eitaa logo
✨مهدَویّون✨༄
37 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
397 ویدیو
41 فایل
◈بِســم‌ِربِّ‌مَھــدے◈ ـ🕊🍃 تنھـایڪ‌قدم↧ ‌تارسیدن‌بہ #منجےزمانہ 🌱|یڪ‌قدم‌برروےنفس‌خویش کپی تمامی مطالب با ذکر صلوات آزاد است❣️ اطلاعات کانال: @etelaat_mahdavion
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@fatemeyyon✿ ══•◇•🌸•◇•══
💞 🕊🌹🕊 از بزرگان محل و مسجد ماست. ڪنارش نشستم و گفتم از ابراهیم برایم بگو. سڪوت ڪرد. چشمانش خیس شد و گفت: جوان بودم. محیط فاسد قبل از انقلاب. مے‌خواستم ڪار را رها کنم. می‌خواستم به دنبال هرزگی بروم و... آن روز سرڪار نرفتم. ابراهیم هم سر ڪار نرفت. چون تا ظهر با من در خیابان راه رفت و حرف زد تا مرا هدایت کند. صاحب ڪار من که از بستگانم بود، دنبالم آمده بود. یڪباره مرا دید. جلو آمد و یڪ ڪشیده محڪم در صورت ابراهیم زد! فڪر ڪرده بود او باعث گمراهی من است! اما ابراهیم ... برای خدا صبر ڪرد. صبر ڪرد تا توانست مرا آدم ڪند. مرد صورتش خیس خیس شده بود و با سڪوتش این آیه را فریاد می زد: وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ و بخاطر پروردگارت صبر ڪن (مدثر/7) 📚خداےخوب ابراهیم
✅ امیرالمؤمنین (ع) در خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه در وصف مےفرمایند: ‌ 💠آگاه باشید! آنان ڪه پدر و مادرم فدایشان باد، از ڪسـانے هسـتند ڪه در آسـمان‌ها معـروف، و در زمین اند! ❤️ ‌ ☑ امام خامنه ای (سایه اش پایدار) درباره می فرمایند... 👈این شخصیت به قدرے جاذبه دارد ڪه انسان را هم‌چون مغناطیـس به خود جذب مے‌ڪـند؛ به خود میخ‌ڪوب مےڪند. به جمع بپیوندید؛ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 🆔 @Ebrahimedelha_ir 🆔 @Ebrahimedelha_ir
✅ امیرالمؤمنین (ع) در خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه در وصف مےفرمایند: ‌ 💠آگاه باشید! آنان ڪه پدر و مادرم فدایشان باد، از ڪسـانے هسـتند ڪه در آسـمان‌ها معـروف، و در زمین اند! ❤️ ‌ ☑ امام خامنه ای (سایه اش پایدار) درباره می فرمایند... 👈این شخصیت به قدرے جاذبه دارد ڪه انسان را هم‌چون مغناطیـس به خود جذب مے‌ڪـند؛ به خود میخ‌ڪوب مےڪند. به جمع بپیوندید؛ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 🆔 @Ebrahimedelha_ir 🆔 @Ebrahimedelha_ir
✨مهدَویّون✨༄
. ‍ 🌺مزار یادبود شهید ابراهیم هادی🌺 . سالها از شهادت ابراهيم گذشت. هيچکس نميتوانست تصور کند که فقدان او چه بر سر خانواده اي ما آورد. مادر ما از فقدان ابراهيم از پا افتاد و... . تا اينکه در ســال 1390 شــنيدم که قرار است سنگ يادبودي براي ابراهيم، روي قبر يکي از شهداي گمنام در بهشت زهرا ساخته شود. . ابراهيم عاشق گمنامي بود. حالا هم مزار يادبود او روي قبر يکي از شهداي گمنام ساخته ميشد. در واقع يکي از شــهداي گمنام به واسطه ابراهيم تکريم ميشد. . اين ماجرا گذشت تا اينكه به كنار مزار يادبود او رفتم. روزي که براي اولين بار در مقابل ســنگ مزار ابراهيم قرار گرفتم، يکباره بدنم لرزيد! رنگم پريد و باتعجب به اطراف نگاه کردم! . چند نفر از بســتگان ما هم همين حال را داشتند! ما به ياد يک ماجرا افتاديم که سي سال قبل در همين نقطه اتفاق افتاده بود! . درســت بعد از عمليات آزادي خرمشهر، پســرعموي مادرم، شهيد حسن سراجيان به شهادت رسيد. آن زمــان ابراهيــم مجروح بود و با عصا راه ميرفت. اما به خاطر شــهادت ايشان به بهشت زهرا آمد. وقتي حسن را دفن کردند، ابراهيم جلو آمد و گفت: خوش به حالت حسن، چه جاي خوبي هستي! قطعه26 و كنار خيابان اصلي. هرکي از اينجا رد بشه يه فاتحه برات ميخونه و تو رو ياد ميکنه. . بعد ادامه داد: من هم بايد بيام پيش تو! دعا کن من هم بيام همينجا، بعد هم با عصاي خودش به زمين زد و چند قبر آن طرف تر از حسن را نشان داد! چند ســال بعد، درست همان جائي که ابراهيم نشــان داده بود، يک شهيد گمنام دفن شد. و بعد به طرز عجيبي ســنگ يادبــود ابراهيم در همان مــکان که خودش دوست داشت قرار گرفت!! .