eitaa logo
فصل فرهنگ | فلاح شیروانی
1.5هزار دنبال‌کننده
307 عکس
22 ویدیو
2 فایل
فضیلت «خوش خیالی» : «تاب بنفشه می‌دهد، طُرّۀ مُشک سای تو. پردۀ غنچه می‌درد، خنده دلگشای تو. شاه‌نشین چشم من، تکیه گه خیال توست، جای دعاست، شاه من! بی تو مباد جای تو!»(حافظ) ☘️ @fallahshirvani
مشاهده در ایتا
دانلود
• تحلیل • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 1 ▫️ تنها یک ضرورت جامعۀ حزب اللهی می‌داند که موظّف است به خاطر مردم و به پاس خون و تلاش مصلحان و مجاهدان و شهیدان، این جریان سازشکار، بی‌رحم، بی‌تقوا و بی‌اعتقاد به مردم و انقلاب اسلامی را از مقدرات کشور کنار بزند، ولی با مشکل همراهی مردم مواجه است. اگر مردم برایشان حل باشد که به جریان انقلابی احتیاج دارند دیگر دشواری چندانی پای صندوقهای رأی نخواهد بود. ولی همین مسأله حل نیست. مردم دنبال کسانی هستند که برای رفع مشکلات به آنها اعتماد کنند. واقعاً هنوز هم شعار عقلانیّت، بسیاری از تحصیل‌کرده‌ها و خیل عظیمی از مردم خاکستری را از روی‌آوری به جریان انقلابی بازمی‌دارد. چشمان خود را باز کنیم و این را ببینیم. جریان انقلابی یعنی چه کسی؟ چه باورهایی؟ چه حال و هوایی؟ چه اقتدارات و توانی؟ چه تصوری از جریان انقلابی برای مردم ساخته‌ایم؟ صحبت انتخابات نیست، صحبت یک پدیدۀ جاری در تمام ماههای حیات این کشور است. مردم سخن ما و الگوی حل مسألۀ ما را چه می‌دانند؟ خود ما چه می‌دانیم؟ اینجا مشکلی هست. خواهیم پرسید که «چرا به فکر حل کردن این مشکل نیستیم؟». الآن مسأله این است که ذهن عمومی جامعه برای گشایش امور زندگی هیچ ایدۀ امیدبخشی در پیش رو ندارد (البته واقعیّت این است که هنوز مردم ایران به برکت انقلاب در تراز یک امید بزرگ قرار دارند، ولی سخن از یک طرح راهبردی برای حل مسائل جاری است). سخن از حادثه‌ای در سطح ملی است. تنها نقطۀ منطقی امیدبخش و قابل فهم این است که دل گرگ را رام کنیم تا قدری از فشار را کم کند تا بتوانیم نفسی تازه کنیم و حداقل به دارائیهای بلوکه شدۀ خودمان برسیم، ولو برای این موضوع هزینه هم بدهیم. صحبت چندهزار دلار نیست، صحبت سرمایۀ عظیمی است. صحبت یکی دو اقدام ساده نیست که می‌تواند بین خودمان باشد و نیازی نیست دیگران را و دشمن را ببینیم، صحبت تعاملات بزرگ اقتصادی و سیاسی و صحبت یک زندگی به هم‌پیوستۀ بین‌المللی است. هزینه‌ای هم که باید بدهیم معمولاً از اموری است که ارزشهایش خیلی معلوم نیست. اما در مقابل چه گزینه‌ای هست؟ یعنی چه که به توان داخلی تکیه کنیم؟ تودۀ گستردۀ مردم در راستای سامان‌بخشی به امور معیشت چه توانی تا به حال از داخل دیده است؟ مردم تصویر روشنی از این موضوع دارند؟ آیا واقعاً مصادیق توانسته چشم او را پر کند؟ سطح راهبردی بازار این را می‌فهمد؟ طیف قابل توجهی از جامعه را کارشناسان متنوعی تشکیل می‌دهد که دست اندر کارند و در جریان زندگی به شدت وابسته به نظام سلطه هستند. اینها چه چیزی را می‌توانند باور کنند، ولو مسلمان و انقلابی باشند، کارشناسند و ظاهراً ادبیات کار دستشان است؟ در گوشۀ این بحث به این نکته هم توجه کنیم که یک جریان سیاسی با سابقه و با دست و بالی گسترده در همۀ اکناف جامعه، قسم مؤکّد خورده است تا دیگر اجازۀ بالاآمدن یک نیروی انقلابی را ندهد و دیدیم که از تمسک به هیچ چیز ابایی ندارند، حتی اتهام پرستو و اجرای حکم آن؛ یعنی منازعه واقعاً جدی است. پس فراموش نکنیم و طرح پخته‌ای بریزیم. طرح پخته آن است که سعی کند جوانب متعددی را لحاظ کند و علاوه بر ضرورتهای منتهی به انتخاب درست، نیم نگاهی نیز به ضرورتهای پس از انتخاب درست داشته باشد. این سؤال هم در گوشه ای بماند که آیا نگاه درستی به ضرورتهای نهضت کرده ایم؟ و این سؤال که، آیا این بحثها به معنای این است که ما داریم به «دولت جوان انقلابی» می اندیشیم؟ (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 2 ▫️ ریل انتخاباتی کار انتخاباتی برای ریاست جمهوری یعنی چه؟ یعنی «رقابت»، یعنی کنار زدن کسانی(همه غیر خود)، یعنی مشارکت در مسابقۀ جلب آرای مردم و تلاش جهت رسیدن به رأی برتر. و البته شاید کمی هم، یعنی دور شدن از حال و هوای ناب مذهبی، با چشمان باز و در صحت کامل مشاعر و حواس. کجایش مردم‌سالاری است؟ این که بالاخره واقعنِ واقعاً مردم رأی می‌دهند. این دیگر در کشور ما دروغ نیست. چقدر مردم‌سالاری است؟ همین قدر که رأی می‌دهند. در این الگو رأی مردم یک وسیله است تا فرد یا گروهی به قدرت برسند(فعلاً با نیّت کاری نداریم، اصلاً بگوییم سائق مسابقه دهندگان حزب‌اللهی شیفتۀ خدمت بودن است). حقیقت ماجرا این است که به لحاظ راهبردی ـ کاملاً واقع‌بینانه و ناظر به حادثۀ تفاوت‌ساز انتخابات ـ چیزی که مهم است دل مردم نیست، چیزی که مهم است ارادۀ مردم نیست، چیزی که مهم است آن است که چه چیزی را در برگۀ رأی بنویسند و در صندوق بیاندازند، «انتخاب درست(؟)» مهم است؛ یعنی آن یک روز مهم است. بعدش دیگر واقعاً نقش مردم کم رنگ می‌شود و کاریش نمی‌شود کرد و قبلش هم تنها یک ذهنیّت مثبت کافی است. باید در آن ذهنیّت بر رقبا پیشی بگیریم. جلب نظر مردم بازۀ زمانی طولانی‌ای ندارد، واقعاً مثل شب امتحان یا کنکور باید موقع رأی دادن نظر او را به دست آورده باشی. اتفاقات مثبت قبل انتخابات همه مؤثرند، ولی تجربه نشان داده که در سبک انتخابات و تبلیغات انتخاباتی رایج آن یک هفته یا دو روز آخر مهم و تعیین کننده است. این مهم است که رأی‌های خاکستری را پای صندوق بیاورید و به خود متمایل کنید. بازۀ زیادی هم بخواهیم برایش قائل شویم می‌شود یکی دو ماه منتهی به انتخابات. جلب نظر مردم هم شگردهایی دارد که شناخته شده است و این شگردها با خلاقیت‌های فراوان به گونه‌های مختلفی اجرا می‌شود. فرض کردیم که اینها هیچ کدام به معنای ریاست‌طلبی و دنیاگرایی مذموم من و شما نیست، بحث تکلیف است و این که سرنوشت قریب به یک دهۀ انقلاب در گرو چنین انتخاباتی است و همه نیز مسؤولیم. طبعاً ابتدا باید کسی را انتخاب کنیم که زمینۀ مردمی پذیرش داشته باشد و نقطه‌های امیدآفرینی بتوان در کارنامه، اخلاق و ظواهر او یافت و رویش کار کرد. البته از امور تعیین کننده این است که فرد منتخب رقیب اصلی خود را شناسایی کند و چهرۀ او را مخدوش نماید، باید خود را منجی مردم نشان بدهد، باید چیزهایی بگوید یا کارهایی بکند که مردم بپسندند و به او توجه کنند، اگر در این رقابت هم‌فکری داشت با او ائتلاف کند تا در موعد مناسب کاری به نفع فرد منتخب بکند مثلاً یکی از آن دو نفر کنار بروند، بالاخره باید خود او یا اطرافیانش تنقیصی کاملاً تصریحی یا تلویحی حتی از برادران همسو با خود بنماید تا خودش رأی بیاورد. البته پیچیده‌ترش این است که اگر کانون تصمیم‌گیری در جبهۀ انقلاب شکل گرفت، گزینه‌ها ابتدا چند نفر باشند و تلاش کنیم فرد اصلی را پنهان کنیم و به یکباره او را بالا بکشیم و به سلامت از دالان انتخاب عبورش بدهیم. باید دوگانه‌ای مؤثر درست کنیم و مردم را از یک طرف بترسانیم و تمام چهرۀ رقیب را با لجن متعفن آن طرف مخوف بیالاییم و خود ما با شواهد قطعی در طرف مقابل بایستیم و به این صورت حسابی جو را ملتهب و «انتخاباتی» کنیم. طبعاً برای پیاده کردن این الگو باید توجه خوبی به حساسیتهای امروزی مردم هم داشته باشیم. می‌توانیم از امثال این شگردها استفاده نکنیم، ولی بدانیم که رقیب بی‌صلاحیت از این روشها استفاده می‌کند و رأی مردم بیچاره را جمع می‌کند و پس از آن باید بنشینیم و غصه بخوریم که حالا چه بلایی سر این مردم و انقلاب می‌آید. خلاصه، تفکر اصلاحی و اهتمامات و امکان خدمات اساسی به کشور و ... روی یک روز سرنوشت‌ساز متمرکز است، بعدش تا این پایه مهم نیست؛ تفاوت فوق العاده بالا است. قبلش هم در یک بازۀ زمانی طولانی پراهمیّت نیست. (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ☘️@faslefarhang
