نام و نام خانوادگی: علیرضا موحد دانش
نام پدر : غلامرضا
محل تولد : تهران
تاریخ ولادت: ۱۳۳۷/۶/۲۷
تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳
محل شهادت: عملیات ولفجر۲
مدت عمر: ۲۵ سال
محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران
قطعه و ردیف و شماره مزار: ۲۴ - ۷۳ - ۲۵
کتاب مربوط به این شهید: من و علی و جنگ ، کتاب نوزدهم از مجموعه قصه فرماندهان(یک آسمان هیاهو)،
هدایت شده از فاطمه بضعه منی 🌼🍃
⬇️ زیارت حضرت صاحب الزمان علیه السلام بعداز نماز صبح ⬇️
در کتاب زادالمعاد از سیدبنطاووس رحمهالله نقل شده است که مستحب است امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف را به این عبارات زیارت کرد:
اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ، عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا، حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ، وَ عَنْ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي وَ عَنِّي، مِنَ الصَّلَوَاتِ وَ التَّحِيَّاتِ، زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مُنْتَهَى رِضَاهُ، وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ كِتَابُهُ، وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي كُلِّ يَوْمٍ عَهْدًا وَ عَقْدًا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي رَقَبَتِي، اللَّهُمَّ كَمَا شَرَّفْتَنِي بِهَذَا التَّشْرِيفِ وَ فَضَّلْتَنِي بِهَذِهِ الْفَضِيلَةِ وَ خَصَصْتَنِي بِهَذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلَى مَوْلَايَ وَ سَيِّدِي صَاحِبِ الزَّمَانِ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ، وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، طَائِعًا غَيْرَ مُكْرَهٍ، فِي الصَّفِّ الَّذِي نَعَتَّ أَهْلَهُ فِي كِتَابِكَ، فَقُلْتَ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ، عَلَى طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ آلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، اللَّهُمَّ هَذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ فِي عُنُقِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
🔻
@fatematobezatomenni
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃
🌸
#یک_آیه_یک_حدیث
بسم الله الرحمن الرحیم
✨یُعْرَفُ المُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی والأَقْدَامِ
✨تبهکاران از سیمایشان شناخته میشوند و از پیشانی و پایشان بگیرند
📗سوره مبارکه الرحمن آیه ۴۱
🔖معاویه دهنی، از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که درباره آیه «یُعْرَفُ المُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی والأَقْدَامِ» فرمود: ای معاویه! [مردم] در این باره چه میگویند؟ گفتم: میپندارند که خداوند تبارک و تعالی در روز قیامت گناهکاران را با چهره هایشان میشناسد و دستور میدهد که آنها را از پیشانیها و پاهایشان بگیرند و به داخل آتش بیندازند. حضرت به من فرمود: چگونه است که خداوند تبارک و تعالی به شناخت مخلوقی نیاز داشته باشد که خودش آنها را پدید آورده و آفریده است؟ گفتم: جانم فدای تو، موضوع چیست؟
فرمود: موضوع این است که وقتی امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام میکند، خداوند چهرهها را به او میدهد و او دستور میدهد که کافر را بگیرند. آن گاه آنها را از پیشانی هایشان و پاهایشان میگیرند، سپس حضرت با شمشیر به شدت آنها را میزند و به قتل میرساند.
📒بصائر الدرجات، ص ۳۳۵، ح ۱۷.
البرهان ج ٨ ص ۶۶٣
🌸
🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#کعبه_مستور ۴۲
💠 «تجارتی پُرسود»
🔷🍃 خداوند در قرآن کریم مؤمنان را مورد خطاب قرار میدهد و از آنها سؤال میکند:
🔆 «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجِیکمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیم»
🔆 «ای کسانی که ایمان آوردید آیا شما را به تجارت رهایی بخش از عذاب دردناک راهنمایی کنم؟»
📗 سوره صف، آیه ۱۰
🍃 و امیرالمومنین در ذیل آیه میفرماید:
🔆 «أَنَا التِّجَارَةُ الْمُرْبِحَةُ الْمُنْجِیةُ مِنَ الْعَذَابِ الْأَلِیمِ»
🔆 «من همان تجارت پُرسودی هستم که مؤمنین را از عذاب دردناک نجات میدهم.»
📘 بحار الأنوار ، ج۲۴، ص۳۳۰
🍃🍀 *مولای مهربانم!
توفیق شناخت و از پی آن محبّت واقعی که نتیجۀ تبعیّت از وجود مقدّس شماست، همان تجارت پرسودی است که نتیجۀ آن آسایش مؤمنان در روز سخت و هراسناک قیامت است.*
✅ بارها این آیه را در قرآن خواندهام؛ اما هرگز نمیدانستم وجود مقدّست همان تجارت پرسود است.
