؟ گفتم: برید مادر یک دختر نجیب و زندگی کن برام پیدا کنید گفت: یک دختری پیدا کردیم، دختر مومن و خوبی هست خلاصه رفتیم خواستگاری پدر دختر تحقیق ها را کره بود پدر دختر من رو برد تو یک اتاقی در رو بست، گفت: ببین رضا جان، من می دانم تو کی هستی اما دو سه ساله که نوکر ابی عبدالله شدی می دونم چه کار هایی، چه جنایاتی کردی اما یک خواهش دارم ، چون با حسین آشتی کردی، دخترم رو بهت می دم، نوکرت هم هستم فقط جان ابی عبدالله از حسین جدا نشو، همین طوری بمان، من کاری با گذشته ات ندارم، من حالات و می خوام. من هم بغلش کردم پدر عروس خانم رو، گفتم دعا کن ما نوکر بمونیم و... گفت: از طرف من هیچ مانعی وجود نداره، فقط عروس خانم باید بپسنده خب، گفتن عروس خانم چای بیاره عروس خانم وقتی آمد سینی رو گذاشت جلوی ما، یک نگاه به من کرد، یک وقت یا زهرا سینی از دستش ول شد، گریه و، از سالن نرفته یا زهرا خورد زمین رفتن زیر بغلش رو گرفتن و بردنش توی اتاق می گفت: فقط دیدم صدای شیون از اتاق بلند بود همه فقط یک کلمه می گویند ، یا زهرا من هم دلم مثل سیر و سرکه می جوشید مادرم رو صدا زدم، گفتم چه خبره؟ گفت : مادر می دونی این عروس خانم چی می گه؟ می گه دیشب خواب دیدم حضرت زهرا(س) آمده به خواب من، عکس این پسر شما رو نشانم داده، گفته: این پسر تازگی ها با حسین من رفیق شده به خاطر من ردش نکن مادر دیشب فاطمه سفارشت رو کرده (به خدا جوانها اگه اعتماد کنید، رفاقت کنید، زهرا آبرو تون می ده، آخرتتون می ده، دنیا تون می ده. یبار امتحان کنید فقط! ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
45.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦀 🔺افسانه یک فریب 🔻 وقتی همه داستان رو گوش کردین تازه حس بیداری میکنید 🤨 ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرائت نامه حاج قاسم سلیمانی درباره حضرت زینب س توسط خانم فاطمه سلیمانی ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختر بدحجابی که توبه می کند !!! ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 آنتن زنده: روایت پيشبيني عجيب امام خميني رحمة الله عليه ‌✍️ حتما ببینید. ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
💠 استاد محمد شجاعی ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda 👇👇👇👇👇👇👇
استغفار ۳.mp3
8.1M
استغفار ۳ 📿 بعد از استحمام، گونه هات برق می‌زنند؛ نورانی میشن! حمامِ روح هم، جانت رو جلا میده! گونه‌های روحت برق میزنن ... استغفار، نورانی ات میکنه! 👤 استاد ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda
‍اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🎙 طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن دوره جدید جلسه 21 👤 سرکار خانم قلی زاده 📅 جلسه نیمه حضوری | ‌1399/12/16 ⌚️هم اکنون در : 👇 ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ 💠 @Faseletakhoda