• تسلیت • «وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ اَلَّذِينَ إِذٰا أَصٰابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ، قٰالُوا إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ»﴿البقرة، 156﴾ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ چه خوب زیست عالم پارسا جناب آیت الله محمد یزدی رحمت الله علیه! آنها که از نزدیک با ایشان آشنا بودند می‌فهمیدند که ایشان اساساً متواضعند و مقید به آداب اسلامی. آنها که تنها خروش‌های انقلابی ایشان را می‌دیدند شاید متوجه اصنافی از کمالات از جمله علم‌دوستی، عالم‌دوستی، احترام به خویشان و خانواده، تواضع در برابر نیروهای جهادی، قدرشناسی از تلاشهای ریز و درشت فرزندان غیور و ترقی‌خواه کشور، نمی‌شدند. بسیار دلسوز و نگران رهبر انقلاب بود و هیچ‌گاه دربارۀ خطی که انقلاب و امام و رهبری در پیش گرفته‌اند تردید نکرد و ضعفی از خود نشان نداد و شیاطین را به سمت خود نکشید. در عین کهولت سنّ فشارهای بسیاری به خود می‌آورد و از سفرهای کاری، جلسات کاری، خواندن نوشته‌های مفصل، اندیشیدن، نوشتن، مباحثه کردن یا سخنرانی برای هر نوع پیشرفت لازمی دریغ نمی‌کرد. گوهری از دست ما رفت! خداوند که با مؤمنان مهربان است، خود به جبران خسارت ما بپردازد! رحلت ایشان را به رهبر انقلاب، خانوادۀ محترم، فرزندان گرامی، بستگان، شاگردان و دوستداران ایشان تسلیت عرض می‌کنیم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ◾️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 2▫️خسارت و نجات «به دوران/روزگار قسم! واقعاً انسان در خسارت غوطه ور است. مگر، «آنها» که . ایمان آوردند، . و عمل صالح انجام دادند، . و یکدیگر را به حق دعوت کردند، . و یکدیگر را به شکیبایی دعوت کردند.» (سورۀ دوران، صد‌وسومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای سه آیه) ┄┅••؛••┅┄ «تو در خسارت پیچیده ای»؛ به خلاصی فکر کن. و خلاص در ایمان و عمل نیک است. و خلاص در این است که : مؤمنان همدیگر را به حق بخوانند؛ تا ایمان خویش را تقویت کنند، و همدیگر را به شکیبایی بخوانند؛ تا عمل نیک از رونق نیافتد. یعنی خلاص در این است که مؤمنان «با هم» در مسیر باشند. ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّۀ پُرافتخار را، بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده» (بیانیۀ گام دوم) ☘️@faslefarhang
• توضیح • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ اگر توفیق یار بود سه شنبه ها تأملی قرآنی و جمعه ها تأملی ادبی به اشتراک گذاشته می شود. اندیشه و تحلیل نیز در روزهای دیگر. بحث انتخابات 1400 نیمه تمام ماند. احتمالاً دو یا سه یادداشت تکمیلی دیگر خواهد داشت. از آنجا که بحث مهمی است یادداشتها قدری معطل بازنگاریها می شود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang
• خبر • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ سیلی به طاغوت زمان 🔸رهبر انقلاب اسلامی، در دیدار صبح امروز اعضای ستاد بزرگداشت شهید سلیمانی و خانواده آن شهید: «سیلی سخت‌تر، • بر هیمنه پوچ استکبار، و • از منطقه است» @irinn_channel www.irinn.ir ┄┅••؛••┅┄ بی تردید ضربه سنگین به کفر شکفتۀ امروز ضربه به اعتبار او است. به همین جهت جا انداختن عنوان «شیطان بزرگ» که معرفی قرآنی این طاغیان بود و برای همۀ جهانیان قابل فهم بود، هزینه های سنگینی برایشان داشت. ضربۀ سنگین تر نیز ضربه به اندیشه و فرهنگ پشتیبان او است. اینها می شود که در قالب یک «غلبه» می تواند خود را نشان بدهد. البته شاید نیز مراد همین لطمه های نرم افزاری باشد که این روزها به آمریکا وارد آمده است. باز هم درست است. بالاخره غلبه است و مهم نیز هست. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ﴿الأنفال‏، 26﴾ «اکنون با گذشت چهل جشن سالانۀ انقلاب و چهل دهۀ فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار می‌دهند، دست و پنجه نرم می‌کند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پای‌بندی به شعارهای خود هم‌چنان به پیش می‌رود» (بیانیه گام دوم) ☘️@faslefarhang
• ادبیات • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 2▫️آتش نغمه ساز من اندر آن که دم کيست اين مبارک دم، که وقت صبح در اين تيره خاکدان گيرد؟ چه حالت است که گل در سحر نماید روی؟ چه آتش است که در مرغ صبح‌خوان گیرد؟! (حافظ) ┄┅••؛••┅┄ ای که مرا به نام زیبای خودت بیدار می کنی! ای که مرا به یاد حق از معنای زندگی سرشار می کنی! ای که همیشه هشیارانه در کارهای من نظاره می کنی، و من تنها منتظرم جمعه بیاید، که اگر در خاطرم ماند از تو یادی بکنم، من را به خاطر این بی وفایی ببخش! تو کارهای بزرگی داری، همه عزیز، همه پر از مهربانی، و همۀ این دغدغه ها به خاطر من است. تو به خاطر من در عذابی. این سوز و این شور «خدایی» است، و زیبا است! البته منتظر من نیز هستی، تا من هم دلی به حال خود بسوزانم و برای خود کاری بکنم. تو واقعاً منتظری، و من سراپا گنگی و غفلتم! ای وای از این صحنۀ شرم آوری که خلق می کنیم! به ما هم از آن آتش مهر ببخش تا چون مرغ صبح‌خوان بیدار شویم و برای بیداری نغمه بخوانیم! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «بايد كوشش كنيد مايۀ هنرى را غليظ نماييد، تا بتوانيد اين انديشۀ مقدس و اين روح پاك امروز دنيا؛ يعنى انقلاب اسلامى را، كه مثل روح و انديشۀ معصومى، در دنياى ناپاك افكار غلط و در روزگار سياه ما، بالاخره جاى خودش را در دنيا باز مى‏كند، تقويت نماييد و گسترش دهيد.» (رهبری، 68/8/21) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت خدیجه سلام الله علیها ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ اصرار بر کوری دریغم آمد از این یادداشت آقای «گرائی» استقبال نکنم : ◈ لیست برنامه‌ها و عملکرد دولت غربزده‌ها: سال۹۲:با مذاکره تحریم‌ها را رفع می‌کنیم! نتیجه:هیچ سال۹۳:همان! نتیجه:هیچ سال۹۴:همان! نتیجه:هیچ سال۹۵:همان! نتیجه:هیچ سال۹۶:همان! نتیجه: هیچ سال۹۷:همان! نتیجه:هیچ سال۹۸:همان! نتیجه:هیچ سال۹۹:همان! نتیجه:هیچ و این حماقت ادامه دارد ... +علیرضا گرائی+ @bidariymelat ┄┅••؛••┅┄ به تشخیص و آسیب شناسی قرآنی، مسأله حماقت است و متأسفانه ریشه های بدی دارد و با طمطراق «عقلانیّت» پیش می آید و با سفاهتهای ما ارتباط می گیرد و اجازۀ زیستن پیدا می کند. از امام بشنوید ترسیم چهرۀ سفیهان تاریخی و تمدنی این مرز و بوم را، واقعاً مایۀ شرم و سرافکندگی و آفت مرگبار یک بوستان زنده اند(!) : «
بارها تذكر داديم كه بايد ايراني بسازيم كه بتواند بدون اتكا به امريكا و شوروي و انگلستان- اين جهانخواران بين المللي- استقلال سياسي، نظامي، فرهنگي و اقتصادي خويش را به دست گيرد و روي پاي خود بايستد 
و «هويت‏ اصيل خويش» را به جهان عرضه كنند. 

افسوس كه هنوز عده‏اي از روشنفكران نمي‏توانند دست از غرب و يا شرق بكشند؛ و اين دو را سر مشق كارهاي خود قرار داده‏اند. 

اميدواريم با تحول فرهنگ حاكم اسلامي، 
اين گروه «به خود مشغول» و «از مردم بريده» به خود آيند 
و اصالت خويش را دريابند 
و از وابستگي نجات پيدا كنند.
