eitaa logo
فصل فرهنگ | فلاح شیروانی
1.4هزار دنبال‌کننده
236 عکس
10 ویدیو
2 فایل
فضیلت «خوش خیالی» : «تاب بنفشه می‌دهد، طُرّۀ مُشک سای تو. پردۀ غنچه می‌درد، خنده دلگشای تو. شاه‌نشین چشم من، تکیه گه خیال توست، جای دعاست، شاه من! بی تو مباد جای تو!»(حافظ) ☘️ @fallahshirvani
مشاهده در ایتا
دانلود
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ و نه سرگردانها (2) در یک حرکت تمدنی از دل حوادث مختلف و طوائف گوناگون انسانی بروزات مختلفی حاصل می آید که وقتی به تنوع آن و روندهای افراد و جریانها (آغازها، فراز و فرودها و پایانها) از یک طرف و مقولۀ آرمان ملی و مقولۀ پیشبرد اهداف تاریخی و مسیر واقعی پیشرفت از جانبی دیگر و از طرفی نیز بی تکرار بودن فرصت زندگی می اندیشیم، در می یابیم صحنه ای که پیش روی خود داریم واقعاً تأمل خواه و ژرفامند است. اینجا است که بی تکبّر نیاز به هدایت را احساس می کنیم و زمزمۀ آن را در دل خود آغاز می کنیم. در حرکت انقلابی معاصر برخی با شور و حرارت وارد شدند و به تدریج سرد شدند و علیه حرکت انقلابی شوریدند در حالی که دلبستۀ مقاصد انقلاب بودند، از جمله افرادی که این سالها پرچم حیرت را بلند کردند و خود را منتظر صاحب اصلی انقلاب اسلامی ایران خواندند. در یادداشت پیشین بیان گردید رویۀ ایشان مشابه رفتار کسانی به نظر می رسد که در پروژۀ حفر تونلی وارد شده اند و نهایتاً از به ثمر رسیدن آن ناامید شده اند، با هزار انتقاد از آن بریده اند و حالا منتقد سخت آن پروژه گشته اند. از خود می پرسند در میان این همه درد و ناامیدی آیا راهی نیست؟ ممکن است ببینند که : آری، هست، ولی جالب است که همان راهی است که فرهنگ ناب دینی به صد بیان به ما نشان داده بود، و به خاطر هیجانها آن را نمی دیدیم؛ تنها راه امام زمان عج است، و تنها راه خالصانه دنبال ایشان افتادن رسیدن به استیصال است. چه کسانی به استیصال می رسند؟ آنها که تا ته ماجرا را رفته باشند. این نگاه با توضیح معقولی که داده شد، امید را دشمن می دارد و مکتب امام را که سراسر امید و عزم اصلاح است ضد سعادت می بیند. لذا بررسی می کند که ریشه های مکتب بداندیش امام چیست؟ گمان می برد ریشۀ فساد این است که این مکتب از حکمت و عرفان تغذیه کرده است؛ یعنی «اساساً» خالص و اسلامی نیست. به همین جهت شروع می کند مدتی سبک سرانه به نقد آرای فلسفی و عرفانی بپردازد و آنقدر در کارهای بی ارزش و ژورنالیستی خود غرق می شود که متوجه عدم اعتنای جامعۀ علمی به سخنان خود نمی شود. اصل ماجرا این است که اینها «راه» را ندیده اند، امام زمان عج بهانه است. ▫️نکتۀ مهمی در این موارد هست که بخشی از غرض این نوشته نیز همان بوده است : امثال پروژۀ حفر تونل با تمام نقصهای غیرقابل دفاعش به پایان می رسد و بالاخره تونلی با کیفیت یا کم کیفیت زده می شود و مورد استفادۀ مردم قرار می گیرد. بعد از مدتها نیز دیگر کسی به این جزئیات که امروز دیده می شد واقف نمی شود. نکته این است : «بالاخره این تونل که منافع مردم در آن است زده می شود»؛ اگر قدری از صحنه فاصله بگیریم و به آن نگاه کنیم متوجه می شویم، «اراده ای پشت این عملیات بود» که کندن آن تونل را می خواست و به اندازۀ خودش هم مثبت بود و تحسین برانگیز بود و نهایتاً هم این اراده بود که کار را به انتها رساند، ولی این ارادۀ تعیین کننده برای دلسوزان کف صحنه که با انواع کج رویها مواجه بودند معلوم نبود و همان کج رویها برای ایشان ذهنیّت یا حتی فلسفه ای درست کرد و قضاوت را