آمدهام تا به ندای خدای سبحان پاسخ دهم و با تبعیّت از وجود مقدّست در این تجارتِ پرمنفعت شرکت کنم.
📚 «گزیدهای از کتاب کعبه مستور، اثر استاد زهره بروجردی»
🌐 emamraoof.com
هدایت شده از فاطمه بضعه منی 🌼🍃
⬇️ زیارت حضرت صاحب الزمان علیه السلام بعداز نماز صبح ⬇️
در کتاب زادالمعاد از سیدبنطاووس رحمهالله نقل شده است که مستحب است امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف را به این عبارات زیارت کرد:
اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ، عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا، حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ، وَ عَنْ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي وَ عَنِّي، مِنَ الصَّلَوَاتِ وَ التَّحِيَّاتِ، زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مُنْتَهَى رِضَاهُ، وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ كِتَابُهُ، وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي كُلِّ يَوْمٍ عَهْدًا وَ عَقْدًا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي رَقَبَتِي، اللَّهُمَّ كَمَا شَرَّفْتَنِي بِهَذَا التَّشْرِيفِ وَ فَضَّلْتَنِي بِهَذِهِ الْفَضِيلَةِ وَ خَصَصْتَنِي بِهَذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلَى مَوْلَايَ وَ سَيِّدِي صَاحِبِ الزَّمَانِ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ، وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، طَائِعًا غَيْرَ مُكْرَهٍ، فِي الصَّفِّ الَّذِي نَعَتَّ أَهْلَهُ فِي كِتَابِكَ، فَقُلْتَ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ، عَلَى طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ آلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، اللَّهُمَّ هَذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ فِي عُنُقِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
🔻
@fatematobezatomenni
🌑 هلال محرّم که آشکار می شد، مشروبش را ترک می کرد...
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی، در سخنرانی خود در مدرسه مجتهدی تهران در دهه اوّل صفر سال1396 قمری، خطاب به طلاّب علوم دینی می فرمود:
حضرت رضا علیه السلام مرقوم فرمودند: «كُنْ مُحِبّاً لآِلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنْ كُنْتَ فَاسِقاً، وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّيهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِين»
حضرت در بخش اوّل نوشته خود مرقوم فرمود: دوستدار آل محمد باش، اگرچه فاسق باشی.
این گوهر گرانبهای محبّت آل محمّد را از دست نده، و لو اعمال صالحه نداری.
حضرت در بخش دوم می فرمایند: «وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّيهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِين» دوستداران آل محمد را هم دوست بدار، و لو آنها فاسق باشند.
عجیب است. در اوائل عمر طلبه بودم ولی خشک. از این جوانهای سر گذر بدم می آمد. می نشستند قاپ بازی و پاسور بازی می کردند، گاهی چاقوکشی می کردند، از این کثافت کاری هایی که این باباشملهای سر چهارراه ها می کنند. سر گذر ما در محلّه نوغان مشهد فراوان بودند.
نوغانی ها اراذل ترین مردم خراسان و چاقوکش بودند. من از آنها راستی بدم می آمد، و آنها را فاسق می دانستم.
ولی از این طرف، همین افراد، دهه محرم که می شد، بی داد می کردند، مخصوصاً از شب هفتم به بعد که آب به روی اهل بیت بسته شده است، این ها غوغا می کردند و تا ساعت یک بعد از نصف شب، در هوای سرد، در هوای گرم، لخت می شدند، سینه می زدند، زنجیر می زدند و هیاهوی عجیبی راه می انداختند.
یکی از بابا شملهای مهم نوغان، بچه خانحبیب علی اکبر بود. او دوره سال مشروبش ترک نمی شد، امّا هلال محرم که آشکار می شد، تعطیل می کرد. میگفت: دهه محرم است، از این گه ها نمی شود خورد. تعطیل می کرد.
دو تا دستمال ابریشمی داشت، میآمد منزل مرحوم شیخ مرتضی بجنوردی. پای منبر می نشست و تا می گفتی: السلام علیک یا ابا عبدالله! آنچنان اشک می ریخت که من طلبه قسیّ القلب از گریه او به گریه می افتادم.
دستمالش خیس می شد و می انداخت بالای سماور تا خشک شود. روزی دو دستمال از گریه چشم او خیس میشد. سالی هم یک گوسفند، نذر آش شله قلمکار میکرد، و در همان خانه شیخ باید خودش گوسفند را توی دیگ بیاندازد.
عاقبةالامر، همین محبّتش به امام حسین علیه السلام او را روانه کربلا کرد، توبه کرد، و چند سال آخر عمرش، ریش گذاشت، مشروب نمی خورد، نمازش ترک نمی شد. به برکت محبّت به امام حسین با یک دیانت تمام عیار از دنیا رفت.