» (صحيفه امام، ج‏9، ص25) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ««انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّۀ پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده و در برابر همۀ «وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر می‌رسیدند»، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحلۀ خودسازی و جامعه‌پردازی و تمّدن‌سازی شده ‌است.» ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح سردار پرافتخار اسلام مقداد بن عمرو سلام الله علیه (مقداد بن عمرو، معروف به مقداد بن اسود (درگذشت ۳۳ق) از بزرگان صحابه پیامبر(ص) و از نخستین شیعیان امام علی(ع) بود.) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ بندگی حال اوایلی که آقای امجد از خط رهبری فاصله گرفت و رو در روی مکتب امام ایستاد از یکی از اساتید اخلاق ـ از شاگردان استاد سعادت پرور ـ پرسیدم : تحلیل این رفتار چیست؟ ما از اهل معنی توقع بیشتری داشتیم. در پاسخ گفت : استاد ما رحمة الله علیه بسیار تذکر می داد که دنبال حال نباشید، دنبال بندگی خدا باشید. ببینید بندگی در چیست. افرادی اگر گرفتار این رویه شوند، انسان نگرانشان می شود. این افراد شاید بتوانند شوری به زندگی معنوی بدهند، ولی هیچگاه تکیه گاه نسبتاً مطمئنی نیستند. ┄┅••؛••┅┄ حتماً تحلیل این مسائل ساده نیست. چیزی که روشن است ضرورت هر چه بیشتر شناخت حق است تا افراد و جریانها را با آن بسنجیم نه حق را با افراد و جریانها. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «مسئلۀ رویشهاى‌نوبه‌نو در نظام جمهورى اسلامى، یکى از اساسى‌ترین و مهم‌ترین مسائل است. اگر هر انقلابى و هر حرکت و نهضتى در عالم، رویشهاى نوین و پى‌درپى نداشته باشد، محکوم به زوال و فنا است. افرادى نگران ریزشها بودند؛ گفته شد رویشها بر ریزشها غلبه خواهند کرد؛ و همین شد. آنچه مهم است این است که نگاه نسل نو و همه‌ى کسانى که نیروى جوانى را در خدمت به اهداف و آرمانهاى بلند میخواهند، باید به آینده‌هاى روشن و دور باشد ـ فقط جلوى پاى خودمان را نبینیم ـ آینده‌ى دور، ایجاد تمدن اسلامى است» (31/ 2/ 1393) ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 3▫️خوف و رجا «بیهوده از خود دفاع نمی کنم، واقعاً در نهاد من گرایش شدیدی به بدیها هست. تنها، لطف پروردگارم ممکن است نجاتم بدهد. البته خدای من نیز، بسیار عیب پوش و مهربان است.» (یوسف، 53) ┄┅••؛••┅┄ دام سخت است، مگر یار شود لطف خدا. ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم. (حافظ) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّۀ پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده، و در برابر همۀ وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر می‌رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده» (بیانیۀ گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند جناب ام سلمه سلام الله علیها همسر رسول اکرم ص (عایشه به او گفته است: «تو نخستین بانوی مهاجر از زنان رسول خدا(ص) می باشی و تو بزرگ مادران مؤمنان هستی و جبرئیل بیشتر در خانه تو می بود») ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 3 ▫️ مکثی کوتاه (1) مسلماً انتخابات رشد است و «اساساً» از تفکر دیکتاتوری خیلی جلوتر است، ولی سخن ابتدائاً در باب «الگوی انتخاباتی موجود» به عنوان یک فکر و فرهنگ و رویه‌های عمل است، خوب است دقیقتر ببینیم که به چه چیزی تن داده‌ایم و این رویه دارد چه چیزی به بار می‌آورد. اگر سعادت خود را در انطباق بر مکتب راقی امام خمینی می‌دانیم، باید آنچه می‌کنیم را بر آن فکر تابنده عرضه کنیم و ارزیابی و راهنمایی آن را بشنویم. اگر فصل جدید را فصل فرهیختگی و صراحتهای انقلابی بخوانیم، دست از تسلیم حوادث شدن برمی‌داریم. لذا شاید اگر اینگونه بنگریم همۀ آنچه اینک واقعیّتی به نام «الگوی انتخاباتی موجود» است را یک تحجّر، یک عقب‌ماندگی و یک نرم‌افزار کاهنده ببینیم و آن را در شأن خود نشناسیم؛ یعنی بگوییم تن دادن به این فرهنگ ریشه در نوعی بی‌ریشه‌گی دارد و فرصت‌های ما را می‌سوزاند. الگوی انتخاباتی امروز یعنی رقابت و کنار زدن «رقیب»، یعنی فقط «رأی گرفتن» از مردم، یعنی قطع کردن روال عادی زندگی و یکباره با برپایی جوها و جنجالهای تصنّعی و سرطانی یک تصمیم واقعاً اثرگذار و شاید تعیین کننده گرفتن، یعنی نمایش و جلوه‌گری آنها که ایشان را ستون‌های جامعه می‌خواهیم، یعنی مچ‌گیری، تنقیص هم، افتادن در شور اتهام، یعنی گرفتن حال مردم و گامهایی به عقب کشیدن اخلاق عمومی، یعنی خلق کدورتهایی میان هم‌سنگران خویش، یعنی عوامی‌گری، یعنی معطل کردن کارهای دولتی، یعنی ... . با صد احترام و تواضع عرض می‌کنیم، همه می‌دانند که سیاسیون در این بازۀ زمانی ـ کم یا زیاد ـ به شومن‌های تبلیغاتی تبدیل می‌شوند و کلاً بر اساس منطق جلب توجه و ربودنِ ذهنیّت‌های مردم «جلوه‌گری» می‌کنند. البته تنها آنها نیستند که در این گردونۀ فسادزا وارد می‌شوند، خیل عظیمی از فعالان سیاسی و سرمایه‌های ارزشمند اجتماعی نیز در کنار ایشان، بلکه کل شعور اجتماعی به یک مسلخ فرزانگی می‌رود. ولی مسأله فراتر از این است. شاید بگوییم بالاخره الگوی موجود، قانون رسمی جمهوری اسلامی است. این که انتخاب قانون شده مشکل نیست. مسألۀ اصلی این است که مردم‌سالاری که واقعاً نجات کشور در گرو آن است در این انتخاب‌ها، انتخاب‌ها در این قالب و این قالب در فرهنگ غالبی محصور شده که ما را از روح جمهوری اسلامی دور کرده است. ما به نام عزیز اسلام واقعاً دنبال جمهوری اسلامی بودیم. مشکل جریان اعتدال و اصلاح‌طلب این بود که اساساً باور نداشت ما سخن نوی داریم و می‌توانیم همه‌جا متفاوت باشیم ـ که این یعنی یک فاجعه، یک عقب‌ماندگی و ارتجاع شوم تاریخی و این یعنی عدم صلاحیّت ـ و با این فهم نافهم با ما کردند آنچه که کردند و انصافاً مسیر استحالۀ کامل «جمهوری اسلامی» را در پیش گرفتند. ما که منتقد جریان انحرافی «دولت سازندگی» و «دولت اصلاحات» بودیم، «هم/نیز» عملاً اعتقادی شبیه به ایشان پیدا کرده‌ایم و خبری از فرهیختگی انقلابی در ما نیست، امتیاز خود را صادقانه پذیرفتن نظریّۀ ولایت فقیه می‌دانیم ولی این اصلاً کافی نیست. ما حرف نویی داشتیم (به تعبیر حضرت آقا «حرف نويى كه مى‏ توانست در دنياى افكار عمومى، بخصوص در دنياى اسلام، براى خود جا باز كند. قسمت اعظم اين حرفِ نو توحيد بود؛ با معناى عميق و دقيق و همه‏ جانبۀ آن») این حرف نو اساساً در حوزۀ زیست اجتماعی بود و البته پس از آن به حوزۀ حکمرانی نیز می‌کشید. حتی ولایت فقیه یک نظریّۀ اجتماعی است نه صرفاً یک نظریۀ حکمرانی. البته حضرت امام در حوزه حکمرانی نیز یک نظریّۀ حاکمیّتی نوین ارائه کرد که همچون یک روح در جسدهای متنوعی قابل جریان بود. نهایتاً چیزی از آن جوهره، در قالب قانون انتخابات فعلی درآمده است. (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح سروسان سیدالشهدای صدر نهضت نبوی سردار بزرگ اسلام حمزة ابن عبدالمطلب اعلی الله مقامهما الشریف (جبرائیل او را پس از شهادت اسدالله نامید. حضورش در کنار رسول الله مؤثر و شورآفرین بود. مرکز بغض مشرکان بود و مشارکت آنها در مثله کردنش از نقش کلیدی او در نهضت نبوی خبر می‌داد. آزاده ولی مظلومانه زیست و مثل همۀ پیروان راستین نبی اکرم، در طول تاریخ نیز از کین‌ورزی منافقان بی‌بهره نبوده است) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 3 ▫️ مکثی کوتاه (2) ◈ یک پای سخن این است که این الگوی انتخابات اشکالات فراوانی دارد و همان طور که نیروی انقلابی با این تفکر که «اینجا جمهوری اسلامی است»(مقام معظم رهبری) از پیوستن به نرم‌افزارها و اسناد بین المللی پرهیز می‌کند، اکنون پس از تجربۀ طولانی این الگو باید ببیند وقتی به این الگو تن در می‌دهد چه می‌شود. ما به واسطۀ یک نگاه نارسا سیمرغ «انتخاب» را نیز