به یاد شهدای تاسوعا و عاشورا مدافع حرم خوزستان
شهیدان محمد ظهیری، منصور مسلمی سواری، مصطفی صدرزاده، فرشاد حسونی زاده
و جمیع شهدا و مومنین و مومنات که دستشان از دنیا کوتاه است
سلام بدیم به اربابمان
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک
ارادتمند و ملتمس دعای شما
نوربخش شیخی
__________
@fatehan94
به مناسبت سالروز شهادت شهید عاشورایی مدافع حرم، منصور مسلمی سواری بخشی از کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا :
شهید ناصر مسلمی سواری
• شفای فرزند
مدتی بود از شهادت شهید مسلمی سواری گذشته بود. همسر شهید و چهار فرزند ایشان در یک منزل سازمانی سپاه اسکان داده شده بودند. از این جا به بعد را به نقل از بیتا دختر شهید بخوانید.
وقتی 9 سالم بود حالم خیلی بد بود. مادرم مرا به دکتر برد. دکتر وضع مرا که دید گفت باید او را به بیمارستان اطفال ببرید.
خیلی دیر وقت بود و مادرم که به کسی دسترسی نداشت نتوانست مرا به بیمارستان ببرد. به منزل برگشتیم و من خوابیدم.
در عالم خواب دیدم پدرم آمد و گفت: « بابا بیتا بیا این آب را بخور تا حالت خوب شود چون مامانت من را پیش دوستانم نفرین کرده! »
مادر بیتا وقتی حال بیتا را میبیند، مستأصل میشود به شهید گلایه میکند که شما رفتی در بهشت و مرا با این بچهها تنها گذاشتی و الان بچه شما مریض است و...
بیتا ادامه داد: من بیدار شدم و پیش مادرم رفتم و گفتم مادر من گرسنه هستم! مادر با تعجب گفت: بیتا هستی یا همتا؟! - بیتا و همتا دو قلو هستند - گفتم من بیتا هستم و ماجرای خواب را برایش نقل کردم. دیگر هیچ اثری از بیماری در من نبود.
__________
@fatehan94
کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
به مناسبت سالروز شهادت شهید عاشورایی مدافع حرم، منصور مسلمی سواری بخشی از کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
🌹شهید مدافع حرم منصور مسلمی سواری
• فردا شهید میشوم
کیفیت اعزام شهید را نمیدانستم. شهید با چند تن از بچههای افغان در اهواز مشغول کار بود. خبر آمد که میخواهند به سوریه بروند. شهید مسلمی هم با همراهی آنان و به اسم فاطمیون به عنوان مترجم عازم سوریه شد.
یک شب با خوشحالی آمد و گفت من فردا شهید میشوم (تاسوعا). پرسیدند جریان چیست؟ گفت من همهی تعلقاتم جز یکی را از دل بیرون کرده بودم و امشب آن را هم از دلم بیرون کردم. ان شاء الله فردا شهید میشوم.
همسر شهید میگفت: به نظرم تعلقش به بنیامین -کوچکترین فرزند شهید- بود که با بیرون کردن آن از دلش به آرزویش رسید.
جهت تهیه کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا به
@jamandehazsoada
پیام دهید
__________
@fatehan94
شهید محسن حججی
• شهید یک قدم از ما جلوتر است!
سمت اصفهان رفتم در راه به فرمانده م.دهقان -که فرمانده دورهی پاسداری من و شهید حججی بود- تماس گرفتم. بعد از احوالپرسی گفتم میخواهیم به دیدار خانواده شهید حججی برویم آیا شما هم میآیید؟ گفت بله. با هماهنگی با پدر شهید راهی منزلشان شدیم.
پدر محسن گفت: برای مراسمی به یکی از شهرها رفته بودیم. قبل از سفر به مسئولان سپردیم برای ما هتل نگیرند تا دشمنان از این ماجرا سوء استفاده نکنند. به همین خاطر در منزل یک پیرمرد و پیرزن با صفا برایمان جا گرفتند. خانه باغ بود. وقت استراحت که شد دیدیم پیرزن رفت و طبقه دوم منزل برای ما جا انداخت. گفتیم نیازی به زحمت نبود همین پایین میخوابیدیم. گفت: دیشب شهید حججی به خوابم آمد. دیدم دارد اینجا جای خواب میاندازد. گفتم برای چه کسی جا میاندازید؟ گفت برای پدر و مادرم که مهمان شما میشوند!
