وقتی نوشتم سردرد کشنده یعنی
سردردی که هنوز باهامه و تو این سه روز
نذاشته نفس بکشم، نفس میکشیدم
تو سرم یچیزی منفجر میشد...
یکی از چشمهام از شدت سردرد خیس بود...
اصلا نمیتونستم خشکش کنم🤦🏻♀️
شبیه فیلمای زامبی شد نه؟ 🚶🏻♀️
ولی واقعیه، من سه روز اینجوری زندگی کردم و کارهای خونه و چمدون جمع کردن و جمع بندی کارهارو کردم...
همهی اینها یه طرف؛
چون همشون رو وسط یه اتفاق فوقالعاده بد و تلخ که تواین دوروز افتاد تحمل کردم...
اینا رو اضافه کنید به دلشورههای سفر که اگه نشه چی...
کاش بشه...
کاش کنسل نشه....
.
خلاصه که زندگی همیشه عکسهایی نیست که میبینید🥲💚
🌱 @fatemeyesoltanii
اما خدا گفته همراه هر سختی آسانیاست...
شبیه این رویای به واقعیت پیوسته، مگه نه؟
🌱 @fatemeyesoltanii
نفیسه سادات موسوی، شاعر عزیزمون رو خیلیها میشناسنش..
دیروز پیش عمهی سادات بود، گفتم دعاکن برام دیگه نمیکشم...
دیروز ساعت سه بعدازظهر بود...
امروز همون ساعت من همونجایی بودم که نفیسه وایستاده بود؛ دقیقا همونجا...
🌱 @fatemeyesoltanii
فایل اصلیش رو میذارم معنیشو حتما بخونید...
اگه چشماتون بارونی شد
دلتون هوایی شد
برای جمع حاضر در کانال عاقبت بهخیری بخواین🥺🥺
سال جدید رو پرنور و برکت بخواین
🌱 @fatemeyesoltanii
سلام بر بانویی که دلش از جای کنده شد برای حسین مظلوم😭🥺
🌱 @fatemeyesoltanii
[سر و سامان بدهی
یا سر و سامان ببری؛
قلبِ من سوی شما
میلِ تپیدن دارد...]
🌱 @fatemeyesoltanii