eitaa logo
منبرک فاطمی
6.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
مطالبی ازباره سردارسلیمانی https://eitaa.com/fatemi222/2171 علت گرامی داشتن هفته دفاع مقدس https://eitaa.com/fatemi222/4833 چرا دفاع مقدس هست؟ https://eitaa.com/fatemi222/4831 فرق شهدا با بعضی از ما چیست؟ https://eitaa.com/fatemi222/4571 معیار معنویت (جهاد) https://eitaa.com/fatemi222/3402 تفاوت چالش دیروز و امروز انقلاب ومستکبران https://eitaa.com/fatemi222/771 ویژگی بسیجیان https://eitaa.com/fatemi222/616 شهادت‌طلبی https://eitaa.com/fatemi5/2030
DOC-20220921-WA0193
2.89M
محتوای هفته دفاع مقدس @fatemi222
12.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"ای اهل حرم وقت دفاع از حرم ماست" @fatemi222
حجت الاسلام ماندگاری.mp3
17.22M
🔖منبر کامل 🔖 ♦️موضوع: نشانه های دشمن از دیدگاه قرآن 💠بهانه دشمن حجاب است اما هدف حجاب نیست، هدف دشمن گشت ارشاد نیست بلکه هدف دشمن، ریشه‌کن کردن جمهوری اسلامی و اسلام ناب محمدی‌است... ــــــــــــــــــــــــ ♦️صحبت های مهم و متفاوت حجت‌الاسلام والمسلمین ماندگاری درباره ماجرای و رویدادهای اخیر ▪️شهریور ۱۴۰۱ @fatemi222
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راز سقوط جامعۀ نبوی.pdf
266.4K
🌀راز سقوط جامعۀ نبوی ⚫️ مناسبت : رحلت رسول الله(ص) @fatemi222
فرهنگ مدیریتی دفاع مقدس در نگاه حاج قاسم.pdf
549.6K
🌀فرهنگ مدیریتی دفاع مقدس در نگاه حاج قاسم 📌موضوع: «بررسی 3 ویژگی مهم مدیریتی دفاع مقدس از منظر سردار سلیمانی»: 1. مدیریت بیا نه مدیریت برو 2. مدیریت بن بست شکن نه مدیریت بن بست زا 3. مدیریت مردمی نه مدیریت نورچشمی ها.» @fatemi222
«واکاوی باطن صلح امام حسن(ع)».pdf
174.7K
🌀واکاوی باطن صلح امام حسن(ع) ⚫️ مناسبت : شهادت امام حسن(ع) @fatemi222
چرایی غربت امام رضا ع.pdf
264.7K
🌀چرایی غربت امام رضا(ع) ⚫️ مناسبت : شهادت امام رضا(ع) @fatemi222
🔸ستارخان در خاطراتش می گوید: من هیچوقت گریه نکردم، چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد. اما در زمان مشروطه یک بار گریستم. و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا. از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان. اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت: "اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم." آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد ... زنده و جاویدان باد نام کسانی که بخاطر عزت این مملکت و آب و خاک، جانانه ایستادند ... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @fatemi222
*هدیه به روح شهید ابوالفضل قربانی لطفا از شهید دوست محمدی هم یاد شود* آسمان بود و زمین تشنه‌ی بارانش بود قدرِ هجده نفَسش  فاطمه مهمانش بود به همه ، دستِ خداوند شرافت دادش شصت و سه سال به این خاک امانت دادش او شرافت به رسالت به نبوت‌ها داد او شرف را به تمامیِ عبادت‌ها داد هرکجا بود بلا سینه‌ی او طالب بود خیمه‌اش گوشه‌ای از شعب ابی طالب بود جز خدا غیر علی دید که همسایه نداشت مرتضی سایه‌ی او بود  اگر سایه نداشت آسمان فتنه  زمین فتنه  ولی می‌خوابید چه غمی داشت بجایش که علی می‌خوابید شصت و سه سال فقط برکت از او می‌بارید هرکجا بود  فقط رحمت از او می‌بارید جای هر زخم که می‌خورد تبسم می‌کرد رحمتش را همه جا  قسمتِ مردم می‌کرد چهره‌اش وقتِ تبسم ملکوتِ محض است تا که او هست علی نیز سکوت محض است گرچه دنیا متوسل به عبایش می‌شد دل او شاد فقط با نوه‌هایش می‌شد کارش این بود در آغوش حسن را گیرد عادتش بود به یک دوش حسن را گیرد تا به مسجد برود نور در آغوشش بود عشق می‌کرد حسینش که قلم‌دوشش بود پشت او با حَسنین اُنس گُل‌افشانی داشت موقع بازیشان سجده‌ی طولانی داشت سر او بر روی دامان علی بود فقط مرکب بازی طفلان علی بود فقط سالها برکت باران مدینه او بود مرکب بازی طفلان مدینه او بود گرچه در خانه فقط عطرِ سلامش می‌ریخت دست ملعونه شب زهر به کامش می‌ریخت ناکسی شب زده  دشنامِ لَیَهجُر می‌گفت او نفَس داشت که از آتش و چادر می‌گفت روضه‌ها را همه می‌دید ولی لب می‌بست دور از فاطمه می‌گفت علی لب می‌بست آنقدر فتنه و غم دید که از پا اُفتاد بسترش را علی انداخت و زهرا اُفتاد تب و لرزی به بدن داشت خدا می‌داند با علی حرف کفن داشت خدا می‌داند غش که می‌کرد علی بر  جگر خود می‌زد او نفَس می‌زد و زهرا به سرِ خود می‌زد لحظه‌ی رفتن او بود ولی غمگین بود پیروهن هم به روی سینه او سنگین بود عاقبت بر جگرِ فاطمه آتش اُفتاد حسن اُفتاد بر آن سینه حسینش اُفتاد پیروهن هم به روی سینه او سنگین بود محتضر بود ولی بودنشان تسکین بود خواست برداردشان گفت که زهرا جان نه صبرکن صبر من و دوریِ این طفلان نه آه امروز بر این سینه حسین است ولی.‌‌.. وای از آنروز که تشنه است ولی باران نه وای از آن روز که بر سینه‌ی او می‌آید نانجیبی که حیا دارد از آن عطشان نه زینبت هست ولی ناله‌ی او کاری نیست که رهایش بکن ای شمر ولی عریان نه می‌بُرَد تیغ ولی زیر گلو را هرگز می‌بُرَد تیغ  ولی کُند شود آسان نه @fatemi222