کانون فرهنگی تبلیغی شهید فاتح
🔻محمد، محبوبترین نام نوزاد در برلین آلمان 🔸پایگاه خبری گلوب آی گزارش داده در سال ۲۰۲۴ میلادی نام
⭕️برای اولین بار در تاریخ آمریکا،
توی نیویورک "محمد" جزء 10 اسمِ محبوب شده!
در آلمان هم، سال 2024 محمد محبوبترین نام بوده.
انگار اینا هرچی بیشتر سعی میکنن جلوی ترویج اسلام رو بگیرن، خدا بیشتر باهاشون لج میکنه😂
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️سر گردونم من خسته دل
اَنْتَ الْهادی و انَا الْمُظِلْ...
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز جمعه به سبک اعضای تحریرالشام در سوریه
#سوریه
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳قرائت صلوات خاصه امام هادی(ع) در روز
#شهادت_امام_هادی(ع)
🤲اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ...
🎙 #مهدی_نجفی
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی منتشر نشده از آخرين غبارروبی حاج قاسم سليمانی در حرم امام هادی علیه السلام🖤
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
#اخبار_افغانستان
#مهاجرین
🔴 مهاجرت نخبگان افغانستانی به زیان ایران است
🔸️ ماندانا تیشهبار، استادیار دانشگاه علامه طباطبایی گفت افغانستانیهای که پس از تحولات در این کشور به ایران آمدند، سرمایههای انسانی هستند و مهاجرتشان به کشورهای غربی به زیان ایران است.
🔹 تیشهبار با اشاره به اینکه نخبگان افغانستانی بعد از مدتی به علل مختلف ایران را به مقصد کشورهای غربی، آمریکا و استرالیا ترک میکنند، گفت: تلاشی برای ماندگاری آنها انجام نشد؛ مهاجرت این گروه از افغانستانی ها از ایران به نفع کشور نیست و در بلند مدت به ضرر ایران تمام میشود.
🔹 وی تأکید کرد: مهاجران نخبه افغانستانی میتوانستند در حل برخی مسائل مثل قاچاق، امنیت، مبارزه با تروریسم، محیط زیست، تغییرات اقلیمی و مسئله آب به ایران کمک کنند.
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر شب
به رسم ارادت
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
کانون فرهنگی تبلیغی شهید فاتح
هر شب به رسم ارادت السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) https://eitaa.com/fateh_kanoon93
♥️ یا امام رضا، کفترات آدم شدن، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم ...😂
کانون فرهنگی تبلیغی شهید فاتح
همسرداری "بعـد از دعـوا؛ مساله را زیاد ادامـه ندهید...!" 🍃 وقتی در مورد مسالهای با همسر خود دعوا
#هنر_زن_بودن
✨خانواده اش را در شادی هایتان شریک کنید
اگر برای همسرتان قصد گرفتن جشن تولد دارید خانواده اش را هم در این شادی شریک کنید. جلوی او از پدر و مادرش تشکر کنید که چنین پسری را با ویژگی های بی نظیر تربیت کرده اند. این کار هم باعث شادی مضاعف همسرتان شده و هم محبت خانواده اش به شما جلب گردیده است.
همسرتان هرگز این محبت و برنامه ای که تربیت داده اید را فراموش نکرده و اگر به زبان هم نیاورد در دل، شما و شعور و مهربانیتان را ستایش خواهد کرد
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
کانون فرهنگی تبلیغی شهید فاتح
#قصه_شب #کتاب_از_چیزی_نمیترسیدم #قسمت_سیزدهم بر ترکِ او سوار می شدیم و او دیوانه وار خیابان ها ر
#قصه_شب
#کتاب_از_چیزی_نمیترسیدم
#قسمت_چهاردهم
پس از اتمام ورزش و اجازه ی مجدد از میان دار، از گود خارج شدم. اصول ورود و خروج به گود را از مرحوم عطایی و حاج ماشالله جهانی به خوبی یاد گرفته بودم که نهایت ادبِ ورزشکاری است. اساسا ورزش تاثیر زیادی بر اخلاق دینی من داشت و یکی از مهم ترین عواملی که مانع مهمی در کشیده نشدنم به مفاسد اخلاقی بود، به رغم جوان بودن، ورزش بود، خصوصا ورزش باستانی که پایه و اصولِ اخلاقی و دینی دارد.
سید جواد جوان مشهدی، از من سوال کرد:" بچه ی کجایی ؟" گفتم :" بچه ی کرمان " اسمم را سوال کرد. به او گفتم .
گفت:" چند روز مشهد هستی ؟" گفتم :" یک هفته " اصرار کرد در این یک هفته، هر عصر به باشگاه آنان بروم.
حرم امام رضا علیه السلام جاذبه عجیبی داشت. شب ها تا دیر وقت در حرم بودم. روز بعد، ساعت چهار بعد از ظهر به باشگاه رفتم. این بار همراه سید جواد جوان دیگری که او را حسن صدا می زدند، آمده بود. بعد از گود زورخانه ، سید جواد و دوستش حسن مرا به گوشه ای بردند. تصور این بود که می خواهند کسی دیگر را بزنند که طرح دوستی با من ریخته اند.
بدن آنها حالت ورزشکاری نداشت؛ اما خوب میل می زدند و شنا میرفتند. معلوم بود حسن تازه پایش به زور خانه باز شده بود؛ چون بیست تا شنا می رفت، دیگر روی تخته می خوابید.
سه تایی روی یکی از میز های ورزشی نشستیم.
سید جواد سوال کرد:" تا حالا نام دکتر علی شریعتی را شنیده ای ؟"
گفتم:" نه ، کیه مگه ؟"
سید، برخلاف حاج محمد، بدون واهمه ی خاصی توضیح داد:" شریعتی معلمه و چند کتاب نوشته. او ضد شاهه ."
دیگر کلمه ی " ضد شاه " برایم چیز تعجب آوری نبود. ظاهرا احساس انعطاف در من کرد.
این بار دوستش حسن به سخن آمد. سوال کرد:" آیت الله خمینی را می شناسی ؟ "
گفتم:" نه "
گفت:" تو مقلدِ کی هستی ؟"
گفتم:" مقلد چیه ؟"
و هر دو بهم نگاه کردند.
از پیگیریِ سوال خود صرف نظر کردند.
دوباره سوال کردند:" تا حالا اصلا نام خمینی رو شنیده ای ؟"
گفتم:" نه "
سید و دوستش توضیح مفصلی پیرامون مردی دادند که او را به نان آیت الله خمینی معرفی می کردند.
بعد، نگاه عمیقی به اطراف کرد و از زیر پیراهنش عکسی را در آورد. عکس را در برابر چشمانم قرار داد: عکس یک مرد روحانیِ میان سال که عینک بر چشم، مشغول مطالعه بود و زیر آن نوشته بود " آیت الله العظمی سید روح الله خمینی " .
از من سوال کرد:" میخوای این عکس رو به تو بدم؟"
به سرعت جواب دادم :" بله، می خوام "
حسن، دوست سید جواد، گفت :" نباید این عکس رو کسی ببینه؛ وگر نه ساواک ( که حالا برایم کاملا اسم آشنایی بود ) تو رو دستگیر می کنه "
عکس را گرفتم و در زیر پیراهنم پنهان کردم. خداحافظی کردم و از آنها جدا شدم.
" شریعتی " و " خمینی " دو نام جدیدی بود که می شنیدم. برایم سوال بود که چطور آن دو جوان تهرانیِ سرامیک کار در طول آن شش ماه که با آنها کار می کردم و دوست صمیمی بودیم و این همه بر ضد شاه با من حرف زدند، اسمی از این دو نفر نبردند!
وارد مسافر خانه شدم. عکس را از زیر پیراهنم بیرون آوردم. ساعت ها در او نگریستم. دیگر باشگاه نرفتم. روز چهارم ، رفتم ترمینال مسافر بری و بلیت کرمان گرفتم؛ در حالی که عکس سیاه و سفیدی که حالا به شدت به او علاقه مند شده بودم را در زیر پیراهن خود که چسبیده به قلبم بود، پنهان کرده بودم. احساس می کردم حامل یک شیء بسیار ارزشمندم.
به محض ورود به کرمان، به علی یزدان پناه نشان دادم. گفت:" این عکس آقای خمینی است."
با تعجب سوال کرد:" از کجا آوردی؟ اگر تو رو با این عکس بگیرند، پدرت رو در میارن یا می کشندِت."
جرئت و شجاعتِ عجیبی در وجودم احساس می کردم. ساواک را حریف کاراته ی خودم فرض می کردم که به سرعت او را نقشِ زمین می کنم!
آنقدر وجودم مملو از نشاط جوانی بود که ترسی از چیزی نداشتم. حالا من یک " انقلابیِ دو آتیشه " شدید تر از علی یزدان پناه بودم و بدون ترس از اَحَدی بی محابا حرف میزدم. سال ۵۶ کم کم سر و صداهایی از خارجِ کرمان به گوش می رسید.
▪️ادامه دارد...
https://eitaa.com/fateh_kanoon93