7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز موفقیت چیه؟ 🤔
چه چیزی حضرت زینب سلام الله علیها رو به این نقطه اوج و موفقیت رسوند؟
#پادکست_فوق_العاده 🎧
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
🔆 #فراخوان_عضویت در مضمارنوجوان
⬅️برگزاری
🚩دوره هاواردوهای تربیت تشکیلاتی🚩
⬅️آشنایی با
🏀 بازی های تربیت تشکیلاتی🏀
⬅️ تربیتِ
💯 مدرس و مربی تربیت تشکیلاتی💯
#مجموعه_ها_مربیان_دانش_آموزان
🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
کار منهای معنویت، هیچِ !
یه رهبر و آدم تشکیلاتی ، میدونه برنامه ریزی و ایده و طرح بدون وجود معنویت اثر خودش رو نمیذاره و ما برای اثر گذاری حداکثری نیاز داریم معنویتمون رو زیاد کنیم، مثل شهید دستغیب🥇
#معنویت_شهید_دستغیب
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
هدایت شده از مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو
13.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دوره تربیتی تشکیلاتی شهید سلیمانی
تکنیک های جذب در تشکیلات
🔵باحضور اساتید برتر تشکیلاتی
🔹استاد عرب اسدی
🔹استاد کشاورز
🔹استاد محمدی
🔹 استادجعفری
🔵آیدی ثبت نام در دوره :
@mezmar_nojavan_rabet
💥همراه با #گواهینامه و حمایت و پشتیبانی آموزشی حین دوره 💥
#ویژه_جوانان
#تیزر_دوره
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
19.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال و هوای بچه های رویداد 😉💥
این قسمت : دخترانِ نسل نویی
شما فکر میکنید در ادامه چخبرهایی باشه؟🤔
منتظر پخش قسمت پسران باشید 👌
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
⛔️در پاسخ به یاوهگوییهای #گرگیج عالم اهلسنت و توهین به ائمه (ع)
📛 گرگیج در تریبون نمازجمعه ۱۹ آذر:
اگر کسی خلافت عمر را نپذیرد، نمیتواند از حلال زاده بودن ۹ امام شیعه دفاع کند.
✅پاسخ: 👇👇👇
اولاً حضرت شهربانو نه کنیزِ هدیه به امام حسین عليهالسلام بود و ونه توسط عمر به نکاح امام حسین (ع) درآمده. بلکه ازدواج رسمی بود. اسرای فتح ایران ابتدا توسط امام علی (ع) آزاد شدند و سپس ازدواج رسماً صورت گرفت که طبق عقیده شیعیان خطبه عقد مولای ما امام حسین (ع) با شهربانو به دستور امیرالمومنین (ع) و توسط جناب حذیفه از شیعیان آن حضرت خوانده شد. (الدرُّ النظیم فی مناقب الائمة اللهامیم/مناقب آلابیطالب)
ثانیاً بالفرض کنیز بوده باشد، برحسب فقه صحیح اسلام هر غنیمتی[اموال منقوله،کنیز وجواری،اراضی] که تحت حاکمیت ظالمین از مشرکین گرفته شود، اساساً ملک امام معصوم است.
👇امام مالک کل عالم است و اگر غاصبی چیزی به ایشان ببخشد ملکیت ایشان به خاطر هدیه توسط غاصب نیست. 👇
معاوية بن وهب گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: اگر امام افراد را به سريّه بفرستد و غنيمتهايى به دست آورند، چگونه تقسيم مىشود؟
فرمود: اگر به فرماندهى كسى كه امام او را منصوب فرموده است جنگيدهاند، بايد يك پنجم كه سهم خدا و رسول است جدا شود و چهار پنجم آن را بين خودشان تقسيم كنند. و اگر در آن جنگ به جنگ مشركان نرفتهاند، هرچه غنيمت گرفتهاند براى امام عليهالسّلام است و هرطور دوست بدارد با آن رفتار مىكند.
