eitaa logo
فست بوک
118 دنبال‌کننده
80 عکس
26 ویدیو
3 فایل
#مجلہ‌ای پرمحتوا و بہ‌روز با؛ #لقمہ‌هاے‌خواندنے #داستانکـ #تاریخ #قندوپند #خبروتحلیل 🍃تقریبا یک پَیام روزانه http://eitaa.com/fastbook :لینک ایتا 🌹 http://Sapp.ir/fastbook :لینک سروش 🌹 🌹 ادمین: @admiin1
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی شخص نانوایی مردی با لباس کهنه و فقیرانه ای را دید که به طرف مغازه‌اش می‌آید... با خودش گفت حتما این فقیری است که می خواهد نانی را گدایی کند. وقتی آن مرد رسید گفت نان تمام شده، مرد از آنجا دور شد... دوست نانوا که آن مرد را از سر کوچه دیده بود به نانوا رسید و گفت"او را شناختی.؟ نانوا گفت نه...حتما فقیری بود که نان مجانی می خواست و من به او گفتم نان تمام شده... دوست نانوا گفت وای بر تو... آن مرد استاد و زاهد بزرگ شهر است... نانوا تا فهمید به سمت زاهد دوید و گفت مرا ببخش که شما را نشناختم..و از زاهد خواهش کرد که او را به شاگردی قبول کند زاهد قبول نکرد... ولی نانوا اصرار کرد که اگر مرا به شاگردی قبول کنی تمام شهر را نان مجانی دهم... زاهد به خاطر شرطش او را قبول کرد... روزی در کلاس درس، از پرسید که ای شیخ"جهنم کجاست؟ شیخ گفت جهنم *جاییست که تکه نانی را برای رضای خدا ندهند و شهری را برای رضای بنده ای نان دهند*... @fastbook📚