به زیر کشیده‌ایم، بعد هم ایستاده‌ایم و می‌گوییم چرا اینقدر فضا برای تنفس انقلاب تنگ شده است. می‌خواهیم بگوییم «الگوی بد انتخابات» حتی اگر به انتخاب به ظاهر بدی منتهی نشود، «انتخابی خوب»، به معنای یک حادثۀ اجتماعی انقلابی نیست. از همین الآن می‌توانید ببینید که در چنگ دگراندیشانی که بیگانه با فکر و فرهنگ انقلابند ـ و نه صرفاً در فرهنگ شوم آنها ـ گرفتار شده‌ایم. آنها ادارۀ کشور و هر چیز مهمی را رها کرده‌اند و برای ادامۀ حکمرانی خویش از طریق عبور موفق از درگاه انتخابات برنامه‌های مفصلی ریخته‌اند. فراموش نکنیم این نقطه برای جریان مفتضح لیبرال «بسیار ناموسی» است. این که توانسته‌اند با پروندۀ افتضاحی مثل این هفت سال خود را به چنین روزی بکشند و این همه فاجعه در کشور رقم بزنند ولی باز هم لبخند بزنند، نشان از یک حضور جدی و حرفه‌ای و کارشده در عرصۀ سیاسی کشور دارد. ساده‌اندیشانه نگوییم «نه»! نمی‌گویم که کید بداندیشان ضعیف نیست، ابدا، ولی این که رفتار ما هم ساده و قابل محاسبه است و حتی مکرر پیش آمده که به بازی گرفته شده‌ایم، نیز روشن است. ◈ یک پای دیگر سخن این است که ما هم‌اکنون کارهای واقعا مهم و فاخری داریم که نمی‌گذارد انتخابات را با این الگوی عقب‌مانده جدی بگیریم. خسارت اصلی منصرف شدن از ضرورت‌های خویش است و ما این خسارت را به دلایل مختلف پذیرفته‌ایم و انتخابات تنها بهانه‌ای است تا این وضع نافرهیخته پنهان بماند. غرض این مکث کوتاه پرداختن به بخش اول بود. ولی همین جا اشاره کنیم : فصل جدید فصل بازخوانی اندیشۀ امام است. امام در دل ارائۀ یک نظریۀ اجتماعی، نظریۀ نوین حاکمیتی دارد. باید با این نظریۀ نوین به طور کامل و با تمام نشاط و نیرویی که دارد آشنا شد. در آن صورت می‌توان دید که بیشتر آن روح توفنده بیرون از الگوهای رسمی مانده است. بخشی از آن توسط جوهره‌های انقلابی مردمی در قالبهای نوینی پی گرفته شد و جالب آن که بعضا به مسلخ نادانی مسؤولین انقلابی نیز رفت. انقلاب اسلامی می‌خواست مردم در سرنوشت کشور و ریز و درشت امورات آن نقش‌آفرین باشند و انتخاب‌های اساسی با ایشان باشد. دغدغۀ نخبگان قانون‌گذار نظام اسلامی را می‌توان از گوشه‌گوشۀ قانون اساسی جمهوری اسلامی مشاهده کرد، مثلاً در اصل 43 قانون اساسی، بند 3 می‌گوید : «تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعات کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی‌، فرصت وتوان کافی برای خودسازی معنوی‌، سیاسی و اجتماعی و شرکت‌فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد»؛ یعنی دغدغۀ پایۀ ایشان، شرکت فعال مردم در «رهبری کشور» بوده است. به همین جهت می‌توان گفت، هرچند که انتخابات در این کشور حقیقی است، ولی نقش‌آفرینی مردم نسبت به آنچه در نظر معماران حیات نوین ما بوده حداقلی است. این را نباید نارسائی قابل اغماضی دانست. انقلاب چیزی جز رشد مردم، انتخاب مردم، نقش‌آفرینی دائمی و حداکثری مردم، احساس عزت و احترام آنها، احساس اثرگذاری، احساس مسؤولیّت و قبول مسؤولیت انسان بودن و زندگی الهی را رقم زدن ایشان نبود. انتخابات چقدر چنین چیزی است؟ (پس از مکث کوتاه باز هم بحث را مبتنی بر الگوی موجود انتخابات به پیش می‌بریم ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح سروسان سیدالشهدای صدر نهضت نبوی سردار بزرگ اسلام حمزة ابن عبدالمطلب اعلی الله مقامهما الشریف (جبرائیل او را پس از شهادت اسدالله نامید. حضورش در کنار رسول الله مؤثر و شورآفرین بود. مرکز بغض مشرکان بود و مشارکت آنها در مثله کردنش از نقش کلیدی او در نهضت نبوی خبر می‌داد. آزاده ولی مظلومانه زیست و مثل همۀ پیروان راستین نبی اکرم، در طول تاریخ نیز از کین‌ورزی منافقان بی‌بهره نبوده است) ☘️@faslefarhang
• ادبیات • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 3 ▫️رازهای همگانی! روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست. منّتِ خاک درت بر بصری نیست که نیست. ناظر روی تو صاحب نظرانند آری، سِرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست. (حافظ) ┄┅••؛••┅┄ اين كه همه خدا را مي‌شناسند، معناي عميق و عزيزي دارد. اصلاً سخن درشتی نیست، پر از مهربانی است. و اين كه در همه چيز بايد خدا را ديد، يك مطلوب طبيعي است. اين خود جلوه‌اي از توحيد است؛ سيطرۀ شناختي خدا. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قٰالُوا بَلىٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ اَلْقِيٰامَةِ إِنّٰا كُنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِينَ» ﴿الأعراف‏، 172﴾ خدا همه فرزندان آدم را حاضر كرد. گفت به خود نگاه كنيد، من پروردگارتان نيستم؟ گفتند چرا همين طور مي‌بينيم. چنين كرد تا روز قيامت نگوييد ما كه اين حقيقت را نمي‌دانستيم. نه اين كه وقتی به خود نگریستند شواهد وجود حق را دیدند، بلکه خود را پرتوی از او و تحت تدبیر او یافتند. این نهاد بی تغییر عالم و آدم است. يعني از نظر قرآن كريم كافي است به خود بنگريم تا دوباره پروردگار خويش را ببينيم. «در مکتب عشق سرمایۀ محبت در انحصار افرادی خاص نیست، بلکه از نظر ایشان این عشق همگانی است؛ زیرا عشق خدا ریشه در فطرت بشر دارد. یعنی همة انسان‌ها خدا را فطرتاً مي‌شناسند و دلدادۀ او هستند. و اگر خداوند منكران و ملحداني دارد، از جمله علل مهم آن، معرفي نامناسب اوست. اگر درست معرفي شود همه مي‌گويند ما كه او را مي‌فهميم و مي‌شناسيم و قبول داريم.» (مطهری، اصول فلسفه و روش رئاليسم، مقالۀ چهاردهم) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «بايد كوشش كنيد مايۀ هنرى را غليظ نماييد، تا بتوانيد اين انديشۀ مقدس و اين روح پاك امروز دنيا؛ يعنى انقلاب اسلامى را، كه مثل روح و انديشۀ معصومى، در دنياى ناپاك افكار غلط و در روزگار سياه ما، بالاخره جاى خودش را در دنيا باز مى‏كند، تقويت نماييد و گسترش دهيد.» (رهبری، 68/8/21) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت سکینه بنت حسین بن علی سلام الله علیهم اجمعین (او را از باهوش‌ترین، زیباترین، خوش اخلاق‌ترین، باتقواترین و بزرگان زنان زمانه خویش دانسته‌اند. امام حسین(ع) سکینه را بنده‌ای غرق در ذات الهی معرفی کرده است. به خاطر تسلط ادبی او تعدادی از شاعران مانند فرزدق، جریر، کثیر، نصیب و جمیل برای ارزیابی اشعار خود، به او مراجعه می‌کردند) ☘️@faslefarhang
چه باید گفت؟ ... خدایا! چه زیبا است! آری «ستایش از آن تو است!» خدایا! چه زیبایی ... !! 🌸
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ و نه سرگردانها (1) دهۀ پنجم دهۀ روایت روندها و تحلیل آنها است. در ایران پرجوشش و پر حادثه نیروهای متعدد و متنوعی ظهور کردند و طی روندی خود را به نقطه هایی ویژه رساندند. این سیرها قابل روایت و درایت است. عموم این افراد انسانهای ویژه ای هستند و بسیاری از ایشان افراد شریفی هستند که امثال بنده خود را خاک پای ایشان هم نمی دانند. همۀ آنها خالق یک جریان مهم اجتماعی نبوده اند، ولی تعدادی از ایشان اگر نتوانسته اند جریانی خلق کنند، مؤثر بوده اند و روندی پدید آورده اند که قابل اعتنا بوده، لذا نکات سودمندی در تحلیل و بررسی آن است. این فهرست بسیار متنوع است و این بررسی بسیار نکته آموز. در شمار این افراد کسانی هستند که هر کدام به جهتی از انقلاب پشیمان شده اند. یکی از این موارد در روزگار ما اصحاب حیرتند. مثل این طائفه به آن می ماند که بنا داریم تونلی را در دل کوه بکشیم و راه خود را به سوی آن طرف کوه باز کنیم، جمعیّت قابل توجهی وارد صحنه می شوند. افراد این جمع شرایط متنوعی دارند، برخی شاید هیچ انگیزه و اعتقادی به این کار ندارند ولی همراه شده اند. برخی نیز تنها به منفعت خود می اندیشند، برخی هم صادقانه و مؤمنانه به فکر نهایی کردن پروژه اند. برخی نیز فعالتر از بقیه خود را به آب و آتش می‌زنند، زودتر از همه می آیند، دیرتر از همه می روند، آنقدر دلسوزی می کنند که گویا به خود کار تبدیل می شوند و در نظر همگان میان آنها و کار فاصله ای دیده نمی شود. به همه جای پروژه سر می کشند، از هر فرصتی برای پیشبرد پروژه استفاده می کنند، گویا با هر وسیله ای که در دست است به صخره می‌کوبند و آن را خراش می دهند، سستی ها، خطاها، و بعضاً رذالتها و سفاهتها و ... را مشاهده می کنند و رنج می برند، با این و آن دربارۀ ضرورتهای پروژه صحبت می‌کنند، چند انسان غیور و صادق مثل خودشان در دل این کار می یابند، با آه و ناله با همه آنها درد دل می‌کنند، از سستی شکایت می‌کنند، از فقط حرف زدن و غیرت کافی نشان ندادن گلایه می‌کنند، در تنهایی‌ها خون گریه می‌کنند و ... و نهایتاً هم خسته می‌شوند، کنار می‌کشند، به این کار و این تلاش نافرجام نگاه می کنند و با خود می اندیشند : «کندن دل کوه!؟ مگر شوخی است، آن هم با این تیره و طائفه و این زاد و زور؟!» اینجا است که کار را به وضوح بیهوده می بینند. اینجا است که شروع می کنند به ریشه یابی این بیهودگی پر سر و صدا و فاخری که همه گرفتارش شده اند. به ایده هایی هم می رسند، با همان آهنگ عملگرایی این ایده ها را دنبال می کنند، این ایده ها ایشان را به وادیهای جدیدی می کشاند. این وادیها دیگر حمایت از این کاری که آن را بی سرانجام می دانند نیست. ممکن است شروع کنند به درگیر شدن با آنچه که آن را ریشه های این نوع تصمیمها و این حضورها می دانند. مدتی به این کار مشغول می شوند تا این واگرایی و این اعراض به بلوغ برسد و از هویّت جدید ایشان رو نمایی شود. اینجا است که آهسته آهسته شروع می‌کنند به مسخره کردن کسانی که مشغول حفاری هستند. به تدریج خود را با تمام مخالفان متنوع این پروژه همراه می یابند و به تدریج دربارۀ تمام فاصله هایی که بین خود و آنها می دیدند تردید می کنند یا به ترمیم نگاه ها و احساسهای سابق می پردازند. این روند ادامه خواهد داشت و یک جریان نیرومند عناد و دشمنی تلخ و گزنده را شکل خواهد داد. این طائفه موقعیّت یا پوزیشن جالبی دارند؛ خودشان این کاره بوده‌اند، صادقانه دنبال بوده‌اند، از بقیه فعال‌تر بوده‌اند، ظاهراً همه را می شناسند، به همۀ طرحها گوش داده اند، ... حالا سخنانشان یک زهر ویژه ای دارد!! (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغ‌ها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.»(بیانیه گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت سلمان محمدی اعلی الله مقامه الشریف (سلمان یا روزبه یکی از صحابی ایرانی(اصفهانی) رسول اکرم و از یاران امام علی علیهماالسلام بود. به دنبال حقیقت از دین زرتشت خارج شده، مسیحی شد و به شام و پس از آن به عراق سفر کرد و نهایتاً به یثرب رسید و منتظر پیامبر خاتم شد، در حالی که یک عالم دینی تراز اول روزگار خود بود. مقام بالایی پیش رسول اکرم داشت و برعهد تشیّع باقی ماند، در عهد عمر حاکم مدائن شد و همانجا در سنّی بالا درگذشت) ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 4▫️شکوه ستایش «به نام خداوند مهربان و مهر پیشه، هر ستایشی برای خدا است، پرورندۀ هر آنچه هست، مهربان و مهرپیشه، صاحب روز جزا. تنها تو را بندگی می کنیم، و تنها از تو کمک می گیریم. ما را به «راه راست» رهنمون کن! راه آنان که به آنها نعمت بخشیدی، نه آنها که غضب تو را برانگیختند، نه آنها که سرگردانند.» (سورۀ ستایش، اولین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هفت آیه) ┄┅••؛••┅┄ سورۀ حمد دو فراز دارد : یک، ثنای حق تعالی، دو، درخواست از او. به تعبیر روایت، بخشی برای خدا و بخشی برای بندۀ خداست. بسم الله سورۀ حمد، هم آغاز سورۀ حمد است هم آغاز قرآن کریم. لذا دو معنای جالب پیدا کرده است : 1ـ به نام خدا، ... حمد الهی(معنای خاص سوره) 2ـ به نام خدا، ... هدایت مردم(معنای عام کل قرآن) فراز اول ستایش را مختص خدا خواندن و او را مهربان و مهرپیشه و صاحب سرانجام همه چیز دانستن و اعلام این که تنها او را می‌پرستیم و از او مدد می‌خواهیم. فراز دوم، درخواست هدایت به مسیر کسانی که در نعمت غوطه‌ورند نه گمراهان و نه مغضوبین سورۀ حمد واجد لبّ معانی قرآن خوانده شده است؛ چرا ؟ پاسخ احتمالاً در این سرفصلها است : ▫️بسم الله، ▫️حمد، ▫️بندگی خالص خدا، ▫️طلب هدایت به صراط، ▫️سه گروه هدایتی؛ به نعمت الهی متنعّم، سرگردان و طرد شده. ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّۀ پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده، و در برابر همۀ وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر می‌رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده، و اینک وارد دوّمین مرحلۀ خودسازی و جامعه‌پردازی و تمّدن‌سازی شده ‌است» (بیانیۀ گام دوم) ☘️@faslefarhang
• تسلیت • «وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ، اَلَّذِينَ إِذٰا أَصٰابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ، قٰالُوا إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ»﴿البقرة، 156﴾ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ برخي راست قامت مي‌روند؛ يعني با عظمتي كه به دنيا مربوط نيست. همه اين توفيق را ندارند. استاد عزيز ما چنين بود. استاد مصباح با عقايدش و با منش خویش و با همۀ آنچه كرد به آسمان تعلق داشت. اين يعني مؤمن بود، يعني اهل الله بود. در داغ استاد عزيزمان حقيقتاً داغداريم، نمی‌توانیم پنهان کنیم که احساس تنهایی ‌می‌کنیم، ولي مهم اين است كه او را در آن ديار سربلند مي‌دانيم، صاحب يك زندگاني بسيار نوراني و پر از بهجت و سرور. حقيقتاً به زندگي دنيا و آخرت او رشك مي‌بريم. حقیقتاً از او می‌خواهیم دست از دعا در حق ما برندارد. استاد مصباح براي اسلام بود، نگاهي فاخر و نافذ و دلي بي‌پيرايه داشت و در مزرع دل او درد اسلام بر همۀ دردها و دغدغه‌ها سبقت گرفته بود. اين كه مي‌گفت من دست رهبر معظم انقلاب حفظه‌الله‌تعالی را، بلكه پاي او را مي‌بوسم، قبل از هر چيز نشان مي‌داد كه وجودي پر از درد حقیقت و شأن ملکوتی ايثار داشت. کسانی که ایشان را می‌شناختند، اگر در لجن‌زار بی‌دینی گرفتار نگشته بودند و در مرداب خودخواهی نمرده بودند، متوجه مقام بلند فکر و شخصیت او می‌شدند. او «یار» بود، نه نیمه‌راه، نه متزلزل، نه پر نوسان، نه سطحی، نه گذرا، نه تک بعدی، نه تنها این اواخر، نه ناتوان، نه صرفاً بر سر زبان، نه بدون معنویت و بندگی، نه از روی هیجان، نه ... او یک افتخار بود، افتخار، ... افتخار سربازی اسلام و انقلاب. ای عزیز، ما سالهای سال تو را عاشقانه دوست داشته‌ایم. تنهایمان گذاشتی، باشد ... این آرامش گوارای وجود مهربانت! عزیز ما! دلمان خیلی زود برایت تنگ می‌شود. معلوم است که راهت ادامه خواهد داشت، معلوم است که تمدن باشکوهی که به عشقش زیستی بر پا خواهد شد، ولی بیشتر دوست داریم بگوییم : «أَنتُم لَنا فَرطٌ، وَ نَحنُ لَکُم تَبَعٌ، وَ اِنّا بِکُم لاحِقُونَ، وَ اِنّا لِله وِ اِنّا الَیه راجِعُونَ.» ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ◾️@faslefarhang