📗الکافي ج ۵، ص ۴۳
✔️لذا برفرض کنیز بودن مادر زینالعابدین (ع)، وۍ ملک اهل بیت (ع) بوده وعمر بن خطاب مدخلی در ملکیّت وی نداشت که با سلب مشروعیت خلافتش، نکاح امام حسین (ع) با شهربانو ابطال شود.
لذا سخن گرگیج یک افترای بی سر و ته است والزام او از اساس منقوض است.
ثالثاً کجای فقه اهلسنت عاقد باید عادل باشد؟ آیا عاقد فاسد عقدش باطل است؟
👈طبق نظر بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت، میتوان کافر را از یک مسلمان وکیل کرد، تا از طرف او عقد نکاح یا... را انجام دهد! پس استدلال آقای گرگیج در مورد اینکه چون خلیفه دوم حضرت شهربانو را به عقد سيد الشهدا در آورده است پس خلافت او شرعی است، نه تنها دلالت بر خلافت ندارد، بلکه این عمل الزاما حتی نمیتواند دلالت بر اسلام شخص وکیل داشته باشد! (زكريا الأنصاري، أسنى المطالب في شرح روض الطالب، ج ۲، ص ۲۹۵/ سید یزدی، العروة الوثقی، ج۲، ص۲۰۹).
❌ توهین به اهلبیت عادت نواصب است. قطعا با چنین مطالبی نمیتوانید مشکل غاصب بودن خلفایتان را حل و آنها را مشروع کنید.
⚠️ماجرا نباید با یک عذر خواهی ساده تمام شود...
با هتاکان به اهل بیت علیهمالسلام باید وفق قانون برخورد صورت گیرد.
این تحرکات وحدتشکن در آستانه فاطمیه آن هم از سوی فردی که سابقه سخنان این چنینی دارد مشکوک و جای مداقه توسط مسئولان ذیربط دارد!
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
امیر
#قسمت_نهم
سجاد روی شونم کوبیدو گفت :((اگه موقعیتم اضطراری نبود میمونم پیشت و تنهات نمیذاشتم جون تو.موفق باشی!))
بعد هم با سرعت جت سمت سرویس بهداشتی رفت ؛ رفیق روزهای سخت که تا تهش همراهی میکنه خودشه قشنگ!!! از وقتی بهش گفتم بس که زدی پس سرم نمره چشام همچین شد داره سعی میکنه کرماشو کنترل کنه و دیگه نمیزنه پس سرم. جلوی دفتر مدیر منتظر موندم ؛ انگار جلسه داشتن. هیشکیم نبود بهش بگیم من در میزنم تو حرف بزن
اینچند روز بس که قکر کرده بودم مخم تاب برداشته بود. هیچ وقت تو عمرم انقدد فسفر نسوزونده بودم ، ذخائر فسفر مغزم با کمبود مواجه شد. دیگه مغزم میخواست بیاد بزنه رو دوشم بگه " داداش تا دوروز پیش نمیدونستی چیزی به اسم مغز وجود داره ، الان که خداروشکر فهمیدی منو داری نیاز نیست انقدر کار بکشی ازم ، بخدا راضی به زحمت نیستیم." خیلی فکر کردم که اصلا مرام ورزشکاری این نیست که وسط کار بچه ها رو بذارم برم و بی معرفتی کنم. حالا مرام پهلونی و این فاز روشنفکری رم بذاریم کنار حقیقتا به فکر خودمم بودم. ینی اصلا منصفانه نبود! وقتی میتونستم باشم و برنده بشم و همه بهم افتخار کنن، چرا باید یهو همه چیز و بزارم کنار؟! این بازی حقم بود، سهمم بود ، زندگیم بود.هیچ جوری تو کتم نمیرفت که این همه تمرین و اون همه تلاش، حالا که موقع عمل کردنش رسیده بی نتیجه شده! به این فکر میکردم که میتونم لنز بزارم یا اصلاً عینک و با کش ببندم به سرم! اما خیلی خطرناک بود. مگه اینکه بدون عینک میرفتم. البته دکتر توصیه کرده بود اگه به مدت طولانی عینک به چشم نداشته باشم ، ممکنه چشمام بدتر بشه !
