در شهریور ۱۳۶۰ ه.ش. طی عملیات بازی دراز ۳، یک دستش قطع شده و جانباز شدو در نهایت در۱۳ مرداد ۱۳۶۲ ه.ش. در عملیات والفجر ۲ در منطقه حاج عمران، در حالی که فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا (علیه السلام) را بر عهده داشت، به فیض عظیم شهادت رسیدند.
قسمتی از وصیتنامه
مرگ آغاز هستی
حسین (علیه السلام) جان! تو می دانی که ما هم از مرگ باکی نداریم و مرگ در نظر ما هم مرگ نیست، فنای جسم است و آغاز هستی.
مرگ اگر مرگ است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ز او عمری ستانم جاودان
او ز من جسمی ستاند رنگ رنگ
مردم ! بدانید و آگاه باشید که در مکتب ما شهادت مرگی نیست که دشمن بر ما تحمیل کند،
مرگ دلخواه با انتخاب شهادت
شهادت مرگ دلخواهی است که مبارز مجاهد و مؤمن با تمام آگاهی و بینش و منطق و شعورش انتخاب می کند و این آخرین پیام هر شهید است که همیشه راه حسین (علیه السلام) باقی است و یزیدیان بر فنا.
محرّم مجسم اینجاست، عاشورای ثانی اینجاست، کربلای حسین اینجاست و یزیدیان آمده اند که فساد را رواج داده؛ اسلام محمّدیان را نابود کنند، اما غافل از این که یاران حسین (علیه السلام) اینجا نیز آماده اند تا آخرین قطره خونشان را فدا کنند و مانع از این شوند که کفار در شهر های اسلامیمان نفوذ کنند و خدا نیز مثل همیشه یارشان است و ما می جنگیم با آنان که با حسین (علیه السلام) جنگیدند و می کشیم کسانی را که حسین (علیه السلام) را کشتند و کشته می شویم همان گونه که حسین (علیه السلام) و یارانش کشته شدند و پیروز به همان ترتیب که حسین (علیه السلام) پیروز شد.
قسمتی از وصیتنامه شهید محمدعلی معصومیان
برادران! اگر به جای حرف و اعتراض، طرح و پیشنهاد میدادیم برای خدمت کردن به این مردم زجر دیده، چقدر جالب بود.
از برادران انجمن و بسیج هم این را خواهانم که با عمل و اخلاق خود نشان بدهید که واقعاً خدمتگذارید که هستید و سعی کنید جاذبهتان بیشتر از دافعهتان باشد.
به ولای علی (علیه السلام) هرکس بخواهد از کشته شدن ما علیه انقلاب و به این امام حرف بزند، چه دوست باشد و چه برادر، فردای قیامت یقهشان را میگیرم و او را کشان کشان به محکمه خدا میبرم .
والسّلام - محمّدعلی معصومیان - به تاریخ ۶۴/۶/۲۴ برابر با ۲۶ ذیحجه .
نام و نام خانوادگی: محمدعلی معصومیان
نام پدر : محمّد اسماعیل
محل تولد : روستای بیشهسر - بابل - مازندران
تاریخ ولادت: ۱۳۴۴/۳/۳
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۴
محل شهادت: جزیره ام الرصاص - کربلای ۴
مدت عمر: ۲۱ سال
محل مزار : گلزار شهدای بیشه سر (سید میرزا)
قطعه و ردیف و شماره مزار : ـــــــــ
کتاب مربوط به این شهید: کتاب غواص دریادل، یادداشتهای یک غواص، کتاب کودک غواص قهرمان.