• ایده • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️شعور شیعی ما را عواطف مدیریت نمی کند. ما به خاطر خدا و به خاطر اسلام برخاسته ایم. چشمان ما باز است. داریم می بینیم که آرایش دشمنیهای طاغوت و دشمنان بشریت نسبت به این انقلاب و سرداران آن چگونه بوده است و اکنون چگونه گشته است. داریم می شنویم که چه ایده ها و طرحهایی برای تعالی جامعۀ بشری و ایران اسلامی مطرح شده است و اکنون مطرح می شود. داریم می سنجیم که کدام طرحها از دل توحید برخاسته است، به وضوح قرآنی و جامع نگر است، در حال و هوای شرافتهای انسانی است، از روی آگاهی و اشراف چند بعدی است، دلیرانه و عاقلانه است و متکی به تجربیات یکی دو قرن اخیر است. اگر از بازیهای آکادمیک و هیجانات سیاسی و تعصبهای باندی فاصله بگیریم، خیلی مخفی نیست که ثمرات نگاههای طوائف مختلف و صاحبان ایده های وطنی و بیرون از ایران اسلامی چه شده است. داریم می بینیم که چطور صاحبان ایده چون برگ پاییز به پای طاغوت می ریزند و با سبعیّت آنها لگدمال می شوند یا در طرح طاغوت می افتند و با صد صدا دُم طاغوت را گرفته اند و گویا مست «نخوتهای نخبگی» گمان می برند که به وصلت بزرگان(؟) در آمده اند. ما همۀ اینها را می بینیم و باز هم به مکتب امام می رسیم. مکتب امام یک سرود نیست، یک پز توخالی نیست، یک پرچم به دست هر کسی که آن را گرفت نیست، پر از محتوا است، ندای فطرت است، در اوج تعادل است، یک تاریخ بشری عقلانیّت انبیا و اولیا است، پر از امید و احترام است، پر از طوفان قیام و تحرک است، در فهم اسلامی راقی است، در فهم عصری بینا است، در ادراک محیطی هشیار است، عنصری کاملاً یادگیرنده است و مرتب در حال افزودن بر وجود شریف خویش است. عقل محض است. ذائقه های سخت علمی را به خوبی ارضا می کند و به شیرینی به تعب می اندازد؛ دیده های پر التفات اجتماعی را از تصاویر واقع بینانه که با هیجان ترس و سفاهت مخدوش نگشته اند پر می کند؛ عواطف متین مدیرانه را از دیدن نقاط قوت و فرصتها و درک نقاط ضعف و تهدیدها به صورتی احترام انگیز نوازش می کند؛ روحهای لطیف معنوی را ـ اگر گرفتار سطحی نگری نشده باشند ـ چون نسیمی پر مهر و ماندگار می نوازد و به نشاط می کشاند و سینۀ حساس ایشان را همراه ولعی سیری ناپذیر پر از هوای پاک می کند؛ این معنا، این واقعیّت شورانگیز و این مهر و نعمت بی پایان الهی جان ما را پر از شکر و امتنان کرده و ما را دنبال اهل حقیقت کشیده است. ما از باب «إعرِف الحق، تعرف اهله» و با روشن بینی های بالا است که شیفتۀ ولی فقیه دوران، حکیم عالی قدر اسلامی، رهبر معظم انقلاب سیدعلی خامنه ای حفظه الله تعالی شده ایم. اینک پس از فراز و فرودها خط نورانی امام به دست ایشان است و این وجود شریف چون کشتی نجات دل دریای پر التهاب و پرمصیبت حیات بشری معاصر را می شکافد و با متانت و مهربانی و حکمت و روشن بینی و احساس معنوی و هشیاری مثال زدنی به پیش می رود. ┄┅••؛••┅┄ ▫️تعهد انقلابی حالا که یاران عزیز و غیوری چون مصباح، چون یزدی، چون سلیمانی، چون فخری زاده و امثال ایشان، ما و ایشان را ترک نموده اند و به دیدار رفیق اعلی شتافته اند، وقت بروز حمایتهای نخبگان است تا راه از همیشه روشن تر شود و دشمنان عنود نیز به اندازۀ ذره ای به طمع و نشاط خصومت و سبعیّت نیافتند، که مشی پرتأکید قرآن قطع طمع دشمنان است. اکنون زمان بلوغ یاری رهبری است؛ یاریهایی که همه جانبه و بسیار اساسی باشد. البته به عنوان واجب اول نیاز است تنها حمایتهای علما و نخبگان انقلابی به شکل مناسبی بروز کند. یعنی الآن ضرورت حیات انقلابی ما برای آن که آرامش داشته باشد و هزینه های بیهوده ندهد، بلکه راه را به خوبی بیابد، آشکار شدن ارادتهای نخبگانی به ایشان است. به تعبیر مقام معظم رهبری : «دل‌ها خوبند، دل‌ها مؤثرند اما دلها وقتی در خانه‌ها بتپند و بیرون نیایند، هیچ اثری نمی‌گذارند» (25/ 12/ 94) این بروز می تواند در قالب سخنرانی، یا چند کلام در ابتدای کلاس درس، یا نوشته، یا بیانیه، یا مصاحبه یا نشست علمی یا هر مدل دیگری باشد، ولی باید چند ویژگی داشته باشد : 1: بسیار سنجیده و متین باشد؛ 2: در مدار عملیات اصلی انقلاب که همان تمدن سازی است باشد؛ 3: ترسیم نیرومندی از اندیشه ها و ایده های ایشان ارائه نماید؛ 4: عواطف قاطع شیعی ما نسبت به ایشان را نشان بدهد؛ 5: از مواضع و عملکردهای ایشان حمایت شود؛ خداوند به ما توفیق شناخت نیازهای لحظه و اقدام مناسب بدهد! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِيِّهِ، انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّهِ»(امام علی ع) آنکه وقت یاری ولیّ خود خُفت، با لگد دشمن بیدارش می‌کنند. ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند یاسر و سمیّه اولین شهیدان نهضت مبارک رسول گرامی اسلام سلام الله علیهم اجمعین ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ و نه سرگردانها (2) در یک حرکت تمدنی از دل حوادث مختلف و طوائف گوناگون انسانی بروزات مختلفی حاصل می آید که وقتی به تنوع آن و روندهای افراد و جریانها (آغازها، فراز و فرودها و پایانها) از یک طرف و مقولۀ آرمان ملی و مقولۀ پیشبرد اهداف تاریخی و مسیر واقعی پیشرفت از جانبی دیگر و از طرفی نیز بی تکرار بودن فرصت زندگی می اندیشیم، در می یابیم صحنه ای که پیش روی خود داریم واقعاً تأمل خواه و ژرفامند است. اینجا است که بی تکبّر نیاز به هدایت را احساس می کنیم و زمزمۀ آن را در دل خود آغاز می کنیم. در حرکت انقلابی معاصر برخی با شور و حرارت وارد شدند و به تدریج سرد شدند و علیه حرکت انقلابی شوریدند در حالی که دلبستۀ مقاصد انقلاب بودند، از جمله افرادی که این سالها پرچم حیرت را بلند کردند و خود را منتظر صاحب اصلی انقلاب اسلامی ایران خواندند. در یادداشت پیشین بیان گردید رویۀ ایشان مشابه رفتار کسانی به نظر می رسد که در پروژۀ حفر تونلی وارد شده اند و نهایتاً از به ثمر رسیدن آن ناامید شده اند، با هزار انتقاد از آن بریده اند و حالا منتقد سخت آن پروژه گشته اند. از خود می پرسند در میان این همه درد و ناامیدی آیا راهی نیست؟ ممکن است ببینند که : آری، هست، ولی جالب است که همان راهی است که فرهنگ ناب دینی به صد بیان به ما نشان داده بود، و به خاطر هیجانها آن را نمی دیدیم؛ تنها راه امام زمان عج است، و تنها راه خالصانه دنبال ایشان افتادن رسیدن به استیصال است. چه کسانی به استیصال می رسند؟ آنها که تا ته ماجرا را رفته باشند. این نگاه با توضیح معقولی که داده شد، امید را دشمن می دارد و مکتب امام را که سراسر امید و عزم اصلاح است ضد سعادت می بیند. لذا بررسی می کند که ریشه های مکتب بداندیش امام چیست؟ گمان می برد ریشۀ فساد این است که این مکتب از حکمت و عرفان تغذیه کرده است؛ یعنی «اساساً» خالص و اسلامی نیست. به همین جهت شروع می کند مدتی سبک سرانه به نقد آرای فلسفی و عرفانی بپردازد و آنقدر در کارهای بی ارزش و ژورنالیستی خود غرق می شود که متوجه عدم اعتنای جامعۀ علمی به سخنان خود نمی شود. اصل ماجرا این است که اینها «راه» را ندیده اند، امام زمان عج بهانه است. ▫️نکتۀ مهمی در این موارد هست که بخشی از غرض این نوشته نیز همان بوده است : امثال پروژۀ حفر تونل با تمام نقصهای غیرقابل دفاعش به پایان می رسد و بالاخره تونلی با کیفیت یا کم کیفیت زده می شود و مورد استفادۀ مردم قرار می گیرد. بعد از مدتها نیز دیگر کسی به این جزئیات که امروز دیده می شد واقف نمی شود. نکته این است : «بالاخره این تونل که منافع مردم در آن است زده می شود»؛ اگر قدری از صحنه فاصله بگیریم و به آن نگاه کنیم متوجه می شویم، «اراده ای پشت این عملیات بود» که کندن آن تونل را می خواست و به اندازۀ خودش هم مثبت بود و تحسین برانگیز بود و نهایتاً هم این اراده بود که کار را به انتها رساند، ولی این ارادۀ تعیین کننده برای دلسوزان کف صحنه که با انواع کج رویها مواجه بودند معلوم نبود و همان کج رویها برای ایشان ذهنیّت یا حتی فلسفه ای درست کرد و قضاوت را تمام کردند و از یاری دست کشیدند، سهل است به دست اندازی هم مشغول شدند. این اراده امروز حقیقت انقلاب اسلامی است و دارد کارها را پیش می برد. این طائفه آن را نخواهند دید. «بصر» یعنی همین نگاه نافذ که نیست. حالا که واجب است روزی ده بار از خدا هدایت بخواهیم، این را عاجزانه طلب کنیم. امیر هدایت ع می فرماید : «شک شعبه هایی چهارگانه دارد : کل کل کردن، واهمه داشتن، دو دلی، وادادگی کسی که کل کل کردن را رویۀ خود قرار دهد از تاریکی خارج نمی شود؛ و کسی که از آنچه پیش روی خود دارد واهمه به دل بگیرد به عقب برمی گردد؛ و کسی که در تردید مستقر شود و دائماً دو دل باشد، با تیزی سُمهای شیاطین لگدمال می شود؛ و کسی که در برابر مهالک دنیا و آخرت وابدهد در دل آنها هلاک می شود» (نهج البلاغه، حکمت31) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغ‌ها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.»(بیانیه گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت سلمان محمدی اعلی الله مقامه الشریف (سلمان یا روزبه یکی از صحابی ایرانی(اصفهانی) رسول اکرم و از یاران امام علی علیه‌السلام بود. به دنبال حقیقت از دین زرتشت خارج شده، مسیحی شد و به شام و پس از آن به عراق سفر کرد و نهایتاً به یثرب رسید و منتظر پیامبر خاتم شد، در حالی که یک عالم دینی تراز اول روزگار خود بود. مقام بالایی پیش رسول اکرم داشت و برعهد تشیّع باقی ماند، در عهد عمر حاکم مدائن شد و همانجا در سنّی بالا درگذشت) ☘️@faslefarhang
• ادبیات • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 4 ▫️ آشکار نهان کی رفته‌ای زدل، که تمنا کنم تو را؟! کی بوده‌ای نهفته، که پیدا کنم تو را؟! غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور. پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را. با صد هزار جلوه برون آمدی، که من، با صد هزار دیده، تماشا کنم تو را. (فروغی بسطامی) ┄┅••؛••┅┄ «اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا تُجِيبُنِي بِهِ حِينَ أَسْأَلُكَ، فَأَجِبْنِي يَا اَللَّهُ» در دعای معروف سحر عاشقانه می سراییم : خدایا! از تو به واسطۀ چیزهایی درخواست می کنم که وقتی تو را به آنها می‌خوانم مرا پاسخ میدهی، پس پاسخم را بده ای خدا. در شمار این موارد نیز می‌گوییم : «اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَمَالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَ كُلُّ جَمَالِكَ جَمِيلٌ اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَمَالِكَ كُلِّهِ» خدايا! از تو درخواست مي كنم به حق زیباترین گونۀ زیبائیت؛ در حالی که همۀ زیبائی هایت حقیقتاً زیبا است؛ خدایا! از تو به واسطۀ همۀ زیبائیهایت درخواست می کنم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «بايد كوشش كنيد مايۀ هنرى را غليظ نماييد» (رهبری، 68/8/21) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند سردار اسلام عمار یاسر سلام الله علیه (عَمّار، جزء نوادر صحابی رسول خدا ص و حضرت علی ع بود. پدر عمار، یاسر یمنی بود که به همراه همسرش سمیّه اولین شهدای اسلام گشتند. عمار در 48 سالگی ایمان آورد، 94 چهار سال عمر کرد و رسول اکرم ص به او گفته بود : «تو را گروه باغی خواهد کشت». قاتلان او هنوز جزء اوتاد اسلام شمرده می‌شوند) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️تماشاچی نباشیم! (1) در این محذور هستیم : از یک منظر، کرونا یک طراحی دشمنانه علیه بشریّت است و ما در آن گرفتار شده ایم؛ در این طراحی چنان که به نظر می رسد «تغییر الگوی حکمرانی جهانی» و تحدید نسل و ضربه های کلیدی به کانونهای حساس حیات و تمدن فعلی بشری(از جمله اقتصاد و فرهنگ) هدف گرفته شده است. به خاطر خلق جهانی نو که «کاملاً» در پنجۀ استکبار است. مطلوب اول این است که مردم به فضای مجازی کوچ کنند و بیش از گذشته وابسته به آن شوند، مطلوب دوم این است که بتوان انسانها را از طریق میکروچیپها کنترل کرد، مطلوب سوم این است که نسل بشری به شدت کاهش پیدا کند. آیا این سخن عجیب است و تندروانه است؟ اگر علاقه داریم واقعیتهای تاریخی و عصری و آرایش اقدامات نظام سلطه را نادیده بگیریم، حداقل به سخنان قرآن که هدایت و رحمت برای مؤمنین است توجه کنیم : «گروهی از انسانها بسیار جذاب سخن می گویند و برای آن که خود را صادق بنمایند خدا را بر دل خود شاهد می گیرند، در حالی که سخت ترین خصومت را با شما دارند. «وَ إِذٰا تَوَلّٰى سَعىٰ فِي اَلْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهٰا وَ يُهْلِكَ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ» ﴿البقرة، 205﴾ و هنگامی که [چنین دشمن سرسختی] سیطره ای بیابد، می کوشد در زمین فساد و به هم ریختگی رقم بزند، و زراعت و نسل را نابود کند» به همین جهت نمی خواهیم حمله را نادیده بگیریم و با خوش خیالی تسلیم آن شویم. اسف این که ما از وقتی باهوش و با سواد شده ایم، به «تفکر قرآنی» کم توجه گشته ایم و در تاریکیهای زیادی می مانیم، در کارهای خود خیلی تردید می کنیم و در کنار فرصتها و به ویژه در برابر دشمنان از خود انفعالهای سخت و طولانی نشان می دهیم. این نکته مایۀ عبرت است و نباید آن را نادیده گرفت. در فضای فکر قرآنی دشمنان بشر به رسمیّت شناخته می شود و مؤمنان پرهیز داده می شوند که به خاطر جاه و جلوۀ دشمنان خامِ زبان و رفتار ایشان نشوند. امروزه دشمنان در اغلب موارد دشمنی را انکار می کنند. آرایش راهبردی صحنه روشن است : حمله بیولوژیکی است، حمله با الگوی روان و پیچیده ای اعصاب و روان را فلج می کند(ترس سنگینی ایجاد می کند)، این بار قشر خاصی درگیر نیستند بلکه یک رعب ملی پدید می آورد، فرهنگ تسهیلگر و پشتیبان این حمله ادبیات پزشکی مدرن است، نظام پزشکی مدرن در کشور(بدون این که بخواهد و حتی بداند) بزرگترین دستگاه نگاهبان رفتار مسالمت آمیز و غیر تهاجمی طعمه ها است و فضای مجازی بیشترین نقش را در هدایت عملیات دارد. اساساً عملیات فعلاً بیش از آن که فیزیکی و سخت باشد روانی و نرم است و هر چه مقاومت بیشتر باشد نسخه های سخت تری از این حمله رو می شود تا جایی که دشمن مأیوس شود یا تسلیحاتش به ته برسد. چگونه می توان از این محاصره خارج شد؟ این هم معلوم است : 1. توطئه را انکار نکردن(تلاش مبتذلی برای ندیدن صورت ندادن)؛ 2. در خواب غفلت فرو نرفتن(گاهی سهمگین بودن مصیبت، انگیزۀ غفلت ایجاد می کند)؛ 3. گارد جنگی گرفتن و نترسیدن؛ 4. حمله را به خوبی شناسایی کردن؛ (گسترۀ حمله، میزان مخاطره سازی، نقاط ضعف و قوت خود و دشمن را فهمیدن) 5. پس از چند عملیات تدافعی یا چند عملیات ایذایی بر کانون ضعف این حمله یا دشمن کوبیدن؛ در یادداشتی که اول اسفند 98 (دو روز پس از اعلام کشف کرونا) تقدیم شد با تلخی و تأسف نوشته شده بود که با توجه به همۀ سوابق نظام سلطه در جهان، قلب این حمله توصیه های پزشکی مدرن است و مهمترین ضدحمله در واقع خارج شدن از چمبرۀ این توصیه ها است. (در عین حال به خاطر ملابسات راهبردی چند روز پس از آن از اقدام طلاب جهادی که به بیمارستانها رفتند در حدّ تقدیس تقدیر صورت گرفت و رفتار حضرت آقا کاملاً درست و مثل همیشه به صورتی غنی و «حیرت انگیز» راهبردی خوانده شد) در همان نوشته به سرمایۀ بزرگ طب سنتی ـ اسلامی اشاره گردید و عرض شد به همین دلیل بود که مدتی پیش از آغاز این حمله، طب اسلامی که جسورتر و مؤثرتر از طب سنتی در گارد تهاجمی نسبت به نظام پزشکی مدرن وارد شده بود و می توانست تکیه گاهی واقعی برای مردم باشد و چون اسلامی بود با هویّت شیعی مردم نیز ارتباط برقرار می کرد و کانون قدرتمندی بود، به اشکال مختلفی مورد حمله قرار گرفته بود و تقریباً ریز و درشت سررشته داران این نهضت ترور شخصیتی و موقعیتی شده بودند و اکثرشان پایشان به دادگاه کشیده شده بود و انواع تعهدها از ایشان گرفته شده بود و تلاش کرده بودند تا حسابی رمق و نشاط آنها را بگیرند و میدان را برای عملیات آنها پر از مانع کنند و بخصوص چند ماه پیش از آغاز حمله آقای تبریزیان را با یک عملیات فرهنگی تخریب کردند تا امکان تهاجم از ایشان گرفته شود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️تماشاچی نباشیم! (2) الحق که درست دیده بودند و درست طراحی کردند و با همتی بسیجی وار(!!) و دقتی سیاستمدارانه آن را به اجرا گذاشتند و ما پیش از حملۀ کرونا گمان می کردیم مسأله این است که طب اسلامی اقتصاد پزشکی مدرن را تهدید کرده است و متهم شده است، ولی قطعاً مسأله فراتر از این بود. اطلاعات هر عملیاتی یکی از گزارشهایی که باید بدهد این است که کانونهای دفاع یا حملۀ جبهۀ دشمن کدام نقاط است و آنها طب سنتی ـ اسلامی را شناسایی کرده بودند. تجربه نیز نشان داد که طب سنتی و اسلامی چون نسیم خنکی