بالاخره در دفتر باز شد و دبیر ورزش مون نفر اول بود که از اتاق مدیر اومد بیرون. بعد از دیدن من گل از گلش شکفت و بدون معطلی گفت:(( آقای مدیر ایشون امیر نیکزاد هست یکی از اونایی که بهتون گفته بودم خیلی کارش درسته! بهتون قول میدم که ما بازی هفته بعد اول میشیم یا اینکه رتبه خیلی خوبی کسب میکنیم. خلاصه اینکه جایزه بچه ها رو از همین الان آماده کنید!))
بنده خدا یه جوری ازمتعریف میکرد حس کردم محمد صلاحی چیزی هستم و نمیدونم.
صحبتشون که باهم تموم شد اومد سمتم. مربی ورزش:(( چطور شده امیرجان؟! چرا نرفتی سر تمرین؟! زنگ تفریح خورده!))
همون لحظه تو دلم بسم الله بسم الله گفتم و توکل کردم:(( راستش آقای مرزبان... من فکر می کنم نتونم تو مسابقه همراهیتون کنم...))
دبیر ورزش با تعجب زیاد گفت:(( چرا؟! چی شده؟! مشکلی پیش اومده؟! اگه مشکلی هست بگو؟تو خودت اومدی گفتی تیم راه بندازیم بریممسابقه ، چیشد جا زدی؟))
همچی بگی نگیبه غرورمبرخورد. جا زدی چیه مرد مومن. بچه ها مثل چی دارنتمرینمیکنن تو حیاط ، دیگه چقدر میتونم بی مرام باشم به خاطر خواسته ی خودم، مانع موفقیت بچه ها شم؟ مارو باش اومدیم جوونمردی کنیم مثلا ، پوریایِولی بازی دربیاریم که خودم مهم نیستم و این چیزا.
_:(( راستیتش اینکه. من نمره چشمم بالاست. همچین بگین نگین الانم شمارو دو سه نفر میبنیم. با عینک همنمیتونم وایستم دروازه ، یهو توپ میاد تو صورتم شیشه میره تو چشام ، همینقدر بینایی رو هم از دست میدم. بخاطر همین هم نمیتونم دروازه بایستم. نمیخوام باعث افت گروه باشم. لطفاً هر طوری که خودتون فکر می کنید بهتره به بچه ها بگید. هر کمکی که از دستم بر بیاد برای تیم انجام میدم تا جبران کنم! فقط نمیخوام روحیه بچهها آسیب ببینه. ببخشید که یهو بدقولی کردم...))
معلممون انگار پنچر شد. اخم ریزی کرد.
آقای مرزبان:(( الان چیکار کنیم خب؟ تیممونناقص میشه. حالا که میگی نمیتونی ، باشه یه کاریش میکنیم. اما اگه تو بودی خیلی خیلی خوب بود.))
نیشم واشد وگفتم:(( لطف دارین شما. حتماً هر کاری که از دستم بر بیاد انجام میدم! اتفاقا یکی رو در نظر دارم بیاد دروازه بایسته. بهتون قول میدم که خودم راش بندازم. تو بازی شاید نتونم باشم ، ولی میدون رو خالی نمیکنم!))
روی شونم زد و گفت:(( باریکلا! خوبه که به ایناشم فکر کردی.ببینم چه می کنی!))
وارد حیاط شدم و کنار زمین فوتبال رضا رو دیدم که به میله تور بستکتبال تکیه داده بود و مثل همیشه تماشاچی بازیمون بود. همینجور عشق و علاقه به فوتبال از چشاش میبارید بچه. رفتم کنارش و دستمو انداختم دور گردنش.