نام و نام خانوادگی: علیرضا موحد دانش
نام پدر : غلامرضا
محل تولد : تهران
تاریخ ولادت: ۱۳۳۷/۶/۲۷
تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳
محل شهادت: عملیات ولفجر۲
مدت عمر: ۲۵ سال
محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران
قطعه و ردیف و شماره مزار: ۲۴ - ۷۳ - ۲۵
کتاب مربوط به این شهید: من و علی و جنگ ، کتاب نوزدهم از مجموعه قصه فرماندهان(یک آسمان هیاهو)،
هدایت شده از فاطمه بضعه منی 🌼🍃
⬇️ زیارت حضرت صاحب الزمان علیه السلام بعداز نماز صبح ⬇️
در کتاب زادالمعاد از سیدبنطاووس رحمهالله نقل شده است که مستحب است امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف را به این عبارات زیارت کرد:
اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ، عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا، حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ، وَ عَنْ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي وَ عَنِّي، مِنَ الصَّلَوَاتِ وَ التَّحِيَّاتِ، زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مُنْتَهَى رِضَاهُ، وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ كِتَابُهُ، وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي كُلِّ يَوْمٍ عَهْدًا وَ عَقْدًا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي رَقَبَتِي، اللَّهُمَّ كَمَا شَرَّفْتَنِي بِهَذَا التَّشْرِيفِ وَ فَضَّلْتَنِي بِهَذِهِ الْفَضِيلَةِ وَ خَصَصْتَنِي بِهَذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلَى مَوْلَايَ وَ سَيِّدِي صَاحِبِ الزَّمَانِ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ، وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، طَائِعًا غَيْرَ مُكْرَهٍ، فِي الصَّفِّ الَّذِي نَعَتَّ أَهْلَهُ فِي كِتَابِكَ، فَقُلْتَ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ، عَلَى طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ آلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، اللَّهُمَّ هَذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ فِي عُنُقِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
🔻
@fatematobezatomenni
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃
🌸
#یک_آیه_یک_حدیث
بسم الله الرحمن الرحیم
✨یُعْرَفُ المُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی والأَقْدَامِ
✨تبهکاران از سیمایشان شناخته میشوند و از پیشانی و پایشان بگیرند
📗سوره مبارکه الرحمن آیه ۴۱
🔖معاویه دهنی، از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که درباره آیه «یُعْرَفُ المُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی والأَقْدَامِ» فرمود: ای معاویه! [مردم] در این باره چه میگویند؟ گفتم: میپندارند که خداوند تبارک و تعالی در روز قیامت گناهکاران را با چهره هایشان میشناسد و دستور میدهد که آنها را از پیشانیها و پاهایشان بگیرند و به داخل آتش بیندازند. حضرت به من فرمود: چگونه است که خداوند تبارک و تعالی به شناخت مخلوقی نیاز داشته باشد که خودش آنها را پدید آورده و آفریده است؟ گفتم: جانم فدای تو، موضوع چیست؟
فرمود: موضوع این است که وقتی امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام میکند، خداوند چهرهها را به او میدهد و او دستور میدهد که کافر را بگیرند. آن گاه آنها را از پیشانی هایشان و پاهایشان میگیرند، سپس حضرت با شمشیر به شدت آنها را میزند و به قتل میرساند.
📒بصائر الدرجات، ص ۳۳۵، ح ۱۷.
البرهان ج ٨ ص ۶۶٣
🌸
🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#کعبه_مستور ۴۲
💠 «تجارتی پُرسود»
🔷🍃 خداوند در قرآن کریم مؤمنان را مورد خطاب قرار میدهد و از آنها سؤال میکند:
🔆 «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجِیکمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیم»
🔆 «ای کسانی که ایمان آوردید آیا شما را به تجارت رهایی بخش از عذاب دردناک راهنمایی کنم؟»
📗 سوره صف، آیه ۱۰
🍃 و امیرالمومنین در ذیل آیه میفرماید:
🔆 «أَنَا التِّجَارَةُ الْمُرْبِحَةُ الْمُنْجِیةُ مِنَ الْعَذَابِ الْأَلِیمِ»
🔆 «من همان تجارت پُرسودی هستم که مؤمنین را از عذاب دردناک نجات میدهم.»
📘 بحار الأنوار ، ج۲۴، ص۳۳۰
🍃🍀 *مولای مهربانم!
توفیق شناخت و از پی آن محبّت واقعی که نتیجۀ تبعیّت از وجود مقدّس شماست، همان تجارت پرسودی است که نتیجۀ آن آسایش مؤمنان در روز سخت و هراسناک قیامت است.*
✅ بارها این آیه را در قرآن خواندهام؛ اما هرگز نمیدانستم وجود مقدّست همان تجارت پرسود است.
آمدهام تا به ندای خدای سبحان پاسخ دهم و با تبعیّت از وجود مقدّست در این تجارتِ پرمنفعت شرکت کنم.
📚 «گزیدهای از کتاب کعبه مستور، اثر استاد زهره بروجردی»
🌐 emamraoof.com
هدایت شده از فاطمه بضعه منی 🌼🍃
⬇️ زیارت حضرت صاحب الزمان علیه السلام بعداز نماز صبح ⬇️
در کتاب زادالمعاد از سیدبنطاووس رحمهالله نقل شده است که مستحب است امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف را به این عبارات زیارت کرد:
اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ، عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا، حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ، وَ عَنْ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي وَ عَنِّي، مِنَ الصَّلَوَاتِ وَ التَّحِيَّاتِ، زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مُنْتَهَى رِضَاهُ، وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ كِتَابُهُ، وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي كُلِّ يَوْمٍ عَهْدًا وَ عَقْدًا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي رَقَبَتِي، اللَّهُمَّ كَمَا شَرَّفْتَنِي بِهَذَا التَّشْرِيفِ وَ فَضَّلْتَنِي بِهَذِهِ الْفَضِيلَةِ وَ خَصَصْتَنِي بِهَذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلَى مَوْلَايَ وَ سَيِّدِي صَاحِبِ الزَّمَانِ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ، وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، طَائِعًا غَيْرَ مُكْرَهٍ، فِي الصَّفِّ الَّذِي نَعَتَّ أَهْلَهُ فِي كِتَابِكَ، فَقُلْتَ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ، عَلَى طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ آلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، اللَّهُمَّ هَذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ فِي عُنُقِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
🔻
@fatematobezatomenni
🌑 هلال محرّم که آشکار می شد، مشروبش را ترک می کرد...
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی، در سخنرانی خود در مدرسه مجتهدی تهران در دهه اوّل صفر سال1396 قمری، خطاب به طلاّب علوم دینی می فرمود:
حضرت رضا علیه السلام مرقوم فرمودند: «كُنْ مُحِبّاً لآِلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنْ كُنْتَ فَاسِقاً، وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّيهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِين»
حضرت در بخش اوّل نوشته خود مرقوم فرمود: دوستدار آل محمد باش، اگرچه فاسق باشی.
این گوهر گرانبهای محبّت آل محمّد را از دست نده، و لو اعمال صالحه نداری.
حضرت در بخش دوم می فرمایند: «وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّيهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِين» دوستداران آل محمد را هم دوست بدار، و لو آنها فاسق باشند.
عجیب است. در اوائل عمر طلبه بودم ولی خشک. از این جوانهای سر گذر بدم می آمد. می نشستند قاپ بازی و پاسور بازی می کردند، گاهی چاقوکشی می کردند، از این کثافت کاری هایی که این باباشملهای سر چهارراه ها می کنند. سر گذر ما در محلّه نوغان مشهد فراوان بودند.
نوغانی ها اراذل ترین مردم خراسان و چاقوکش بودند. من از آنها راستی بدم می آمد، و آنها را فاسق می دانستم.
ولی از این طرف، همین افراد، دهه محرم که می شد، بی داد می کردند، مخصوصاً از شب هفتم به بعد که آب به روی اهل بیت بسته شده است، این ها غوغا می کردند و تا ساعت یک بعد از نصف شب، در هوای سرد، در هوای گرم، لخت می شدند، سینه می زدند، زنجیر می زدند و هیاهوی عجیبی راه می انداختند.
یکی از بابا شملهای مهم نوغان، بچه خانحبیب علی اکبر بود. او دوره سال مشروبش ترک نمی شد، امّا هلال محرم که آشکار می شد، تعطیل می کرد. میگفت: دهه محرم است، از این گه ها نمی شود خورد. تعطیل می کرد.
دو تا دستمال ابریشمی داشت، میآمد منزل مرحوم شیخ مرتضی بجنوردی. پای منبر می نشست و تا می گفتی: السلام علیک یا ابا عبدالله! آنچنان اشک می ریخت که من طلبه قسیّ القلب از گریه او به گریه می افتادم.
دستمالش خیس می شد و می انداخت بالای سماور تا خشک شود. روزی دو دستمال از گریه چشم او خیس میشد. سالی هم یک گوسفند، نذر آش شله قلمکار میکرد، و در همان خانه شیخ باید خودش گوسفند را توی دیگ بیاندازد.
عاقبةالامر، همین محبّتش به امام حسین علیه السلام او را روانه کربلا کرد، توبه کرد، و چند سال آخر عمرش، ریش گذاشت، مشروب نمی خورد، نمازش ترک نمی شد. به برکت محبّت به امام حسین با یک دیانت تمام عیار از دنیا رفت.
بله من این بچه ها را می دیدم که از روز هفتم محرم به بعد، شبها خود کشی می کنند. ساعت یازده شب به بعد کسی نیست که ببیند، امّا اینها همینطور حسین حسین می کردند، به سینه شان می زدند و سینه شان کبود می شد. دو بعد از نصف شب، ته کوچه، ته خیابان، با آن زنجیر، خودشان را خون آلود می کردند، آنجا ریائی نیست، خودنمایی نیست، پولی نیست. فقط به عشق امام حسین علیه السلام بود.
بنده این روایت را که نگاه کردم اصلاً صفحه وجودم عوض شد، نسبت به تمام این ها محبّت پیدا کردم که الان هم آن محبّت را عمیق دارم و تا دم مرگ خواهم داشت، زیرا اینها محبّ آل محمد هستند. نشانه محبّتشان هم همین است.
این فداکاریها به چه انگیزه ای است؟ پول به آنها می دهند؟ مقام به آنها می دهند؟
خیر. کسی اینها را می بیند؟ نخیر. نیمه شب، ته کوچه، به پشتشان می زنند، به طوریکه خونآلود می شود، به سینه هایشان می زنند، به طوریکه خون آلود می شود.
همین لاتها، همین چاقوکشها، از جیب خودشان پول در راه امام حسین علیه السلام خرج می کنند. محبّت که دیگر شاخ و دم ندارد، اینها آثار محبّت است و به حکم این فرموده، وقتی روایت را خواندم عوض شدم. اینها محبّ آل محمد هستند، و لو فاسق باشند، و من باید آنها را دوست داشته باشم، چون حبّ محبوب خدا، حبّ خداست. اینها محبّ امام حسین علیه السلام هستند، و محبّت اینها، عین محبّت به امام حسین است.
(سخنرانی های مدرسه مجتهدی، سه شنبه، شب سوم صفر 1396 قمری)
4_5823576401806099805.mp3
6.75M
▫️کاش باورمان شود که هر چه آید به سر ما همه از دوری توست!!
#داستان_تشرف علی ابن مهزیار و بیان دردهای امروز ما از لسان مبارک حضرت ولیعصر علیهالسلام
دوستان عزیزم
به مناسبت چهله دعای صباح سعی داریم به شرط توفیق و حیات و به خواست پروردگار مهربان شرح مختصری از دعای صباح را روزانه به اشتراک بگذاریم تا فقط قرائت صرف نداشته باشیم و اندکی با مضامین عالی این دعای پرفیض آشنا شویم
شرح بوشهری (دعای صباح)
مؤلف ، این شرح را در بوشهر تالیف نموده و در شب سه شنبه 18 رمضان 1321 به پایان رسانیده است .
مؤلف در این شرح ، بیشتر به ترجمه دعا توجه داشته و کم تر به شرح پرداخته است .
تصحیح این رساله از روی نسخه منحصر به فرد آن که به خط مؤلف بوده و به شماره 753 در کتاب خانه دفتر تبلیغات اسلامی قم نگهداری می شود ، صورت گرفته است .
از امروز بصورت روزانه شرح چند بند کوتاه دعا را به اشتراک میگذاریم
التماس دعای فرج