بله من این بچه ها را می دیدم که از روز هفتم محرم به بعد، شبها خود کشی می کنند. ساعت یازده شب به بعد کسی نیست که ببیند، امّا اینها همینطور حسین حسین می کردند، به سینه شان می زدند و سینه شان کبود می شد. دو بعد از نصف شب، ته کوچه، ته خیابان، با آن زنجیر، خودشان را خون آلود می کردند، آنجا ریائی نیست، خودنمایی نیست، پولی نیست. فقط به عشق امام حسین علیه السلام بود.
بنده این روایت را که نگاه کردم اصلاً صفحه وجودم عوض شد، نسبت به تمام این ها محبّت پیدا کردم که الان هم آن محبّت را عمیق دارم و تا دم مرگ خواهم داشت، زیرا اینها محبّ آل محمد هستند. نشانه محبّتشان هم همین است.
این فداکاریها به چه انگیزه ای است؟ پول به آنها می دهند؟ مقام به آنها می دهند؟
خیر. کسی اینها را می بیند؟ نخیر. نیمه شب، ته کوچه، به پشتشان می زنند، به طوریکه خونآلود می شود، به سینه هایشان می زنند، به طوریکه خون آلود می شود.
همین لاتها، همین چاقوکشها، از جیب خودشان پول در راه امام حسین علیه السلام خرج می کنند. محبّت که دیگر شاخ و دم ندارد، اینها آثار محبّت است و به حکم این فرموده، وقتی روایت را خواندم عوض شدم. اینها محبّ آل محمد هستند، و لو فاسق باشند، و من باید آنها را دوست داشته باشم، چون حبّ محبوب خدا، حبّ خداست. اینها محبّ امام حسین علیه السلام هستند، و محبّت اینها، عین محبّت به امام حسین است.
(سخنرانی های مدرسه مجتهدی، سه شنبه، شب سوم صفر 1396 قمری)
4_5823576401806099805.mp3
6.75M
▫️کاش باورمان شود که هر چه آید به سر ما همه از دوری توست!!
#داستان_تشرف علی ابن مهزیار و بیان دردهای امروز ما از لسان مبارک حضرت ولیعصر علیهالسلام
دوستان عزیزم
به مناسبت چهله دعای صباح سعی داریم به شرط توفیق و حیات و به خواست پروردگار مهربان شرح مختصری از دعای صباح را روزانه به اشتراک بگذاریم تا فقط قرائت صرف نداشته باشیم و اندکی با مضامین عالی این دعای پرفیض آشنا شویم
شرح بوشهری (دعای صباح)
مؤلف ، این شرح را در بوشهر تالیف نموده و در شب سه شنبه 18 رمضان 1321 به پایان رسانیده است .
مؤلف در این شرح ، بیشتر به ترجمه دعا توجه داشته و کم تر به شرح پرداخته است .
تصحیح این رساله از روی نسخه منحصر به فرد آن که به خط مؤلف بوده و به شماره 753 در کتاب خانه دفتر تبلیغات اسلامی قم نگهداری می شود ، صورت گرفته است .
از امروز بصورت روزانه شرح چند بند کوتاه دعا را به اشتراک میگذاریم
التماس دعای فرج
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم یا من دلع لسان الصباح بنطق تبلجه!
ترجمه ظاهرش این که: می خوانم آن خدایی را که بیرون آورد به حکمت کامله و قدرت شامله زبان صباح را ، یا زبان خفتگان را در وقت صباح ، مقارن به گفتن صبح صادق ، یا می گوییم بیرون آورد بیاض صبح نماینده را یا مشعل خورشید تابنده را ، که زبان بیان به گفتن ثنای و منطق روشن فصیح ، که اشاره باشد به مقتضای آیه شریفه «وان من شی ء الا یسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم » . (19)
وسرح قطع اللیل المظلم بغیاهب تلجلجه .
ای آن کسی که ارسال کرد و روان گردانید پاره های شب به غایت تاریک را که مقارن بود به تردد ; یعنی آن که تاریکی ها به واسطه دور شدن و روان گردانیدن ، متردد و متحرک بودند . مقصود این که از روی دانش به وجود آورد اسباب صبح نورانی را ، و از طریق بینش به عدم برد شب ظلمانی را ، تا ظاهر سازد و هویدا گرداند موجودات را .
واتقن صنع الفلک الدوار فی مقادیر تبرجه .
