• تحلیل •
#یُسر_همراه_عُسر
#فرصت_شناسی
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
▫️اگر عرضه داشتیم
همین چند روز چند روحانی مورد سوء قصد قرار گرفتند و ظاهر امر این طور است که افرادی معمولی از کف جامعه به این کار مبادرت کرده اند. وقتی به سیاق حوادث نگاه می کنیم و استشمامی که از وضعیت جامعه و نوع این اتفاقات داریم، می فهمیم که مسأله به هیچ وجه این طور نیست. خیلی روشن است که یک طراحی پشت ماجرا است. حال در این اوضاع مسخرهترین تحلیل این است که بگوییم «مردم ناراحتند و حالا دارند آخوند میکشند»
یعنی اگر کسی این حادثهها را اتفاقی و طبیعی بداند معلوم میشود از یک ذائقه اجتماعی پختهای برخوردار نیست.
البته چند بزرگوار جامعه نشناس داریم که این کار را خواهند کرد و در خلوتهای خوشحال خود متنهای مطنطنی برای نصیحت ملوک فراهم خواهند آورد.
این که عُرضه داریم خط و ربطها را دربیاوریم یا خیر، مسوولین خودش را دارد و امیدواریم بتوانند این کار را بکنند.
ولی آیا نميتوانيم از این دشمنیهای آشکار اسبابی برای آگاهی مردم فراهم کنیم؟ این حق مردم نیست؟ این خوراک مورد نیاز امروز مردم نیست؟ آیا هزینه نمی دهیم که رشد کنیم؟ آیا اینها هزینه های «بسیار بزرگ»ی نیست؟
این بیشتر و پیشتر از همۀ دلسوزان جامعه به خود روحانیت مربوط میشود.
حضرت امام ره در گفتگویی با رایزنان فرهنگی ایران در خارج از کشور می فرمودند با همۀ بی عرضگیهایی که از خود نشان دادیم ولی بالاخره خدا خواست و این انقلاب صادر شد. یعنی از این بی عرضگی گلایه مند بودند.
آن حقیقت تلخی که مسلّم است این است که ما نمیتوانیم حقایق مسلّم را به گفتمان و باور عمومی مردم تبدیل کنیم.
گفتمان یعنی یک معرفتی به باور عمومی تبدیل شود و مطالبهای فراگیر را رقم بزند و بر سر زبان مردم بریزد و زمزمه بشود. گفتمان یک پدیدۀ اجتماعی است و بخشی از فرهنگ جامعه است. حضرت آقا معتقدند گفتمان از اقتدارات بالایی برخوردار است و از روحانیت خواستهاند که «باید تبلیغتان گفتمانساز و جریانساز باشد».
این یعنی یک تکلیف تخصصی، یعنی یک واجب لابدّ منه. ولی ما نمیتوانیم حتی حقایق مسلّم را به گفتمان و باور عمومی مردم تبدیل کنیم. چرا؟ ریشههای این ضعف در چیست؟ تا کی باید این ضعف ادامه پیدا کند؟ چقدر باید هزینه بدهیم تا به این توانایی برسیم؟
تشکیلات داریم، امکاناتمان هم بیشتر از قبل شده، ولی اثرگذار نیستیم.
مثل این که کارخانه تولید موشک زدهایم، کلی بودجه و کارمند در اختیار داریم، ولی چیزهای معمولی میسازیم. با این محصولات بههیچ وجه سرنوشت جنگ عوض نمیشود. «اداره»ی تشکیلات خیلی ما را به خود مشغول کرده است و نمی رسیم اثرگذار باشیم. این آفت «الگوهای فعلی حل مسأله» در کشور ما است.
به هر کسی انتقاد داریم جای خود. این ضعف را چه موقعی و چگونه برطرف خواهیم کرد؟
چیزی که روشن است این است که «اثرگذاری» نقطه عطف توجهات ما و دغدغه تعیینکننده ما نبوده است. اگر هم به آن توجه داشته ایم، دستان ما را به انضباط کافی نکشانده است.
┄┅••؛••┅┄
ضعفها از نقطه های معرفتی شروع می شود. ما هیچ چیز را عمیق و مُشبع تحلیل نمی کنیم(و واقع این است که پیش از تحلیل، حتی جایگاه ثبوتی آن را هم به خوبی نمی دانیم. سرگشتگی در باب جایگاه حجاب یک نماد آشکار این ضعف تئوریک است). گویا هیچ کس چنین انگیزه ای ندارد و چنین محصولی عملاً «هیچ» مشتری ای در نهادهای متولی امور فرهنگی ندارد و طبعاً چنین سفارشی و چنین «فشارها» و «اصرارها»یی هم در آن کانونهای مسؤولیّت شکل نمی گیرد. این عملاً یعنی نه این که اگر تحلیلی بود به کار می گیریم، یعنی متولیان امور فرهنگی ببینند که بدون این تحلیل کارشان «واقعاً» لنگ است و مرتب بر سر همه فریاد بزنند که چرا این سوخت را آماده نمی کنید.
ضعفها از نقطه های معرفتی شروع می شود و به ساحتهای راهبردی می رسد. گویا الگوهای تغییر فرهنگ در نظرگاه ما تا حدّی ساده و بسیط است. به همین جهت معمولاً سناریویی در کار نیست و این طور نیست که در اذهان چاره اندیش ما بیست اقدام پشت سر هم چیده شده باشد ــ چه برسد به این که یک بافت مترابط را تشکیل بدهد ــ و بنا باشد که از نقطه ای شروع کنیم و با این آرایش و این آهنگ جلو برویم و چیزی را به جایی برسانیم.
ضعفها پس از نقطه های معرفتی و ساحتهای راهبردی به میدانهای مهارتی و کارآزمودگی نیروی انسانی می رسد. پس از آن هم به مهارت سپاه داری و لشگرکشی و همآوردی جبهه ای.
فراموش نکنیم که این نقیصه بسیار شبیه آن است که یک دیدهبان هیچ مهارت مؤثری در دیدهبانی نداشته باشد، ولی سپاه را به دیدبانی خود دلخوش کرده باشد.
ما گفتمانساز نیستیم.
این نگاه نقد و سخن تلخ ابتدا متوجه همۀ ما روحانیّت است نه یکی دو مرکز خاص.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✿شاخۀ گل صلوات، هدیه به روح بلند حضرت زینب پیامرسان عاقل، باتدبیر و موفق کربلا سلام الله علیها
☘️@faslefarhang