تمام کردند و از یاری دست کشیدند، سهل است به دست اندازی هم مشغول شدند. این اراده امروز حقیقت انقلاب اسلامی است و دارد کارها را پیش می برد. این طائفه آن را نخواهند دید. «بصر» یعنی همین نگاه نافذ که نیست. حالا که واجب است روزی ده بار از خدا هدایت بخواهیم، این را عاجزانه طلب کنیم. امیر هدایت ع می فرماید : «شک شعبه هایی چهارگانه دارد : کل کل کردن، واهمه داشتن، دو دلی، وادادگی کسی که کل کل کردن را رویۀ خود قرار دهد از تاریکی خارج نمی شود؛ و کسی که از آنچه پیش روی خود دارد واهمه به دل بگیرد به عقب برمی گردد؛ و کسی که در تردید مستقر شود و دائماً دو دل باشد، با تیزی سُمهای شیاطین لگدمال می شود؛ و کسی که در برابر مهالک دنیا و آخرت وابدهد در دل آنها هلاک می شود» (نهج البلاغه، حکمت31) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغ‌ها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.»(بیانیه گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت سلمان محمدی اعلی الله مقامه الشریف (سلمان یا روزبه یکی از صحابی ایرانی(اصفهانی) رسول اکرم و از یاران امام علی علیه‌السلام بود. به دنبال حقیقت از دین زرتشت خارج شده، مسیحی شد و به شام و پس از آن به عراق سفر کرد و نهایتاً به یثرب رسید و منتظر پیامبر خاتم شد، در حالی که یک عالم دینی تراز اول روزگار خود بود. مقام بالایی پیش رسول اکرم داشت و برعهد تشیّع باقی ماند، در عهد عمر حاکم مدائن شد و همانجا در سنّی بالا درگذشت) ☘️@faslefarhang
• ادبیات • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 4 ▫️ آشکار نهان کی رفته‌ای زدل، که تمنا کنم تو را؟! کی بوده‌ای نهفته، که پیدا کنم تو را؟! غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور. پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را. با صد هزار جلوه برون آمدی، که من، با صد هزار دیده، تماشا کنم تو را. (فروغی بسطامی) ┄┅••؛••┅┄ «اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا تُجِيبُنِي بِهِ حِينَ أَسْأَلُكَ، فَأَجِبْنِي يَا اَللَّهُ» در دعای معروف سحر عاشقانه می سراییم : خدایا! از تو به واسطۀ چیزهایی درخواست می کنم که وقتی تو را به آنها می‌خوانم مرا پاسخ میدهی، پس پاسخم را بده ای خدا. در شمار این موارد نیز می‌گوییم : «اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَمَالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَ كُلُّ جَمَالِكَ جَمِيلٌ اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَمَالِكَ كُلِّهِ» خدايا! از تو درخواست مي كنم به حق زیباترین گونۀ زیبائیت؛ در حالی که همۀ زیبائی هایت حقیقتاً زیبا است؛ خدایا! از تو به واسطۀ همۀ زیبائیهایت درخواست می کنم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «بايد كوشش كنيد مايۀ هنرى را غليظ نماييد» (رهبری، 68/8/21) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند سردار اسلام عمار یاسر سلام الله علیه (عَمّار، جزء نوادر صحابی رسول خدا ص و حضرت علی ع بود. پدر عمار، یاسر یمنی بود که به همراه همسرش سمیّه اولین شهدای اسلام گشتند. عمار در 48 سالگی ایمان آورد، 94 چهار سال عمر کرد و رسول اکرم ص به او گفته بود : «تو را گروه باغی خواهد کشت». قاتلان او هنوز جزء اوتاد اسلام شمرده می‌شوند) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️تماشاچی نباشیم! (1) در این محذور هستیم : از یک منظر، کرونا یک طراحی دشمنانه علیه بشریّت است و ما در آن گرفتار شده ایم؛ در این طراحی چنان که به نظر می رسد «تغییر الگوی حکمرانی جهانی» و تحدید نسل و ضربه های کلیدی به کانونهای حساس حیات و تمدن فعلی بشری(از جمله اقتصاد و فرهنگ) هدف گرفته شده است. به خاطر خلق جهانی نو که «کاملاً» در پنجۀ استکبار است. مطلوب اول این است که مردم به فضای مجازی کوچ کنند و بیش از گذشته وابسته به آن شوند، مطلوب دوم این است که بتوان انسانها را از طریق میکروچیپها کنترل کرد، مطلوب سوم این است که نسل بشری به شدت کاهش پیدا کند. آیا این سخن عجیب است و تندروانه است؟ اگر علاقه داریم واقعیتهای تاریخی و عصری و آرایش اقدامات نظام سلطه را نادیده بگیریم، حداقل به سخنان قرآن که هدایت و رحمت برای مؤمنین است توجه کنیم : «گروهی از انسانها بسیار جذاب سخن می گویند و برای آن که خود را صادق بنمایند خدا را بر دل خود شاهد می گیرند، در حالی که سخت ترین خصومت را با شما دارند. «وَ إِذٰا تَوَلّٰى سَعىٰ فِي اَلْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهٰا وَ يُهْلِكَ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ» ﴿البقرة، 205﴾ و هنگامی که [چنین دشمن سرسختی] سیطره ای بیابد، می کوشد در زمین فساد و به هم ریختگی رقم بزند، و زراعت و نسل را نابود کند» به همین جهت نمی خواهیم حمله را نادیده بگیریم و با خوش خیالی تسلیم آن شویم. اسف این که ما از وقتی باهوش و با سواد شده ایم، به «تفکر قرآنی» کم توجه گشته ایم و در تاریکیهای زیادی می مانیم، در کارهای خود خیلی تردید می کنیم و در کنار فرصتها و به ویژه در برابر دشمنان از خود انفعالهای سخت و طولانی نشان می دهیم. این نکته مایۀ عبرت است و نباید آن را نادیده گرفت. در فضای فکر قرآنی دشمنان بشر به رسمیّت شناخته می شود و مؤمنان پرهیز داده می شوند که به خاطر جاه و جلوۀ دشمنان خامِ زبان و رفتار ایشان نشوند. امروزه دشمنان در اغلب موارد دشمنی را انکار می کنند. آرایش راهبردی صحنه روشن است : حمله بیولوژیکی است، حمله با الگوی روان و پیچیده ای اعصاب و روان را فلج می کند(ترس سنگینی ایجاد می کند)، این بار قشر خاصی درگیر نیستند بلکه یک رعب ملی پدید می آورد، فرهنگ تسهیلگر و پشتیبان این حمله ادبیات پزشکی مدرن است، نظام پزشکی مدرن در کشور(بدون این که بخواهد و حتی بداند) بزرگترین دستگاه نگاهبان رفتار مسالمت آمیز و غیر تهاجمی طعمه ها است و فضای مجازی بیشترین نقش را در هدایت عملیات دارد. اساساً عملیات فعلاً بیش از آن که فیزیکی و سخت باشد روانی و نرم است و هر چه مقاومت بیشتر باشد نسخه های سخت تری از این حمله رو می شود تا جایی که دشمن مأیوس شود یا تسلیحاتش به ته برسد. چگونه می توان از این محاصره خارج شد؟ این هم معلوم است : 1. توطئه را انکار نکردن(تلاش مبتذلی برای ندیدن صورت ندادن)؛ 2. در خواب غفلت فرو نرفتن(گاهی سهمگین بودن مصیبت، انگیزۀ غفلت ایجاد می کند)؛ 3. گارد جنگی گرفتن و نترسیدن؛ 4. حمله را به خوبی شناسایی کردن؛ (گسترۀ حمله، میزان مخاطره سازی، نقاط ضعف و قوت خود و دشمن را فهمیدن) 5. پس از چند عملیات تدافعی یا چند عملیات ایذایی بر کانون ضعف این حمله یا دشمن کوبیدن؛ در یادداشتی که اول اسفند 98 (دو روز پس از اعلام کشف کرونا) تقدیم شد با تلخی و تأسف نوشته شده بود که با توجه به همۀ سوابق نظام سلطه در جهان، قلب این حمله توصیه های پزشکی مدرن است و مهمترین ضدحمله در واقع خارج شدن از چمبرۀ این توصیه ها است. (در عین حال به خاطر ملابسات راهبردی چند روز پس از آن از اقدام طلاب جهادی که به بیمارستانها رفتند در حدّ تقدیس تقدیر صورت گرفت و رفتار حضرت آقا کاملاً درست و مثل همیشه به صورتی غنی و «حیرت انگیز» راهبردی خوانده شد) در همان نوشته به سرمایۀ بزرگ طب سنتی ـ اسلامی اشاره گردید و عرض شد به همین دلیل بود که مدتی پیش از آغاز این حمله، طب اسلامی که جسورتر و مؤثرتر از طب سنتی در گارد تهاجمی نسبت به نظام پزشکی مدرن وارد شده بود و می توانست تکیه گاهی واقعی برای مردم باشد و چون اسلامی بود با هویّت شیعی مردم نیز ارتباط برقرار می کرد و کانون قدرتمندی بود، به اشکال مختلفی مورد حمله قرار گرفته بود و تقریباً ریز و درشت سررشته داران این نهضت ترور شخصیتی و موقعیتی شده بودند و اکثرشان پایشان به دادگاه کشیده شده بود و انواع تعهدها از ایشان گرفته شده بود و تلاش کرده بودند تا حسابی رمق و نشاط آنها را بگیرند و میدان را برای عملیات آنها پر از مانع کنند و بخصوص چند ماه پیش از آغاز حمله آقای تبریزیان را با یک عملیات فرهنگی تخریب کردند تا امکان تهاجم از ایشان گرفته شود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️تماشاچی نباشیم! (2) الحق که درست دیده بودند و درست طراحی کردند و با همتی بسیجی وار(!!) و دقتی سیاستمدارانه آن را به اجرا گذاشتند و ما پیش از حملۀ کرونا گمان می کردیم مسأله این است که طب اسلامی اقتصاد پزشکی مدرن را تهدید کرده است و متهم شده است، ولی قطعاً مسأله فراتر از این بود. اطلاعات هر عملیاتی یکی از گزارشهایی که باید بدهد این است که کانونهای دفاع یا حملۀ جبهۀ دشمن کدام نقاط است و آنها طب سنتی ـ اسلامی را شناسایی کرده بودند. تجربه نیز نشان داد که طب سنتی و اسلامی چون نسیم خنکی حرارت وحشت را زدود و راههایی امن و فضایی برای تنفس پیش روی مردم باز کرد. از منظر دیگر نیز، با این محذور رو به رو بودیم که «نظام پزشکی کشور» را که تنها نهاد رسمی سلامت است نباید تضعیف می کردیم. این را مقام معظم رهبری به خوبی مراعات می کردند. حمایتها و حراستهای ایشان از دستورات پزشکان و به خصوص ستاد کرونا برای همۀ کسانی که دربارۀ خباثتها و طرحهای نظام سلطه مطالعه می کردند تعجب آفرین بود. ایشان تضعیف نظام سلامت را به صلاح نمی دیدند و شوریدن علیه پزشکی مدرن را در یک سطح رسمی پسندیده نمی شمردند. ┄┅••؛••┅┄ طبق معمول سناریوی پیچیده ای در پیش بود : ضمن این که اعتماد به نظام پزشکی را به خوبی در کشور جا انداختند، همان هفته های اول تذکر «حملۀ بیولوژیک» را دادند و حضور نیروهای مسلح را برای آن که آمادۀ یک رزمایش ملی باشند، مطلوب شمردند؛ بعدها دربارۀ «واکسن خارجی» تأمل و پرهیزی نشان دادند و متخصصان را برای تولید واکسن تشویق نمودند؛ به روشهای سنتی روی خوش نشان دادند و نهایتاً بر ستاد کرونا شوریدند که چرا تجربه های موفق طب سنتی را فراگیر نمی کنید؛ طبق معمول منتظر شدند که ببینند جبهۀ انقلاب چه میزان می توانند این توطئه را آشکار کنند و مردم را همراه نمایند. نفوذیهای دولت نیز کاملاً هوشمندانه تلاش خود را می کردند که واکسن مشکوک را بالاخره بیاورند و در ایران به کار بگیرند. وقتی که اقدام نفوذیها به گامهای آخر نزدیک شده بود و تلاشهای جبهه انقلاب کار را نهایی نکرده بود خود ایشان وارد صحنه شدند و به قول رسانه ایها بدون پوشش رسانه ای علیه واکسن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی موضع گرفتند. این کار هزینه داشت و ایشان معمولا از چنین تصمیماتی پرهیز می کردند ولی دیگر این عملیات نتیجه نداده بود و ورود ایشان را می خواست. اگر روی رفتار ایشان مطالعه داشته باشیم می فهمیم که موضوع چه میزان مهم بوده است که خود ایشان ورود کرده اند. الآن نباید کسی تماشاچی باشد و به جای کمک تنها به تحلیل صحنه بپردازد یا از روی ساده اندیشی بخواهد اشکال این اقدام رهبری را بیابد. نفوذیها دست بردار نیستند. راههای فرعی ای برای تزریق واکسن مشکوک در نظر گرفته اند که اجرا خواهند نمود. هنوز هم مشکل برخی از ماها که حتی خود را باهوش می دانیم این است که : 1. جنگ را در واقع باور نکرده ایم؛ 2. ابعاد آن را نمی شناسیم؛ 3. امکانات و مقدوراتمان را نادیده می گیریم؛ 4. خود را مبرای از مسؤولیتهای بزرگ می دانیم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 5▫️ چرا نمی نگرند؟! کل عالم زیبا است. عالم بدون تردید «عظیم» است. انسان از زیبایی و عظمت غرق در معنی می شود. معنی اساساً یعنی زیبایی، یعنی عظمت، یعنی لطافت، یعنی قدرت، یعنی ... ولی همۀ اینها «واقعی» و نه کاذب و مانع و رادع و کافر و پوشالی. و واقعی یعنی الهی، یعنی کاملاً گسترده؛ نه دم بریده، نه بی سر، نه بی محتوا. مؤمن مؤمن است زیرا قدرت درک باطنها و غیبها و ژرفای همه چیز را دارد. «اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»﴿البقرة، 3﴾ و بسم الله که در اول هر کار می گوید اسم رمز همۀ این حکمتها و ژرفامندیها است. چقدر زیبا و عاقلانه است با سوگیریهای درست در این زیبایی و عظمتها غوطه خوردن! دائماً از عظمتهای این دنیای مادی ـ که کمترین چهرۀ هستی است ـ شنیدن، با سرود «يَا مَنْ فِي الْبِحَارِ عَجَائِبُه‏»(جوشن کبیر) به عجائب الهی روی زمین و دریاها خیره شدن و به جای تنگناها با این گشایشهای واقعی مأنوس گشتن! تمام مایه های فکر و روحیۀ انقلابی از این فهم و از این برداشت تغذیه می کند. انقلابی یعنی کسی که در عظمت هستی و عظمت الهی انسان غرق است و با موانع «اینهمه» سعادت در حیات بشری می جنگد و برای تأمین عوامل آن سر از پا نمی شناسد. و خدا می گوید بنگرید! ... «آیا با تأمل به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده؟! و به آسمان که چگونه بر افراشته شده؟! و به کوه ها که چگونه در جای خود نصب شده؟! و به زمین که چگونه گسترده شده؟! پس تذکر ده که کار تو همین است!»﴿الغاشية،17 تا 21﴾ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخه گل صلوات هدیه به روی ماه امام مهدی عج ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 1▫️ منگنۀ مسؤولیّت دوران حکومت امام علی علیه‌السلام دوران عجیبی است. این دوران چنین مختصاتی دارد : 1) دین خاتم با مجاهدتهای نبی خاتم یک زندگی دینی تعالی‌خواه، بلکه واقعاً یک حکومت را رقم زده است؛ یعنی سخنانی متعالی و طوفانی در گوش بشر زمزمه شده و یک یا چند شخصیّت افسانه‌ای با تمام وجود، تمام آنچه نازل شده را پیش چشم انسانها دنبال کرده و به تعبیر حضرت آقا یکی از پرکارترین دوره‌های تاریخ بشر را رقم زده اند؛ 2) پس از رحلت او دربارۀ حکومت اختلاف شد و سه نفر در پی هم جانشین او شدند که از نظر شیعه صلاحیّت و اجازۀ این کار را نداشتند. در این مدت جانشین برحق نبی اکرم ص سکوت کرد و با اصرار بر وحدت جامعۀ اسلامی با خلفای نابحق همراهی کرد. در این موقعیّت به تعبیر شهید مطهری به خاطر برکنار شدن کارشناس واقعی «بسط توحید»، جدایی عملی دین از سیاست اتفاق افتاد که خطرناکتر از جدایی نظری دین از سیاست است و نهایتاً از دین تنها اسمی باقی ماند؛ 3) پس از 25 سال جانشین بر حق نبی اکرم ص که چون او معصوم بود به خواست مردم حاکم شد، در حالی که می‌گفت راضی به حکومت نیستم و وضع جامعه به گونه‌ای است که من اکنون اگر وزیر باشم بهتر است تا امیر. به نظر می‌رسد او حکومت را تنها به خاطر ترحم بر مظلومان و اجابت دعوت مردم می‌پذیرد نه دقیقاً فلسفۀ کامل حکومت دینی؛ «رهایم کنید و غیر مرا بخواهید؛ زیرا ما با حادثه‌اى روبه رو هستیم که آنرا چهره‌ها و رنگهاست، حادثه‌اى که دلها بر آن استوار، و عقلها بر آن پایدار نمی‌ماند. آفاق حقیقت را ابر سیاه گرفته، و راه مستقیم دگرگون و ناشناخته شده است»(نهج البلاغه، خطبه 92) مشکل او این است زمانه به گونه‌ای است که یافتن حق دشوار شده است و چندان امید استقرار مردم بر حق نمی‌رود. مسألۀ او حکومت نیست در هر شرایطی که پیش آمد، مسألۀ او جاری شدن حقیقت است در زمانی که می‌شود. امّا ردّ درخواست مردم در آن تاریخ به هیچ وجه شدنی نبود. 4) او جامعه اسلامی را بسیار آشفته و به هم ریخته توصیف می‌کند و دست به اصلاحاتی می‌زند که درگیریهای مفصلی در دل جامعۀ اسلامی درست می‌کند، ولی به هیچ وجه از خط اصلی خود کوتاه نمی‌آید و برای هر معضلی طرحی متناسب با خود آن دارد؛ مسألۀ اصلی او سهم‌خواهی عمدۀ نخبگان جهان اسلام است که جای اسلام نشسته است و تلاش او بر آن بود که اسلام حقیقی دوباره در خاطرها زنده شود و تا حدی چنین نیز شد، بخصوص برای آیندگان. حکومت او در تاریخ ۱۹ ذیحجه سال ۳۵ هجری شروع می‌شود و کمتر از پنج سال یعنی حوالی : 58 ماه طول می‌کشد و در 21 رمضان 40 هجری با شهادت او پایان می‌پذیرد. عمدۀ فضای این 58 ماه را درگیری با سهم خواهی ها و نهایتاً منازعۀ درونی قدرت اشغال کرد. درگیری اول او با مترفین و اسلام مرفهان بی‌درد بود؛ درگیری دوم او با فرعون صفتان و اسلام تجددخواهان و بی‌دینهای دیندارنما بود؛ درگیری سوم او با نیروهای ارزشی قدرت‌طلب و اسلام هوشمندی، چالاکی و سطحی‌نگری(!) بود. در این اوضاع شلوغ تعاملات یک انسان کامل که علم آسمانی و قلب ملکوتی دارد، با مسائل جامعۀ گستردۀ اسلامی آن روز بسیار آموزنده است. در این میان نکتۀ مهمی را خود آن حضرت آموخته اند که به خاطر آن این بحث را دنبال می کنیم. بحث ادامه دارد ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «برای همه چیز می‌توان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد؛ زیرا فطرت بشر در همۀ عصرها با آن سرشته است» (بیانیه گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند زینب کبری سلام الله علیها ☘️@faslefarhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• تسلیت • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ سوز عالمگیر إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَاً بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي : «يَا أَبَا الْحَسَنِ! ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ» يكباره از عمق كفن آهى بر آمد، با ناله بيرون دستهاى مادر آمد. در قلب شب، خورشيد خاموش مدينه، بگذاشت روى هر دو ماهش را به سينه. ناگه ندا آمد : على! بشتاب بشتاب! دو گوشوار عرش را درياب درياب! مگذار زهرا را چنين در بر بگيرند! مگذار روى سينه مادر بميرند! خيل ملك را رحمى از بهر خدا كن! از پيكر مادر يتيمان را جدا كن! ┄┅••؛••┅┄ ▫️بهت بلبل که دیده در دل شب بلبلی را، نهان سازد به زیر گِل گُلی را ؟! «فلما نفض یدَه من تراب القبر، هاج به الحزن» وقتی که دید دیگر بدون فاطمه شد در دریایی از غم افتاد، رو به قبر رسول اکرم ص کرد : «السلام علیک یا رسول الله عنی و عن ابنتک النازلة فی جوارک‌ و السریعة اللحاق بک! قلّ یا رسول الله عن صفیّتک صبری!» ای مهربان! در فراق دسته گل تو بی شکیب گشته ام! «و ستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها» به تو خواهد گفت که چگونه امت تو برای محو کردن او هم داستان شدند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت زهرا سلام الله علیها ◾️@faslefarhang
• تسلیت • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم. قرار بود که عمری قرار هم باشیم، که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم. اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز، من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم. اگر تمام جهان دشمنی کند با ما، من و تو یار هم و جان‌نثار هم باشیم. کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم! غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم! در این دیار اگر خشکسالی آمده است، خوشا من و تو که ابر بهار هم باشیم. نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار؟! مگر قرار نشد رازدار هم باشیم؟! نگفتی‌ام ز چه رو رو گرفته‌ای از من؟! مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم؟! به دست خستۀ تو دست بسته‌ام نرسید. نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم. شکسته است دلم مثل پهلویت، آری، شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم. محمدمهدی سیار ┄┅••؛••┅┄ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَ صَلِّ عَلَى الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ ... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهَا صَلاةً تَزِيدُ فِي مَحَلِّهَا عِنْدَكَ، وَ شَرَفِهَا لَدَيْكَ، وَ مَنْزِلَتِهَا مِنْ رِضَاكَ، وَ بَلِّغْهَا مِنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاماً، وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِي حُبِّهَا فَضْلاً وَ إِحْسَاناً وَ رَحْمَةً وَ غُفْرَاناً، إِنَّكَ ذُو الْعَفْوِ الْكَرِيمِ. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت زهرا سلام الله علیها ◾@faslefarhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• اندیشه • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 2 ▫️ حل مسألۀ روز آشفتگی فرهنگی حاصل آمده در دوران امیرالمؤمنین به خاطر حضور پس زمینۀ نیرومند فرهنگ عربی(به اضافۀ تعصب زبانزد اعراب)، آموزه های جذاب و مقدس نبی مکرم اسلام ص که چون طوفانی همه چیز را به آسمان پر داد و دوباره بازگشت از این انتخاب بزرگ ـ اسلام ـ و فرهنگ ناب نبوی به سمت عربیّت، کشیدن نظام سیاسی و حکمرانی جوامع عربی به سمت الگوی شاهنشاهی و آمیختگی چند ملّیّت و چند فرهنگ به خاطر فتوحات بی رویّه و متعدد خلیفۀ دوم و گسترش ارتباطات بین چند ملت، آشفتگی عمیق و واقعاً رقت انگیزی بود. جامعۀ عرب آن روز با دعوت نبی اکرم ص کوچ از فرهنگ جاهلی آن روز را شروع کرد، ولی با حادثۀ سقیفه این حرکت به آشفتگی کشیده شد و پس از گذشت 25 سال از رحلت نبی اکرم ص نتیجۀ این همه یک هویّت سرگردان و سردرگم برای عرب مسلمان آن روز شد. دربارۀ اهمیّتِ شخصیّت و هویّت ملی و نقش گفتمان حاکم در تحقق این هویّت بايد جداگانه تأمل كنيم. حضرت امیر به واسطۀ مطالبۀ شدید و بدون مفرّ مردم آن زمان وارد صحنۀ مدیریت جامعه شد. طرح او لاجرم آن بود که اسلام راستین را به صحنه بیاورد و ناراستیهای درشتی که حاصل آمده به واسطۀ آن درمان کند و در اصل این اصلاحات هیچ مسامحه ای نکند. توسط ایشان فرهنگ اصیل و مقتدری نه تنها در قالب خطابه های حضرت، بلکه با اصلاحات جدّی میدانی به صحنه آمد و دوباره به مردم معرفی شد. جامعه آن روز گرفتار مسائل واضحی از قبیل حق خوریهای آشکار و با توجیه و بدون توجیه شده بود. به همین جهت سطح درگیری حضرت در همین اندازه ها باقی ماند. به واسطۀ حضور پرسخن امام علی ع موضع گیریهای صریحی در برابر ایشان شکل گرفت که می توانست مردم را به تأمل وادارد و موضوع مطالعه برای مردم آینده باشد. حضرت می فرمود اکنون دعوا بر سر اسلام است. انواع اسلامها در صحنه درست شده است و هر یک با ادعای مسلمانی به درگیری با جریان دیگر می پردازد. به همین خاطر درگیری بین کسانی بود که قدمتی در اسلام داشتند و همین مردم را سرگردان می کرد. مهمترین مشکل حضرت آن بود که مردم راه را نمی توانستند تشخیص بدهند. این برای یک رسول هدایت درد جانکاهی است. لازم بود کسانی پرچمداری کنند و خود را و مردم را با اهداف و مسیر آشنا کنند؛ به مدد حضرت بیایند. در صحنه های نبرد، پرچمداران، جبهه را معرفی می کردند و فرونریختن خط را اعلام می نمودند. این نقش برای حضرت اساسی بود و متمّم واقعی تمام تلاشهایی بود که ایشان با تمام وجود مشغول انجامش بود. هر جا درگیری به اسلام ناب می رسد مسألۀ شناخت، اقدام و پرچمداری تا همین اندازه پر اهمیّت می شود. در خطبۀ 173 نهج البلاغه از قول حضرت آمده است : «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ توصیه به التزام به راه الهی وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ دعوا دیگر بین خودمان است، بین ما و اهل قبله؛ یعنی اکنون دعوا بر سر اسلام ناب است. وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا در این صحنه «پرچمداری» که شرافت بزرگی است در گرو برخورداریهایی است : 1. أَهْلُ الْبَصَرِ(«اهل» آگاهی بودن)؛ 2. وَ الصَّبْرِ(«اهل» شکیبایی بودن)؛ 3. وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ(«اهل» دانایی و شناخت مواضع حق بودن)؛ دو عنصر شناختی ـ درک صحنه و نگرش متعالی دینی ـ و یک عنصر بزرگ روحی؛ بی تابی نکردن و منتظر بلوغ حادثه ها ماندن. پس از آن می گوید : پس در این شرایط از دستور سرپیچی نکنید؛ 4. فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ(اطاعت)؛ فرمان بگیرید و بی‌کاره یا خودسر نباشید 5. وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا؛ فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً(تثبّت، روشن بینی و درک رهبری)»نهج البلاغه، خطبه 173 من فرمانده را درک کنید، برای قضاوت در کارهای من به هیچ وجه عجله نکنید. من اکنون فرمان در دست دارم که گاهی به حسب نیاز جاده پیچ و خمی به آن می دهم، ┄┅••؛••┅┄ امروز هم دعوای چند اسلام در میان است. این دعوا را به سطح منازعات سیاسی کشاندن باعث روشن نشدن مردم می شود. در این دعوا پرچمداری بزرگترین فضیلت است. شرط آن : 1. شناخت، که مصداق روشن آن فهم «مکتب امام» است؛ 2. آگاهی، که برای آن باید کوشید تا صحنه های پیچیده، مبهم نماند؛ 3. درک دشواریهای رهبری، که علاقه و اعتماد در این باب کافی نیست؛ 4. اطاعت، یعنی طرحها و دستورات و پروژه های رهبری را دنبال کردن؛ 5. و صبر، ادامه دادن و ادامه دادن ... است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang