در ماه تولدش هیچ شهادتی نیست
و در ماه شهادتش هم هیچ تولدی نیست
ای معیار غم و شادیِ ما،حسین جان...
#میلاد #امام_حسین
🍃🌹🍃
@fatemi222
همه اهل بیت کشتی نجات هستن اما کشتی امام حسین سریع تر و وسیع تر است
🍃🌹🍃
@fatemi222
♦️هفت ویژگی حضرت عباس
https://eitaa.com/fatemi222/7854
عباس در نگاه اهلبیت علیه السلام
https://eitaa.com/fatemi222/7873
برگزیده زندگی علمدار کربلا
https://eitaa.com/fatemi222/7881
معنی اطاعت ؟
https://eitaa.com/fatemi222/7856
مستقل بود عباس علیه السلام
https://eitaa.com/fatemi222/7853
پنج ویژگی قمر بنی هاشم
https://eitaa.com/fatemi222/9645
سیمای علمدار در زیارت
https://eitaa.com/fatemi222/9645
ویژگیهای روحی و اخلاقی
https://eitaاa.com/fatemi222/9647
ثبات قدم واستواری
https://eitaa.com/fatemi222/9648
الگویی برای همگان
https://eitaa.com/fatemi222/9650
ثابت قدمی
https://eitaa.com/fatemi222/9651
مقام عبودیت و اطاعت از خداوند
https://eitaa.com/fatemi222/15816
نگاهی به فضایل حضرت ابوالفضل
https://eitaa.com/fatemi222/15820
#ولادت_حضرت_عباس
⁉️چرا حضرت عباس (ع) بابالحوائج است؟
🔰حجتالاسلام والمسلمین یحیی صادقی در گفت وگویی سرّ باب الحوائجی حضرت عباس(ع) را تشریح کرد.
وی می گوید:
« و أبلی بلاء حسنا » عباس بن علی(ع)، مبتلا به آزمون سخت شد و ایثار و جانفشانی کرد و سر فراز بیرون آمد در بیان اینکه چرا او «باب الحوائح» الی الله است و هر گرفتار و دردمندی به او متوسل میشود و حاجت میگیرد، علل مختلفی ذکر کردهاند که چرا او بابالحوائج الی الله است آیا به خاطر این است که دست خود را از دست داد یا به خاطر این بود که فرقش شکاف برداشته است یا...
«از حسن روی یوسف دست بریده سهل است / در کوی دلبر ما سرها بریده بینی»
در روز عاشورا اصحاب ابا عبد الله واقعاً مردانه ایستادگی کردند، ۷۲ نفر در برابر سی هزار نفر بودند و آنقدر رشادت کردند که این جنگ تا عصر عاشورا طول کشید.
نیزهها بدنها را پاره پاره کرد، اما روح که تسخیر پذیر نیست، آن کرامتهای اخلاقی قابل تغییر و تحول نبود، ثابت قدم ماندند و به کوی جانان رفتند.
حضرت عباس گرفتار آزمون سخت شد و سربلند از آن بیرون آمد؛ آن حضرت القاب فراوانی دارد یکی از القاب او «عبد صالح» است « السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِح الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُوله » یکی از القاب او «سقاست» و از القاب او «صاحب اللواء» است او پرچمدار کربلاست.
لقب دیگر او باب الجوائح است، بزرگان وجوهی ذکر کردهاند که چرا او قبله حاجات ارباب حوائج است.
مرحوم آقای برقعی میگفت: اینکه او به مقام بابالحوائجی رسیده است، به خاطر این نیست که چون دست یا پای او را قطع کردند و یا چشمش را تیر باران کردند، بلکه علت آن امر دیگری است امتحانی که او پس داد هیچیک از شهدای کربلا این امتحان را پس ندادند.
حضرت ابوالفضل(ع) تشنه بودند و وارد شریعه فرات شدند و موجهای فرات را دیدند، انسان تشنهایی که سه روز آب نخورده است و مشکش را پر از آب کرده است، کفی ازآب فرات را برداشت و یاد تشنگی برادر نبود و این کف آب را به بالا آورد و هنوز تشنگی برادر را به خاطر ندارد، همین که آب را نزدیک لبها آورد و مماس لبهای تشنه او شد اینجا بود که «فتذکر عطش اخیه الحسین» یاد تشنگی برادر کرد و این رجز را خواند.
«یا نفسیُ مِنْ بعدِ الحسین هونی وبعده لا کُنتِ أن تکونی
هذا الحسین وارد المنون وتشربین بارد المعین!؟
تا اللّه ما هذا فعال دینی»
خطاب به نفس خود گفت تو سیراب باشی و اطفال ابی عبد الله فریاد تشنگیشان به آسمان برسد.
بعد قسم یاد کرد که به خدا این رفتار دین نیست که من با لب سیراب از شریعه بیرون بروم، ولی اطفال حجت خدا تشنه باشند.
جناب سید حبیب الله چایچیان معروف به «حسان» در کتاب اشکها بریزید اشعار نغری دارد.
کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام
شد در این کعبه عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من کرد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا قبول افتد حج من و تقصیرم
با خود گفت، من این را هم بر خودم نمیبخشم، چرا دست زیر آب کردم و تا نزدیک لبها آوردم؟ این بر مُحرم حرام است، چرا که من محرم هستم و کربلا محل احرام میباشد، یکی از محرمات احرام، نگاه به آیینه است گویا عباس بن علی خطاب به نفسش میگوید؛ ای عباس چرا بر آب نکاه کردی و خودت را دیدی! به جرم این محرمات احرام در کربلا، باید این چشم و دست خود را قربانی کنی، تا فدیه این دو عملت باشد.