به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی
بخشی از کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
جهت تهیه کتاب با 40 درصد تخفیف به
@jamandehazsoada
پیام دهید
__________
@fatehan94
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺۱۸ مرداد سالروز شهادت مردی که حجت را بر همه تمام کرد، شهید محسن حججی
__________
@fatehan94
کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
برش 3⃣
🌱 چون از ابتدا هم گروهانی ما نبود و معمولاً شهدا در گمنامی به سر می برند- آنگاه که شهید می شود گویا همه شهرت های عالم به سراغ آنها می آید یعنی آن چیزی که از آن در دنیا فراری بودند- زیاد نمیشناختمش و وقتی خبر شهادتش را شنیدم فقط به ذهنم خطور کرد که گویا هم دوره ای ما بود.
☘ بعدها که بیشتر فکر میکردم به ذهنم آمد یکی از آن عزیزانی بود که هر شب با هم سوره واقعه را برای رسیدن به شهادت و عاقبت بخیری می خواندیم و او اولین آن گروه شد و خوشا به حالش. دوره داشت به روزهای آخر و اوج خود که دل های مشتاقان برای رسیدن به آن پر میکشید، میرسید
🌱 و حتی به واسطه آن، همه بدی های دوره- مثل دوری از عزیزان- را شاید تحمل میکردیم و آن اوج ، سان دیدن ولی امر مسلمین جهان، امام خامنه ای و نائب امام زمان (عج) بود، دیدن آن آروزی هر بسیجی است.
☘ روزهای زیادی در سرما و گرما رژه را تمرین کردیم، شاید دومین سال بود که رژه به صورت حماسی اجرا می شد، شعر ما با "سر منزل بیت المقدس کربلا بود" آغاز میشد. همه بچه ها تلاش می کردند به بهترین نحو ممکن اجرا کنند، همه ارکان رژه از فرمانده، موسیقی، نیروها و... در تکاپو بودند تا به کمال رژه برسیم و اجرای خوبی مقابل امام داشته باشیم.
{شرح دلاورمردی شهدای مدافع حرم خوزستان در عملیات آزادسازی شهرک های شیعه نشین #نبل و #الزهرا سوریه و شهیدان حاج قاسم سلیمانی، حججی، نوید صفری و... }
برای خرید و دریافت کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید
@jamandehazsoada
یا با شماره زیر در واتس اپ پیام دهید
09168900248
➕دعوت شهدا هستید
[🌹][@rahiankhuz[🌹]
نظری از خواهر نظرپور در مورد کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
__________
@fatehan94
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️مراسم عزاداری #عاشورا در شهرک های شیعه نشین نبل و الزهرا در شمال حلب
کجایید ای شهیدان خدایی
بلا جویان دشت کربلایی
یاد شهدای مدافع حرم خوزستان و فاتحان نُبُل و الزهرا گرامی باد
__________
@fatehan94
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
سلام علیکم
سال گذشته با همت عزیزان شهدا، چندین نفر کمک هزینه سفر اربعین تقدیم شد.
امسال هم قصد داریم این کار را انجام دهیم.
لذا
1. عزیزانی که تمایل دارند مشارکت کنند مبالغ مورد نظر خود را به کارت
6273.8111.4124.0322
نوربخش شیخی
واریز و اطلاع دهند.
2. در صورت امکان نسبت به تبلیغ این پوستر همکاری بفرمایید.
3. هدایا به نفراتی که از نزدیک می شناسیم که برای سفر مشکل مالی دارند تقدیم می شود.
@jamandehazsoada
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
کانال
کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
را دنبال کنید
بخش های کتاب :
1⃣از پاسداری تا مدافع حرم
2⃣شهید حاج قاسم سلیمانی
3⃣خاطرات راوی از شهدا
4⃣خاطرات راوی از خانواده معزز شهدای مدافع حرم
5⃣بخش ویژه ( شهید جاوید الاثر سردار جهانگیر مرادی)
6⃣بخش تجربیات راوی
با رضایت 100 درصدی خوانندگان
__________
@fatehan94
کانال کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا در ایتا
@fatehan94
حمایت کنید 🌹