ای آن کسی که محکم و پر فایده گردانید آفریدن کواکب و سیاره را ، یا خلق کردن فلک دوار در مقدارهای مزین ، از قرب و بعد که میان کواکب از ثوابت و سیار واقع است به مفاد آیه «انا زینا السماء الدنیا بزینة الکواکب × وحفظا من کل شیطان مارد» (20) یا از مقادیر خواص غریبه و آثار عجیبه که بر ایشان مرتب است ، به حسب انتقال از برجی به برج دیگر و غیر ذلک .
وشعشع ضیاء الشمس بنور تاججه .
ای آن که برافروخت و زیاد گردانید ضیای آفتاب عالمتاب را ، در محل طلوع به سبب برافروختگی و زبانه کشیدن آن نور ! مقصود آن که چون آفتاب از حجاب زمین بیرون آید ، شعله برق آتش کردارش زبانه به اطراف سطح عالم خاک کشد .
از این جهت ، نور جهان ، تابش زیاده می پذیرد ، به حدی که خاصیت دهد موجودات را .
یا من دل علی ذاته بذاته!
ای کسی که راه نمود به صفات ذاتی خود ، غیر خود را به ذات ! یعنی به وسیله و دلیل بر شناخت ذاتی خود ، هم خود اوست نه غیر او ، و می تواند بود که از این عبارت ، استدلال جویند به آن که عینی ذات است نه زاید بر ذات ; یعنی: دلالت نموده ای غیر خود را به معرفت ذات خود ، که این دلالت عینی ذات است ، نه زاید بر ذات .
وتنزه عن مجانسة مخلوقاته .
یعنی: ای کسی که منزه و پاک است از جنسیت و مانند بودن آفریده های خود! مراد از تنزیه [از] جنسیت مخلوقات ، عدم مشارکت ذات واجب است با ممکنات در ذاتیات ; والا در کتب کلامی واقع است که ذات سبحانه و تعالی ، مشارکت با ذات در مفهوم ذات که بشی ء قائم بنفسه والغیر قائم به اوست .
وجل عن ملائمة کیفیاته .
جلال و عظمت و ملائمه ، فراهم آوردن است و فراهم آمدن ، و کیفیت ، جمع او «کیفیات » است و کیفیت ; به معنی چگونگی است ; یعنی: ای آن کسی که بزرگ است ، از فراهم آوردن کیفیات او! هیچ کس مطلع نمی تواند شد بر کیفیات ذات اقدس و صفات مقدس او - جل جلاله - .
یا من قرب من خواطر (21) الظنون!
«قرب » ، نزدیکی است و «خواطر» ، جمع خاطر است و خاطر ، عبارت است از اندیشه که در دل آید و «ظنون » ، جمع ظن است و ظن ، گمان و این جا مراد از ظن ، تصدیق است مطلقا ، و اضافه خواطر به ظنون بیانیه است ; یعنی: ای آن کسی که نزدیک است به خواطری که مقصود از آن ، تصدیق است به وجود او (22) ! و ما حصل این دو فقره آن که از چشم و دیدن دور است و به دل دانستن ، نزدیک است .
ای به دل نزدیک و دور از دیده گریان من
نیستی غایب زمانی از دل و از جان من (23)
و در بعضی نسخه ، «خطرات الظنون » واقع شده و «خطرات » ، جمع «خطره » است ، به معنی خطور .
وبعد عن ملاحظة (24) العیون .
«بعد» ، دور است و «ملاحظه » ، نگریستن به گوشه چشم و «عیون » ، جمع عین ; یعنی: ای آن کسی که دور است از نگریستن او را به گوشه چشم ها! کنایت از دیدن چشم ظاهر باشد مطلقا ، و غرض از بعد ، نهایت بعد بوده باشد ، که امتناع است از رؤیت حضرت رب العزه - جل جلاله - به چشم ظاهر و عدم آن ; سخن بسیار است «والله اعلم بحقائق الامور» . و می تواند بود که مراد آن باشد که حق تعالی ، بصیر است و منزه از نگریستن به چشم است .
وعلم بما کان قبل ان یکون .
این جا «کان » تامه واقع شده ، نه ناقصه ; یعنی: دانست و داناست بدانچه ثابت و متحقق گردد ، و بیشتر از ثبوت و تحقیق آن «هی انه ذاتی وازلی وابدی » بود . علم او به جمیع اشیا در جمیع ازمنه ، یکسان خواهد بود .
یا من ارقدنی فی مهاد امنه وامانه!
«ارقاد» ، خوابانیدن است و «مهاد» ، جمع مهد است و مهد ، گهواره است و «امان » ، بی خوف بودن ; یعنی: ای آن کسی که خوابانید مرا در گهواره بی خوف بودن و زنهار او و تشبیه نمود بی خوف بودن را به حال طفل که در گهواره خواب کرده باشد .
وایقظنی الی ما منحنی به من مننه واحسانه .
ادامه دارد ......