eitaa logo
فصل فرهنگ | فلاح شیروانی
1.5هزار دنبال‌کننده
294 عکس
16 ویدیو
2 فایل
فضیلت «خوش خیالی» : «تاب بنفشه می‌دهد، طُرّۀ مُشک سای تو. پردۀ غنچه می‌درد، خنده دلگشای تو. شاه‌نشین چشم من، تکیه گه خیال توست، جای دعاست، شاه من! بی تو مباد جای تو!»(حافظ) ☘️ @fallahshirvani
مشاهده در ایتا
دانلود
• ادبیات • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 3 ▫️رازهای همگانی! روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست. منّتِ خاک درت بر بصری نیست که نیست. ناظر روی تو صاحب نظرانند آری، سِرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست. (حافظ) ┄┅••؛••┅┄ اين كه همه خدا را مي‌شناسند، معناي عميق و عزيزي دارد. اصلاً سخن درشتی نیست، پر از مهربانی است. و اين كه در همه چيز بايد خدا را ديد، يك مطلوب طبيعي است. اين خود جلوه‌اي از توحيد است؛ سيطرۀ شناختي خدا. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قٰالُوا بَلىٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ اَلْقِيٰامَةِ إِنّٰا كُنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِينَ» ﴿الأعراف‏، 172﴾ خدا همه فرزندان آدم را حاضر كرد. گفت به خود نگاه كنيد، من پروردگارتان نيستم؟ گفتند چرا همين طور مي‌بينيم. چنين كرد تا روز قيامت نگوييد ما كه اين حقيقت را نمي‌دانستيم. نه اين كه وقتی به خود نگریستند شواهد وجود حق را دیدند، بلکه خود را پرتوی از او و تحت تدبیر او یافتند. این نهاد بی تغییر عالم و آدم است. يعني از نظر قرآن كريم كافي است به خود بنگريم تا دوباره پروردگار خويش را ببينيم. «در مکتب عشق سرمایۀ محبت در انحصار افرادی خاص نیست، بلکه از نظر ایشان این عشق همگانی است؛ زیرا عشق خدا ریشه در فطرت بشر دارد. یعنی همة انسان‌ها خدا را فطرتاً مي‌شناسند و دلدادۀ او هستند. و اگر خداوند منكران و ملحداني دارد، از جمله علل مهم آن، معرفي نامناسب اوست. اگر درست معرفي شود همه مي‌گويند ما كه او را مي‌فهميم و مي‌شناسيم و قبول داريم.» (مطهری، اصول فلسفه و روش رئاليسم، مقالۀ چهاردهم) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «بايد كوشش كنيد مايۀ هنرى را غليظ نماييد، تا بتوانيد اين انديشۀ مقدس و اين روح پاك امروز دنيا؛ يعنى انقلاب اسلامى را، كه مثل روح و انديشۀ معصومى، در دنياى ناپاك افكار غلط و در روزگار سياه ما، بالاخره جاى خودش را در دنيا باز مى‏كند، تقويت نماييد و گسترش دهيد.» (رهبری، 68/8/21) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت سکینه بنت حسین بن علی سلام الله علیهم اجمعین (او را از باهوش‌ترین، زیباترین، خوش اخلاق‌ترین، باتقواترین و بزرگان زنان زمانه خویش دانسته‌اند. امام حسین(ع) سکینه را بنده‌ای غرق در ذات الهی معرفی کرده است. به خاطر تسلط ادبی او تعدادی از شاعران مانند فرزدق، جریر، کثیر، نصیب و جمیل برای ارزیابی اشعار خود، به او مراجعه می‌کردند) ☘️@faslefarhang
چه باید گفت؟ ... خدایا! چه زیبا است! آری «ستایش از آن تو است!» خدایا! چه زیبایی ... !! 🌸
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ و نه سرگردانها (1) دهۀ پنجم دهۀ روایت روندها و تحلیل آنها است. در ایران پرجوشش و پر حادثه نیروهای متعدد و متنوعی ظهور کردند و طی روندی خود را به نقطه هایی ویژه رساندند. این سیرها قابل روایت و درایت است. عموم این افراد انسانهای ویژه ای هستند و بسیاری از ایشان افراد شریفی هستند که امثال بنده خود را خاک پای ایشان هم نمی دانند. همۀ آنها خالق یک جریان مهم اجتماعی نبوده اند، ولی تعدادی از ایشان اگر نتوانسته اند جریانی خلق کنند، مؤثر بوده اند و روندی پدید آورده اند که قابل اعتنا بوده، لذا نکات سودمندی در تحلیل و بررسی آن است. این فهرست بسیار متنوع است و این بررسی بسیار نکته آموز. در شمار این افراد کسانی هستند که هر کدام به جهتی از انقلاب پشیمان شده اند. یکی از این موارد در روزگار ما اصحاب حیرتند. مثل این طائفه به آن می ماند که بنا داریم تونلی را در دل کوه بکشیم و راه خود را به سوی آن طرف کوه باز کنیم، جمعیّت قابل توجهی وارد صحنه می شوند. افراد این جمع شرایط متنوعی دارند، برخی شاید هیچ انگیزه و اعتقادی به این کار ندارند ولی همراه شده اند. برخی نیز تنها به منفعت خود می اندیشند، برخی هم صادقانه و مؤمنانه به فکر نهایی کردن پروژه اند. برخی نیز فعالتر از بقیه خود را به آب و آتش می‌زنند، زودتر از همه می آیند، دیرتر از همه می روند، آنقدر دلسوزی می کنند که گویا به خود کار تبدیل می شوند و در نظر همگان میان آنها و کار فاصله ای دیده نمی شود. به همه جای پروژه سر می کشند، از هر فرصتی برای پیشبرد پروژه استفاده می کنند، گویا با هر وسیله ای که در دست است به صخره می‌کوبند و آن را خراش می دهند، سستی ها، خطاها، و بعضاً رذالتها و سفاهتها و ... را مشاهده می کنند و رنج می برند، با این و آن دربارۀ ضرورتهای پروژه صحبت می‌کنند، چند انسان غیور و صادق مثل خودشان در دل این کار می یابند، با آه و ناله با همه آنها درد دل می‌کنند، از سستی شکایت می‌کنند، از فقط حرف زدن و غیرت کافی نشان ندادن گلایه می‌کنند، در تنهایی‌ها خون گریه می‌کنند و ... و نهایتاً هم خسته می‌شوند، کنار می‌کشند، به این کار و این تلاش نافرجام نگاه می کنند و با خود می اندیشند : «کندن دل کوه!؟ مگر شوخی است، آن هم با این تیره و طائفه و این زاد و زور؟!» اینجا است که کار را به وضوح بیهوده می بینند. اینجا است که شروع می کنند به ریشه یابی این بیهودگی پر سر و صدا و فاخری که همه گرفتارش شده اند. به ایده هایی هم می رسند، با همان آهنگ عملگرایی این ایده ها را دنبال می کنند، این ایده ها ایشان را به وادیهای جدیدی می کشاند. این وادیها دیگر حمایت از این کاری که آن را بی سرانجام می دانند نیست. ممکن است شروع کنند به درگیر شدن با آنچه که آن را ریشه های این نوع تصمیمها و این حضورها می دانند. مدتی به این کار مشغول می شوند تا این واگرایی و این اعراض به بلوغ برسد و از هویّت جدید ایشان رو نمایی شود. اینجا است که آهسته آهسته شروع می‌کنند به مسخره کردن کسانی که مشغول حفاری هستند. به تدریج خود را با تمام مخالفان متنوع این پروژه همراه می یابند و به تدریج دربارۀ تمام فاصله هایی که بین خود و آنها می دیدند تردید می کنند یا به ترمیم نگاه ها و احساسهای سابق می پردازند. این روند ادامه خواهد داشت و یک جریان نیرومند عناد و دشمنی تلخ و گزنده را شکل خواهد داد. این طائفه موقعیّت یا پوزیشن جالبی دارند؛ خودشان این کاره بوده‌اند، صادقانه دنبال بوده‌اند، از بقیه فعال‌تر بوده‌اند، ظاهراً همه را می شناسند، به همۀ طرحها گوش داده اند، ... حالا سخنانشان یک زهر ویژه ای دارد!! (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغ‌ها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.»(بیانیه گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت سلمان محمدی اعلی الله مقامه الشریف (سلمان یا روزبه یکی از صحابی ایرانی(اصفهانی) رسول اکرم و از یاران امام علی علیهماالسلام بود. به دنبال حقیقت از دین زرتشت خارج شده، مسیحی شد و به شام و پس از آن به عراق سفر کرد و نهایتاً به یثرب رسید و منتظر پیامبر خاتم شد، در حالی که یک عالم دینی تراز اول روزگار خود بود. مقام بالایی پیش رسول اکرم داشت و برعهد تشیّع باقی ماند، در عهد عمر حاکم مدائن شد و همانجا در سنّی بالا درگذشت) ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 4▫️شکوه ستایش «به نام خداوند مهربان و مهر پیشه، هر ستایشی برای خدا است، پرورندۀ هر آنچه هست، مهربان و مهرپیشه، صاحب روز جزا. تنها تو را بندگی می کنیم، و تنها از تو کمک می گیریم. ما را به «راه راست» رهنمون کن! راه آنان که به آنها نعمت بخشیدی، نه آنها که غضب تو را برانگیختند، نه آنها که سرگردانند.» (سورۀ ستایش، اولین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هفت آیه) ┄┅••؛••┅┄ سورۀ حمد دو فراز دارد : یک، ثنای حق تعالی، دو، درخواست از او. به تعبیر روایت، بخشی برای خدا و بخشی برای بندۀ خداست. بسم الله سورۀ حمد، هم آغاز سورۀ حمد است هم آغاز قرآن کریم. لذا دو معنای جالب پیدا کرده است : 1ـ به نام خدا، ... حمد الهی(معنای خاص سوره) 2ـ به نام خدا، ... هدایت مردم(معنای عام کل قرآن) فراز اول ستایش را مختص خدا خواندن و او را مهربان و مهرپیشه و صاحب سرانجام همه چیز دانستن و اعلام این که تنها او را می‌پرستیم و از او مدد می‌خواهیم. فراز دوم، درخواست هدایت به مسیر کسانی که در نعمت غوطه‌ورند نه گمراهان و نه مغضوبین سورۀ حمد واجد لبّ معانی قرآن خوانده شده است؛ چرا ؟ پاسخ احتمالاً در این سرفصلها است : ▫️بسم الله، ▫️حمد، ▫️بندگی خالص خدا، ▫️طلب هدایت به صراط، ▫️سه گروه هدایتی؛ به نعمت الهی متنعّم، سرگردان و طرد شده. ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّۀ پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده، و در برابر همۀ وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر می‌رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده، و اینک وارد دوّمین مرحلۀ خودسازی و جامعه‌پردازی و تمّدن‌سازی شده ‌است» (بیانیۀ گام دوم) ☘️@faslefarhang
• تسلیت • «وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ، اَلَّذِينَ إِذٰا أَصٰابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ، قٰالُوا إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ»﴿البقرة، 156﴾ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ برخي راست قامت مي‌روند؛ يعني با عظمتي كه به دنيا مربوط نيست. همه اين توفيق را ندارند. استاد عزيز ما چنين بود. استاد مصباح با عقايدش و با منش خویش و با همۀ آنچه كرد به آسمان تعلق داشت. اين يعني مؤمن بود، يعني اهل الله بود. در داغ استاد عزيزمان حقيقتاً داغداريم، نمی‌توانیم پنهان کنیم که احساس تنهایی ‌می‌کنیم، ولي مهم اين است كه او را در آن ديار سربلند مي‌دانيم، صاحب يك زندگاني بسيار نوراني و پر از بهجت و سرور. حقيقتاً به زندگي دنيا و آخرت او رشك مي‌بريم. حقیقتاً از او می‌خواهیم دست از دعا در حق ما برندارد. استاد مصباح براي اسلام بود، نگاهي فاخر و نافذ و دلي بي‌پيرايه داشت و در مزرع دل او درد اسلام بر همۀ دردها و دغدغه‌ها سبقت گرفته بود. اين كه مي‌گفت من دست رهبر معظم انقلاب حفظه‌الله‌تعالی را، بلكه پاي او را مي‌بوسم، قبل از هر چيز نشان مي‌داد كه وجودي پر از درد حقیقت و شأن ملکوتی ايثار داشت. کسانی که ایشان را می‌شناختند، اگر در لجن‌زار بی‌دینی گرفتار نگشته بودند و در مرداب خودخواهی نمرده بودند، متوجه مقام بلند فکر و شخصیت او می‌شدند. او «یار» بود، نه نیمه‌راه، نه متزلزل، نه پر نوسان، نه سطحی، نه گذرا، نه تک بعدی، نه تنها این اواخر، نه ناتوان، نه صرفاً بر سر زبان، نه بدون معنویت و بندگی، نه از روی هیجان، نه ... او یک افتخار بود، افتخار، ... افتخار سربازی اسلام و انقلاب. ای عزیز، ما سالهای سال تو را عاشقانه دوست داشته‌ایم. تنهایمان گذاشتی، باشد ... این آرامش گوارای وجود مهربانت! عزیز ما! دلمان خیلی زود برایت تنگ می‌شود. معلوم است که راهت ادامه خواهد داشت، معلوم است که تمدن باشکوهی که به عشقش زیستی بر پا خواهد شد، ولی بیشتر دوست داریم بگوییم : «أَنتُم لَنا فَرطٌ، وَ نَحنُ لَکُم تَبَعٌ، وَ اِنّا بِکُم لاحِقُونَ، وَ اِنّا لِله وِ اِنّا الَیه راجِعُونَ.» ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ◾️@faslefarhang
• ایده • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️شعور شیعی ما را عواطف مدیریت نمی کند. ما به خاطر خدا و به خاطر اسلام برخاسته ایم. چشمان ما باز است. داریم می بینیم که آرایش دشمنیهای طاغوت و دشمنان بشریت نسبت به این انقلاب و سرداران آن چگونه بوده است و اکنون چگونه گشته است. داریم می شنویم که چه ایده ها و طرحهایی برای تعالی جامعۀ بشری و ایران اسلامی مطرح شده است و اکنون مطرح می شود. داریم می سنجیم که کدام طرحها از دل توحید برخاسته است، به وضوح قرآنی و جامع نگر است، در حال و هوای شرافتهای انسانی است، از روی آگاهی و اشراف چند بعدی است، دلیرانه و عاقلانه است و متکی به تجربیات یکی دو قرن اخیر است. اگر از بازیهای آکادمیک و هیجانات سیاسی و تعصبهای باندی فاصله بگیریم، خیلی مخفی نیست که ثمرات نگاههای طوائف مختلف و صاحبان ایده های وطنی و بیرون از ایران اسلامی چه شده است. داریم می بینیم که چطور صاحبان ایده چون برگ پاییز به پای طاغوت می ریزند و با سبعیّت آنها لگدمال می شوند یا در طرح طاغوت می افتند و با صد صدا دُم طاغوت را گرفته اند و گویا مست «نخوتهای نخبگی» گمان می برند که به وصلت بزرگان(؟) در آمده اند. ما همۀ اینها را می بینیم و باز هم به مکتب امام می رسیم. مکتب امام یک سرود نیست، یک پز توخالی نیست، یک پرچم به دست هر کسی که آن را گرفت نیست، پر از محتوا است، ندای فطرت است، در اوج تعادل است، یک تاریخ بشری عقلانیّت انبیا و اولیا است، پر از امید و احترام است، پر از طوفان قیام و تحرک است، در فهم اسلامی راقی است، در فهم عصری بینا است، در ادراک محیطی هشیار است، عنصری کاملاً یادگیرنده است و مرتب در حال افزودن بر وجود شریف خویش است. عقل محض است. ذائقه های سخت علمی را به خوبی ارضا می کند و به شیرینی به تعب می اندازد؛ دیده های پر التفات اجتماعی را از تصاویر واقع بینانه که با هیجان ترس و سفاهت مخدوش نگشته اند پر می کند؛ عواطف متین مدیرانه را از دیدن نقاط قوت و فرصتها و درک نقاط ضعف و تهدیدها به صورتی احترام انگیز نوازش می کند؛ روحهای لطیف معنوی را ـ اگر گرفتار سطحی نگری نشده باشند ـ چون نسیمی پر مهر و ماندگار می نوازد و به نشاط می کشاند و سینۀ حساس ایشان را همراه ولعی سیری ناپذیر پر از هوای پاک می کند؛ این معنا، این واقعیّت شورانگیز و این مهر و نعمت بی پایان الهی جان ما را پر از شکر و امتنان کرده و ما را دنبال اهل حقیقت کشیده است. ما از باب «إعرِف الحق، تعرف اهله» و با روشن بینی های بالا است که شیفتۀ ولی فقیه دوران، حکیم عالی قدر اسلامی، رهبر معظم انقلاب سیدعلی خامنه ای حفظه الله تعالی شده ایم. اینک پس از فراز و فرودها خط نورانی امام به دست ایشان است و این وجود شریف چون کشتی نجات دل دریای پر التهاب و پرمصیبت حیات بشری معاصر را می شکافد و با متانت و مهربانی و حکمت و روشن بینی و احساس معنوی و هشیاری مثال زدنی به پیش می رود. ┄┅••؛••┅┄ ▫️تعهد انقلابی حالا که یاران عزیز و غیوری چون مصباح، چون یزدی، چون سلیمانی، چون فخری زاده و امثال ایشان، ما و ایشان را ترک نموده اند و به دیدار رفیق اعلی شتافته اند، وقت بروز حمایتهای نخبگان است تا راه از همیشه روشن تر شود و دشمنان عنود نیز به اندازۀ ذره ای به طمع و نشاط خصومت و سبعیّت نیافتند، که مشی پرتأکید قرآن قطع طمع دشمنان است. اکنون زمان بلوغ یاری رهبری است؛ یاریهایی که همه جانبه و بسیار اساسی باشد. البته به عنوان واجب اول نیاز است تنها حمایتهای علما و نخبگان انقلابی به شکل مناسبی بروز کند. یعنی الآن ضرورت حیات انقلابی ما برای آن که آرامش داشته باشد و هزینه های بیهوده ندهد، بلکه راه را به خوبی بیابد، آشکار شدن ارادتهای نخبگانی به ایشان است. به تعبیر مقام معظم رهبری : «دل‌ها خوبند، دل‌ها مؤثرند اما دلها وقتی در خانه‌ها بتپند و بیرون نیایند، هیچ اثری نمی‌گذارند» (25/ 12/ 94) این بروز می تواند در قالب سخنرانی، یا چند کلام در ابتدای کلاس درس، یا نوشته، یا بیانیه، یا مصاحبه یا نشست علمی یا هر مدل دیگری باشد، ولی باید چند ویژگی داشته باشد : 1: بسیار سنجیده و متین باشد؛ 2: در مدار عملیات اصلی انقلاب که همان تمدن سازی است باشد؛ 3: ترسیم نیرومندی از اندیشه ها و ایده های ایشان ارائه نماید؛ 4: عواطف قاطع شیعی ما نسبت به ایشان را نشان بدهد؛ 5: از مواضع و عملکردهای ایشان حمایت شود؛ خداوند به ما توفیق شناخت نیازهای لحظه و اقدام مناسب بدهد! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِيِّهِ، انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّهِ»(امام علی ع) آنکه وقت یاری ولیّ خود خُفت، با لگد دشمن بیدارش می‌کنند. ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند یاسر و سمیّه اولین شهیدان نهضت مبارک رسول گرامی اسلام سلام الله علیهم اجمعین ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ و نه سرگردانها (2) در یک حرکت تمدنی از دل حوادث مختلف و طوائف گوناگون انسانی بروزات مختلفی حاصل می آید که وقتی به تنوع آن و روندهای افراد و جریانها (آغازها، فراز و فرودها و پایانها) از یک طرف و مقولۀ آرمان ملی و مقولۀ پیشبرد اهداف تاریخی و مسیر واقعی پیشرفت از جانبی دیگر و از طرفی نیز بی تکرار بودن فرصت زندگی می اندیشیم، در می یابیم صحنه ای که پیش روی خود داریم واقعاً تأمل خواه و ژرفامند است. اینجا است که بی تکبّر نیاز به هدایت را احساس می کنیم و زمزمۀ آن را در دل خود آغاز می کنیم. در حرکت انقلابی معاصر برخی با شور و حرارت وارد شدند و به تدریج سرد شدند و علیه حرکت انقلابی شوریدند در حالی که دلبستۀ مقاصد انقلاب بودند، از جمله افرادی که این سالها پرچم حیرت را بلند کردند و خود را منتظر صاحب اصلی انقلاب اسلامی ایران خواندند. در یادداشت پیشین بیان گردید رویۀ ایشان مشابه رفتار کسانی به نظر می رسد که در پروژۀ حفر تونلی وارد شده اند و نهایتاً از به ثمر رسیدن آن ناامید شده اند، با هزار انتقاد از آن بریده اند و حالا منتقد سخت آن پروژه گشته اند. از خود می پرسند در میان این همه درد و ناامیدی آیا راهی نیست؟ ممکن است ببینند که : آری، هست، ولی جالب است که همان راهی است که فرهنگ ناب دینی به صد بیان به ما نشان داده بود، و به خاطر هیجانها آن را نمی دیدیم؛ تنها راه امام زمان عج است، و تنها راه خالصانه دنبال ایشان افتادن رسیدن به استیصال است. چه کسانی به استیصال می رسند؟ آنها که تا ته ماجرا را رفته باشند. این نگاه با توضیح معقولی که داده شد، امید را دشمن می دارد و مکتب امام را که سراسر امید و عزم اصلاح است ضد سعادت می بیند. لذا بررسی می کند که ریشه های مکتب بداندیش امام چیست؟ گمان می برد ریشۀ فساد این است که این مکتب از حکمت و عرفان تغذیه کرده است؛ یعنی «اساساً» خالص و اسلامی نیست. به همین جهت شروع می کند مدتی سبک سرانه به نقد آرای فلسفی و عرفانی بپردازد و آنقدر در کارهای بی ارزش و ژورنالیستی خود غرق می شود که متوجه عدم اعتنای جامعۀ علمی به سخنان خود نمی شود. اصل ماجرا این است که اینها «راه» را ندیده اند، امام زمان عج بهانه است. ▫️نکتۀ مهمی در این موارد هست که بخشی از غرض این نوشته نیز همان بوده است : امثال پروژۀ حفر تونل با تمام نقصهای غیرقابل دفاعش به پایان می رسد و بالاخره تونلی با کیفیت یا کم کیفیت زده می شود و مورد استفادۀ مردم قرار می گیرد. بعد از مدتها نیز دیگر کسی به این جزئیات که امروز دیده می شد واقف نمی شود. نکته این است : «بالاخره این تونل که منافع مردم در آن است زده می شود»؛ اگر قدری از صحنه فاصله بگیریم و به آن نگاه کنیم متوجه می شویم، «اراده ای پشت این عملیات بود» که کندن آن تونل را می خواست و به اندازۀ خودش هم مثبت بود و تحسین برانگیز بود و نهایتاً هم این اراده بود که کار را به انتها رساند، ولی این ارادۀ تعیین کننده برای دلسوزان کف صحنه که با انواع کج رویها مواجه بودند معلوم نبود و همان کج رویها برای ایشان ذهنیّت یا حتی فلسفه ای درست کرد و قضاوت را تمام کردند و از یاری دست کشیدند، سهل است به دست اندازی هم مشغول شدند. این اراده امروز حقیقت انقلاب اسلامی است و دارد کارها را پیش می برد. این طائفه آن را نخواهند دید. «بصر» یعنی همین نگاه نافذ که نیست. حالا که واجب است روزی ده بار از خدا هدایت بخواهیم، این را عاجزانه طلب کنیم. امیر هدایت ع می فرماید : «شک شعبه هایی چهارگانه دارد : کل کل کردن، واهمه داشتن، دو دلی، وادادگی کسی که کل کل کردن را رویۀ خود قرار دهد از تاریکی خارج نمی شود؛ و کسی که از آنچه پیش روی خود دارد واهمه به دل بگیرد به عقب برمی گردد؛ و کسی که در تردید مستقر شود و دائماً دو دل باشد، با تیزی سُمهای شیاطین لگدمال می شود؛ و کسی که در برابر مهالک دنیا و آخرت وابدهد در دل آنها هلاک می شود» (نهج البلاغه، حکمت31) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغ‌ها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.»(بیانیه گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت سلمان محمدی اعلی الله مقامه الشریف (سلمان یا روزبه یکی از صحابی ایرانی(اصفهانی) رسول اکرم و از یاران امام علی علیه‌السلام بود. به دنبال حقیقت از دین زرتشت خارج شده، مسیحی شد و به شام و پس از آن به عراق سفر کرد و نهایتاً به یثرب رسید و منتظر پیامبر خاتم شد، در حالی که یک عالم دینی تراز اول روزگار خود بود. مقام بالایی پیش رسول اکرم داشت و برعهد تشیّع باقی ماند، در عهد عمر حاکم مدائن شد و همانجا در سنّی بالا درگذشت) ☘️@faslefarhang
• ادبیات • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 4 ▫️ آشکار نهان کی رفته‌ای زدل، که تمنا کنم تو را؟! کی بوده‌ای نهفته، که پیدا کنم تو را؟! غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور. پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را. با صد هزار جلوه برون آمدی، که من، با صد هزار دیده، تماشا کنم تو را. (فروغی بسطامی) ┄┅••؛••┅┄ «اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا تُجِيبُنِي بِهِ حِينَ أَسْأَلُكَ، فَأَجِبْنِي يَا اَللَّهُ» در دعای معروف سحر عاشقانه می سراییم : خدایا! از تو به واسطۀ چیزهایی درخواست می کنم که وقتی تو را به آنها می‌خوانم مرا پاسخ میدهی، پس پاسخم را بده ای خدا. در شمار این موارد نیز می‌گوییم : «اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَمَالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَ كُلُّ جَمَالِكَ جَمِيلٌ اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَمَالِكَ كُلِّهِ» خدايا! از تو درخواست مي كنم به حق زیباترین گونۀ زیبائیت؛ در حالی که همۀ زیبائی هایت حقیقتاً زیبا است؛ خدایا! از تو به واسطۀ همۀ زیبائیهایت درخواست می کنم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «بايد كوشش كنيد مايۀ هنرى را غليظ نماييد» (رهبری، 68/8/21) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند سردار اسلام عمار یاسر سلام الله علیه (عَمّار، جزء نوادر صحابی رسول خدا ص و حضرت علی ع بود. پدر عمار، یاسر یمنی بود که به همراه همسرش سمیّه اولین شهدای اسلام گشتند. عمار در 48 سالگی ایمان آورد، 94 چهار سال عمر کرد و رسول اکرم ص به او گفته بود : «تو را گروه باغی خواهد کشت». قاتلان او هنوز جزء اوتاد اسلام شمرده می‌شوند) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️تماشاچی نباشیم! (1) در این محذور هستیم : از یک منظر، کرونا یک طراحی دشمنانه علیه بشریّت است و ما در آن گرفتار شده ایم؛ در این طراحی چنان که به نظر می رسد «تغییر الگوی حکمرانی جهانی» و تحدید نسل و ضربه های کلیدی به کانونهای حساس حیات و تمدن فعلی بشری(از جمله اقتصاد و فرهنگ) هدف گرفته شده است. به خاطر خلق جهانی نو که «کاملاً» در پنجۀ استکبار است. مطلوب اول این است که مردم به فضای مجازی کوچ کنند و بیش از گذشته وابسته به آن شوند، مطلوب دوم این است که بتوان انسانها را از طریق میکروچیپها کنترل کرد، مطلوب سوم این است که نسل بشری به شدت کاهش پیدا کند. آیا این سخن عجیب است و تندروانه است؟ اگر علاقه داریم واقعیتهای تاریخی و عصری و آرایش اقدامات نظام سلطه را نادیده بگیریم، حداقل به سخنان قرآن که هدایت و رحمت برای مؤمنین است توجه کنیم : «گروهی از انسانها بسیار جذاب سخن می گویند و برای آن که خود را صادق بنمایند خدا را بر دل خود شاهد می گیرند، در حالی که سخت ترین خصومت را با شما دارند. «وَ إِذٰا تَوَلّٰى سَعىٰ فِي اَلْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهٰا وَ يُهْلِكَ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ» ﴿البقرة، 205﴾ و هنگامی که [چنین دشمن سرسختی] سیطره ای بیابد، می کوشد در زمین فساد و به هم ریختگی رقم بزند، و زراعت و نسل را نابود کند» به همین جهت نمی خواهیم حمله را نادیده بگیریم و با خوش خیالی تسلیم آن شویم. اسف این که ما از وقتی باهوش و با سواد شده ایم، به «تفکر قرآنی» کم توجه گشته ایم و در تاریکیهای زیادی می مانیم، در کارهای خود خیلی تردید می کنیم و در کنار فرصتها و به ویژه در برابر دشمنان از خود انفعالهای سخت و طولانی نشان می دهیم. این نکته مایۀ عبرت است و نباید آن را نادیده گرفت. در فضای فکر قرآنی دشمنان بشر به رسمیّت شناخته می شود و مؤمنان پرهیز داده می شوند که به خاطر جاه و جلوۀ دشمنان خامِ زبان و رفتار ایشان نشوند. امروزه دشمنان در اغلب موارد دشمنی را انکار می کنند. آرایش راهبردی صحنه روشن است : حمله بیولوژیکی است، حمله با الگوی روان و پیچیده ای اعصاب و روان را فلج می کند(ترس سنگینی ایجاد می کند)، این بار قشر خاصی درگیر نیستند بلکه یک رعب ملی پدید می آورد، فرهنگ تسهیلگر و پشتیبان این حمله ادبیات پزشکی مدرن است، نظام پزشکی مدرن در کشور(بدون این که بخواهد و حتی بداند) بزرگترین دستگاه نگاهبان رفتار مسالمت آمیز و غیر تهاجمی طعمه ها است و فضای مجازی بیشترین نقش را در هدایت عملیات دارد. اساساً عملیات فعلاً بیش از آن که فیزیکی و سخت باشد روانی و نرم است و هر چه مقاومت بیشتر باشد نسخه های سخت تری از این حمله رو می شود تا جایی که دشمن مأیوس شود یا تسلیحاتش به ته برسد. چگونه می توان از این محاصره خارج شد؟ این هم معلوم است : 1. توطئه را انکار نکردن(تلاش مبتذلی برای ندیدن صورت ندادن)؛ 2. در خواب غفلت فرو نرفتن(گاهی سهمگین بودن مصیبت، انگیزۀ غفلت ایجاد می کند)؛ 3. گارد جنگی گرفتن و نترسیدن؛ 4. حمله را به خوبی شناسایی کردن؛ (گسترۀ حمله، میزان مخاطره سازی، نقاط ضعف و قوت خود و دشمن را فهمیدن) 5. پس از چند عملیات تدافعی یا چند عملیات ایذایی بر کانون ضعف این حمله یا دشمن کوبیدن؛ در یادداشتی که اول اسفند 98 (دو روز پس از اعلام کشف کرونا) تقدیم شد با تلخی و تأسف نوشته شده بود که با توجه به همۀ سوابق نظام سلطه در جهان، قلب این حمله توصیه های پزشکی مدرن است و مهمترین ضدحمله در واقع خارج شدن از چمبرۀ این توصیه ها است. (در عین حال به خاطر ملابسات راهبردی چند روز پس از آن از اقدام طلاب جهادی که به بیمارستانها رفتند در حدّ تقدیس تقدیر صورت گرفت و رفتار حضرت آقا کاملاً درست و مثل همیشه به صورتی غنی و «حیرت انگیز» راهبردی خوانده شد) در همان نوشته به سرمایۀ بزرگ طب سنتی ـ اسلامی اشاره گردید و عرض شد به همین دلیل بود که مدتی پیش از آغاز این حمله، طب اسلامی که جسورتر و مؤثرتر از طب سنتی در گارد تهاجمی نسبت به نظام پزشکی مدرن وارد شده بود و می توانست تکیه گاهی واقعی برای مردم باشد و چون اسلامی بود با هویّت شیعی مردم نیز ارتباط برقرار می کرد و کانون قدرتمندی بود، به اشکال مختلفی مورد حمله قرار گرفته بود و تقریباً ریز و درشت سررشته داران این نهضت ترور شخصیتی و موقعیتی شده بودند و اکثرشان پایشان به دادگاه کشیده شده بود و انواع تعهدها از ایشان گرفته شده بود و تلاش کرده بودند تا حسابی رمق و نشاط آنها را بگیرند و میدان را برای عملیات آنها پر از مانع کنند و بخصوص چند ماه پیش از آغاز حمله آقای تبریزیان را با یک عملیات فرهنگی تخریب کردند تا امکان تهاجم از ایشان گرفته شود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️تماشاچی نباشیم! (2) الحق که درست دیده بودند و درست طراحی کردند و با همتی بسیجی وار(!!) و دقتی سیاستمدارانه آن را به اجرا گذاشتند و ما پیش از حملۀ کرونا گمان می کردیم مسأله این است که طب اسلامی اقتصاد پزشکی مدرن را تهدید کرده است و متهم شده است، ولی قطعاً مسأله فراتر از این بود. اطلاعات هر عملیاتی یکی از گزارشهایی که باید بدهد این است که کانونهای دفاع یا حملۀ جبهۀ دشمن کدام نقاط است و آنها طب سنتی ـ اسلامی را شناسایی کرده بودند. تجربه نیز نشان داد که طب سنتی و اسلامی چون نسیم خنکی حرارت وحشت را زدود و راههایی امن و فضایی برای تنفس پیش روی مردم باز کرد. از منظر دیگر نیز، با این محذور رو به رو بودیم که «نظام پزشکی کشور» را که تنها نهاد رسمی سلامت است نباید تضعیف می کردیم. این را مقام معظم رهبری به خوبی مراعات می کردند. حمایتها و حراستهای ایشان از دستورات پزشکان و به خصوص ستاد کرونا برای همۀ کسانی که دربارۀ خباثتها و طرحهای نظام سلطه مطالعه می کردند تعجب آفرین بود. ایشان تضعیف نظام سلامت را به صلاح نمی دیدند و شوریدن علیه پزشکی مدرن را در یک سطح رسمی پسندیده نمی شمردند. ┄┅••؛••┅┄ طبق معمول سناریوی پیچیده ای در پیش بود : ضمن این که اعتماد به نظام پزشکی را به خوبی در کشور جا انداختند، همان هفته های اول تذکر «حملۀ بیولوژیک» را دادند و حضور نیروهای مسلح را برای آن که آمادۀ یک رزمایش ملی باشند، مطلوب شمردند؛ بعدها دربارۀ «واکسن خارجی» تأمل و پرهیزی نشان دادند و متخصصان را برای تولید واکسن تشویق نمودند؛ به روشهای سنتی روی خوش نشان دادند و نهایتاً بر ستاد کرونا شوریدند که چرا تجربه های موفق طب سنتی را فراگیر نمی کنید؛ طبق معمول منتظر شدند که ببینند جبهۀ انقلاب چه میزان می توانند این توطئه را آشکار کنند و مردم را همراه نمایند. نفوذیهای دولت نیز کاملاً هوشمندانه تلاش خود را می کردند که واکسن مشکوک را بالاخره بیاورند و در ایران به کار بگیرند. وقتی که اقدام نفوذیها به گامهای آخر نزدیک شده بود و تلاشهای جبهه انقلاب کار را نهایی نکرده بود خود ایشان وارد صحنه شدند و به قول رسانه ایها بدون پوشش رسانه ای علیه واکسن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی موضع گرفتند. این کار هزینه داشت و ایشان معمولا از چنین تصمیماتی پرهیز می کردند ولی دیگر این عملیات نتیجه نداده بود و ورود ایشان را می خواست. اگر روی رفتار ایشان مطالعه داشته باشیم می فهمیم که موضوع چه میزان مهم بوده است که خود ایشان ورود کرده اند. الآن نباید کسی تماشاچی باشد و به جای کمک تنها به تحلیل صحنه بپردازد یا از روی ساده اندیشی بخواهد اشکال این اقدام رهبری را بیابد. نفوذیها دست بردار نیستند. راههای فرعی ای برای تزریق واکسن مشکوک در نظر گرفته اند که اجرا خواهند نمود. هنوز هم مشکل برخی از ماها که حتی خود را باهوش می دانیم این است که : 1. جنگ را در واقع باور نکرده ایم؛ 2. ابعاد آن را نمی شناسیم؛ 3. امکانات و مقدوراتمان را نادیده می گیریم؛ 4. خود را مبرای از مسؤولیتهای بزرگ می دانیم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 5▫️ چرا نمی نگرند؟! کل عالم زیبا است. عالم بدون تردید «عظیم» است. انسان از زیبایی و عظمت غرق در معنی می شود. معنی اساساً یعنی زیبایی، یعنی عظمت، یعنی لطافت، یعنی قدرت، یعنی ... ولی همۀ اینها «واقعی» و نه کاذب و مانع و رادع و کافر و پوشالی. و واقعی یعنی الهی، یعنی کاملاً گسترده؛ نه دم بریده، نه بی سر، نه بی محتوا. مؤمن مؤمن است زیرا قدرت درک باطنها و غیبها و ژرفای همه چیز را دارد. «اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»﴿البقرة، 3﴾ و بسم الله که در اول هر کار می گوید اسم رمز همۀ این حکمتها و ژرفامندیها است. چقدر زیبا و عاقلانه است با سوگیریهای درست در این زیبایی و عظمتها غوطه خوردن! دائماً از عظمتهای این دنیای مادی ـ که کمترین چهرۀ هستی است ـ شنیدن، با سرود «يَا مَنْ فِي الْبِحَارِ عَجَائِبُه‏»(جوشن کبیر) به عجائب الهی روی زمین و دریاها خیره شدن و به جای تنگناها با این گشایشهای واقعی مأنوس گشتن! تمام مایه های فکر و روحیۀ انقلابی از این فهم و از این برداشت تغذیه می کند. انقلابی یعنی کسی که در عظمت هستی و عظمت الهی انسان غرق است و با موانع «اینهمه» سعادت در حیات بشری می جنگد و برای تأمین عوامل آن سر از پا نمی شناسد. و خدا می گوید بنگرید! ... «آیا با تأمل به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده؟! و به آسمان که چگونه بر افراشته شده؟! و به کوه ها که چگونه در جای خود نصب شده؟! و به زمین که چگونه گسترده شده؟! پس تذکر ده که کار تو همین است!»