حرارت وحشت را زدود و راههایی امن و فضایی برای تنفس پیش روی مردم باز کرد. از منظر دیگر نیز، با این محذور رو به رو بودیم که «نظام پزشکی کشور» را که تنها نهاد رسمی سلامت است نباید تضعیف می کردیم. این را مقام معظم رهبری به خوبی مراعات می کردند. حمایتها و حراستهای ایشان از دستورات پزشکان و به خصوص ستاد کرونا برای همۀ کسانی که دربارۀ خباثتها و طرحهای نظام سلطه مطالعه می کردند تعجب آفرین بود. ایشان تضعیف نظام سلامت را به صلاح نمی دیدند و شوریدن علیه پزشکی مدرن را در یک سطح رسمی پسندیده نمی شمردند. ┄┅••؛••┅┄ طبق معمول سناریوی پیچیده ای در پیش بود : ضمن این که اعتماد به نظام پزشکی را به خوبی در کشور جا انداختند، همان هفته های اول تذکر «حملۀ بیولوژیک» را دادند و حضور نیروهای مسلح را برای آن که آمادۀ یک رزمایش ملی باشند، مطلوب شمردند؛ بعدها دربارۀ «واکسن خارجی» تأمل و پرهیزی نشان دادند و متخصصان را برای تولید واکسن تشویق نمودند؛ به روشهای سنتی روی خوش نشان دادند و نهایتاً بر ستاد کرونا شوریدند که چرا تجربه های موفق طب سنتی را فراگیر نمی کنید؛ طبق معمول منتظر شدند که ببینند جبهۀ انقلاب چه میزان می توانند این توطئه را آشکار کنند و مردم را همراه نمایند. نفوذیهای دولت نیز کاملاً هوشمندانه تلاش خود را می کردند که واکسن مشکوک را بالاخره بیاورند و در ایران به کار بگیرند. وقتی که اقدام نفوذیها به گامهای آخر نزدیک شده بود و تلاشهای جبهه انقلاب کار را نهایی نکرده بود خود ایشان وارد صحنه شدند و به قول رسانه ایها بدون پوشش رسانه ای علیه واکسن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی موضع گرفتند. این کار هزینه داشت و ایشان معمولا از چنین تصمیماتی پرهیز می کردند ولی دیگر این عملیات نتیجه نداده بود و ورود ایشان را می خواست. اگر روی رفتار ایشان مطالعه داشته باشیم می فهمیم که موضوع چه میزان مهم بوده است که خود ایشان ورود کرده اند. الآن نباید کسی تماشاچی باشد و به جای کمک تنها به تحلیل صحنه بپردازد یا از روی ساده اندیشی بخواهد اشکال این اقدام رهبری را بیابد. نفوذیها دست بردار نیستند. راههای فرعی ای برای تزریق واکسن مشکوک در نظر گرفته اند که اجرا خواهند نمود. هنوز هم مشکل برخی از ماها که حتی خود را باهوش می دانیم این است که : 1. جنگ را در واقع باور نکرده ایم؛ 2. ابعاد آن را نمی شناسیم؛ 3. امکانات و مقدوراتمان را نادیده می گیریم؛ 4. خود را مبرای از مسؤولیتهای بزرگ می دانیم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 5▫️ چرا نمی نگرند؟! کل عالم زیبا است. عالم بدون تردید «عظیم» است. انسان از زیبایی و عظمت غرق در معنی می شود. معنی اساساً یعنی زیبایی، یعنی عظمت، یعنی لطافت، یعنی قدرت، یعنی ... ولی همۀ اینها «واقعی» و نه کاذب و مانع و رادع و کافر و پوشالی. و واقعی یعنی الهی، یعنی کاملاً گسترده؛ نه دم بریده، نه بی سر، نه بی محتوا. مؤمن مؤمن است زیرا قدرت درک باطنها و غیبها و ژرفای همه چیز را دارد. «اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»﴿البقرة، 3﴾ و بسم الله که در اول هر کار می گوید اسم رمز همۀ این حکمتها و ژرفامندیها است. چقدر زیبا و عاقلانه است با سوگیریهای درست در این زیبایی و عظمتها غوطه خوردن! دائماً از عظمتهای این دنیای مادی ـ که کمترین چهرۀ هستی است ـ شنیدن، با سرود «يَا مَنْ فِي الْبِحَارِ عَجَائِبُه‏»(جوشن کبیر) به عجائب الهی روی زمین و دریاها خیره شدن و به جای تنگناها با این گشایشهای واقعی مأنوس گشتن! تمام مایه های فکر و روحیۀ انقلابی از این فهم و از این برداشت تغذیه می کند. انقلابی یعنی کسی که در عظمت هستی و عظمت الهی انسان غرق است و با موانع «اینهمه» سعادت در حیات بشری می جنگد و برای تأمین عوامل آن سر از پا نمی شناسد. و خدا می گوید بنگرید! ... «آیا با تأمل به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده؟! و به آسمان که چگونه بر افراشته شده؟! و به کوه ها که چگونه در جای خود نصب شده؟! و به زمین که چگونه گسترده شده؟! پس تذکر ده که کار تو همین است!»﴿الغاشية،17 تا 21﴾ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخه گل صلوات هدیه به روی ماه امام مهدی عج ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 1▫️ منگنۀ مسؤولیّت دوران حکومت امام علی علیه‌السلام دوران عجیبی است. این دوران چنین مختصاتی دارد : 1) دین خاتم با مجاهدتهای نبی خاتم یک زندگی دینی تعالی‌خواه، بلکه واقعاً یک حکومت را رقم زده است؛ یعنی سخنانی متعالی و طوفانی در گوش بشر زمزمه شده و یک یا چند شخصیّت افسانه‌ای با تمام وجود، تمام آنچه نازل شده را پیش چشم انسانها دنبال کرده و به تعبیر حضرت آقا یکی از پرکارترین دوره‌های تاریخ بشر را رقم زده اند؛ 2) پس از رحلت او دربارۀ حکومت اختلاف شد و سه نفر در پی هم جانشین او شدند که از نظر شیعه صلاحیّت و اجازۀ این کار را نداشتند. در این مدت جانشین برحق نبی اکرم ص سکوت کرد و با اصرار بر وحدت جامعۀ اسلامی با خلفای نابحق همراهی کرد. در این موقعیّت به تعبیر شهید مطهری به خاطر برکنار شدن کارشناس واقعی «بسط توحید»، جدایی عملی دین از سیاست اتفاق افتاد که خطرناکتر از جدایی نظری دین از سیاست است و نهایتاً از دین تنها اسمی باقی ماند؛ 3) پس از 25 سال جانشین بر حق نبی اکرم ص که چون او معصوم بود به خواست مردم حاکم شد، در حالی که می‌گفت راضی به حکومت نیستم و وضع جامعه به گونه‌ای است که من اکنون اگر وزیر باشم بهتر است تا امیر. به نظر می‌رسد او حکومت را تنها به خاطر ترحم بر مظلومان و اجابت دعوت مردم می‌پذیرد نه دقیقاً فلسفۀ کامل حکومت دینی؛ «رهایم کنید و غیر مرا بخواهید؛ زیرا ما با حادثه‌اى روبه رو هستیم که آنرا چهره‌ها و رنگهاست، حادثه‌اى که دلها بر آن استوار، و عقلها بر آن پایدار نمی‌ماند. آفاق حقیقت را ابر سیاه گرفته، و راه مستقیم دگرگون و ناشناخته شده است»(نهج البلاغه، خطبه 92) مشکل او این است زمانه به گونه‌ای است که یافتن حق دشوار شده است و چندان امید استقرار مردم بر حق نمی‌رود. مسألۀ او حکومت نیست در هر شرایطی که پیش آمد، مسألۀ او جاری شدن حقیقت است در زمانی که می‌شود. امّا ردّ درخواست مردم در آن تاریخ به هیچ وجه شدنی نبود. 4) او جامعه اسلامی را بسیار آشفته و به هم ریخته توصیف می‌کند و دست به اصلاحاتی می‌زند که درگیریهای مفصلی در دل جامعۀ اسلامی درست می‌کند، ولی به هیچ وجه از خط اصلی خود کوتاه نمی‌آید و برای هر معضلی طرحی متناسب با خود آن دارد؛ مسألۀ اصلی او سهم‌خواهی عمدۀ نخبگان جهان اسلام است که جای اسلام نشسته است و تلاش او بر آن بود که اسلام حقیقی دوباره در خاطرها زنده شود و تا حدی چنین نیز شد، بخصوص برای آیندگان. حکومت او در تاریخ ۱۹ ذیحجه سال ۳۵ هجری شروع می‌شود و کمتر از پنج سال یعنی حوالی : 58 ماه طول می‌کشد و در 21 رمضان 40 هجری با شهادت او پایان می‌پذیرد. عمدۀ فضای این 58 ماه را درگیری با سهم خواهی ها و نهایتاً منازعۀ درونی قدرت اشغال کرد. درگیری اول او با مترفین و اسلام مرفهان بی‌درد بود؛ درگیری دوم او با فرعون صفتان و اسلام تجددخواهان و بی‌دینهای دیندارنما بود؛ درگیری سوم او با نیروهای ارزشی قدرت‌طلب و اسلام هوشمندی، چالاکی و سطحی‌نگری(!) بود. در این اوضاع شلوغ تعاملات یک انسان کامل که علم آسمانی و قلب ملکوتی دارد، با مسائل جامعۀ گستردۀ اسلامی آن روز بسیار آموزنده است. در این میان نکتۀ مهمی را خود آن حضرت آموخته اند که به خاطر آن این بحث را دنبال می کنیم. بحث ادامه دارد ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «برای همه چیز می‌توان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد؛ زیرا فطرت بشر در همۀ عصرها با آن سرشته است» (بیانیه گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند زینب کبری سلام الله علیها ☘️@faslefarhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا