eitaa logo
کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
76 دنبال‌کننده
216 عکس
65 ویدیو
3 فایل
نظرات ¦ تولیدات ¦ عکس ها ¦ مرتبط با کتاب فاتحان نبل و الزهرا فروش: @jamandehazsoada
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها عکس راوی کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا با شهید مدافع حرم سردار زرهی محور مقاومت، حاج جانمحمد علیپور امروز سالگرد شهادت حاج جانمحمد علیپور اعلی الله مقامه الشریف __________ @fatehan94
شهید مدافع حرم، مداح اهل بیت علیهم السلام، کربلایی داود نریمیسا با لباس مشکی در محرم __________ @fatehan94
شهید مدافع حرم، مداح اهل بیت علیهم السلام داود نریمیسا در حال اذان و مداحی در آخرین اعزام به سوریه منطقه شیخ نجار سوریه __________ @fatehan94
جهت تهیه کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا به @jamandehazsoada پیام دهید کتاب با تخفیف 40 درصد 26000 ت هزینه ارسال 12000 تومان __________ @fatehan94
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستی به معجر دست دگر در دست طفلان من می کشم چادر به دندان ای حسین جان مداح: رزمنده مدافع حرم حج مهران سینه زن های در تصویر: شهیدان مدافع حرم محمود مراد اسکندری رضا عادلی علی حسینی کاهکش به سمت منطقه پدافندی باشکوی رزمندگان مدافع حرم خوزستان و فاتحان نُبُل و الزهرا ______ @fatehan94
عباسی ترین شهید مدافع حرم ¦ اول از دست جانباز شد ¦ بعد از برخورد تیر به سر شهید ¦ و مثل اربابش با صورت به زمین خورد ¦ مداح اهل بیت شهید داوود نریمیسا 12 بهمن 1394 عملیات آزادسازی شهرک های شیعه نشین نُبُل و الزهرا __________ @fatehan94
از شما عزیزان شهدا درخواست دارم در این ساعات که متعلق است به امام حسین علیه السلام، برای بازگشت پیکر مطهر شهید جاوید الاثر سردار عبدالحسین سعادتخواه، فرمانده فاتح نبل و الزهرا دعا کنید __________ @fatehan94
به یاد شهدای تاسوعا و عاشورا مدافع حرم خوزستان شهیدان محمد ظهیری، منصور مسلمی سواری، مصطفی صدرزاده، فرشاد حسونی زاده و جمیع شهدا و مومنین و مومنات که دستشان از دنیا کوتاه است سلام بدیم به اربابمان السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین تاسوعای حسینی تسلیت باد. آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک ارادتمند و ملتمس دعای شما نوربخش شیخی __________ @fatehan94
به مناسبت سالروز شهادت شهید عاشورایی مدافع حرم، منصور مسلمی سواری بخشی از کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا : شهید ناصر مسلمی سواری • شفای فرزند مدتی بود از شهادت شهید مسلمی سواری گذشته بود. همسر شهید و چهار فرزند ایشان در یک منزل سازمانی سپاه اسکان داده شده بودند. از این جا به بعد را به نقل از بیتا دختر شهید بخوانید. وقتی 9 سالم بود حالم خیلی بد بود. مادرم مرا به دکتر برد. دکتر وضع مرا که دید گفت باید او را به بیمارستان اطفال ببرید. خیلی دیر وقت بود و مادرم که به کسی دسترسی نداشت نتوانست مرا به بیمارستان ببرد. به منزل برگشتیم و من خوابیدم. در عالم خواب دیدم پدرم آمد و گفت: « بابا بیتا بیا این آب را بخور تا حالت خوب شود چون مامانت من را پیش دوستانم نفرین کرده‌‌! » مادر بیتا وقتی حال بیتا را می‌‌بیند، مستأصل می‌‌شود به شهید گلایه می‌‌کند که شما رفتی در بهشت و مرا با این بچه‌‌ها تنها گذاشتی و الان بچه شما مریض است و... بیتا ادامه داد: من بیدار شدم و پیش مادرم رفتم و گفتم مادر من گرسنه هستم‌‌! مادر با تعجب گفت: بیتا هستی یا همتا؟! - بیتا و همتا دو قلو هستند - گفتم من بیتا هستم و ماجرای خواب را برایش نقل کردم. دیگر هیچ اثری از بیماری در من نبود. __________ @fatehan94
کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
به مناسبت سالروز شهادت شهید عاشورایی مدافع حرم، منصور مسلمی سواری بخشی از کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
🌹شهید مدافع حرم منصور مسلمی سواری • فردا شهید می‌‌شوم کیفیت اعزام شهید را نمی‌‌دانستم. شهید با چند تن از بچه‌‌های افغان در اهواز مشغول کار بود. خبر آمد که می‌‌خواهند به سوریه بروند. شهید مسلمی هم با همراهی آنان و به اسم فاطمیون به عنوان مترجم عازم سوریه شد. یک شب با خوشحالی آمد و گفت من فردا شهید می‌‌شوم (‌تاسوعا‌). پرسیدند جریان چیست؟ گفت من همه‌‌ی تعلقاتم جز یکی را از دل بیرون کرده بودم و امشب آن را هم از دلم بیرون کردم. ان شاء الله فردا شهید می‌‌شوم. همسر شهید می‌‌گفت: به نظرم تعلقش به بنیامین -کوچکترین فرزند شهید- بود که با بیرون کردن آن از دلش به آرزویش رسید. جهت تهیه کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا به @jamandehazsoada پیام دهید __________ @fatehan94
شهید محسن حججی • شهید یک قدم از ما جلوتر است! سمت اصفهان رفتم در راه به فرمانده م.دهقان -که فرمانده دوره‌ی پاسداری من و شهید حججی بود- تماس گرفتم. بعد از احوالپرسی گفتم می‌خواهیم به دیدار خانواده شهید حججی برویم آیا شما هم می‌آیید؟ گفت بله. با هماهنگی با پدر شهید راهی منزلشان شدیم. پدر محسن گفت: برای مراسمی به یکی از شهرها رفته بودیم. قبل از سفر به مسئولان سپردیم برای ما هتل نگیرند تا دشمنان از این ماجرا سوء استفاده نکنند. به همین خاطر در منزل یک پیرمرد و پیرزن با صفا برایمان جا گرفتند. خانه باغ بود. وقت استراحت که شد دیدیم پیرزن رفت و طبقه دوم منزل برای ما جا انداخت. گفتیم نیازی به زحمت نبود همین پایین می‌خوابیدیم. گفت: دیشب شهید حججی به خوابم آمد. دیدم دارد اینجا جای خواب می‌اندازد. گفتم برای چه کسی جا می‌اندازید؟ گفت برای پدر و مادرم که مهمان شما می‌شوند! به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی بخشی از کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا جهت تهیه کتاب با 40 درصد تخفیف به @jamandehazsoada پیام دهید __________ @fatehan94
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺۱۸ مرداد سالروز شهادت مردی که حجت را بر همه تمام کرد، شهید محسن حججی __________ @fatehan94