مرحوم برقعی میگفت: غیر از چشم بیدار خدا کسی عباس را نمیدید و اگر عباس از شریعه؛ آب میخورد کسی خبر نداشت، لکن برای رضای خدا، با نهایت خلوص آب را روی آب ریخت و با برادر مساوات کرد و در کوران حوادث قمر بنیهاشم آزمونهای سختی داد و سربلند بیرون آمد و شهید از دنیا رفت.
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
https://eitaa.com/fatemi222/15814
مقام عبودیت و اطاعت از خداوند
[به مناسبت ولادت حضرت ابوالفضل(ع)]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوَانُهُ وَعَلی رُوحِک وَبَدَنِک أَشْهَدُ وَاُشْهِدُ اللّه أنَّک مَضَیتَ عَلَی مَامَضَی بِهِ الْبَدْرِیونَ وَالُْمجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّه
🔷شعر
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چرا که حضرت مشکل گشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است
به جمله جمله یا کاشف الکروب قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است
نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شد همه چیزش فدا اباالفضل است
از ابتدا به من آموخت مادرم تنها
دوای درد گرفتارها اباالفضل است
چه ترس دارد از آتش، چه ترس از دوزخ
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است
خود امام زمان گفته است می آید
به مجلسی که در آن ذکر یا اباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان
ببین که بر لب آقای ما اباالفضل است
✅ مختصری از فضایل حضرت ابوالفضل
➖علم و دانش
حضرت ابوالفضل العباس (ع) از اکابر و افاضل فقها و علمای اهل بیت (ع) می باشد که در این باره از حضرت امیر(ع) روایت شده که فرمود
«اِنَّ ولدى العبّاس زُقَّ العلم زُقّاً» همانا فرزندم عبّاس ، به سان جوجه کبوترى که توسط پدر مادر تغذیه می شود دانش را فرا گرفته است.(۱)
➖ عبادت
در کثرت نماز و عبادت حضرت ابوالفضل(ع) در روایت آمده است که «بِاَنَّهُ کانَ بَینَ عَینَیهِ اَثَرَ السُّجُود؛ بر پیشانی او، اثر سجود پیدا بود» (۲)
➖مواسات
از ویژگیهای ستوده اخلاقی «مواسات» یعنی اعانت و یاری به دیگران. در زیارت ماثور وارد شده است؛ السلام علی ابی الفضل العباس المواسی اخاه بنفسه؛
سلام بر ابوالفضل العباس، آن عزیزی که برادرش را با ایثار جان خویش یاری کرد»
➖ادب و وفا داری
حضرت عباس در ادب و وفا داری زبانزد است به ویژه ادب و وفای آن حضرت نسبت به امام(ع) در ننوشیدن آب، در رد کردن امان نامه و اشعار او بعد از بریده شدن دستانش به زیبایی تمام جلوه گر شده است.
➖بصیرت
امام صادق (ع) فرمود : كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّه ِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهيدَا ؛ عموى ما ، عبّاس ، داراى بينشى ژرف و ايمانى راسخ بود ؛ همراه با امام حسين(ع)جهاد كرد و نيك آزمايش داد و به شهادت رسيد .(۳)
☑️مقدمه بحث
به شاعر اهل بیت، ژولیده نیشابوری گفتند به صورت بداهه درباره حضرت عباس(ع) ، شعری بگو که پنج بار، کلمه «چشم» در آن به کار رفته باشد ایشان شعری گفتند که ده مرتبه کلمه چشم در آن بود :
چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود
محو چشمم، چشم ها و چشم من بر آب بود
چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم، ز آب
من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود.
با این مقدمه ی ادبی و به عشق چشمان زیبا و نافذ حضرت ابوالفضل(ع) بحث «چشم گفتن» که همان عبودیت و اطاعت از خداوند است را تقدیم کنیم
در زيارتنامه حضرت عباس(ع) ميخوانيم؛ السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله ولرسوله ولأميرالمؤمنين والحسن والحسين صلي الله عليهم وسلّم.
بشر اگر بخواهد به كمالات انساني وبه عزتي كه مخصوص خدا ورسول ومومنان هست دست يابد،راهي جز اطاعت وبندگي خداي متعال كه سرچشمه تمامي خوبي ها وپاكي ها وزيبايي ها هست،ندارد.
🔻 ادامه دارد 👇👇
ا ꧂ تبیین مقام
اطاعت و عبودیت ꧁
🔻با توجه به دو عبادت «العبد الصالح» و « المطیع لله» که در بیان مقامات حضرت ابوالفضل(ع) و زیارت آن حضرت ، از زبان مقدس امام صادق(ع) وارد شده است در ادامه به تبیین عبودیت و اطاعت می پزداریم. 🔺
☑️معنیاطاعت و عبودیت
عبودیت، اظهار تذلل و ذلت در برابر ذات اقدس الهی و عبادت خداوند متعال هم نهایت تذلل میباشد.
