eitaa logo
صل الله علیک یا فاطمه الزهراء
335 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
208 فایل
﷽ 💕"صلي الله عليک ياحضرت مادر"💕 . . مشتـاقی و صبـوری از حـد گـذشـت یـارا گـر تـو شـکیـب داری طـاقت نمـانـد مـا را..🌱 . اللهم عجل لولیک الفرج... . پیشنهادکارهای مجازی👇👇 @MoghuofehMahdavi94 . کپی مطالب آزاد🌷 .
مشاهده در ایتا
دانلود
یوسف اصلا کاری به کارمن نداشت . نه به غذا ایراد میگرفت‌و نه به کارخانه . ولی من خودم خیلی منظم بودم ، چون زندگی‌ام را خیلی دوست داشتم . گاهی میگفت : تو چرااینجوری هستی ؟ چقدر به این کارها اهمیت میدی ؟ هرچی شد میخوریم دیگه! بارها ازش پرسیده بودم : " چی دوست داری برات بپزم ؟" میخندید و میگفت : " غذا ، فقط غذا " یادم نیست یک بار گفته باشد فلان غذا . همیشه هم سفارش میکرد که یکجور غذا درست کن . به روایـت همسر شهید یوسف کلاهـدوز 🌸🧷 '
زمان تولد بچه مان در خرداد 1363 ، در اندیمشک بودیم. من باردار بودم، عباس لباس های رزمش را نمی آورد خانه؛ همان جا خودش می شست تا من اذیت نشوم. نزدیک وضع حمل که شد، آمد و مرا برد دزفول. در راه آدرس بیمارستان را پرسید. بنده خدایی گفت:" آخر همین خیابان بیمارستان حضرت زهرا(س) است." اسم بیمارستان را که شنید، آه عجیبی کشید، بنده دلم پاره شد. پرسیدم : "عباس ؟" گفت :" یا زهرا رمز زندگی من است. در عملیات فتح المبین با رمز یا زهرا مجروح شدم، با زنی ازدواج کردم به نام زهرا، حالا هم تولد بچه ام بیمارستان حضرت زهراست." به روایت همسر شهید عباس کریمی 🪄
💍' اول حسـن خودش را معرفی کرد و بعد مسائل کلی مطرح شد ؛ ایشان تمام تاکیدشان روی مسائل اخلاقی بود. یادم نمیرود قبل ازاینکه وارد جلسه شوم، وضو گرفتم و دو رکعت نـماز خواندم ؛ گفتم : خدایـا خودت از نیت من باخبری هرطور خودت صلاح می دانی این کار را به سرانجام برسان! بعدها در دست نوشتـه های او هم خواندم که نوشته بود : برای جلسه خاستگاری با وضو وارد شدم و تمام کارها را به خدا سپردم :] • به روایتِ : همسر شهید غلامحسین افشردی •
‌سر‌ سفـره ‌عقد ‌نشستہ ‌بوديـم عاقد ‌کہ خطبہ‌ را‌ خوانـد، صـدای ‌اذان ‌بلنـد ‌شـد حسيـن ‌برخاسـت وضـو‌ گرفت ‌وبہ ‌نماز ايـستاد دوستـم‌ کنارم ‌ايستـاد‌ و ‌گفت : اين ‌مرد‌برای تو‌شوهر‌نمی‌شود! متعجب ونگران ‌پرسيدم چرا؟ گفت: کسی‌کہ‌ اين قدر‌بہ ‌نماز‌ومسائل ‌عبادی‌اش ‌مقيد‌باشد جايـش ‌توی ‌اين ‌دنيـا‌ نيسـت :) . _ همسـر شهید حسین ‌دولتی 🦢
میخواسـت براي عروسی‌اش کارت دعوت بنویسـد ؛ اول رفتـه بود سراغ اهل بیـت . . یک کارت نوشته بـود براي امام رضـا 'ع' مشهـد ، یک کارت براي امام زمـان 'عج' مسجد جمکـران ، یک کارت هم به نیـت حضرت زهرا 'س' انداخته بود توي ضریـح حضرت معصومه 'س' . . قبل عروسـی حضرت زهرا آمـده بود به خوابش! فرمـوده بود : چرا دعوت شمـا را رد کنیم ؟ چرا عروسـی شما نیایـیم ؟ کـی بهتر از شمـا ؟ ببیـن همه آمده‌ایـم ، شما عزیـز ما هستـی! - شهـید حجت الاسـلام مصطفي ردانـي‌پور ☁️ .