_:(( به داش رضا .چطوری یا نه؟ بچه ها میگفتن مشتی ای. اونقدر مشتی هستی که واسم یه کار خفن بکنی؟!))
رضا شوکه و بهت زده گفت:(( سلام. چه کاری داداش؟!))
گلومو صاف کردم . با ابرو دروازه ی خالی رو نشون دادم و گفتم:(( تو را می طلبد؛ پایه ای وایستی جام اونجا؟! ما پیر شدیم ، دیگه شما جوونا باید بیاین رویکار!))
لبخندی زد و چشاش ستاره بارون شد.
به تقلید از سجاد زدم پس سرش:(( مرامتو عشقه!))
#قهرمانان_نسل_نو 💪
#رمان_نسل_نو 💥
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو
نقش تو برای حل مسائل کشور چیه؟ 🔵حالا که #مطالبه_گری رو یاد گرفتی میتونی خودت هم یه قدم مهم و بزرگ
سلام به همه شما دوستان عزیز مضمار نوجوانی، همونطور که میدونید دوستان شما در سراسر کشور در رویداد قرن نو نسل نو در دومین ماموریتشون مسائل دانش اموزان رو پیگیری کردن، ما بهنوبت مسائلشون رو میگذاریم و شما رای تون رو بدید 😉✅
💠برای امتیاز دهی لطفا به استوری های پیج مضمار نوجوان مراجعه کنید☺️⏬
https://instagram.com/stories/mezmar_nojavan/2728520906467153350?utm_medium=share_sheet
#جوان_نوجوان_تشکیلاتی_تمدن_ساز
#مطالبه_گری
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
#المیرا
#قسمت_دهم
مامانبزرگ نشسته بود رو صندلی و از دورهم بودن بچه ها و نوه هاش لذت میبرد.صدا به صدا نمی رسید.
زندایی زهرا:(( ببخشید من برم سراغ این بچه ، دوباره لج کرده. ساکتش کردم میام دوباره )) بعد از بغل کردن مانی کوچولو به اتاق رفت تا اون رو بخوابونه. سمت خاله رفتم و به ظرفی که داشت کشک و دوغ رو توش قاطی میکرد اشاره زدم و گفتم:(( خاله بدین و من انجام میدم. زن دایی رفته تا بیاد من کمکتون می کنم. هر کاری که دارین به من بگین.))
صدای مادر جون بلند شد:(( نه نه! عزیزم آشپزخونه جای تو نیست! برو اونور با بچه ها بازی کن.))
_:(( خوب من می خوام کمک کنم.))
خاله:(( المیراجان تو نمیتونی. این کار تو نیست. همون که مادر جون گفت، بهتره بری تو حیاط پیش بچه ها. فقط حواست باشه تو حیاط رفتی نزدیک دیگ نشی ممکنه بسوزی.))
دست از پا دراز تر از آشپزخونه بیرون اومدم و وارد اتاق دوران مجردی دایی شدم. جای خلوت که کسی نباشه! فکر میکردم اگه فاطمیه بیایم خونه مادرجون خیلی بهم خوش میگذره و امسال برخلاف سال های قبل میذارن کنکشون کنم. ولی انگار هنوزم تو چشمشون بزرگ نشدم. حتی صبح دلم نمی خواست از در خونه بیام بیرون! هندزفری رو تو گوشم گذاشتم و طبق معمول سکوت محض. هیچ موزیک پلی نکردم، حتی حوصله شنیدن موزیک های مورد علاقم که غمگین هم بودن رو نداشتم. مهسا گفت امتحان داره و دیر تر میاد ، اگه بود شاید کنار دستش یکم میتونستم ناخونک بزنم به کارا.تو حال خودم بودم که همون لحظه در باز شد و ساره بچه دختر خاله مامانم وارد اتاق شد. باهمون انرژی همیشگیش . همیشه به این فکر میکردم منم ۲۴ ۵ ساله شم همینجور پرانرژی میشم؟ امروز به نظرم خیلی تو اعصاب بود گفت:(( اینجا چیکار می کنی؟! چرا اینجا تنهایی؟! چرا نمیایی بیرون؟!))
لبخندی زورکی زدم_:(( حوصله ندارم. باشه حالم بهتر شد میام بیرون.))
ساره:(( خوب حوصله نداشتی میموندی خونتون اصلاً چرا اومدی مهمونی.پاشو پاشو افسردگی میگیزی اینها تنها))
دلم میخواست بهش بگم:(( خونه مادربزرگ خودمه! برای اومدنش باید از تو اجازه بگیرم؟!))
یه لحظه به خودم اومدم و با خودم گفتم:(( چرا یهو انقدر عصبانی شدم؟! دلیلی نداره یهو از کوره در برم که. ساره همیشه همینجوره ، قصدی نداره که.))
فقط به این بسنده کردم:(( ساره جان ، امروز اصلا حالم خوب نیست!))
سارهبا شیطنت ادامه داد :(( داری اهنگ گوش میدی؟! بده ببینم چی گوش میدی!))
_:(( هیچی گوش نمیدم. هندزفری خالیه.))
ساره:(( وا! پس چرا کردی تو گوشت؟!))
اصلاً حوصله حرفهایش را نداشتم از اتاق زدم بیرون.
ساره پشت سرم اومد:(( دارم باهات حرف میزنم. چرا جواب نمیدی؟!))
پوفی کشیدم. واقعا انقدری ناراحت بودم از دیده نشدنم که تضمینی نبود از ناراحتی چیزی نگم بهش :(( ساره جان یه چیزی وجود داره به اسم حریم شخصی. دلم میخواد الان آهنگ خالی گوش کنم چرا میپرسی؟))
ساره خنده ی کوتاهی کرد ، لپمو کشید و گفت:(( المیرا ، یکم زیر دیپلم حرف بزن بابا. حریم شخصی و این چیزا چیه ... من واسه خودت گفتم. هرطور راحتی.))
لبخند زدم. چیزی نگفتم و برگشتم سمت حیاط. واقعا انقدر بچه بودم و خودم نمیفهمیدم؟ یا بقیه نمیخواستن قبول کنن بزرگ شدنم رو؟ دمپایی مامانبزرگو پوشیدم و از پله ها رفتم پایین. صدای سوت بلبلی زنگ در اومد؛ قدم های رفته رو سریع برگشتم داخل خونه که چادرمو بردارم ، معلوم نبود کی پشت دره . . .
ساره:(( تو افسرده ای! کاملا مشخصه!))
#قهرمانان_نسل_نو 💪
#رمان_نسل_نو 💥
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک رهبر به تمام معنا🏴
رسیدن به بلندترین قله ها مرهون تحمل سختی ها رنج هاست، مثل مادر
بی بی دوعالم نه تنها یک بانوی الگو که یک رهبر بتمام معناست،
«یا فاطمة انّ اللَّه اصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء العالمین»
واین مقام نه صرفا با انتساب به پیامبر که با مجاهدت و مبارزه و بندگی بانو نشأت گرفته و این نکته مهمی ست که در صلوات به ایشان میگوییم
يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً
یعنی کسی که در سختترین امتحانات آزموده شده و سربلند و صابر بیرون آمده!
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست🏴
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
شما چطور فکر میکنید؟
بنظر شما کدوم دسته از دانشجو یا دانش اموزا از نظر مسئولین دانشگاه یا مدرسه و یا همکلاسی ها بیشتر مورد توجهن و مورد اعتماد ترن؟
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخوای به قدرت بالا برسی و تو پیشرفت کشور سهم داشته باشی؟ 😉
خوب درس بخون و برو برای صعود قله های بزرگ که پیش رو هست💪
#استوری_جذاب_شنیدنی
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️