به تعبیر دیگر، و از بُعد دیگر «عبودیّت» نهایت اوج تکامل روح یک انسان و قرب او به خداست، و عبودیّت تسلیم مطلق در برابر ذات پاک اوست؛
و «عبد» از نظر لغت به انسانی گفته میشود که سر تا پا تعلّق به مولا و صاحب خود دارد؛ ارادهاش تابع ارادهی او، و خواستش تابع خواست اوست؛ در برابر او خود را مالک چیزی نمیداند و در اطاعت او سستی به خود راه نمیدهد.
و اطاعت از ریشه «طـوع» (ضد کَرْه) به معنای فرمان بردن همراه با خضوع و رغبت است.
اطاعت، به معنای موافقت واقعی مکلف با حکم خداوند است که یا از راه قطع یا حجت معتبر به دست آمده باشد، مثل این که انسان به حرمت چیزی - شرب خمر (قطع پیدا کند) و آن را ترک نماید و آن چیز در واقع هم حرام باشد.
👌نکته
در توضیحات فوق سعی شد فرق عبادت و عبودیت روشن شود.
عبادت نوعى تجسم دادن و ترسيم کردن عبوديت و مملوکيت و اظهار حاجت به خداست.
☑️حدیث مهم در معنی عبودیت
در حدیثی از امام صادق (ع) میخوانیم: «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیه؛ عبودیت گوهری است که ربوبیّت در درون آن نهفته شده است.»
اشاره به این که عبد تلاش و کوشش میکند که خود را در صفات شبیه به معبود سازد و پرتوی از صفات جلال و جمال او را در خود منعکس کند، و نیز انسان در سایهی عبودیّت به جایی میرسد که به اذن پروردگار میتواند در جهان تکوین، تدبیر و تصرّف کند، و صاحب ولایت تکوینیّه شود.
🔷نشانه های عبودیت
امام صادق(ع) در پاسخ عنوان بصری سه نشانه برای عبودیت بیان فرموده اند.
قُلْتُ يَا شَرِيفُ فَقَالَ قُلْ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ؛ قُلْتُ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ، مَا حَقِيقَةُ الْعُبُودِيَّةِ؟ قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ: أَنْ لَا يَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللهُ إِلَيْهِ مِلْكاً لِأَنَّ الْعَبِيدَ لَا يَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ يَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللهُ تَعَالَى بِهِ؛ وَ لَا يُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيراً؛ وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ؛ فَإِذَا لَمْ يَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللهُ تَعَالَى مِلْكاً هَانَ عَلَيْهِ الْإِنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى أَنْ يُنْفِقَ فِيهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِيرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَيْهِ مَصَائِبُ الدُّنْيَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا يَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَكْرَمَ اللهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثِ هَانَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ إِبْلِيسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا يَطْلُبُ الدُّنْيَا تَكَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا يَطْلُبُ عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا يَدَعُ أَيَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ الْمُتَّقِينَ؛ قَالَ اللهُ تَعَالَى: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.»
گفتم: اى شريف! فرمود: بگو: يا أباعبدالله، گفتم: يا اباعبدالله! حقيقت بندگى چيست؟ فرمود: به سه چيز است: اول اينكه بنده آنچه را خدا به او بخشيده ملك خود نداند، زيرا بندگان مالك نيستند، بلكه مال را از آن خدا مى بينند، و هر كجا خدا فرمان داد مصرفش مى كنند. دوم اينكه: بنده تدبير امور خودش را نمى نمايد، سوم اينكه: تمام وقت خود را صرف انجام اوامر خدا و ترك نواهى او كند؛
بنا براين، هر گاه بنده چيزى را كه خدا به او بخشيده ملك خود نداند، انفاقش در راه خدا بر وى آسان گردد، و هر گاه تدبير امورش را به دست مدبّر واقعى سپرد، سختيهاى دنيا برايش آسان شود، و هر گاه بنده به امر و نهى خدا گردن نهاد، هيچ گاه با مردم جدال نمى كند، و به آنان فخر نمى فروشد. هر گاه خداوند به بنده اين سه خصلت را عطا فرمود، دنيا و شيطان و مردم در نظرش خوار مى شود، و به خاطر مال جمع كردن و فخر فروشى به دنبال دنيا نمى رود، و از مردم عزّت و مقام نمى طلبد، و اوقاتش را هدر نمى دهد، اين اوّلين درجه پرهيزگاران است، خداوند متعال مى فرمايد: جهان آخرت را براى كسانى مهيّا نموديم كه در روى زمين دنبال مقام پرستى نرفته و مرتكب فساد نشده باشند و پايان نيك براى پرهيزگاران است.(۴)
🔻 ادامه دارد 👇👇
♻️انواع اطاعت
اطاعت با توجه به اراده الهی به دو نوع می باشد:
➖اطاعت در مقابل اراده تکوینی
یعنی اینکه خداوند در مشیت بندگان هر اراده ای فرموده انسان به آن راضی باشد و نسبت به انقیاد و تسلیم داشته باشد و نه سرکشی و اعتراض.
مثلا اینکه کسی دختر یا پسر آفریده شده، زشت یا زیبا گردیده انسان باید همه اینها را در دایره اراده الهی بداند و نسبت به آن اعتراض نکند.
➖اطاعت در مقابل اراده تشریعی
یعنی اینکه انسان ، نسبت به دستورات خداوند خاضع و فرمانبردار باشد .
مثلا هر چه از عبادات فردی و اجتماعی برای هر مرد و زنی تکلیف فرموده راضی باشد و اعتراض نداشته باشد .
☑️مراتب عبودیت
امیرالمؤمنین(ع) سه مرتبه برای عبودیت بیان فرمود اند یعنی انگیزه گوش به فرمان الهی بودن سه نوع قابل تصور است که البته هیج کدام از این سه غلط نیست اما بیانگر مرتبه ها و درجات عبودیت است؛: اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجّارِ وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبیدِ وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةُ الاَْحرارِ؛گروهى خدا را به رغبت و طمع بهشت عبادت مىكنند؛ عبادت اینان عبادت تجارت پیشگان است. گروهى خدا را از ترس جهنم و عذابش عبادت مىكنند؛ این عبادت بردگان است. گروهى نیز خدا را از سر سپاس عبادت مىكنند؛ این عبادت آزادگان است.(۵)
🔶عوامل تقویت روح بندگی
بعد از اینکه معنا و اهمیت عبودیت بندگی و انواع و مراتب آن مشخص شد اکنون یک سؤال مهم مطرح میشود؛ راههای نیل به مقام بندگی کدامند؟
چگونه میتوان روح بندگی را در خود ایجاد و تقویت کرد؟
پاسخ به این سؤال مهم را در چند عنوان تقدیم میکنیم؛
۱.نظم و برنامه برای زندگی
طبق دستور مهمی که امام کاظم(ع) به شیعیان ش تعلیم میفرماید عبودیت از مسیرنظم و برنامه مشخصی می گردد.
ایشان می فرماید: «اجتهدوا فی أن یکون زمانکم أربع ساعات: ساعه لمناجاه الله، و ساعه لامرالمعاش، وساعه لمعاشره الاخوان و الثقاه الذین یعرفونکم عیوبکم و یخلصون لکم فی الباطن، وساعه تخلون فیها للذاتکم فی غیر محرم و بهذه الساعه تقدرون علی الثلاث ساعات؛ بکوشید که اوقات شبانه روزی شما چهار قسمت باشد:
۱- قسمتی برای مناجات با خدا
۲. قسمتی برای تهیه معاش،
۳. قسمتی برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد که عیب های شما را به شما می فهمانند و در دل به شما اخلاص می ورزند
۴.و قسمتی که در آن خلوت می کنید برای درک لذتهای حلال (و تفریحات سالم) و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجام وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.(۶)
۲.فکر و تعقل
عقل به عنوان حجت باطنی به انسان می آموزد که چگونه می تواند بندگی کند و بهترین بنده اختیاری خداوند باشد و به اهداف بندگی جامه عمل بپوشاند.
➖چنانچه در حدیث گفته شده؛ «اَلعَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمٰنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان». عقل چیزی است که با آن خدای رحمان عبادت می شود و به وسیله آن بهشت به دست می آید.(۷)
➖امام رضا(ع) فرمود :ليسَ العِبادَةُ كثرَةَ الصلاةِ و الصومِ ، إنّما العِبادَةُ التَّفكُّرُ في أمرِ اللّهِ .(۸)
➖التَّفَکُّرُ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عِبَادَهُ الْمُخْلَصِینَ.
۳.ذکر
«ذکر» به عنوان حلقه ارتباطی عابد و معبود، جایگاه بسزایی در نیل به مقام بندگی و عبودیت انسان دارد.
برخی ذکر را یکی از مراحل سیر الی الله می دانندچنان که آورده اند «من تعلق بالذکر فقد تعرض للسیر»
هرگاه «ذکر» به معنای حقیقی در جان انسان مأوی گزیند و انسان همواره یاد خدا را در دل بپروراند.
ذکر خدا عامل محبت است
إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً أَلْهَمَهُ حُسْنَ الْعِبَادَهِ اگر خدا بندهای را دوست بدارد، نیک عبادت کردن را به او الهام میکند.
۴.تزکیه نفس ازاخلاق زشت
در آیه ۳۶ سوره نساء تکبر و تفاخر دو عامل بازدارنده از عبادت خداوند معرفی شده و در آیات دیگری نیز دوری از تکبر را شرط نیل به عبادت خدا میداند.
خلاصه اینکه هر گونه رفتار و اخلاق نادرست موانع در سر راه عبودیت و معارض با عبودیت محسوب می شوند.
۵.سعی در کسب علم و معرفت
در آیه ۶۴ سوره زمر از جهالت و نادانی به عنوان عامل عبادت غیرخدا نام برده شده است.
قرآن کریم ،علما را خاشع و فروتن در برابر خداوند معرفی میفرماید؛ إِنَّما يَخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ.
۶.شکر نعمت
خداوند در قرآن استفاده از نعمت ها و شکر نعمت را در راستای عبودیت دانسته است؛« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ»ای کسانی که ایمان آوردهاید! از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم، بخورید و شکر خدا را بجا آورید؛ اگر او را پرستش میکنید!
🔻 ادامه دارد 👇👇
💠داستان
هنگامى که وسایل غارت شده کربلا را به شام نزد یزید بردند، در میان آنها پرچم بزرگى بود . یزید و حاضران در مجلس دیدند همه پرچم سوراخ و صدمه دیده، ولى دستگیره آن سالم است . یزید پرسید: «این پرچم را چه کسى حمل مى کرد؟» گفته شد: «عباس بن على » . یزید از روى تعجب و تجلیل از آن پرچم سه بار برخاست و نشست و گفت:
«انظروا الى هذا العلم فانه لم یسلم من الطعن والضرب الا مقبض الید التى تحمله; به این پرچم بنگرید، [که بر اثر صدمات] نیزه و زدن [شمشیر] جایى از آن سالم نمانده جز دستگیره آن که [پرچمدار] آن را با دست حمل مى کرده است .»
سالم ماندن دستگیره پرچم، نشان از آن دارد که پرچمدار تمام ضربات نیزه و شمشیر را که بر دستش وارد مى شده تحمل مى کرده ولى پرچم را رها نساخته است .
آنگاه یزید گفت: «ابیت اللعن یا عباس، هکذا یکون وفاء الاخ لاخیه; لعن [و ناسزا] را از خودت دور ساختى اى عباس! [و ناسزا زیبنده تو نیست ]. این چنین است [رسم و معناى] وفادارى برادر نسبت به برادرش .»
💠داستان
محمد بن منکدر کسی است که خود را از عابدان و زاهدان روزگار میدانست و در روایت است که داستانی را مکرر برای اصحابش نقل میکرد و مىگفت: من تصور نمىکردم على بن الحسین (ع) بعد از خود فرزندی به جا نهد که فاضلتر از خود او باشد تا این که روزی فرزندش محمد بن على (امام باقر (ع)) را دیدم و خواستم او را موعظه کنم که از قضا او به من پندی داد که به راستی به آن نیاز داشتم. اصحاب محمد بن منکدر سؤال کردند که ماجرا چیست و او چه درسی به تو آموخت؟ محمد بن منکدر گفت: روزی در گرمترین ساعت روز از شهر خارج شدم و به اطراف مدینه رفتم. ابو جعفر محمد بن على (ع) را دیدم که همراه با غلامانی و با خستگی فراوان و عرقریزان به کار مزرعه رسیدگى مىکند. با خود گفتم: سبحان اللّه. ببین، بزرگی از قریش در این گرماى نیمروز، با این حالِ پرمشقت در طلب دنیا چگونه تلاش مىکند، به راستی که باید او را موعظه کرد. نزدیک شدم و سلام کردم و ابو جعفر نفسزنان و در حالی که عرق از سر و رویش مىریخت سلام مرا پاسخ داد. گفتم: خداوند امورتان را اصلاح کند. بزرگی از بزرگان قریش، در این گرمای طاقتفرسا و با این حال پرمشقت براى دنیای بیارزش و فانی تلاش کند، واقعاً شایسته نیست؛ به راستی با خود اندیشیدهاید که اگر در این حال اجل شما سرآید و پیک مرگ را ملاقات کنید چه خواهید کرد!؟ ابو جعفر گفت: «اگر پیک مرگ با این حالت درآید، مرا در طاعت و بندگى خدا خواهد دید، چرا که من با این تلاش و کوشش، خودم و خانوادهام را از گدایی مردم خارج مىکنم. من باید موقعى بیمناک باشم که پیک مرگ درآید و من در حال معصیت و نافرمانى خدا باشم». من به ابو جعفر گفتم: شما درست میفرمایید خداوند شما را رحمت کند؛ به خیال خودم خواستم شما را موعظه کنم حال آن که شما به من پندی حکیمانه آموختید. (۹)
💠داستان
روزي حضرت كاظم (ع) از در خانه (بشر حافي ) در بغداد مي گذشت كه صداي ساز و آواز و رقص را از آن خانه شنيد .
ناگاه كنيزي از آن خانه بيرون آمد و در دستش خاكروبه بود و بر كنار در خانه ريخت . امام فرمود : اي كنيز صاحب اين خانه آزاد است يا بنده ؟ عرض كرد : آزاد است . فرمود : راست گفتي اگر بنده بود از مولاي خود مي ترسيد .
كنيز چون برگشت (بشر حافي ) بر سر سفره شراب بود و پرسيد : چرا دير آمدي ؟ كنيز جريان ملاقات را با امام نقل كرد .
بشر حافي با پاي برهنه بيرون دويد و خدمت آن حضرت رسيد و عذر خواست و اظهار شرمندگي نمود و از كار خود توبه كرد .(ادامه داستانو من مینویسم ...ازآن روز به بعد بشر پا برهنه میکشت مردم می پرسیدند توچرا این گونه می گردی وبشر جوا ب داد:آخر من موقع دیدار یارم پا برهنه بودم این گونه میکردم تا همیشه به یاد آن روز باشم.(۱۰)
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۳۷.
۲.الوقایع والحوادث، ج ۲، ص ۳۰.
۳ّ.عمدة الطّالب ، ص۳۶۵.
۴.مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، على بن حسن طبرسى، ص ۳۲۶.
۵.تحف العقول،ج۱، ص۲۴۶
۶.همان،ص۴۰۶.
۷.الكافي، ثقة الإسلام كلينى، ج۱، ص۱۱.
۸.الكافي : ۲/۵۵/۴.
۹. الکافی، ج ۵، ص۷۱.
۱۰.جامع السعادات ، ج۲،ص۲۳۵.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
منبع منبر طلاب
https://eitaa.com/fatemi222/15814
نگاهی به فضایل حضرت ابوالفضل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوَانُهُ وَعَلی رُوحِک وَبَدَنِک أَشْهَدُ وَاُشْهِدُ اللّه أنَّک مَضَیتَ عَلَی مَامَضَی بِهِ الْبَدْرِیونَ وَالُْمجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّه
🌸شعر
قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق
در روز حشر رتبۀ او آرزو کنند
عباسِ نامدار که شاهان روزگار
از خاک کوی او طلب آبرو کنند
سقای آب بود و لب تشنه جان سپرد
می خواست آب کوثرش اندر گلو کنند
بی دست ماند و داد خدا دست خود به او
آنانکه منکرند بگو روبرو کنند
گردست او نه دست خدائی است پس چرا
از شاه تا گدا همه رو سوی به او کنند
درگاه او چو قبله ی ارباب حاجت است
باب الحوائجش همه جا گفتگو کنند
☑️مقدمه بحث
به شاعر اهل بیت، ژولیده نیشابوری گفتند به صورت بداهه درباره حضرت عباس(ع) ، شعری بگو که پنج بار، کلمه «چشم» در آن به کار رفته باشد ایشان شعری گفتند که ده مرتبه کلمه چشم در آن بود :
چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود
محو چشمم، چشم ها و چشم من بر آب بود
چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم، ز آب
من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود.
به عشق چشمان زیبا و نافذ حضرت ابوالفضل(ع) نکاتی درباره «چشم گفتن» که همان عبودیت و اطاعت از خداوند است را تقدیم کنیم.
➖در زيارتنامه حضرت عباس(ع) ميخوانيم؛ السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله ولرسوله ولأميرالمؤمنين والحسن والحسين صلي الله عليهم وسلّم.
➖در این زیارت نامه اولین و مهم ترین فضیلت حضرت ابوالفضل(ع) که به آن اشاره می شود عبودیت آن حضرت است در باره عبودیت به یک حدیث توجه کنیم؛
شخصی از امام صادق(ع) از معنی عبودیت سوال کرد، امام فرمود:« ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ: أَنْ لَا يَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللهُ إِلَيْهِ مِلْكاً لِأَنَّ الْعَبِيدَ لَا يَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ يَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللهُ تَعَالَى بِهِ؛ وَ لَا يُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيراً؛ وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ؛ فَإِذَا لَمْ يَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللهُ تَعَالَى مِلْكاً هَانَ عَلَيْهِ الْإِنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى أَنْ يُنْفِقَ فِيهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِيرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَيْهِ مَصَائِبُ الدُّنْيَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا يَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَكْرَمَ اللهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثِ هَانَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ إِبْلِيسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا يَطْلُبُ الدُّنْيَا تَكَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا يَطْلُبُ عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا يَدَعُ أَيَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ الْمُتَّقِينَ؛ قَالَ اللهُ تَعَالَى: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.»
به سه چيز است: اول اينكه بنده آنچه را خدا به او بخشيده ملك خود نداند، زيرا بندگان مالك نيستند، بلكه مال را از آن خدا مى بينند، و هر كجا خدا فرمان داد مصرفش مى كنند. دوم اينكه: بنده تدبير امور خودش را نمى نمايد، سوم اينكه: تمام وقت خود را صرف انجام اوامر خدا و ترك نواهى او كند؛
بنا براين، هر گاه بنده چيزى را كه خدا به او بخشيده ملك خود نداند، انفاقش در راه خدا بر وى آسان گردد، و هر گاه تدبير امورش را به دست مدبّر واقعى سپرد، سختيهاى دنيا برايش آسان شود، و هر گاه بنده به امر و نهى خدا گردن نهاد، هيچ گاه با مردم جدال نمى كند، و به آنان فخر نمى فروشد. هر گاه خداوند به بنده اين سه خصلت را عطا فرمود، دنيا و شيطان و مردم در نظرش خوار مى شود، و به خاطر مال جمع كردن و فخر فروشى به دنبال دنيا نمى رود، و از مردم عزّت و مقام نمى طلبد، و اوقاتش را هدر نمى دهد، اين اوّلين درجه پرهيزگاران است، خداوند متعال مى فرمايد: جهان آخرت را براى كسانى مهيّا نموديم كه در روى زمين دنبال مقام پرستى نرفته و مرتكب فساد نشده باشند و پايان نيك براى پرهيزگاران است.(۱)
👈در ادامه به برخی دیگر از ویژگی ها و تاریخ درس آموز حضرت ابوالفضل علیه السلام می پردازیم
🔻 ادامه دارد 👇👇
🟢بصیرت حضرت عباس
در روایت است که حضرت عباسبن علی «کان افقهالناس»؛ او فقیهترین افراد زمان خویش بود، لذاست که او شمع شهیدان کربلا گردید.
امام صادق(ع) فرمود: «کان عمّناالعباس نافذالبصیرة، صلبالایمان، جاهد مع أبیعبدالله، و ابلی بلاء حسنا، و مضی شهیدا» عمویم عباس، انسانی هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانی آگاهانه و استوار و عمیق بود؛ به همراه حسین(ع) دلیرانه مبارزه کرد و در آزمون سخت زندگی- با به جان خریدن رنجها و گرفتاریهای بسیار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر بر آورد و پس از جهادی سترگ و شجاعانه، جان خود را در راه خدا هدیه کرد.(۲)
🔵توصیه حضرت امیر
به بصیرت و صبر
به مناسبت این ویژگی مهم حضرت عباس(ع) اهمیت بصیرت یعنی آگاهی و هوشمندی،را از بیان پدر حضرت ابوالفضل(ع) بشنویم:
«أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً . أَلَا وَ إِنَّ هَذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَةٍ لَكُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ عَلَيْهَا وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا وَ لَا يَخِنَّنَّ أَحَدُكُمْ خَنِينَ الْأَمَةِ عَلَى مَا زُوِيَ عَنْهُ مِنْهَا وَ اسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا اسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَضُرُّكُمْ تَضْيِيعُ شَيْءٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ بَعْدَ حِفْظِكُمْ قَائِمَةَ دِينِكُمْ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَنْفَعُكُمْ بَعْدَ تَضْيِيعِ دِينِكُمْ شَيْءٌ حَافَظْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاكُمْ أَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَ قُلُوبِكُمْ إِلَى الْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمُ الصَّبْرَ ».
بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مىكنم، كه تقوا بهترين چيزى است كه عباد حق يكديگر را به آن سفارش مىكردند، و از بهترين عاقبتها نزد خداست. بين شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و اين پرچم را به دوش نمىكشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد. پس آنچه را به آن مأمور مىشويد انجام دهيد، و از آنچه نهى مىگرديد باز ايستيد، و در كارى تا دقيقا بررسى نكنيد شتاب نورزيد، زيرا آنچه را شما (از روى جهل) منكر آن هستيد ما را قدرت تغيير آن هست. بدانيد دنيايى كه نسبت به آن آرزومنديد و به آن ميل داريد، و آن گاهى شما را به خشم و زمانى به خشنودى مىبرد، نه خانه شماست و نه منزلى كه براى آن آفريده شدهايد، و نه جايى كه شما را به آن دعوت كردهاند. بدانيد كه دنيا براى شما باقى نمىماند و شما هم در آن باقى نخواهيد ماند، اگر دنيا شما را به ظاهرش فريفت از شرّش نيز بيم داد. پس به خاطر بيم دهيش از آنچه فريبتان مىدهد چشم پوشى كنيد، و به خاطر ترساندنش از طمع به آن خوددارى نماييد، و در دنيا براى آخرتى كه به آن دعوت شدهايد بر يكديگر پيشى گيريد، و با عمق دل از دنيا روى بگردانيد، نبايد احدى از شما به خاطر چيزى از دنيا كه از او گرفته شده چون كنيز ناله بزند. و با شكيبايى بر طاعت خدا و محافظت بر آنچه از كتابش كه حفظ آن را از شما خواسته است نعمت خدا را بر خود تمام كنيد. بدانيد در صورتى كه پايه دين خود را حفظ نموده باشيد. از دست دادن متاع دنيا به شما زيانى وارد نكند. و بدانيد در صورت تباه كردن دين آنچه از دنيا حفظ كردهايد به شما سودى ندهد. خداوند دلهاى ما و شما را متوجه حق كند، و شكيبايى را به ما و شما ارزانى دارد.(۳)
👈آنچه از آیات و احادیث بر می آید برای داشتن بصیرت و آگاهی انسان باید عناصری مانند عبادت خدا، تفکر در باره خداوند، آخرت اندیشی، عبرت پذیری را در خود جمع کند و از غفلت و بی مبالاتی مبرا باشد.
🔻 ادامه دارد 👇👇
🟢وفاداری و ثبات قدم
يك ويژگي ايشان ثبات قدم است، كه اين ويژگي منشأ بسياري از صفات حميده و ارزش هاي انساني است. خيلي ها خوب شروع مي كنند، ولي خوب تمام نمي كنند. خيلي ها آغاز پرشوري دارند، ولي پايان خمودي دارند. با ورق زدن صفحات تاريخ، به موارد فراواني بر مي خوريد كه آغاز با نشاطي داشتند، اما ثبات قدم خوبي نداشتند.
💠روز تاسوعا
[جلوه وفاداری حضرت عباس]
➖امام صادق(ع) در توصیف روز تاسوعا میفرمایند: «تاسوعا یَومٌ حوصِرَ فیهِ الحُسَینُ(ع) وَ اَصحابُهُ بِکربلاء وَ اجتَمَعَ عَلَیهِ خَیلُ اَهلِ الشّامِ وَ اَناخوا عَلَیهِ وَ فَرِحَ ابنُ مَرجانَةَ و عُمَرُ بنُ سَعدٍ بِتَواتُرِ الخَیلِ وَ کَثرَتِها وَ استَضعَفوا فیهِ الحُسَینَ(ع) وَ اَصحابَهُ وَ اَیقَنوا اَنَّهُ لایَأتی الحُسینَ(ع) ناصِرٌ و لایَمُدُّهُ أهلُ العِراقِ»، تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحابش در کربلا محاصره شدند و سپاه شامی علیه آنان گرد هم آمدند، ابنزیاد و عمر بن سعد نیز از فراهم آمدن آن همه نیرو خوشحال شدند و آن روز حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر برای او کمکی نخواهد رسید و عراقیان نیز او را پشتیبانی نخواهند کرد.
➖دو بار برای حضرت عباس(ع) امان آوردند، نخست مردی به نام عبدالله بن ابی المحل بن حزام، امان نامهای به حضرت عباس(ع) و برادرانش از جانب عبیدالله گرفت و این امان نامه را به یک غلامی داد تا به عباس(ع) بدهد. نامه را برد و داد. حضرت عباس(ع) فرمود «لا حاجَةَ لَنا فی أمانِک» ما به امان تو احتیاج نداریم، «فَإنَّ أمان الله خیراً من أمان إبنِ مَرجانَة» امان خدا از امانی که عبیدالله فرزند مرجانه میدهد بهتر است، ما به آن امان احتیاج نداریم، این امان نامه چند روز قبل تر از عاشورا اتفاق افتاده.
امان نامه دوم همان است که شمر آورد و آمد، در برابر خیمه گاه امام حسین ایستاد، «فَنادی بأعلی صَوتِهِ» با صدای بلند فریاد کرد «أینَ بنوا اُختِنا» فرزندان خواهر ما کجاست؟ اسم برد، جعفر، عباس، عبدالله.
امام (ع) به برادران فرمودند که جواب او را بدهید، ولو اینکه فاسق است، تشریف آوردند، فرمودند: چه میگویید؟ چه میخواهید؟ گفت: ای فرزندان خواهر ما! شما در امان هستید، چرا خودتان را به کشتن میدهید؟ شما در امان هستید، خودتان را با برادرتان به کشتن ندهید «اَلزَموا طَاعَةَ أمیرِ المُؤْمِنینَ یَزِیدَ» بیایید زیر باز اطاعت یزید در امان هستید، «فَقَالَ لَهُ العَبّاسُ (سَلَامُ اللهِ عَلَیه) تَبّاً لَکَ یا شِمر» خدا بکشد تو را، خدا تو را لعنت کند، لعنت کند آنچه که آوردی، امانت را هم خدا لعنت کند، ای دشمن خدا، تو به ما میگویی که ما بیاییم در اطاعت دشمنان خدا و ترک کنیم یاری برادرمان را، این را هم رد کردند رفت. عباس(ع) همه وجودشان فداکاری است.»(۴)
💠شب عاشورا
[جلوه ای دیگر از وفای حضرت ابوالفضل]
شب عاشورا امام حسین با همه اتمام حجت کرد و فرمود:
فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی وَ لَا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً أَلَا وَ إِنِّی لَأَظُنُّ أَنَّهُ آخِر مِنِّی ذِمَامٌ هَذَا اللَّیْلُ قَدْ غَشِیَکُمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا.
من یارانى برتر و بهتر از یاران خویش، و أهل بیتى نیکوکارتر و پرهیزکارتر از اهل بیت خود نمىشناسم، خداوند به همه شما جزاى خیر عطا کند؛
آگاه باشید، گمان مىکنم فردا روز [برخورد] ما با این دشمنان است. نظرم اینست که شما همگى بروید. از ناحیه من عهدى بر گردن شما نیست؛
شما را [تاریکى شب] [از دید دشمن] مىپوشاند، آن را مرکب خود قرار دهید [و بروید]. هر مردى از شما دست یکى از مردان أهل بیتم را بگیرد و در آبادیها و شهرهایتان پراکنده شوید، تا اینکه خداوند گشایشى ایجاد کند. این قوم [سپاه عمر بن سعد] مرا مىطلبند و اگر به من دست یابند از تعقیب دیگران صرف نظر مىکنند.
[ابتدا] عباس بن على سخن را آغاز کرد و گفت: چرا این کار را بکنیم؟ آیا براى اینکه بعد از تو باقى بمانیم؟! لِمَ نَفْعَلُ ذَلِکَ لِنَبْقَى بَعْدَک خدا هرگز چنین روزى را نیاورد. بعد برادران و فرزندان [حسین علیهالسلام] و فرزندان برادرش [حسن علیهالسلام] و دو پسر عبد الله بن جعفر [محمد و عبد الله] به همین نحو یا مانند آن سخن گفتند.»(۵)
منبع منبرطلاب
جهت مطالعه مطالب بیشتر👇
https://eitaa.com/fatemi222/15814
♦️ فرات شاهد وفادری عباس(ع)
هنگامي كه حضرت ابوالفضل(ع) به سوي فرات آمد و با تلاش خود را به آب رسانيد تشنگي بر ايشان چيره شده بود، دست زير آب نمود تا بنوشد به ياد تشنگي امام حسين(ع) و اهلبيتش افتاد، آب را ريخت؛
يا نفس من بعدالحسين هوني
و بعده لا كنت ان تكوني
هذا حسين وارد المنون
و تشربين بارد المعين
هيهات ما هذا فعال ديني
و لا فعال صادق اليقين
خطاب به خودش فرمود: اي عباس بعد از حسين(ع) خواهان زندگي هستي؟ بعد از حسين(ع) مبادا زنده بماني حسين(ع) به سوي مرگ (و شهادت) ميرود و تو آب سرد مينوشي؟ اين كار با دين و آئين من سازگار نيست، و اين كار از شخص راستگو بدور است.
به دريا پا نهاد و تشنه لب بيرون شد از دريا
فتوت بين، جوانمردي نگر، غيرت تماشا كن
♦️دستانش شهادت وفاداری او
اوج وفاداری ایشان آنگاه بود که باران تیر و نیزه بر او باریدن گرفت و زید بن ورقا بر او حمله کرد و دست راست آن حضرت را برید، حضرت، شمشیر را به دست چپش داد و این رجز را خواند:
والله ان قطعتموا یمینی
انی احامی ابدا عن دینی
و عن امام صادق الیقین
نجل النبی الطاهر الامین
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، على بن حسن طبرسى، ص ۳۲۶.
۲.ابصارالعین/ص۳۰
۳.نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳
۴.نقل از آیت الله جاویدان
۵.مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۱
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
منبع منبرطلاب
جهت مطالعه مطالب بیشتر👇
https://eitaa.com/fatemi222/15814