﴿الغاشية،17 تا 21﴾ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخه گل صلوات هدیه به روی ماه امام مهدی عج ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 1▫️ منگنۀ مسؤولیّت دوران حکومت امام علی علیه‌السلام دوران عجیبی است. این دوران چنین مختصاتی دارد : 1) دین خاتم با مجاهدتهای نبی خاتم یک زندگی دینی تعالی‌خواه، بلکه واقعاً یک حکومت را رقم زده است؛ یعنی سخنانی متعالی و طوفانی در گوش بشر زمزمه شده و یک یا چند شخصیّت افسانه‌ای با تمام وجود، تمام آنچه نازل شده را پیش چشم انسانها دنبال کرده و به تعبیر حضرت آقا یکی از پرکارترین دوره‌های تاریخ بشر را رقم زده اند؛ 2) پس از رحلت او دربارۀ حکومت اختلاف شد و سه نفر در پی هم جانشین او شدند که از نظر شیعه صلاحیّت و اجازۀ این کار را نداشتند. در این مدت جانشین برحق نبی اکرم ص سکوت کرد و با اصرار بر وحدت جامعۀ اسلامی با خلفای نابحق همراهی کرد. در این موقعیّت به تعبیر شهید مطهری به خاطر برکنار شدن کارشناس واقعی «بسط توحید»، جدایی عملی دین از سیاست اتفاق افتاد که خطرناکتر از جدایی نظری دین از سیاست است و نهایتاً از دین تنها اسمی باقی ماند؛ 3) پس از 25 سال جانشین بر حق نبی اکرم ص که چون او معصوم بود به خواست مردم حاکم شد، در حالی که می‌گفت راضی به حکومت نیستم و وضع جامعه به گونه‌ای است که من اکنون اگر وزیر باشم بهتر است تا امیر. به نظر می‌رسد او حکومت را تنها به خاطر ترحم بر مظلومان و اجابت دعوت مردم می‌پذیرد نه دقیقاً فلسفۀ کامل حکومت دینی؛ «رهایم کنید و غیر مرا بخواهید؛ زیرا ما با حادثه‌اى روبه رو هستیم که آنرا چهره‌ها و رنگهاست، حادثه‌اى که دلها بر آن استوار، و عقلها بر آن پایدار نمی‌ماند. آفاق حقیقت را ابر سیاه گرفته، و راه مستقیم دگرگون و ناشناخته شده است»(نهج البلاغه، خطبه 92) مشکل او این است زمانه به گونه‌ای است که یافتن حق دشوار شده است و چندان امید استقرار مردم بر حق نمی‌رود. مسألۀ او حکومت نیست در هر شرایطی که پیش آمد، مسألۀ او جاری شدن حقیقت است در زمانی که می‌شود. امّا ردّ درخواست مردم در آن تاریخ به هیچ وجه شدنی نبود. 4) او جامعه اسلامی را بسیار آشفته و به هم ریخته توصیف می‌کند و دست به اصلاحاتی می‌زند که درگیریهای مفصلی در دل جامعۀ اسلامی درست می‌کند، ولی به هیچ وجه از خط اصلی خود کوتاه نمی‌آید و برای هر معضلی طرحی متناسب با خود آن دارد؛ مسألۀ اصلی او سهم‌خواهی عمدۀ نخبگان جهان اسلام است که جای اسلام نشسته است و تلاش او بر آن بود که اسلام حقیقی دوباره در خاطرها زنده شود و تا حدی چنین نیز شد، بخصوص برای آیندگان. حکومت او در تاریخ ۱۹ ذیحجه سال ۳۵ هجری شروع می‌شود و کمتر از پنج سال یعنی حوالی : 58 ماه طول می‌کشد و در 21 رمضان 40 هجری با شهادت او پایان می‌پذیرد. عمدۀ فضای این 58 ماه را درگیری با سهم خواهی ها و نهایتاً منازعۀ درونی قدرت اشغال کرد. درگیری اول او با مترفین و اسلام مرفهان بی‌درد بود؛ درگیری دوم او با فرعون صفتان و اسلام تجددخواهان و بی‌دینهای دیندارنما بود؛ درگیری سوم او با نیروهای ارزشی قدرت‌طلب و اسلام هوشمندی، چالاکی و سطحی‌نگری(!) بود. در این اوضاع شلوغ تعاملات یک انسان کامل که علم آسمانی و قلب ملکوتی دارد، با مسائل جامعۀ گستردۀ اسلامی آن روز بسیار آموزنده است. در این میان نکتۀ مهمی را خود آن حضرت آموخته اند که به خاطر آن این بحث را دنبال می کنیم. بحث ادامه دارد ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «برای همه چیز می‌توان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد؛ زیرا فطرت بشر در همۀ عصرها با آن سرشته است» (بیانیه گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند زینب کبری سلام الله علیها ☘️@faslefarhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• تسلیت • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ سوز عالمگیر إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَاً بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي : «يَا أَبَا الْحَسَنِ! ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ» يكباره از عمق كفن آهى بر آمد، با ناله بيرون دستهاى مادر آمد. در قلب شب، خورشيد خاموش مدينه، بگذاشت روى هر دو ماهش را به سينه. ناگه ندا آمد : على! بشتاب بشتاب! دو گوشوار عرش را درياب درياب! مگذار زهرا را چنين در بر بگيرند! مگذار روى سينه مادر بميرند! خيل ملك را رحمى از بهر خدا كن! از پيكر مادر يتيمان را جدا كن! ┄┅••؛••┅┄ ▫️بهت بلبل که دیده در دل شب بلبلی را، نهان سازد به زیر گِل گُلی را ؟! «فلما نفض یدَه من تراب القبر، هاج به الحزن» وقتی که دید دیگر بدون فاطمه شد در دریایی از غم افتاد، رو به قبر رسول اکرم ص کرد : «السلام علیک یا رسول الله عنی و عن ابنتک النازلة فی جوارک‌ و السریعة اللحاق بک! قلّ یا رسول الله عن صفیّتک صبری!» ای مهربان! در فراق دسته گل تو بی شکیب گشته ام! «و ستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها» به تو خواهد گفت که چگونه امت تو برای محو کردن او هم داستان شدند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت زهرا سلام الله علیها ◾️@faslefarhang
• تسلیت • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم. قرار بود که عمری قرار هم باشیم، که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم. اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز، من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم. اگر تمام جهان دشمنی کند با ما، من و تو یار هم و جان‌نثار هم باشیم. کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم! غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم! در این دیار اگر خشکسالی آمده است، خوشا من و تو که ابر بهار هم باشیم. نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار؟! مگر قرار نشد رازدار هم باشیم؟! نگفتی‌ام ز چه رو رو گرفته‌ای از من؟! مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم؟! به دست خستۀ تو دست بسته‌ام نرسید. نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم. شکسته است دلم مثل پهلویت، آری، شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم. محمدمهدی سیار ┄┅••؛••┅┄ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَ صَلِّ عَلَى الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ ... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهَا صَلاةً تَزِيدُ فِي مَحَلِّهَا عِنْدَكَ، وَ شَرَفِهَا لَدَيْكَ، وَ مَنْزِلَتِهَا مِنْ رِضَاكَ، وَ بَلِّغْهَا مِنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاماً، وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِي حُبِّهَا فَضْلاً وَ إِحْسَاناً وَ رَحْمَةً وَ غُفْرَاناً، إِنَّكَ ذُو الْعَفْوِ الْكَرِيمِ. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت زهرا سلام الله علیها ◾@faslefarhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• اندیشه • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 2 ▫️ حل مسألۀ روز آشفتگی فرهنگی حاصل آمده در دوران امیرالمؤمنین به خاطر حضور پس زمینۀ نیرومند فرهنگ عربی(به اضافۀ تعصب زبانزد اعراب)، آموزه های جذاب و مقدس نبی مکرم اسلام ص که چون طوفانی همه چیز را به آسمان پر داد و دوباره بازگشت از این انتخاب بزرگ ـ اسلام ـ و فرهنگ ناب نبوی به سمت عربیّت، کشیدن نظام سیاسی و حکمرانی جوامع عربی به سمت الگوی شاهنشاهی و آمیختگی چند ملّیّت و چند فرهنگ به خاطر فتوحات بی رویّه و متعدد خلیفۀ دوم و گسترش ارتباطات بین چند ملت، آشفتگی عمیق و واقعاً رقت انگیزی بود. جامعۀ عرب آن روز با دعوت نبی اکرم ص کوچ از فرهنگ جاهلی آن روز را شروع کرد، ولی با حادثۀ سقیفه این حرکت به آشفتگی کشیده شد و پس از گذشت 25 سال از رحلت نبی اکرم ص نتیجۀ این همه یک هویّت سرگردان و سردرگم برای عرب مسلمان آن روز شد. دربارۀ اهمیّتِ شخصیّت و هویّت ملی و نقش گفتمان حاکم در تحقق این هویّت بايد جداگانه تأمل كنيم. حضرت امیر به واسطۀ مطالبۀ شدید و بدون مفرّ مردم آن زمان وارد صحنۀ مدیریت جامعه شد. طرح او لاجرم آن بود که اسلام راستین را به صحنه بیاورد و ناراستیهای درشتی که حاصل آمده به واسطۀ آن درمان کند و در اصل این اصلاحات هیچ مسامحه ای نکند. توسط ایشان فرهنگ اصیل و مقتدری نه تنها در قالب خطابه های حضرت، بلکه با اصلاحات جدّی میدانی به صحنه آمد و دوباره به مردم معرفی شد. جامعه آن روز گرفتار مسائل واضحی از قبیل حق خوریهای آشکار و با توجیه و بدون توجیه شده بود. به همین جهت سطح درگیری حضرت در همین اندازه ها باقی ماند. به واسطۀ حضور پرسخن امام علی ع موضع گیریهای صریحی در برابر ایشان شکل گرفت که می توانست مردم را به تأمل وادارد و موضوع مطالعه برای مردم آینده باشد. حضرت می فرمود اکنون دعوا بر سر اسلام است. انواع اسلامها در صحنه درست شده است و هر یک با ادعای مسلمانی به درگیری با جریان دیگر می پردازد. به همین خاطر درگیری بین کسانی بود که قدمتی در اسلام داشتند و همین مردم را سرگردان می کرد. مهمترین مشکل حضرت آن بود که مردم راه را نمی توانستند تشخیص بدهند. این برای یک رسول هدایت درد جانکاهی است. لازم بود کسانی پرچمداری کنند و خود را و مردم را با اهداف و مسیر آشنا کنند؛ به مدد حضرت بیایند. در صحنه های نبرد، پرچمداران، جبهه را معرفی می کردند و فرونریختن خط را اعلام می نمودند. این نقش برای حضرت اساسی بود و متمّم واقعی تمام تلاشهایی بود که ایشان با تمام وجود مشغول انجامش بود. هر جا درگیری به اسلام ناب می رسد مسألۀ شناخت، اقدام و پرچمداری تا همین اندازه پر اهمیّت می شود. در خطبۀ 173 نهج البلاغه از قول حضرت آمده است : «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ توصیه به التزام به راه الهی وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ دعوا دیگر بین خودمان است، بین ما و اهل قبله؛ یعنی اکنون دعوا بر سر اسلام ناب است. وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا در این صحنه «پرچمداری» که شرافت بزرگی است در گرو برخورداریهایی است : 1. أَهْلُ الْبَصَرِ(«اهل» آگاهی بودن)؛ 2. وَ الصَّبْرِ(«اهل» شکیبایی بودن)؛ 3. وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ(«اهل» دانایی و شناخت مواضع حق بودن)؛ دو عنصر شناختی ـ درک صحنه و نگرش متعالی دینی ـ و یک عنصر بزرگ روحی؛ بی تابی نکردن و منتظر بلوغ حادثه ها ماندن. پس از آن می گوید : پس در این شرایط از دستور سرپیچی نکنید؛ 4. فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ(اطاعت)؛ فرمان بگیرید و بی‌کاره یا خودسر نباشید 5. وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا؛ فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً(تثبّت، روشن بینی و درک رهبری)»نهج البلاغه، خطبه 173 من فرمانده را درک کنید، برای قضاوت در کارهای من به هیچ وجه عجله نکنید. من اکنون فرمان در دست دارم که گاهی به حسب نیاز جاده پیچ و خمی به آن می دهم، ┄┅••؛••┅┄ امروز هم دعوای چند اسلام در میان است. این دعوا را به سطح منازعات سیاسی کشاندن باعث روشن نشدن مردم می شود. در این دعوا پرچمداری بزرگترین فضیلت است. شرط آن : 1. شناخت، که مصداق روشن آن فهم «مکتب امام» است؛ 2. آگاهی، که برای آن باید کوشید تا صحنه های پیچیده، مبهم نماند؛ 3. درک دشواریهای رهبری، که علاقه و اعتماد در این باب کافی نیست؛ 4. اطاعت، یعنی طرحها و دستورات و پروژه های رهبری را دنبال کردن؛ 5. و صبر، ادامه دادن و ادامه دادن ... است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ کلمه یعنی سخن. سخن یعنی پیامی برای گفتن. گاهی یک شیء پیامی دارد. به آن نیز کلمه می توان گفت، کلمۀ وجودی. گلهایی مثل این فقط زیبا نیستند؛ این گل می گوید هستی عزیز است، شوخی نیست، هوشمندانه است، صبر کن! تأمل کن! می بینی که هستی با ظرافت تمام با تو در حال تعامل است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 🌸@faslefarhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• اندیشه • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ شاید قدم اول خیلی بزرگ نباشد، اما با همین قدم‌های کوچک می شود تأثیرات بسیار بزرگی گذاشت. این ناموس الهی این عالم است. البته باید، خود را باور داشت، کار را درست انجام داد، و در نقطۀ درستی ایستاد. علت آن که اندیشۀ توحیدی امید می آفریند این است که در امتداد نور و بصیرت الهی از «امکان»هایی صحبت می کند که جزء نوامیس این عالم است و ممکن است ما آنها را باور نداشته باشیم. ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمی‌بُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوب‌ها را شکست؛ کهنگی کلیشه‌ها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود» (بیانیۀ گام دوم) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 4 ▫️ صریح قال رجلٌ : جبهۀ انقلاب برای دو چیز اندیشه و طرحی ندارد؛ یعنی گمان ساده ای دربارۀ آنها دارد، لذا آماده مواجهۀ پخته با آن دو واقعیّت نیست : 1ـ انتخاباتی چون 1388 در سال 1400، بلکه بدتر از آن و آشوب و کشتاری بدتر از توطئۀ بنزینی؛ لذا چه خوب و تمیز مشغول گزینه‌بازی و تدابیر هوشمندانه برای جلب آرای مردم است! 2ـ عدم امکان کار کردن پس از انتخاب یک عنصر حزب اللهی (که بعید است) در دل توطئه های سنگین رسانه ای و سیاسی و اقتصادی و ...؛ بخشی از این امتناع با توطئه های مربوط به انتخابات و آشفتگی اجتماعی و درگیریهای کشدار اجتماعی که شکل خواهد گرفت، رقم خواهد خورد. اگر فکر می‌کنید که این طائفه احترامی برای قانون و آرامش ملت و سعادت کشور و ... قائل هستند کاملاً در خیال خام به سر می‌برید. غربزده و لیبرال‌مسلک در سیاست مثل شما نیست، وقتی دین را در این عرصه میدان‌دار نمی‌داند، یعنی واقعاً تابع ادبیات قدرت(ماکیاولیسم) است و چیزی جز دست‌یابی به قدرت برایش اهمیت ندارد و شما هنوز به خاطر نمازخواندنشان به مراعاتهای دینی آنها دل‌خوش کرده‌اید. بعضی از آنها خودشان هم نمی‌دانند به چه مسلکی در آمده‌اند. شما فکر می‌کنی به اندازۀ درصدی حتی در ذهنشان اجازه می‌دهند جریان انقلابی در این کشور حاکم شود؟ آنها کشور را ملک طلق خود می‌دانند و جلوی دوربین قسم خورده‌اند اجازه نخواهند داد چنین چیزی اتفاق بیافتد. پروژۀ اساسی جریان لیبرال ویرایش قانون اساسی و یکی کردن رهبری و ریاست جمهوری است. البته اگر شد بیشتر و اگر نه حداقل این، به بهانۀ دموکراتیک کردن کشور و رفع حاکمیّت دوگانه و نجات دادن کشور از سرگردانی و دو مکتبی اداره شدن(و نشدن). تمام تلاششان نیز این بود که نشان بدهند کشور اداره نمی شود. در انتخابات جنجالهای اساسی خواهد شد تا دولت انقلابی سر کار نیاید و اگر آمد حداقل همین جنجال رمق کارکردن او را می‌گیرد، حتی مثل فتنۀ 88 بین جبهۀ انقلاب اختلافات اساسی ایجاد می‌کند. روی ضعف‌های جبهۀ انقلاب در زمان انتخابات و پس از آن، خیلی حساب باز کرده است. هر میزان جبهۀ انقلاب در شناختن و برطرف کردن آنها پیشرفتی نکرده، آنها روی این ضعفها حسابی مطالعه کرده و برایش تدابیری نموده‌اند و می‌بینیم که خیلی سریع هم نتیجه می‌گیرند. از گزینۀ نظامی هم در واقع استقبال میکند تا فضای خشنی را ترسیم کند و در این شیپور بدمد تا اگر توانست به نقطۀ سوگ سرایی دموکراسی نزدیک شود (سر گزینۀ نظامی دعوا کردن به خاطر تثبیت چهرۀ نظامی گزینه در اذهان است). با شعبده‌ای بزرگ یک نیروی امنیتی را حقوقدان جازدند و هنوز جبهۀ نیرومند حزب‌الله نتوانسته خدشه‌ای به این تصویر وارد نماید! اکنون از این که یک گزینۀ اهل سازندگی را نظامی معرفی کنند و القای خشونت کنند هیچ بعید نیست. قلتُ له : متوجه نمی‌شوی که خیلی بدبینانه و سیاه داری نگاه می‌کنی؟! کی وضعیّت ایران این طور بوده که تو الآن داری تصویر می‌کنی؟ لبخند جالبی زد، فقال لی : تو خوش‌بین بودن و متین و امیدوار رفتار کردن را با خوش‌خیالی اشتباه گرفته‌ای. برادر وظیفۀ من و تو است که عیب‌ها را بپوشیم و جامعه را بی‌آرام نکنیم، نه این که عیب‌ها را نبینیم و بی‌گدار به آب بزنیم. مگر این سالها در این کشور زندگی نمی‌کردی؟ فتنۀ 88 چه سخنی با تو داشت، فتنۀ بنزینی که یک توطئۀ بسیار سنجیده و محاسبه شده‌ای بود و همه بنا گذاشتیم چیزی از آن نگوییم چه؟ 8 سال بازی برجام چه؟ گرانیهای بی‌رحمانه و بازی با زندگی و شرافت و آسایش و حتی جان مردم چه؟ من که هنوز تلخ حرف نزده‌ام! اینها واضحات دم‌دستی بود که در ذهن همه هست. اگر خواستی تحلیلهای تلخ بشنوی باید زهرۀ شنیدنش را داشته باشی. اگر به واقعیّات توجه کنی می‌بینی که مصائب زیادی پیش روی ایران اسلامی است و آن موقع به ظرفیّتهای اصلی اندیشۀ نجات‌بخش حضرت امام ره مراجعه خواهی کرد که در واقع تنها راه نجات است. فقلت له : خدا به خیر کند! با این نگاه‌های تلخ فقط می‌توانیم به گل بنشینیم نه این که بار انقلاب را به پیش ببریم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح سروسان سیدالشهدای صدر نهضت نبوی سردار بزرگ اسلام حمزة ابن عبدالمطلب اعلی الله مقامهما الشریف (جبرائیل او را پس از شهادت اسدالله نامید. حضورش در کنار رسول الله مؤثر و شورآفرین بود. مرکز بغض مشرکان بود و مشارکت آنها در مثله کردنش از نقش کلیدی او در نهضت نبوی خبر می‌داد. آزاده ولی مظلومانه زیست و مثل همۀ پیروان راستین نبی اکرم، در طول تاریخ نیز از کین‌ورزی منافقان بی‌بهره نبوده است) ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 6▫️شکوه ستایش (2) / دغدغۀ هدایت «به نام خداوند مهربان و مهر پیشه، هر ستایشی برای خدا است، پرورندۀ هر آنچه هست، مهربان و مهرپیشه، صاحب روز جزا. تنها تو را بندگی می کنیم، و تنها از تو کمک می گیریم. ما را به «راه راست» رهنمون کن! راه آنان که به آنها نعمت بخشیدی، نه آنها که غضب تو را برانگیختند، نه آنها که سرگردانند.» (سورۀ ستایش، اولین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هفت آیه) ┄┅••؛••┅┄ ما در هر روز حداقل 10 بار سورۀ حمد را می خوانیم، باید بخوانیم. قرائت و حتی تکرار بخش مشخصی از قرآن به صورت روزانه واجب و به اجبار وارد زندگی ما شده است؛ یعنی اسلام از این بخش از پیام الهی نگذشته است. این نکته مهم و توجه ساز است. هرچند این سورۀ مبارک را بی توجه می خوانیم ولی روشن است که شارع مقدس اسلام شریعه و جاده ای پر از گل و سبزۀ معارف معنوی و روح بخش و زندگی پرور فراهم نموده تا با تفرّج «انسانی/الهی» در آن گام زنیم و طبعاً منتظر است بالاخره به معنی توجه کنیم و «بار معرفتی واجب»ی برای زندگی روزمرۀ خود برداریم. هرچند سورۀ حمد را برای شفای بیماران و شادی روح درگذشتگان و فوایدی از این دست نیز می خوانند، ولی سورۀ حمد امّ الکتاب(مادر قرآن) و واجد لبّ معانی قرآن خوانده شده است؛ چرا ؟ بالاخره باید پاسخ را در این فرازها جست : ▫️بسم الله، ▫️حمد، ▫️بندگی خالص خدا، ▫️طلب هدایت به صراط، ▫️سه گروه هدایتی؛ به نعمت الهی متنعّم، سرگردان و طرد شده. به نظر می رسد سه اتفاق در این سوره می افتد : 1. ستایش و سخنی دربارۀ ستایش (این که مخصوص خدا است) 2. اعلام بندگی و استعانت محض و انحصاری از خدا 3. استعانت در بندگی : طلب هدایت و تفصیل مختصری دربارۀ آن در روایت بود که بخشی برای خدا و بخشی برای بندگان؛ یعنی دو قسمت کرده بود، ولی این سوره بیشتر معروف به ستایش شده است و ستایش نیز بیشتر به چشم می آید. بندگی و استعانت انحصاری خدا نیز طوری طرح شده که باز هم جنبۀ ستایش پیدا کرده است. و به خاطر این مقدمه و چتر معنایی عملاً «طلب هدایت» نیز هویّت حمدی و ستایشی پیدا کرده است. ولی جالب این است که با آهنگ «ستایش حق تعالی» به طرح مطالبۀ بندگان رسیده ایم؛ به خدا عرض می کنیم : «خدایا تنها از تو کمک می خواهیم». این ادبی توحیدی است، که بدون تعارف «نجات بخش بشر» و تنها عاملی است که او را تفسیر می کند و به او شرافت می بخشد و کرامتهایی را که با صد اشتیاق و درماندگی دنبال آن است به او می بخشد. این ادب ستایش و حمد الهی است. در ادامه حتی می آموزد که با ستایش به مسألت بپرداز، مثلاً بگو : خدایا تو دارا و بخشنده ای، من چیز زیادی نمی خواهم «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ قَلِيلا مِنْ كَثِيرٍ مَعَ حَاجَةٍ بِي إِلَيْهِ عَظِيمَةٍ وَ غِنَاكَ عَنْهُ قَدِيمٌ وَ هُوَ عِنْدِي كَثِيرٌ وَ هُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسِيرٌ» به من عشق را عطا کن یا مال دنیا بده! با این آهنگ، طلب نیز از درب ستایش وارد شد و حتی جنبۀ ستایش یافت. ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «انقلاب پُرشکوه ملّت ایران ... بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است» (بیانیۀ گام دوم) ☘️@faslefarhang
• تبریک • ┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄ ▫️ سرور زهرایی میلاد پرمهر شکوفۀ همیشگی جهان هستی، دلیل آفرینش، مادر پیامبری و رحمت، همسر شیدایی و ایثار، چشمۀ عصمت و فرزانگی، بر آنها که او را می شناسند، به او احترام می گذارند و از او حاجت می خواهند مبارک باد! و میلاد فرزند برومند ایشان حضرت روح الله اعلی الله مقامه الشریف بر همۀ دلسوزان بشریّت مبارک باد! ▫️سرور شکوفایی همچنین سالگشت شکفتن جامعۀ ایرانی مسلمان و بر پای خویش ایستادن و ارادۀ پیشرفت را فریاد کردن و از ظلمتهای فراوان گریختن، سالگشت ایام دهۀ فجر انقلاب مبارک اسلامی مبارک باد! ┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄ «انقلاب ما متكى به معنويات و خداست و آنهايى كه با ما موافقند كسانى هستند كه با خط توحيدى موافقند. ما بايد خط معنويتى را كه براى آن انقلاب كرديم فراموش نكنيم؛ همان خط معنويتى كه با تمام بى‏ عرضگى‏ هايى كه در تبليغ نموديم، باز مردم دنيا متوجه انقلابمان شدند. و اين خط معنويت است كه زورگويان با آن مخالفند. ... ما در جهت تبليغات تقريباً صفر بوده‏ ايم» (صحيفه امام، ج‏15، ص308) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به ارواح بلند حضرت زهرا و فرزند عزیزش حضرت روح الله سلام الله علیهما 🇮🇷@faslefarhang
• اندیشه • 1 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ قلۀ توفیق حضرت امام ظهور جوانان مؤمن و انقلابی را «فتح الفتوح» انقلاب اسلامی؛ یعنی بالاترین دست آورد آن و چه بسا دست آورد بی نظیر آن، می دانستند. حضرت آقا این دیدگاه امام را مطرح می کنند و چیزی بر آن می افزایند و می گویند اگر جوان انقلابی برای کشور خود آینده ای فرض کند(عزم کند و تصمیمی بگیرد) و آن را ابراز کند و پای آن بایستد و برایش هزینه بدهد این «فتح الفتوح» انقلاب اسلامی و پیشرفت واقعی است. وقتی عزم را در دیدگاه امام و رهبری دنبال می‌کنیم می‌بینیم از جایگاه ویژه‌ای برخودار است؛ عزم از دیدگاه امام و استاد امام «جوهرۀ انسانیّت» است و از دیدگاه رهبر معظم انقلاب عزم ملی عامل شکل‌گیری «معجزه‌های بزرگ الهی» به ارادۀ حق تعالی است؛ به همین جهت می‌فرمایند «ارادۀ ملی جانمایۀ پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است»(بیانیۀ گام دوم انقلاب) ▫️تعهد عزم عزم چه چیز؟ بلند همّت بودن و دلمشغولی‌های بزرگ داشتن در فرهنگ اهل بیت ع ممدوح است. «کُن بعید الهمم اذا طلبت»(امام علی) «وقتی نوبت به خواستن رسید همّت‌های دور و دراز داشته باش» بلندی همّت بلندی جوهره و شخصیّت را رقم می‌زند، و شخصیّت متعالی، همۀ حوادث باشکوه را در زندگی انسان باعث می‌شود. همۀ این تعلیمات بلند و نورانی شعار بود تا حضرت امام ره به لطف الهی در زندگی جامعۀ ایران پای گذاشت و به خاطر خدا همه را وادار به «اراده و قیام» کرد و ایران اسلامی را که غرق در بی‌هدفی بود دارای اهداف بلندی کرد. ایران اکنون اندیشه های بلندی دارد و این جای افتخار دارد. درد بشر را داشتن نه دیوانگی و نه خودشیفتگی است، انسان بودن است؛ همچنان که به خدا در راهنمایی زندگی و پیشبرد خواسته‌های مؤمنانه، اعتماد داشتن نیز سفاهت نیست؛ «ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنٰا وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا كَذٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنٰا نُنْجِ اَلْمُؤْمِنِينَ» ﴿يونس‏، 103﴾ «وَ كٰانَ حَقًّا عَلَيْنٰا نَصْرُ اَلْمُؤْمِنِينَ»﴿الروم‏، 47﴾ به نام خدا و برای مردم، همچون امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در برابر طاغوت ایستادن نیز خلاف اسلامیّت نیست، بلکه نشانۀ طراوت توحید است؛ به همین خاطر است که حزب اللهی خود را متکفل ویرایش جهان بشری موجود می‌داند؛ حزب اللهی معتقد است باید نسبت به انفعال جامعۀ بشری و تحقیر انسانها حساس باشد؛ حزب اللهی باید آزاداندیش و طرفدار واقعی آزاداندیشی و آزادی بیان و احترام به آرای دیگران باشد؛ حزب اللهی باید بنای خود را بر این بگذارد که عطر سخن اسلام را با بیان‌های زیبا در کل دنیا بگستراند و مردم را با آگاهی به سمت مطلوبهای واقعی‌اش بخواند؛ حزب الله باید برای حکمرانی طاغوت که در هر برهه‌ای شکلی دارد، فکری بردارد؛ انفعال در برابر کرونا شایستۀ ایران اسلامی نیست، حزب الله باید فکری درست برای آن داشته باشد؛ حزب الله باید برای اسناد بین المللی که در واقع رقیّت جدید و خلاف توحید است، فکری بردارد؛ حزب الله باید برای اقتصاد فسادزا فکری بردارد؛ اینها همه پاره‌های پیکر نحس طاغوت است و حزب الله ناگزیر در برابر آن قرار می‌گیرد. و این عزمها از آن حزب‌اللهی‌ها است. ▫️مانع استکباری طاغوت یک موجود زنده است و حتماً از کانونهای انرژی و چاکراهایی برخوردار است. قلب نظام کفر و طاغوت کجاست تا آن را بکوبیم و جهانی را از آنها آسوده کنیم؟ طاغوت موجودیّت نحسش در استضعاف و استخفاف است. طاغوت قطعاً نوعی عدم تعادل است و این عدم تعادل تنها در صورت استضعاف دیگران و تحریف واقعیّت، میدان تکوین و تحقق پیدا می کند. طاغوت از قبول استکبار تغذیه می‌کند. استکبار گونه‌های مختلفی دارد و برخی از آنها ممکن است از طرف عمامه‌به‌سرها اعمال شود. جهان کفر با ترهیب و انواع ارعاب زنده است و به این استخفاف تن دادن، فسق و پا روی حق گذاشتن است. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطٰاعُوهُ إِنَّهُمْ كٰانُوا قَوْماً فٰاسِقِينَ»﴿الزخرف‏، 54﴾ کفر و طاغوت در دل مردم جایی ندارد. کدام بیچاره ای است که تحقیر، تضعیف، فقر، تنگنا و ... این فشارها را دوست داشته باشد. استکبار یعنی در پیش گرفتن همۀ اینها در حق دیگران. به همین جهت استکبار از عنصر دیگری برای حفظ جایگاه خود استفاده می کند و آن ترهیب است. آنچه مانع این کار است استحکام شخصیّت انسان‌ها است. به همین جهت راه نجات انسان‌ها شخصیّت دادن به آنها است. شخصیّت به آرمان، عشق و حماسه است و اینها وابسته است به فلسفۀ مستقل حیات و سرمایه‌هایی برای بالیدن و احساس ارزشمندی داشتن است. مردم‌سالاری یعنی همین. حزب الله خود عزم‌های بلند می‌کند و به شخصیّت‌های متعالی می‌رسد و به مردم هم شخصیّت می‌دهد و آنها را از چنگال استکبار نجات می‌دهد. پروژۀ امروز حزب الله چیست و چگونه به مردم شخصیّت خواهد داد؟ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang
• اندیشه • 2 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ مکانیزم دفاعی انکار فشارهای روحی، یک واقعیّت در زندگی انسان است و گاه چنان سنگین است که «خود» را به مرز متلاشی شدن نزدیک می کند. روان تحلیلگران معتقدند انسان برای فرار از فشارهای روحی انواع مکانیزمهای دفاعی را ابتکار کرده است و یکی از آنها مکانیزم انکار است. وقتی انسان با مصیبت تلخی مواجه می شود ممکن است تلاش کند آن را نبیند تا دچار متلاشی شدن خود نشود. گویا در فضای سیاسی نیز گاهی به این مکانیزم پناه می بریم تا خود را از رنج بی پایان نجات دهیم. جریان فرصت طلب، ضدانقلاب، وابسته، نفوذپذیر و غربگرایی که فتنۀ 88 را پدید آورد و فاجعۀ برجام را رقم زده است و تا توانسته تیغ حرکتهای انقلابی را کند کرده است و حرکتهای او دشمن شادکن بوده و مؤثرترین اقدامات برای بزک کردن چهرۀ خبیث دشمنان بشریت و آبروبخشی و فرصت سازی برای آنها بوده است، منطقاً باید چه نوع نگاهی به انتخابات داشته باشد و اگر بداند که با این انتخابات جداً ممکن است از صحنۀ فعال جامعه حذف شود و جبهۀ انقلاب بتواند چهرۀ سازنده و پیشرفتساز خود را به جامعۀ ایرانی نشان بدهد، چه تدبیری برای آن خواهد کرد؟ تعجب نکنیم اگر متوجه شدیم که این جریان فاسد ممکن است بروز انتخاباتی(؟!) کثیفی را طراحی کرده باشند، کثیفتر از آنچه در سال 88 رقم زدند و کثیفتر از آنچه در این 8 سال از ایشان دیدیم. اگر کسانی فکر می کنند چیزی مانع و رادع این طائفه است معلوم است می خواهند با چشم بسته در محیطی که مدام واقعیّتهای گزنده ای بر سر و صورتمان می خورد زندگی کنند. جبهۀ انقلاب برای چنین انتخاباتی که قطعاً یک مخاطرۀ جدی برای انقلاب است چه تدبیری دارد؟ این که کسانی در این کشور هستند که مثل رهبری و مثل جبهۀ انقلاب فکر نمی کنند و ممکن است نگاهشان حائز امتیازاتی نیز نسبت به نگاه جبهه باشد و راه حلهای قابل توجهی نیز داشته باشند، یک چیز است و این که یک طائفۀ شرور جهول و طماع نقشه های بدی برای کشور کشیده اند چیز دیگری است. نگاههای واگرا ـ به تعبیر رهبری وجود دو دیدگاه در ادارۀ کشور ـ یک واقعیّت تلخ در ایران امروز است، ولی اصلاً نوبت به تضارب این دو نگاه و تعاملهای اخلاق مدار این دو با هم نمی رسد. اگر کسانی این دو طائفه(دگراندیشان و اصحاب فتنه) را یکی می کنند نیز معلوم است بنا ندارند از ساده اندیشی در تحلیل واقعیتهای جامعه دست بکشند. طائفه ای که تصمیمات و اقداماتشان با هیچ نظریۀ کارشناسی قابل دفاعی همراه نیست و تنها می توان برای آن توجیهات سیاسی طُغث و چاله میدانی درست کرد، واقعاً صاحبان نگاه کارشناسی ای محسوب می شوند که به گونه ای دیگر می اندیشند؟ «متأسفانه گروهی به‌دنبال سیاست‌زدگی و گروهی به‌دنبال سیاست‌زدائی، دائماً تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب‌گونه یا تلاطم گرداب‌وار، می‌خواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیرگذار و جریان‌ساز باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت ملی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیری‌های غلط و منحط قبیله‌ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند. در چنین فضائی، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعواها، تکراری و ثابت و سطحی و نازل می‌گردد، هیچ فکری تولید و حرف تازه‌ای گفته نمی‌شود، عده‌ای مدام خود را تکرار می‌کنند و عده‌ای دیگر تنها غرب را ترجمه می‌کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش‌اند، دچار انفعال و عقبگرد می‌شوند.» (16/11/81) الگوی خوبهای جامعۀ انقلابی این است : «ما مثلاً فرهیخته و اتوکشیده مشغول فعالیتهای پاکیزه، لوس، هیجانی، بی کلاس و منفعل سیاسی(از قضا مطابق با الگوی تباه جریان لیبرال) می شویم و می ایستیم تا آنها بر اساس همین باطن آلوده برای مردم بیچاره هزینه درست کنند و بعد با استفاده از قدرت سپاه و فرزندان بسیجی مقام معظم رهبری(قدرت پای کار و منسجم دیگری هم که نداریم) گندشان را جمع می کنیم و با زخمهایی بسیار بیش از گذشته به زندگی پرامید خود ادامه می دهیم». در برابر جریانهای شرور و حیله گر الگوی دیگری هم داریم؟ هنوز جبهه نمی خواهد با این سؤال مواجه شود. به همین جهت همۀ همّ خود را مشغول بازی انتخابات ـ آنچه ما را به سمت آن می کشند ـ کرده است. اینها همه در حالی است که ایران انقلابی در بهترین موقعیتهای «حرکت انقلابی» خویش است و تمام هزینه هایی که داده شده باعث شده در واقع تمام ایده های امام و رهبری و جبهۀ فرهیختۀ انقلاب اثبات شود و وقت حاصلخیزی برای بهره برداری انقلابی فرا رسیده است. حیف از فرصتهایی که به خاطر دید محدود و الگوهای فرتوت و فسیل شده از دست می رود. بحث ادامه دارد ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang